محتویات
عربیکا و روبوستا درخت قهوه
انواع قهوه برداشت قهوه فرآوری قهوه
تاریخچهای کوتاه از نوشیدن قهوه
خرید و ذخیرهسازی قهوه، چشیدن و توصیف قهوه، آسیاب کردن قهوه
آب برای دم کردن اصول دم کردن اسپرسو
جمهوری دموکراتیک کنگو اتیوپی
کنیا مالاوی رواندا تانزانیا اوگاندا زامبیا
هنداندونزی
فیلیپینها تایلند ویتنام یمن
بولیوی برزیل کلمبیا کاستاریکا کوبا
جمهوری دومینیکن اکوادور
گواتمالا هایتی
ایالات متحده: هاوایی هندوراس
جامائیکا مکزیک نیکاراگوئه پاناما پرو ونزوئلا
واژهنامه
قدردانیها
چگونه از این کتاب الکترونیکی استفاده کنیم
یکی از فصلها را از فهرست محتوای اصلی انتخاب کنید و مستقیماً به آن فصل منتقل خواهید شد.
به متنهای پیوندی (که آبی هستند) در سرتاسر کتاب الکترونیکی توجه کنید که میتوانید آنها را انتخاب کنید تا به بخشهای مرتبط هدایت شوید.
شما میتوانید با دوبار ضربه زدن بر روی تصاویر و جداول، اندازه آنها را افزایش دهید. برای بازگشت به نمای اصلی، کافی است بر روی علامت ضربدر در گوشه بالای سمت چپ صفحه ضربه بزنید.
مقدمه
قهوه هرگز به اندازه امروز بهتر نبوده است. تولیدکنندگان بیشتر از هر زمان دیگری درباره کشت قهوه میدانند و به انواع و تکنیکهای کشت تخصصی بیشتری دسترسی دارند. رُستکنندههای قهوه هرگز به اندازه امروز به اهمیت استفاده از دانههای قهوه تازه برداشت شده پی نبردهاند و درک آنها از فرآیند رُست کردن همچنان در حال بهبود است. اکنون کافههای بیشتری وجود دارند که قهوه واقعاً خوبی میفروشند، با استفاده از بهترین تجهیزات و آموزش مؤثرتر کارکنان خود. من این جملات را در مقدمه اولین ویرایش این کتاب نوشتم و آنها هنوز هم امروز صادق هستند.
دنیاى قهوهى عالی اکنون واقعاً به جریان اصلی تبدیل شده است. هر
هر شهر بزرگ در جهان دارای تعداد زیادی کافه و کسبوکار قهوه است که همگی توسط افرادی پرشور اداره میشوند که سخت در تلاشند تا چیزی هیجانانگیز و دلپذیر درباره قهوه را به اشتراک بگذارند.
صنعت قهوه بسیار بزرگ است و در سرتاسر جهان گسترش یافته است.
امروز، ۱۲۵ میلیون نفر به تولید قهوه برای معیشت خود وابستهاند و قهوه در هر نقطهای از جهان مصرف میشود. قهوه با تاریخهای اقتصادی و فرهنگی بسیاری از کشورها در هم تنیده است، اما تعداد بسیار کمی از قهوهنوشان در گذشته به عمق این موضوع پرداختهاند. با این حال، در حالی که بسیاری از مردم ممکن است به دنیای قهوه نپرداخته باشند، بخش بزرگی از قهوهنوشان به دنبال قهوهای هستند که به دقت تأمین شده، به صورت قابل ردیابی فروخته شده و با مهارت و دقت دمکرده شده است.
صنعت قهوه را میتوان به دو حوزه متمایز تقسیم کرد: کالا و تخصصی. در این کتاب عمدتاً با قهوههای تخصصی سر و کار خواهیم داشت. این قهوهها به واسطه کیفیت و طعم خوبشان تعریف میشوند. منبع آنها مهم است، زیرا معمولاً طعم آنها را تعیین میکند. قهوه کالایی اصطلاحی است که برای توصیف قهوههایی به کار میرود که بر اساس کیفیتشان معامله نمیشوند، بلکه به سادگی به عنوان «قهوه» در نظر گرفته میشوند. جایی که این قهوهها کشت میشوند چندان مهم نیست، نه زمان برداشت آنها و نه نحوه فرآوریشان. قهوه کالایی نحوه تفکر بسیاری از مردم جهان درباره قهوه را تعریف کرده است - یک محصول عمومی از جایی گرمسیری؛ روشی کارآمد، اگرچه تلخ، برای به دست آوردن.
کافئین به جریان خون وارد میشود و ذهن را در صبح پاکسازی میکند. ایده اینکه فردی ممکن است برای لذت، به خاطر پیچیدگی طعم آن قهوه بنوشد، هنوز به طور نسبی در فرهنگ جهانی نفوذ کمی دارد. تفاوتهای زیادی بین تولید و تجارت بینالمللی قهوههای خاص و قهوههای کالایی وجود دارد زیرا این دو محصول کاملاً متفاوت هستند.
در حالی که این دنیای جدید قهوه رونق گرفته است، هنوز هم میتواند کمی ترسناک باشد. زبان قهوه برای اکثر مردم غریبه است و بسیاری از کافهها مشتاقند داستان قهوهای را که دم میکنند به اشتراک بگذارند: تنوع آن، فرآوری پس از برداشت یا افرادی که پشت آن هستند. این میتواند گیجکننده یا ناامیدکننده باشد. این کتاب برای درک آن زبان نوشته شده است، تا زمینهای برای داستانهای فنجانهای قهوهای که مینوشید فراهم کند و نکات متمایزکننده و جالب هر مزرعه یا تعاونی را برجسته کند.
در ابتدا، تنوع بینظیر قهوهها و حجم عظیم اطلاعات موجود میتواند دلسردکننده باشد. با این حال، هنگامی که کمی درباره قهوه درک کنید، تنوع و اطلاعات همان چیزهایی هستند که آن را بسیار جذاب میسازند. امیدوارم این کتاب برای شما مفید باشد و لذت بیشتری به هر فنجان قهوهای که مینوشید، ببخشد.
در قرن نوزدهم، کافهها در هند به مکانهای محبوب و غالباً پر سر و صدایی برای آقایان انگلیسی تبدیل شدند تا با یکدیگر معاشرت کنند، کسب و کار انجام دهند، اخبار را بحث کنند و شایعه پراکنی کنند.
آرابیکا و روبوستا
وقتی درباره قهوه صحبت میشود، مردم معمولاً به میوه یک گونه خاص از درخت اشاره میکنند: Coffea arabica. عربیکا بیشتر قهوه تولید شده در هر سال را تشکیل میدهد و در دهها کشور بین مدار رأسالجدی و مدار سرطان رشد میکند. با این حال، این تنها گونه قهوه نیست. در واقع، تا به امروز بیش از 120 گونه مختلف شناسایی شدهاند، اما تنها یک گونه دیگر به مقدار قابل توجهی کشت میشود و آن Coffea canephora است که به طور معمول به آن روبوستا گفته میشود.
اواخر قرن نوزدهم و پتانسیل تجاری آن واضح بود. این توانست تا
در دماهای بالاتر، در ارتفاعات پایینتر از گیاهان عربیکای موجود رشد و میوه میدهد و نسبت به بیماریها مقاومتر است. این ویژگیها هنوز هم بخش عمدهای از تولید روبوستا را امروز به حرکت در میآورد و به دلیل نحوه کشت آن، تولید آن به طور قابل توجهی ارزانتر است.
یک عیب اجتنابناپذیر وجود دارد: طعم آن چندان خوب نیست.
برخی افراد استدلالی نسبتاً سست مطرح میکنند که قهوه روبوستا که بهخوبی تولید شده باشد میتواند از قهوه عربیکا که کیفیت پایینی دارد، طعم بهتری داشته باشد و این ممکن است درست باشد، اما هیچ دلیلی برای قانع کردن ما وجود ندارد که روبوستا واقعاً طعم خوبی دارد. بهطور کلی، نسبت دادن طعمهای خاص به قهوهها دشوار است، اما فکر میکنم عادلانه باشد که بگوییم روبوستا دارای کیفیت چوبی و لاستیک سوخته در فنجان است. معمولاً اسیدیتی بسیار کمی دارد اما بدنه و حس دهانی سنگینی خواهد داشت. البته درون روبوستا درجات کیفیت وجود دارد و امکان تولید روبوستای با کیفیت بالاتر نیز وجود دارد. این قهوه سالهاست که جزء اصلی فرهنگ اسپرسو ایتالیایی بوده است، اما در حال حاضر بیشتر قهوههای روبوستای تولید شده در سراسر جهان به کارخانههای بزرگ تولیدی میرسد که قرار است به طرد شده صنعت ما تبدیل شوند: قهوه فوری محلول.
برای صنعت قهوه حل شدنی، قیمت بسیار مهمتر از
طعم و وابستگی جهانی به قهوه به عنوان یک محصول فست فود به این معنی است که قهوه روبوستا حدود ۴۰ درصد از قهوه تولید شده در جهان را هر سال تشکیل میدهد. این درصد به طور نسبی تحت تأثیر نوسانات قیمت و تقاضا قرار دارد. به عنوان مثال، افزایش قیمت جهانی قهوه ممکن است منجر به تولید بیشتر قهوه روبوستا شود زیرا شرکتهای چندملیتی بزرگ...
شرکتهای قهوه ممکن است نیاز داشته باشند تا جایگزینهای ارزانتری برای عربیکا پیدا کنند. جالب است که در گذشته، زمانی که رستکنندهها قهوههای روبوستا را به جای عربیکا در مخلوطهای تجاری بزرگ استفاده کردهاند، روند مصرف قهوه کاهش یافته است. این ممکن است به طعم مربوط باشد یا به این واقعیت که روبوستا تقریباً دو برابر عربیکا کافئین دارد. به هر حال، زمانی که برندهای بزرگ هزینهها را کاهش میدهند، مصرفکنندگان متوجه میشوند - یا حداقل عادات نوشیدن قهوه خود را تغییر میدهند.
ژنتیک قهوه
صنعت قهوه به روبوستا مانند خواهر زشت عربیکا نگاه میکرد تا اینکه یک کشف ژنتیکی جالب انجام شد. هنگامی که دانشمندان شروع به توالییابی ژنها کردند، مشخص شد که این دو گونه نه خویشاوند و نه خواهر و برادر هستند. در عوض، به نظر میرسد که روبوستا در واقع والد عربیکا است. به احتمال زیاد در جایی در جنوب سودان، روبوستا با گونه دیگری به نام کافئا اوژینوئیدس تلاقی کرده و عربیکا را تولید کرده است.
این گونه جدید گسترش یافت و واقعاً در اتیوپی شروع به شکوفایی کرد
زبان فارسی: زادگاه قهوه در نظر گرفته شده است.
این حکاکی مسی رنگی شده توسط جیمز ساوربی که از کتابی در مورد گیاهشناسی پزشکی در قرن نوزدهم گرفته شده است، گل سفید، دانه و برگ قهوه عربیکا (Coffea arabica) را به تصویر میکشد.
در حال حاضر ۱۲۹ گونه از قهوه شناسایی شدهاند، عمدتاً از طریق کار باغهای کئو در لندن، هرچند بیشتر آنها بسیار متفاوت از گیاهان و دانههایی هستند که با آنها آشنا هستیم. بسیاری از این گونهها بومی ماداگاسکار هستند، هرچند دیگر گونهها در بخشهایی از جنوب آسیا، حتی تا استرالیا نیز رشد میکنند. هیچیک از این گونهها در حال حاضر توجه تجاری ندارند، اما دانشمندان به دلیل نگرانیای که صنعت قهوه با آن مواجه است، یعنی کمبود تنوع ژنتیکی گیاهان در حال کشت، شروع به نشان دادن علاقه بیشتری به آنها کردهاند.
نحوه گسترش قهوه در سرتاسر جهان به این معنی است که ما یک
محصول جهانی با یک نیاکان مشترک. تنوع کمی در ساختار ژنتیکی گیاهان قهوه وجود دارد و این موضوع تولید قهوه جهانی را در معرض خطرات عظیم قرار میدهد. بیماری که میتواند به یک گیاه حمله کند، احتمالاً میتواند به همه آنها حمله کند، موضوعی که صنعت شراب با فیلوکسر، یک شته که بخشهای وسیعی از تاکها را در سراسر اروپا در دهههای ۱۸۶۰ و ۱۸۷۰ ویران کرد، تجربه کرد.
بیشتر از ۱۲۹ گونه قهوه (Coffea) بومی ماداگاسکار هستند، اما مزارع در سرتاسر جهان، مانند این یکی در کوئینزلند، استرالیا، به این معنی است که اکنون این محصول به یک محصول جهانی تبدیل شده است.
درخت قهوه
این بخش فقط به جالبترین گونههای قهوه، یعنی قهوه عربیکا میپردازد. در نگاه اول، همه درختان عربیکا مشابه به نظر میرسند: یک تنه نازک با شاخههای متعدد که از آن خارج میشوند و برگها و میوهها را حمایت میکنند. با این حال، اگر دقیقتر نگاه کنید، تفاوتهای زیادی بین درختان وجود دارد که به نوع عربیکای کشت شده بستگی دارد. انواع مختلف، مقادیر متفاوتی از میوه را در رنگهای مختلف تولید میکنند و برخی میوهها را به صورت خوشهای حمل میکنند، در حالی که دیگران میوهها را به طور یکنواخت در طول شاخه قرار میدهند.
انواع مختلف دارای کیفیتهای متفاوتی از طعم هستند و ممکن است همچنین متفاوت باشند
احساس در دهان. همیشه مهم است که به یاد داشته باشیم که برای اکثر تولیدکنندگان قهوه، طعم دلیل اصلی انتخاب یک نوع خاص برای کشت نیست. محصول درخت و مقاومت آن در برابر بیماری معمولاً برای کسانی که به کشت قهوه برای معیشت خود وابستهاند، ارزش زیادی دارد. این به این معنا نیست که همه تولیدکنندگان به این روش انواع خود را انتخاب میکنند، اما باید به تأثیر این انتخابها بر سودآوری و درآمد تولیدکننده توجه داشت.
از دانه تا درخت
بیشتر مزارع قهوه تأسیسشده دارای یک نهالستان هستند که در آن نهالها را قبل از کاشت در مزرعه برای تولید پرورش میدهند. دانههای قهوه ابتدا در خاک غنی کاشته میشوند و به زودی جوانه میزنند. دانه خود بهوسیله جوانه در حال رشد از زمین بیرون کشیده میشود و در این مرحله اغلب به آنها «سربازان» گفته میشود. آنها به طرز عجیبی شبیه به دانه قهوه برشتهای هستند که به بالای یک ساقه سبز نازک چسبیده است. مدت زیادی بعد از این، دانه باز میشود و اولین برگها را نمایان میکند. گیاهان قهوه به سرعت رشد میکنند و پس از ۶ تا ۱۲ ماه میتوان آنها را از نهالستان به تولید منتقل کرد.
کشت قهوه نیازمند سرمایهگذاری نه تنها پول بلکه همچنین
زمان. یک کشاورز قهوه معمولاً باید سه سال منتظر بماند تا درخت تازه کاشته شده بهخوبی میوه بدهد. اتخاذ تصمیم برای شروع کشت قهوه یک تصمیم جدی است و این همچنین به این معناست که اگر یک تولیدکننده از این کار دست بکشد
قهوه، بازگرداندن او به کشت در آینده دشوار خواهد بود.
جوانههای قهوه که به عنوان «سربازان» شناخته میشوند، مرحله اول رشد گیاه قهوه هستند.
«سربازان» به زودی باز میشوند و برگهای سبز را نمایان میکنند. در مدت 6 تا 12 ماه، گیاهان به طور کامل مستقر میشوند و میتوان آنها را از نهالستان منتقل کرد، آماده برای کاشت.
شکوفه و میوه
بیشتر درختان قهوه یک برداشت اصلی در سال دارند، اگرچه درختان در برخی کشورها یک برداشت دوم دارند که معمولاً کوچکتر و اغلب از کیفیت کمی پایینتری برخوردار است. این چرخه ابتدا با یک دوره طولانی بارش باران آغاز میشود. این امر باعث شکوفایی درختان میشود و گلهای سفید زیادی با عطر قوی که یادآور یاسمن است، تولید میکند.
حشرات مانند زنبورها گلها را گردهافشانی میکنند هرچند که عربیکا قادر است
خودگردهافشانی به این معنی است که مگر اینکه به دلیل شرایط نامساعد جوی از درخت بیفتند، گلها همیشه میوه خواهند داد.
تا نه ماه طول میکشد تا میوهها آماده برداشت شوند.
متأسفانه گیلاسهای قهوه به طور یکنواخت رسیده نمیشوند. تولیدکننده قهوه با انتخاب دشواری مواجه است: برداشت همه میوهها از هر درخت در یک زمان و داشتن مقدار معینی از گیلاسهای قهوه نارس یا بیش از حد رسیده در برداشت، یا پرداخت به چیدنکنندگان برای انجام چندین بار برداشت از همان درختان به طوری که هر گیلاس در زمان کاملاً رسیده برداشت شود.
یک یا دو بار در سال، گلهای معطر قهوه پس از یک دوره طولانی بارش باران ظاهر میشوند. از آنجا که عربیکا خودگردهافشانی میکند، گلهای آن همیشه میوه خواهند داد.
نهالهای قهوه در چینچینا، کلمبیا در حال رشد هستند. گیاهان به مدت پنج ماه در اینجا پرورش داده خواهند شد قبل از اینکه به مزارع فروخته شوند. پس از سه سال دیگر رشد، درختان شروع به باردهی مناسب خواهند کرد.
مزرعه قهوه هاسیندا د گوایابال، کلمبیا.
میوه قهوه
قهوه بخشی از زندگی روزمره ماست، اما چند نفر از ما که در کشورهای تولیدکننده قهوه نیستیم، هرگز یک گیلاس قهوه را دیدهایم یا حتی آن را شناسایی میکنیم؟
از گوشت میوه زیر پوست.
تمام گیلاسها ابتدا سبز هستند و با رشد میوه رنگهای عمیقتری به خود میگیرند
میوهها بالغ میشوند. پوست میوه معمولاً در زمان رسیدن قرمز تیره است، اگرچه برخی درختان میوه زرد دارند و گاهی اوقات ترکیبی از درخت میوه زرد و درخت میوه قرمز میتواند میوه نارنجی تولید کند. در حالی که رنگ میوه به نظر نمیرسد که بر عملکرد تأثیر بگذارد، درختان میوه زرد معمولاً اجتناب شدهاند زیرا تعیین زمان رسیدن میوه دشوارتر است. میوه قرمز ابتدا سبز است، سپس به مرحله زرد میرود و بعد قرمز میشود. این امر شناسایی رسیدگی را هنگام چیدن قهوه به صورت دستی بسیار آسانتر میکند.
رسیدگی به مقدار شکر در میوه مرتبط است، که از اهمیت حیاتی برخوردار است
مهم است که در تلاش برای رشد قهوهای خوشمزه. به طور کلی، هرچه قند در میوه بیشتر باشد، بهتر است. با این حال، تولیدکنندگان مختلف گیلاسهای خود را در مراحل مختلف رسیدگی برداشت میکنند. برخی بر این باورند که ترکیبی از گیلاسها در مراحل مختلف رسیدگی میتواند به قهوهای پیچیدگی اضافه کند، هرچند که همه گیلاسها باید به درستی رسیده باشند و هیچکدام از آنها نباید بیش از حد رسیده باشند زیرا در نهایت طعمی ناخوشایند پیدا میکنند.
دانههای قهوه از پوست نقرهای و کاغذی خود استخراج میشوند تا دانهای را که ما آسیاب و دم میکنیم، نمایان کنند.
بذر
بذر یا دانه قهوه از چندین لایه تشکیل شده است که بیشتر آنها در طول فرآیند پردازش حذف میشوند و تنها دانهای باقی میماند که ما آن را آسیاب و دم میکنیم. بذر دارای یک لایه محافظ خارجی به نام کاغذی است و سپس یک لایه نازکتر به دور آن پیچیده شده است که به آن پوست نقرهای میگویند.
بیشتر گیلاسهای قهوه حاوی دو دانه هستند که درون آنها رو به روی هم قرار دارند
توت، در حین رشد، به طور مسطح در یک سمت تبدیل میشود. گاهی اوقات، تنها یک دانه درون یک توت جوانه میزند و رشد میکند و به این دانهها «پیبری» گفته میشود. به جای اینکه سطحی مسطح در یک سمت داشته باشند، این دانهها گرد هستند و حدود پنج درصد از محصول را تشکیل میدهند. این پیبریها معمولاً از بقیه محصول جدا میشوند و برخی افراد معتقدند که آنها ویژگیهای خاصی دارند یا اینکه به شیوهای متفاوت از دانههای مسطح برشته میشوند.
انواع قهوه
اولین درختان قهوه که کشت شدند، از اتیوپی originated و همین نوع، تیپیکا، هنوز هم به طور گستردهای کشت میشود. اکنون انواع دیگری وجود دارد، برخی جهشهای طبیعی و برخی دیگر نتیجهی تلاقی نژادها هستند. برخی از انواع دارای ویژگیهای طعمی مشخصی هستند، در حالی که دیگران ویژگیهای خود را از terroir که در آن کشت میشوند، روش کشت و نحوهی پردازش پس از برداشت میگیرند.
تولیدکنندگان مشارکتکننده افزایش یافتهاند، تنها اینکه در کدام بخش از جهان رشد کردهاند. این وضعیت در حال تغییر است، اما هنوز اطلاعات نسبتاً کمی درباره اینکه تنوع درخت چه تأثیری بر طعم فنجان قهوه میتواند داشته باشد، داریم.
لطفاً توجه داشته باشید که توصیفهای رایجترین انواع زیر شامل هیچ یادداشت خاصی در مورد طعم نخواهد بود، مگر اینکه چیزی مشخص و متمایز وجود داشته باشد. عوامل زیادی بر کیفیت فنجان تأثیر میگذارند و با توجه به عدم وجود تحقیقات منظم در مورد اینکه چگونه این کیفیت میتواند تحت تأثیر نوع قرار گیرد، بیان هرگونه ادعای جسورانه در این صفحات گمراهکننده خواهد بود.
تیپیکا
این نوع به عنوان نوع اصلی در نظر گرفته میشود که سایر انواع از آن جهش یافته یا بهطور ژنتیکی انتخاب شدهاند. هلندیها اولین کسانی بودند که قهوه را برای تولید تجاری در سراسر جهان گسترش دادند و این نوعی بود که با خود بردند. میوه معمولاً قرمز است و تیپیکا است.
قادر به تولید کیفیت عالی فنجان است، هرچند که نسبت به سایر انواع، بازده نسبتاً کمتری دارد. با این حال، در بسیاری از نقاط مختلف جهان به طور گسترده کشت میشود و به همین دلیل با نامهای مختلفی از جمله کریولو، سوماترا و عربیگو شناخته میشود.
بوربن
این یک جهش طبیعی از تیپیکا بود که در جزیره رونیون (در آن زمان به نام بوربن) رخ داد. محصول آن بالاتر از تیپیکا است و بسیاری در صنعت تخصصی بر این باورند که دارای شیرینی متمایزی است که آن را ارزشمند و مطلوب میسازد. تنوعهای مختلفی در رنگ میوه وجود دارد: قرمز، زرد و گاهی اوقات نارنجی. این واریته در گذشته به طور گستردهای کشت میشد اما در بسیاری از کشورهای تولیدکننده با واریتههای با محصول بالاتر جایگزین شد. این در زمانی بود که بازار هنوز به اندازه کافی بالغ نشده بود تا قیمت بالایی را برای جبران محصول کمتر آن نسبت به واریتههای جدیدتر پرداخت کند.
بوربن
موندو نوو
یک هیبرید طبیعی از تیپیکا و بوربن، این واریته به نام محلی در برزیل که در دهه ۱۹۴۰ کشف شد، نامگذاری شده است. این نوع به خاطر عملکرد نسبتاً بالا، استحکام و مقاومت در برابر بیماریها و همچنین موفقیتش در ارتفاعات حدود ۱۰۰۰–۱۲۰۰ متر (۳۳۰۰–۳۹۰۰ فوت) که در برزیل رایج است، کشت میشود.
کاتورا
این یک جهش از بوربن است که در سال ۱۹۳۷ در برزیل کشف شد. عملکرد آن نسبتاً بالا است، هرچند که ظرفیت باردهی بیش از حد دارد، جایی که درخت میوه بیشتری تولید میکند از آنچه که میتواند تحمل کند و به مرگ برگ دچار میشود.
با این حال، مدیریت خوب مزرعه میتواند از این وضعیت جلوگیری کند. این واریته بهویژه در کلمبیا و آمریکای مرکزی محبوب بوده است، هرچند که هنوز در برزیل نسبتاً رایج است. کیفیت قهوه خوب در نظر گرفته میشود و در حالی که کیفیت با افزایش ارتفاع افزایش مییابد، عملکرد کاهش مییابد. این واریتهها هم قرمز و هم زرد هستند و نوعی کمارتفاع به شمار میروند که اغلب بهعنوان کوتوله یا نیمهکوتوله شناخته میشوند و به دلیل اینکه برداشت آنها بهصورت دستی آسانتر است، محبوب هستند.
کاتورا
کاتواي
این یک هیبرید بین کاتورا و موندو نوو است که توسط مؤسسه کشاورزی کمپیناس در برزیل در دهههای ۱۹۵۰ و ۱۹۶۰ ایجاد شد. این هیبرید به دلیل ترکیب ویژگیهای کوتوله کاتورا با عملکرد و استحکام موندو نوو انتخاب شد. مانند کاتورا، انواع قرمز و زرد نیز وجود دارد.
ماراگوگیپ
یکی از انواع شناختهشدهتر، ماراگوژپه یک جهش از تیپیکا است که نخستین بار در برزیل کشف شد. این نوع به خاطر اندازه غیرمعمول بزرگ دانههایش قابل توجه است و اغلب آن را مطلوب میدانند. درخت همچنین دارای برگهای بهطور استثنایی بزرگ است اما محصول نسبتاً پایینی دارد. این قهوه معمولاً به عنوان قهوه «فیل» یا «دانه فیل» به خاطر اندازهاش شناخته میشود. میوهها معمولاً به رنگ قرمز رسیده میشوند.
SL-28
نوعی که اکنون ارزشمند است، SL-28 در کنیا توسط آزمایشگاههای اسکات در دهه ۱۹۳۰ ایجاد شد و از یک نوع مقاوم به خشکی از تانزانیا انتخاب گردید.
میوهها زمانی که رسیدهاند قرمز هستند و دانهها بهطور قابل توجهی بزرگتر از حد متوسط هستند. این نوع بهعنوان نوعی در نظر گرفته میشود که قادر به تولید فنجانی با طعم میوهای متمایز است که اغلب بهعنوان توت سیاه توصیف میشود. این نوع به بیماری زنگ برگ قهوه بسیار حساس است و در ارتفاعات بالاتر عملکرد بهتری دارد.
SL-34
این واریته از میسیون فرانسوی بوربون انتخاب شده است، واریتهای که از بوربون (رونیون) به آفریقا بازگردانده شده و ابتدا در تانزانیا و سپس در کنیا ظاهر شده است. این واریته همچنین قادر به تولید طعمهای میوهای متمایز است اما به طور کلی از نظر کیفیت در فنجان نسبت به SL-28 پایینتر در نظر گرفته میشود. همچنین به زنگ برگ قهوه حساس است و میوهها به رنگ قرمز رسیده میشوند.
گیشا یا گشا
بر سر نام صحیح این نوع قهوه بحثهایی وجود دارد، هرچند که «گیشا» بیشتر مورد استفاده قرار میگیرد. گِشا شهری در غرب اتیوپی است و در حالی که این نوع از کاستاریکا به پاناما آورده شده، بر این باورند که منشاء آن اتیوپی است. این نوع به تولید فنجانهای بسیار معطر و گلدار معروف است و تقاضا برای آن در سالهای اخیر قیمتها را افزایش داده است.
از سال 2004، زمانی که یک مزرعه پانامایی به نام Hacienda La Esmeralda با یک محموله Geisha در یک مسابقه شرکت کرد، این قهوه به طرز چشمگیری به شهرت و محبوبیت رسید. قهوه به قدری غیرمعمول و متمایز بود که در حراج، پیشنهاد بسیار بالای 21 دلار به ازای هر پوند را جذب کرد. این پیشنهاد رکورد در سالهای 2006 و 2007 شکسته شد و به 130 دلار به ازای هر پوند رسید - تقریباً صد برابر بیشتر از یک قهوه با درجه کالایی. این موضوع از آن زمان بسیاری از تولیدکنندگان در آمریکای مرکزی و جنوبی را به کاشت این نوع قهوه ترغیب کرده است.
گیشا/گشا
PACAS
پاکاس یک جهش طبیعی از بوربن است که در سال 1949 توسط خانواده پاکاس در السالوادور کشف شد. این رقم میوههای قرمز دارد و عادت رشد کمارتفاع آن چیدن میوهها را آسان میکند. کیفیت فنجان آن مشابه بوربن در نظر گرفته میشود و بنابراین مطلوب است.
ویلا سارچی
این گونه که به نام شهری در کاستاریکا که در آن کشف شده است نامگذاری شده، یک جهش طبیعی دیگر از بوربن است که مانند پاکاس، کوتولگی را نشان میدهد. در حال حاضر در حال پرورش برای تولید بازدهی بسیار بالا است و قادر به کیفیت عالی در فنجان میباشد. میوهها به رنگ قرمز رسیده میشوند.
پاکامارا
این یک ترکیب بین ارقام پاکاس و ماراگوژپه است که در سال ۱۹۵۸ در السالوادور ایجاد شده است. مانند ماراگوژپه، دارای برگهای بسیار بزرگی و میوه است.
و دانههای قهوه. همچنین دارای ویژگیهای خاصی در فنجان است که میتوان بهطور مثبت توصیف کرد. میتواند طعمی شبیه شکلات و میوه داشته باشد، اما همچنین ظرفیت طعمهای ناخوشایند گیاهی و شبیه پیاز را نیز دارد. میوهها به رنگ قرمز رسیده میشوند.
پاکامارا
کنت
این واریته به نام یک کشاورز که در دهه ۱۹۲۰ در هند بر روی یک برنامه انتخاب کار میکرد، نامگذاری شده است و برای مقاومت در برابر زنگ برگ قهوه توسعه یافته است، هرچند که میتواند توسط سویههای جدید این بیماری نابود شود.
S795
این نیز در هند توسعه یافته است و ترکیبی از کنت و S288، یک انتخاب قدیمی مقاوم در برابر زنگ برگ قهوه است. این گونه به طور گستردهای در هند و اندونزی کاشته میشود، هرچند که اکنون به عنوان گونهای که بخش زیادی از مقاومت خود را از دست داده است، در نظر گرفته میشود.
گونههای وحشی عربیکا
بیشتر انواع فوق از نظر ژنتیکی بسیار مشابه هستند، زیرا همه آنها از یک نوع، تیپیکا، نشأت میگیرند. با این حال، بسیاری از درختان قهوهای که در اتیوپی کشت میشوند، نه ارقام انتخابی، بلکه انواع بومی ارثی هستند که احتمالاً نتیجه تلاقی بین گونههای مختلف و همچنین انواع مختلف هستند. تا کنون کار کمی برای فهرستبرداری یا بررسی تنوع ژنتیکی و کیفیت فنجان این انواع وحشی انجام شده است.
قهوه عربیکا در کابو ورد، برزیل بهوسیله ماشین برداشت میشود. این روش جمعآوری میوه کارآمد است، اما برداشت باید بعداً مرتبسازی شود تا فقط گیلاسهای رسیده انتخاب شوند.
برداشت قهوه
برداشت دقیق گیلاسهای قهوه به طور اساسی برای کیفیت فنجان قهوه حاصل اهمیت دارد. جای تعجب نیست که دانههای قهوه برداشت شده از میوه در اوج رسیدگی معمولاً بهترین طعم را دارند. بسیاری از کارشناسان برداشت را به عنوان نقطهای میبینند که کیفیت قهوه به اوج خود میرسد و هر مرحله بعدی مربوط به حفظ کیفیت به جای بهبود آن است.
منطقههای کوهستانی. به سادگی حرکت بین درختان میتواند دشوار باشد، اگر نه بهطور کامل خطرناک. با این حال، این موضوع در مورد هر مزرعه قهوهای صدق نمیکند.
برداشت مکانیکی
برزیل دارای مناطق وسیع زمینهای مسطح در ارتفاعات بالا است که قهوه در آنجا به وفور رشد میکند. مزارع در این مناطق ماشینهای بزرگی را در میان ردیفهای منظم درختان قهوه به حرکت درمیآورند تا میوهها را برداشت کنند. این ماشینها اساساً درختان را تکان میدهند تا میوهها جدا شوند. معایب زیادی برای برداشت با ماشین وجود دارد که بزرگترین آن مسئله جمعآوری میوه قبل از رسیدن کامل آن است. میوههای قهوه بر روی شاخههای درخت به طور متفاوتی میرسند، بنابراین هر شاخه هم میوههای رسیده و هم نارس را به طور همزمان دارد. ماشینها تمایزی قائل نمیشوند و همه میوهها را به یکباره برداشت میکنند. این بدان معناست که پس از برداشت باید مرتبسازی شوند تا میوههای رسیده از نارس جدا شوند و شاخهها و برگهایی که نیز از درخت جدا شدهاند دور ریخته شوند. هزینه تولید قهوه کمتر از هر روش برداشت دیگری خواهد بود، اما به قیمت کیفیت کلی برداشت.
انتخاب نوار
بخش زیادی از قهوه هنوز بهصورت دستی برداشت میشود زیرا ماشینها به سادگی نمیتوانند در مناطق تپهای کار کنند. یکی از سریعترین روشهای چیدن دستی، جدا کردن تمام گیلاسها از یک شاخه با یک حرکت ماهرانه است. مانند برداشت با ماشین، این یک روش سریع اما نام دقیق برای چیدن گیلاسها است. این روش به تجهیزات گرانقیمت یا زمین مسطح نیاز ندارد، اما هنوز...
نتایج شامل ترکیبی از گیلاسهای رسیده و نارس است که باید بعداً مرتب شوند.
چیدن دستی
برای قهوه با کیفیت بالا، چیدن دستی همچنان مؤثرترین روش برداشت است. چیدمانکنندگان تنها گیلاسهایی را انتخاب میکنند که آماده برداشت هستند و میوههای نارس را بر روی درخت باقی میگذارند تا بعداً چیده شوند. این کار سختی است و تولیدکنندگان با چالش ترغیب چیدمانکنندگان خود به برداشت تنها میوههای رسیده مواجه هستند. چیدمانکنندگان بر اساس وزن میوههایی که میچینند، دستمزد دریافت میکنند که این امر آنها را به چیدن میوههای نارس برای افزایش وزن تشویق میکند. تولیدکنندگان با کیفیت باید با تیمهای چیدمان خود به دقت کار کنند تا اطمینان حاصل کنند که آنها نیز برای یکنواختی در رسیدگی پرداخت میشوند.
چریها میتوانند در یک مخزن شناوری مرتب شوند. چریهای رسیده به ته مخزن میروند و برای پردازش پمپ میشوند در حالی که میوههای نارس به سطح شناور میشوند و به طور جداگانه مورد درمان قرار میگیرند.
مسائل کارگری
هزینه چیدن قهوه به صورت دستی به چالشی رو به رشد تبدیل شده و بخش بزرگی از هزینههای تولید را تشکیل میدهد. این یکی از دلایل اصلی است که قهوههای تولید شده در اقتصادهای توسعهیافته – مانند قهوههای کونا که در هاوایی تولید میشوند – بسیار گران هستند. در کشورهای در حال توسعه سریع، مردم به سادگی نمیخواهند برای امرار معاش قهوه بچینند. مزارع قهوه در آمریکای مرکزی اغلب از چیدمانکنندگان سیار استفاده میکنند که از کشوری به کشور دیگر سفر میکنند، زیرا مناطق مختلف در زمانهای کمی متفاوت برداشت میکنند. در حال حاضر، بسیاری از این کارگران از نیکاراگوئه هستند زیرا این کشور ضعیفترین اقتصاد در منطقه است. پیدا کردن افرادی برای برداشت قهوه احتمالاً همچنان چالشبرانگیز خواهد بود و در واقع در یک مقطع، پورتوریکو از زندانیان خود برای برداشت قهوه استفاده میکرد.
جداسازی حبوبات
پس از چیدن، گیلاسها معمولاً با استفاده از روشهای مختلفی مرتبسازی میشوند تا از ورود قهوههای نارس یا بیش از حد رسیده به بخش عمدهای از محموله جلوگیری شود. در برخی از نقاط جهان که هزینههای نیروی کار نسبتاً پایین و سرمایه کمی برای سرمایهگذاری در تجهیزات وجود دارد، این کار به صورت دستی انجام میشود.
در کشورهای پیشرفتهتر، گیلاسها معمولاً با استفاده از یک مخزن شناوری مرتبسازی میشوند. گیلاسها در یک مخزن بزرگ آب ریخته میشوند، جایی که میوههای رسیده به ته مخزن میروند. سپس از آنجا به بخش اصلی پردازش پمپ میشوند. میوههای نارس به سطح آب شناور میشوند و از روی آب جمعآوری میشوند تا بهطور جداگانه پردازش شوند.
در جاهایی که هزینههای نیروی کار پایین است، گیلاسها بهصورت دستی چیده میشوند تا حداکثر برداشت میوههای رسیده حاصل شود.
یک کارگر در السالوادور میوههای چیده شده بهدست را مرتب میکند.
محصولات گیلاس در یک آسیاب مرطوب پردازش میشوند، جایی که دانهها از کاغذ جدا شده و سپس خشک میشوند، آماده برای ذخیرهسازی و حمل و نقل.
پردازش
چگونه قهوه پس از برداشت فرآوری میشود میتواند تأثیر چشمگیری بر روی فنجان نهایی داشته باشد، بنابراین این موضوع به طور فزایندهای به بخشی مهم از نحوه توصیف و فروش آن تبدیل شده است. این یک اشتباه است که باور کنیم تولیدکنندگان قهوه هنگام انتخاب روشهای فرآوری به طعم فکر میکنند. درصد بسیار کمی از آنها اینگونه هستند، اما برای اکثر تولیدکنندگان هدف این است که اطمینان حاصل کنند فرآوری کمترین میزان «عیب» را ایجاد کند و هیچ افتی در کیفیت و بنابراین ارزش مالی قهوه به وجود نیاورد.
دانههای قهوه با محتوای رطوبت حدود ۶۰ درصد شروع میشوند و باید به حدود ۱۱–۱۲ درصد خشک شوند تا از فساد آنها در حین انتظار برای فروش و حمل و نقل جلوگیری شود. یک آسیاب مرطوب میتواند هر چیزی از یک مجموعه کوچک تجهیزات در یک مزرعه فردی تا یک تأسیسات صنعتی بسیار بزرگ برای پردازش مقادیر زیادی قهوه باشد.
آسیاب تر قهوه را از مرحله گیلاس تا مرحله کاغذی پردازش میکند
مرحلهای که دانه قهوه خشک شده اما هنوز با لایهای از کاغذ یا پرگامینو پوشیده است. بیشتر افراد بر این باورند که قهوه به خوبی توسط این لایه خارجی محافظت میشود و واقعاً شروع به تجزیه نمیکند تا زمانی که قهوه پوستکنده شود تا کاغذ در آخرین لحظه ممکن قبل از ارسال قهوه حذف شود.
اصطلاح "آسیاب مرطوب" کمی گمراهکننده است زیرا برخی از تولیدکنندگان از
بسیار کم، اگر نه هیچ، آبی در روشهای پردازش که استفاده میکنند وجود دارد. با این حال، این تمایز را بین این پردازش اولیه و مرحله بعدی که در آن پوستگیری و درجهبندی انجام میشود، که به آن «آسیابکردن خشک» گفته میشود، قائل میشود.
شکی نیست که پردازش میتواند تأثیر زیادی بر روی
کیفیت فنجان قهوه و روند رو به رشدی وجود دارد که تولیدکنندگان ماهر فرآیند را به گونهای دستکاری میکنند تا ویژگیهای خاصی در فنجان به دست آورند. با این حال، این تولیدکنندگان در مقیاس جهانی بسیار نادر هستند.
هدف از پردازش برای اکثر افراد، سودآور کردن قهوه است
ممکن است و این موضوع زمانی که یک تولیدکننده انتخاب میکند کدام روش پردازش را استفاده کند، در نظر گرفته میشود. برخی از فرآیندها به زمان بیشتری نیاز دارند.,
سرمایهگذاری یا منابع طبیعی نسبت به دیگران، و بنابراین این یک تصمیم مهم برای هر تولیدکننده قهوه است.
فرآیند طبیعی
به عنوان فرآیند خشک نیز شناخته میشود، این قدیمیترین روش پردازش قهوه است. پس از برداشت، گیلاسهای قهوه در یک لایه نازک برای خشک شدن در زیر آفتاب پخش میشوند. برخی تولیدکنندگان آنها را بر روی پاسیوهای آجری پخش میکنند، در حالی که دیگران از میزهای خشککن ویژهای استفاده میکنند که جریان هوای بهتری را در اطراف گیلاس فراهم میکند و منجر به خشک شدن یکنواختتری میشود. گیلاسها باید به طور منظم چرخانده شوند تا از بروز کپک، تخمیر یا پوسیدگی جلوگیری شود. هنگامی که قهوه به درستی خشک شد، پوست خارجی و میوه خشک به طور مکانیکی جدا میشود و سپس قهوه خام قبل از صادرات ذخیره میشود.
فرایند طبیعی خود به قهوه طعمهای خاصی اضافه میکند، گاهی مثبت اما اغلب بسیار ناخوشایند. با این حال، اگر به آب دسترسی وجود نداشته باشد، این ممکن است تنها فرایند موجود برای تولیدکننده باشد و است.
بنابراین این روش در مکانهایی مانند اتیوپی و همچنین برخی از مناطق برزیل رایج است. در سطح جهانی، روش خشک به طور کلی تنها برای قهوههای بسیار بیکیفیت یا نارس مناسب تلقی میشود و بخش عمدهای از قهوه تولید شده به این روش به ارزانترین شکل ممکن پردازش میشود زیرا معمولاً به بازار داخلی میرسد و ارزش بسیار کمی دارد. به نظر میرسد که سرمایهگذاری یک تولیدکننده در جداول خشککن برای بازدهی اندک، منطقی نیست. با این حال، افرادی وجود دارند که این روش را برای پردازش قهوه با کیفیت بالا انتخاب میکنند و اغلب متوجه میشوند که این فرآیند هزینه بیشتری دارد.
به دلیل کار اضافی ناشی از خشک کردن دقیق و با دقت گیلاسها.
این فرآیند در برخی مکانها همچنان کاملاً سنتی باقی مانده است و قطعاً تقاضا برای کیفیتهای فنجان که یک دسته بهدقت پردازششده میتواند داشته باشد وجود دارد. این فرآیند معمولاً طعمهای میوهای را به قهوه اضافه میکند، صرفنظر از نوع و terroir. این طعمها معمولاً بهعنوان نشانههایی از توتز blueberries، توتفرنگی یا میوههای گرمسیری توصیف میشوند، اما گاهی اوقات با اصطلاحات منفی مانند بوی اصطبل، تخمیر وحشی و کود نیز همراه هستند.
طبیعیهای باکیفیت افرادی را که در صنعت قهوه کار میکنند، قطبی میکنند. بسیاری ارزش قهوههایی را که طعم میوهای فوقالعادهای دارند، میبینند و معتقدند که این قهوهها برای نمایش امکانات طعمی که قهوه میتواند ارائه دهد، بسیار مفید هستند. دیگران طعمهای وحشی را ناخوشایند مییابند یا نگرانند که خریداران تولیدکنندگان را به پردازش بیشتر قهوههایشان از طریق فرآیند طبیعی تشویق کنند. با چنین فرآیند غیرقابل پیشبینی، یک دسته باکیفیت میتواند به طور غیرقابل جبرانی آسیب ببیند و به طور قابل توجهی کاهش یابد.
درآمد تولیدکننده.
پردازش خشک قدیمیترین روش برای درمان گیلاسهای چیده شده است. آنها در آفتاب خشک میشوند و بهطور منظم برگردانده میشوند تا از تخمیر، کپک و پوسیدگی جلوگیری شود.
یک دستگاه پوستکنی برای جدا کردن گوشت از گیلاسهای قهوه استفاده میشود. سپس آنها به یک مخزن تمیز منتقل میشوند که در آن گوشت باقیمانده از طریق تخمیر حذف میشود.
فرآیند شستشو
هدف از فرآیند شستشو، حذف تمام گوشت چسبنده از دانه قهوه قبل از خشک شدن است. این کار به طور قابل توجهی احتمال بروز مشکل در حین خشک شدن را کاهش میدهد، بنابراین قهوه احتمالاً ارزش بیشتری خواهد داشت. با این حال، این فرآیند خاص به مراتب گرانتر از سایرین است.
پس از چیدن گیلاس قهوه، پوست خارجی و بیشتر میوه آن باقی میماند
گوشت با استفاده از دستگاهی به نام جداکننده پوست، جدا میشود. سپس قهوه
به یک مخزن یا آبگیر تمیز منتقل شد که در آن باقیمانده گوشت از طریق تخمیر حذف میشود.
گوشت میوه حاوی مقدار زیادی پکتین است و به طور محکم به آن متصل است
بذر اما تخمیر باقیمانده گوشت را به اندازهای تجزیه میکند که بتوان آن را شست. تولیدکنندگان مختلف در مرحله تخمیر از مقادیر متفاوتی آب استفاده میکنند و نگرانیهای زیستمحیطی در مورد این روش وجود دارد که بخشی از آن به سرنوشت نهایی آبهای زائد که میتواند سمی باشد، مربوط میشود.
مدت زمانی که تخمیر طول میکشد به چندین عامل بستگی دارد
عوامل شامل ارتفاع و دمای محیط است. هرچه دما بالاتر باشد، این فرآیند سریعتر اتفاق میافتد. اگر قهوه برای مدت طولانیتری تخمیر شود، طعمهای منفی ممکن است وارد شوند. روشهای مختلفی برای بررسی اینکه آیا فرآیند به پایان رسیده وجود دارد. برخی تولیدکنندگان قهوه را مالش میدهند زیرا اگر گوشت میوه تجزیه شده باشد، صدا میکند و دانه کاملاً صاف میشود. دیگران یک چوب را به داخل مخزن میزنند و اگر چوب به حالت ایستاده باقی بماند و توسط آب کمی ژلاتینی پر از پکتین حمایت شود، آنگاه فرآیند به پایان رسیده است.
پس از تخمیر، قهوه شسته میشود تا بقایای باقیمانده حذف شود و سپس آماده خشککردن میشود. این معمولاً در زیر نور خورشید با پخش کردن قهوه بر روی پاسیوهای آجری یا میزهای خشککردن مرتفع انجام میشود. به همان شیوهای که در روش طبیعی توضیح داده شد، قهوه باید بهطور منظم با بیلچههای بزرگ برگردانده شود تا خشککردن به آرامی و بهطور یکنواخت انجام شود.
جایی که کمبود نور خورشید یا رطوبت زیاد وجود دارد، برخی تولیدکنندگان از خشککنهای مکانیکی برای خشک کردن دانهها تا محتوای رطوبت استفاده میکنند
حدود ۱۱–۱۲ درصد. از نظر کیفیت فنجان، خشک کردن مکانیکی اغلب به عنوان inferior به خشک کردن در آفتاب در نظر گرفته میشود و به نظر میرسد که حتی خشک کردن در آفتاب بر روی یک پاسیو ممکن است خیلی سریع باشد تا بهترین کیفیت ممکن را به دست آورد (به سرعت خشک کردن و پتانسیل ذخیرهسازی مراجعه کنید). در حالی که بسیاری از تولیدکنندگان
قهوههای با کیفیت بالا برای کاهش عیبها، فرآیند مرطوب را انتخاب میکنند که میتواند بر کیفیت فنجان تأثیر بگذارد. در مقایسه با سایر فرآیندها، قهوههای فرآوری شده به روش مرطوب معمولاً سطح بالاتری از اسیدیته، پیچیدگی بیشتر و آنچه که به عنوان فنجان «تمیز» توصیف میشود، را ارائه میدهند. «تمیزی» اصطلاح مهمی است که در قهوه برای نشان دادن عدم وجود هرگونه طعم منفی، مانند طعمهای نامطلوب یا زبری و تلخی غیرمعمول استفاده میشود.
فرایندهای هیبریدی
فرآیند طبیعی پالپ شده
این فرآیند که عمدتاً در برزیل استفاده میشود، نتیجه آزمایشهایی است که توسط یک تولیدکننده تجهیزات فرآوری قهوه به نام پینهالنزه انجام شده است. ایده این بود که قهوههایی با کیفیت بالا در فنجان تولید شود که از آب کمتری نسبت به فرآیند شسته شده استفاده کند.
پس از چیدن، قهوه بهطور مکانیکی پوستکنده میشود و تمام پوست و بخش زیادی از گوشت میوه از دانهها جدا میشود. از اینجا مستقیماً به خشککردن در حیاطها یا بسترهای خشککننده منتقل میشود. با کاهش گوشت اطراف دانهها، خطر نقص کاهش مییابد، اما هنوز مقدار کافی شکر در میوههای اطراف وجود دارد که افزایش قابل توجهی در شیرینی و غلظت قهوه را به همراه دارد. این فرآیند هنوز به خشککردن دقیق پس از پوستکنی نیاز دارد.
قهوه پوستکنده بهصورت دستی برای درجهبندی اندازه و رنگ دانهها مرتبسازی میشود و هرگونه نقصی حذف میگردد. این فرآیند زمانبر است اما قهوهای با کیفیت بسیار بالاتر تولید میکند.
فرآیند عسل (میل)
این فرآیند بسیار مشابه فرآیند طبیعی پالپ شده است اما در تعدادی از کشورهای آمریکای مرکزی از جمله کاستاریکا و السالوادور استفاده میشود. قهوه بهطور مکانیکی پالپ میشود اما این روش حتی از فرآیند طبیعی پالپ شده نیز آب کمتری مصرف میکند. ماشینهای پالپزنی معمولاً میتوانند بهگونهای کنترل شوند که درصد خاصی از گوشت روی دانهها باقی بماند. قهوه حاصل معمولاً به عنوان قهوه صد درصد عسل یا بیست درصد عسل نامیده میشود. نام "میل" اصطلاح اسپانیایی برای مایع میوهای است که به معنای "عسل" میباشد.
با باقی ماندن مقادیر بیشتری از گوشت بر روی دانهها، خطر تخمیر و نقص در هنگام خشک کردن قهوه افزایش مییابد.
فرآیند نیمشسته/پوستکنده مرطوب
این فرآیند در اندونزی رایج است و به عنوان گیلینگ باساه شناخته میشود. پس از چیدن، قهوه از پوسته جدا شده و سپس بهطور مختصر خشک میشود. به جای خشک کردن قهوه به محتوای رطوبت ۱۱–۱۲ درصد مانند سایر فرآیندها، در فرآیند نیمهشسته، قهوه تنها تا ۳۰ درصد خشک میشود.
۳۵ درصد. سپس پوستکنده میشود و پوست آن جدا شده و دانههای قهوه سبز زیر آن نمایان میشود. دانههای عاری از پوست دوباره خشک میشوند تا به اندازهای خشک شوند که بدون خطر فساد قابل ذخیرهسازی باشند. این خشککردن دوم به دانهها رنگ عمیق و خاصی به رنگ سبز باتلاقی میدهد.
فرآیند نیمشسته استثنای واحدی از رویه نگهداشتن پوست دانهها بر روی دانهها تا درست قبل از حمل و نقل است. بسیاری آن را به عنوان نوعی نقص در نظر میگیرند، اما بازار به طعمهای مرتبط با قهوههای اندونزیایی عادت کرده و بنابراین خواستار پایان این رویه نیست. قهوههای نیمشسته اسیدیته کمتری دارند و بدنه بیشتری نسبت به سایر قهوهها دارند و این فرآیند همچنین طعمهای مختلفی مانند چوب، رطوبت خاکی، ادویه، تنباکو و چرم را ایجاد میکند. در صنعت بر سر اینکه آیا این طعمها مطلوب هستند یا نه، اختلاف نظر شدیدی وجود دارد. بسیاری احساس میکنند که این طعمها بر طعم قهوه غالب میشوند (به همان شیوهای که فرآیند طبیعی انجام میدهد) و به ندرت میتوانیم بفهمیم قهوههای اندونزی واقعاً چه طعمی دارند. با این حال، برخی از قهوههای اندونزیایی وجود دارند که به روش مرطوب فرآوری میشوند و ارزش جستجو دارند. باید بر روی بستهبندی به وضوح مشخص شود زیرا باید به عنوان «شسته شده» یا «کاملاً شسته شده» توصیف شوند.
پوستکنی و حمل و نقل
زمانی که دانهها از آسیاب مرطوب خارج میشوند، هنوز در لایهی کاغذی خود محصور هستند (مگر اینکه به روش نیمهشسته پردازش شده باشند). اکنون محتوای رطوبت به اندازهای پایین است که قهوه بدون خطر فساد ذخیره شود. بهطور سنتی، قهوه در این مرحله بهطور عمدی به مدت سی تا شصت روز در حالت استراحت ذخیره میشود.
عملکرد سنتی نگهداری قهوه در حالت استراحت به طور کامل مورد تحقیق قرار نگرفته است، هرچند شواهد غیررسمی نشان میدهد که اگر این مرحله نادیده گرفته شود، قهوه میتواند طعمی سبز و ناخوشایند داشته باشد تا زمانی که بیشتر پیر شود. همچنین شواهدی وجود دارد که این مرحله بر چگونگی پیری قهوه پس از حمل و نقل تأثیر میگذارد که احتمالاً به محتوای رطوبت درون قهوه مرتبط است.
در پایان این دوره، قهوه فروخته میشود و سپس پوستکنده میشود تا حذف گردد
پوسته. تا این نقطه، پوسته یک لایه محافظتی فراهم کرده است اما همچنین به قهوه وزن و حجم اضافه میکند، بنابراین برای کاهش هزینههای حمل و نقل، آن را حذف میکنند.
پوستکنی بهصورت مکانیکی در یک آسیاب خشک انجام میشود (برخلاف آسیاب مرطوب که در آن قهوه پردازش میشود تا گوشت آن جدا شده و دانهها خشک شوند). آسیابهای خشک معمولاً دارای تجهیزاتی برای درجهبندی و جداسازی قهوه نیز هستند. پس از پوستکنی، دانههای قهوه سبز میتوانند از دستگاهی عبور کنند که رنگ آنها را بررسی کرده و هر قهوهای که دارای نقصهای واضح باشد را رد میکند. قهوه میتواند بر اساس اندازه دانه با استفاده از الکهای بزرگ لرزشی با اندازههای مختلف سوراخها جداسازی شود و در نهایت بهصورت دستی درجهبندی میشود.
این فرآیند زمانبر در یک میز بزرگ با یک نوار نقاله مرکزی، یا گاهی اوقات در حیاطهای بزرگ، معمولاً توسط زنان و نه مردان انجام میشود. آنها قهوههای تخصیصیافته خود را بررسی کرده و تمام نقصها را حذف میکنند، گاهی اوقات در یک بازه زمانی مشخص که توسط نوار نقاله خودکار کنترل میشود. این یک فرآیند کند است که هزینه قابل توجهی به قهوه اضافه میکند، اما همچنین به طور چشمگیری کیفیت آن را افزایش میدهد. این کار بهطور غیرقابلانکاری شغلی دشوار و تکراری است و درست است که قهوههای با کیفیت بالا هزینه بیشتری داشته باشند تا افرادی که این کار دشوار را انجام میدهند، بتوانند بهتر پرداخت شوند.
کارگران کیسههای کنفی 60 کیلوگرمی (132 پوندی) را در نزدیکی یرگاچهف، یک جامعه تولید قهوه در مرکز جنوبی اتیوپی، میدوزند. محصول محبوب آنها به سرتاسر جهان صادر میشود.
بگینگ
قهوه اکنون آماده بستهبندی در کیسههای ۶۰ کیلوگرمی (۱۳۲ پوند) یا ۶۹ کیلوگرمی (۱۵۲ پوند) از جنس کنف بسته به کشور مبدأ است. در برخی موارد، کیسهها با مواد حفاظتی مانند پلیاتیلن چندلایه پوشش داده میشوند تا در برابر رطوبت مقاوم باشند یا قهوه میتواند در بستههای وکیوم شده و در جعبههای مقوایی حمل شود.
جوت به مدت طولانی به عنوان مادهای انتخابی باقی مانده است زیرا ارزان، در دسترس و تأثیر زیستمحیطی کمی دارد. با این حال، با توجه به اینکه صنعت قهوه تخصصی به طور فزایندهای نگران وضعیت قهوه در حین حمل و نقل و در ذخیرهسازی مداوم است، مواد جدیدی در حال بررسی هستند.
حمل و نقل
قهوه معمولاً از کشور مبدأ خود در کانتینرهای حمل و نقل منتقل میشود. این کانتینرها تا سیصد کیسه قهوه را در خود جای میدهند، اگرچه قهوههای با کیفیت پایین گاهی اوقات فقط به داخل یک پوشش بزرگ که دیوارههای کانتینر را میپوشاند، ریخته میشوند زیرا رستکننده منتظر، کل کانتینر را در روز ورود آن پردازش خواهد کرد. کانتینرها مانند کامیونهای زباله در یک ایستگاه دریافت در تأسیسات رستکردن تخلیه میشوند.
حمل قهوه در کشتیهای کانتینری تأثیر نسبتاً کمی دارد بر
محیط زیست (مسلماً در مقایسه با جنبههای دیگر صنعت قهوه) و همچنین نسبتاً ارزان است. نقطه ضعف این است که قهوه ممکن است در معرض گرما و رطوبت قرار گیرد که میتواند کیفیت آن را آسیب بزند. حمل و نقل نیز فرآیندی پیچیده است، با بوروکراسی در بسیاری از کشورها که باعث ایجاد استرس زیادی برای رستکنندگان میشود، زیرا کانتینرهای قهوه به مدت هفتهها یا حتی ماهها در بنادر گرم و مرطوب منتظر مدارک خود میمانند. از آنجا که حمل و نقل هوایی هم از نظر زیستمحیطی نامناسب و هم از نظر مالی پایدار نیست، بسیاری از افراد در صنعت قهوه تخصصی از این جنبه کسب و کار ناامید هستند.
اندازهگیری و درجهبندی
قهوه در بسیاری از کشورها به مدت طولانی بر اساس اندازه درجهبندی شده است تا بر اساس کیفیت. در واقع، این دو موضوع هنوز هم مرتبط در نظر گرفته میشوند هرچند که از نظر فنی اینگونه نیستند. کشورهای مختلف از اصطلاحات متفاوتی برای درجهبندی خود استفاده میکنند (به درجات اندازه رایج مراجعه کنید).
درجهبندی معمولاً با الکهایی انجام میشود که شمارهگذاری شدهاند تا اندازهی سوراخها را نشان دهند. بهطور سنتی، اعداد زوج (مانند 14، 16 و
۱۸) برای عربیکا استفاده شد در حالی که اعداد فرد برای روبوستا استفاده شدند. پس از پوستکنی قهوه، آن را بهطور مکانیکی از لایههای الکها تکان میدهند تا درجات مختلف را جدا کنند.
پیبری (PB) درجهای است که بر اساس کوچکترین دانههای کامل (نه تکههای شکسته) تعیین میشود. پیبریها زمانی رخ میدهند که یک دانه قهوه تنها یک دانه درون خود داشته باشد به جای دو دانه. آنها به عنوان دانههایی با شدت طعم بیشتر در نظر گرفته میشوند هرچند که این ممکن است همیشه درست نباشد. همیشه تجربهای جالب است که طعم انتخاب پیبری یک قهوه را با طعم دانههای بزرگتر مقایسه کنیم.
در حالی که دانههای بزرگتر لزوماً بهتر نیستند، مزیت داشتن دامنه اندازه نسبتاً کوچک این است که برشته کردن قهوه آسانتر است و برشته حاصل احتمالاً یکنواختتر خواهد بود. این به این دلیل است که دانههای قهوه با اندازههای مختلف همچنین چگالیهای متفاوتی دارند. در حین برشته کردن، دانههای قهوه کوچکتر یا دانههای با چگالی کمتر بسیار سریعتر از دانههای بزرگتر یا چگالتر برشته میشوند. این به این معنی است که حداقل بخشی از قهوه در یک دسته مخلوط به سطح ایدهآل برشته نرسیده است.
چگونه قهوه معامله میشود
اغلب گفته میشود که قهوه دومین کالای بازرگانی شده در جهان است. این درست نیست و چه از نظر فراوانی و چه از نظر ارزش مالی، حتی در پنج کالای برتر نیز قرار ندارد.
با این حال، نحوه تجارت قهوه به یک موضوع مهم برای سازمانهای تجارت اخلاقی تبدیل شده است. رابطه بین خریدار و تولیدکننده اغلب به عنوان استثمار جهان اول توسط جهان سوم دیده میشود. با این حال، در حالی که بدون شک افرادی وجود دارند که میخواهند از این سیستم بهرهبرداری کنند، آنها در اقلیت هستند.
در بورس اوراق بهادار نیویورک معامله میشود. تولید قهوه معمولاً به کیسهها اشاره دارد. یک کیسه معمولاً 60 کیلوگرم (132 پوند) وزن دارد اگر از آفریقا، اندونزی یا برزیل بیاید، یا 69 کیلوگرم (152 پوند) اگر از آمریکای مرکزی بیاید. در حالی که کیسهها ممکن است واحدهای خرید باشند، در مقیاس کلان قهوه معمولاً بر اساس کانتینرهای حمل و نقل معامله میشود که حدود سیصد کیسه را در بر میگیرد.
بر خلاف باور عمومی، درصد نسبتاً کمی از قهوه در واقع در بورس اوراق بهادار نیویورک معامله میشود، اما قیمت C نوعی حداقل قیمت جهانی برای قهوه را فراهم میکند، حداقلی که یک تولیدکننده حاضر است برای قهوهاش بپذیرد. قیمتهای مربوط به محمولههای خاص قهوه معمولاً یک تفاوت به قیمت C اضافه میشود، نوعی حقالزحمه. برخی کشورها بهطور تاریخی توانستهاند تفاوتهای بالاتری برای قهوه خود بهدست آورند، از جمله کاستاریکا و کلمبیا، اگرچه این نوع تجارت هنوز عمدتاً بر روی درجه کالایی متمرکز است، نه قهوههای خاص.
مشکل در پایهگذاری همه چیز بر اساس قیمت C این است که این قیمت تا حدی سیال است. معمولاً قیمتها توسط عرضه و تقاضا تعیین میشوند و تا حدی این موضوع در مورد قیمت C نیز صادق است. با افزایش تقاضای جهانی در پایان دهه 2000، بازار شاهد افزایش قیمت بود و عرضه قهوه شروع به کمبود کرد. این موضوع یکی از بالاترین افزایشها در قیمت قهوه را به وجود آورد که در سال 2010 به بالای 3.00 دلار در هر پوند رسید.
این قیمت تنها به عرضه و تقاضا مربوط نمیشد، بلکه تحت تأثیر عوامل دیگری نیز قرار داشت، از جمله ورود نقدینگی به صنعت از سوی بازرگانان و صندوقهای پوشش ریسک که فرصتی برای کسب درآمد مشاهده کردند
پول. این باعث ایجاد بازاری ناپایدار شد که هرگز واقعاً مشابه آن دیده نشده بود. از آن اوج، قیمتها به طور مداوم دوباره کاهش یافتند تا به سطوحی که میتوان آنها را غیرقابلتحمل برای سود در نظر گرفت.
کیسههای قهوه در حال بارگیری بر روی کشتیها در بندر سانتوس، برزیل، در سال ۱۹۳۷. امروزه قهوه معمولاً در کانتینرهای حمل و نقل منتقل میشود که هر کدام حدود سیصد کیسه را در خود جای میدهند.
قیمت C برای قهوه هزینه تولید را منعکس نمیکند و به همین دلیل تولیدکنندگان ممکن است در وضعیتی قرار بگیرند که از کشت قهوه ضرر کنند. واکنشهای متعددی به این مشکل وجود داشته و موفقترین آنها جنبش تجارت منصفانه بوده است، هرچند که طرحهای گواهی قهوه پایدار دیگری نیز وجود دارد، از جمله طرحهای انجمن تجارت ارگانیک و اتحاد بارانزار (به جعبه مراجعه کنید).
تجارت عادلانه
هنوز برخی ابهامها در مورد اینکه دقیقاً تجارت عادلانه چگونه کار میکند وجود دارد، هرچند که بدون شک به ابزاری موفق تبدیل شده است تا به کسانی که میخواهند قهوه را با وجدان راحت خریداری کنند، کمک کند. بسیاری از مردم فرض میکنند که وعدههای تجارت عادلانه بسیار فراتر از آنچه که در واقعیت است، میباشد.
اینطور نیست. و برای بدتر کردن اوضاع، برای منتقدان آسان است که ادعا کنند کشاورز به دلیل ماهیت پیچیده معاملات مالی در صنعت قهوه، حق premium خود را دریافت نمیکند.
تجارت عادلانه تضمین میکند که قیمت پایهای را که آن را پایدار میداند، پرداخت کند، یا یک حقالزحمه ۰.۰۵ دلار به ازای هر پوند بالاتر از قیمت C در صورتی که بازار بالاتر از قیمت پایه تجارت عادلانه افزایش یابد. مدل تجارت عادلانه تنها برای کار با تعاونیهای تولیدکنندگان قهوه طراحی شده است و به همین دلیل نمیتواند مزارع تکمحصولی که قهوه تولید میکنند را تأیید کند. منتقدان از عدم قابلیت ردیابی یا تضمین واقعی شکایت دارند که پول بهطور قطع به تولیدکنندگان میرسد و از طریق فساد منحرف نمیشود. دیگران این مدل را به خاطر عدم ارائه انگیزه به کشاورزان برای افزایش کیفیت قهوهشان مورد انتقاد قرار میدهند. این موضوع بسیاری از افراد در صنعت قهوه تخصصی را تشویق کرده است تا روشهای تأمین قهوه خود را تغییر دهند و از مدل کالایی که در آن قهوه با قیمتی که توسط عرضه و تقاضای جهانی تعیین میشود خریداری میشود و توجه کمی به منشاء یا کیفیت آن میشود، دور شوند.
صنعت قهوه تخصصی
تعداد زیادی اصطلاحات مختلف برای توصیف روشهای گوناگون خرید قهوه توسط رستکنندگان تخصصی و روابط آنها با کشاورزان استفاده میشود.
رابطه قهوه برای توصیف یک رابطه مستمر بین تولیدکننده و برشتهکننده استفاده میشود. معمولاً یک گفتوگو و همکاری وجود دارد تا به سمت کیفیت بهتر قهوه و قیمتگذاری پایدارتر پیش بروند. برای اینکه این ترتیب تأثیر مثبت مورد نظر را داشته باشد، برشتهکننده باید قهوه را به مقدار کافی خریداری کند.
تجارت مستقیم اصطلاحی است که اخیراً به وجود آمده است، جایی که برشتهکنندگان میخواهند بیان کنند که قهوه را مستقیماً از تولیدکننده خریداری کردهاند، نه از یک واردکننده، صادرکننده یا طرف سوم دیگر. مشکل این پیام این است که نقش مهم واردکنندگان و صادرکنندگان در صنعت قهوه را کماهمیت جلوه میدهد و ممکن است بهطور ناعادلانهای آنها را بهعنوان واسطههایی که تنها بخشی از درآمد تولیدکننده را میگیرند، به تصویر بکشد. برای اینکه این مدل قابل اجرا باشد، همچنین نیاز است که برشتهکننده قهوه کافی خریداری کند تا تأثیرگذار باشد.
تجارت منصفانه ممکن است به خریدی اشاره داشته باشد که در آن شفافیت و قابلیت ردیابی خوبی وجود دارد و قیمتهای بالایی پرداخت شده است. هیچ گواهینامهای برای تأیید اخلاقی بودن خرید وجود ندارد، اما افرادی که در این فرآیند درگیر هستند معمولاً سعی در انجام کارهای خوب با تجارت خود دارند. ممکن است طرفهای سومی درگیر باشند، اما به عنوان ارزش افزوده در نظر گرفته میشوند. این اصطلاح به طور رایج استفاده نمیشود، مگر در مواقعی که مشتری بپرسد آیا قهوه خاصی تجارت منصفانه است.
ایده پشت تمام این مدلهای خرید این است که رستکنندگان سعی کنند بهطور قابلردیابیتری خرید کنند، واسطههای غیرضروری را از زنجیره تأمین حذف کنند و قیمتهایی پرداخت کنند که تولید قهوه با کیفیت بالاتر را تشویق کند.
با این حال، این اصطلاحات و ایدهها بدون منتقدان خود نیستند. بدون تأییدیههای شخص ثالث، ممکن است دشوار باشد که مشخص شود آیا یک رستکننده واقعاً به روشی که ادعا میکند، قهوه خریداری میکند یا خیر. برخی از رستکنندگان ممکن است قهوههایی را خریداری کنند که توسط واردکنندگان و دلالان قابل ردیابی نگهداشته شدهاند و این را به عنوان قهوه تجارت مستقیم یا قهوه رابطهای ادعا کنند.
هیچ تضمینی برای رابطه بلندمدت برای تولیدکنندگان وجود ندارد، زیرا برخی خریداران قهوه هر ساله فقط به دنبال بهترین محمولههای قهوه هستند. با این حال، حداقل برای آن قیمت خوبی پرداخت میکنند. این نوع رویکرد سرمایهگذاری بلندمدت در کیفیت را دشوار میسازد و همچنین باید توجه داشت که برخی واسطهها خدمات ارزشمندی ارائه میدهند، بهویژه برای کسانی که در مقیاس کوچکتری کار میکنند. لجستیک جابجایی قهوه در سراسر جهان نیازمند سطحی از تخصص و مهارت است که بسیاری از رُستکنندههای کوچک به سادگی آن را ندارند.
مشاوره به مصرفکنندگان
هنگام خرید قهوه، برای مصرفکنندگان دشوار است که بفهمند یک قهوه خاص چقدر بهطور اخلاقی تأمین شده است. برخی از رُستکنندههای تخصصی اکنون برنامههای خریدی را توسعه دادهاند که توسط طرفهای سوم تأیید شدهاند، اما بیشتر آنها این کار را نکردهاند. بهطور نسبتاً ایمن میتوان فرض کرد که اگر قهوه قابل ردیابی باشد، نام تولیدکننده(ها) بر روی آن باشد، یا حداقل نام مزرعه، تعاونی یا کارخانه ذکر شده باشد، آنگاه قیمت بهتری پرداخت شده است. سطح شفافیتی که باید انتظار داشته باشید، بسته به کشور متفاوت خواهد بود و در هر یک از بخشهای مربوط به کشورهای تولیدکننده بهطور دقیقتری پوشش داده شده است. اگر رُستکنندهای پیدا کردید که قهوهاش را دوست دارید، باید بتوانید از آنها اطلاعات بیشتری درباره نحوه تأمین قهوه بپرسید. بیشتر آنها از به اشتراک گذاشتن این اطلاعات خوشحال هستند و اغلب به کارهایی که انجام میدهند بسیار افتخار میکنند.
میوههای قهوه برداشت شده مرتبسازی و تمیز میشوند تا میوههای نارس و بیش از حد رسیده و همچنین برگها، خاک و شاخهها حذف شوند. این کار معمولاً بهصورت دستی انجام میشود و از الک برای جدا کردن مواد ناخواسته استفاده میشود.
تاریخچهای کوتاه از نوشیدن قهوه
این کتاب به تاریخچه کشت قهوه در کشورهای تولیدکننده در سراسر جهان میپردازد، اما همچنین مهم است که به رشد تقاضا که در کنار آن اتفاق افتاده است، توجه کنیم. قهوه یک نوشیدنی واقعاً جهانی است و معمولاً ادعا میشود که این نوشیدنی پس از آب، دومین نوشیدنی محبوب در جهان است. در حالی که هیچ مدرکی برای حمایت از این ادعا وجود ندارد، فراوانی قهوه به شکلی یا شکلی دیگر، آن را قابل قبول میسازد.
به عنوان یک میانوعده انرژیزا در مسیر، ما یک قطعه کلیدی از معما را از دست دادهایم: ما هیچ ایدهای نداریم که چه کسی تصمیم گرفت دانه میوه را بگیرد، آن را برشته کند، به پودر تبدیل کند، آن پودر را در آب داغ بخیساند و نوشیدنی حاصل را بنوشد. این یک جهش شگفتانگیز است و معمایی است که احتمالاً هرگز حل نخواهد شد.
شواهدی از نوشیدن قهوه در اواخر قرن پانزدهم وجود دارد، اما شواهد کمی برای تأیید داستانی که میگوید اولین قهوهخانه "کیوا هان" در سال 1475 در قسطنطنیه افتتاح شد، وجود دارد. اگر این درست باشد، قهوه باید در یمن کشت شده باشد و میدانیم که مصرف آن به این منطقه گسترش یافته است.
قهوه به سرعت با اندیشههای سیاسی و مذهبی در هم آمیخت و کافهها در مکه در سال ۱۵۱۱ و در قاهره در سال ۱۵۳۲ ممنوع شدند. در هر دو مورد، تقاضای عمومی پیروز شد و این ممنوعیتها به زودی لغو گردید.
کافههایی که قهوه به سبک ایتالیایی سرو میکردند، در لندن دهه ۱۹۵۰ یک نوآوری بودند. با افزایش محبوبیت قهوه در سالهای اخیر، علاقه به کافهها و نحوه تهیه قهوه ایدهآل دوباره افزایش یافته است.
اولین کافهها در اروپا در اواسط دهه ۱۶۰۰ میلادی افتتاح شدند و به زودی قهوه جایگزین آبجو و شراب به عنوان نوشیدنی صبحانه شد. در دنیای جدید، محبوبیت قهوه پس از تظاهرات چای بوستون در سال ۱۷۷۳ افزایش یافت، زمانی که نوشیدن قهوه به یک عمل میهنپرستانه تبدیل شد.
قهوه به اروپا و فراتر از آن میرسد
نوشیدن قهوه تا قرن ۱۶ میلادی به اروپا نرسید و مصرف قهوه، به منظورهای پزشکی و نه برای لذت، پیش از تأسیس کافهها در اروپا وجود داشت. قهوه در اوایل قرن ۱۶ میلادی از طریق ونیز تجارت میشد، اما اولین کافه در آنجا تا سال ۱۶۴۵ افتتاح نشد. اولین کافه قهوه در لندن در سال ۱۶۵۲ افتتاح شد و آغازگر یک رابطه عاشقانه صدساله بین این نوشیدنی و شهر بود. قهوه بدون شک فرهنگ، هنر، تجارت و سیاست را تحت تأثیر قرار داد و تأثیر ماندگاری بر خود شهر گذاشت.
در فرانسه، این تأثیر مد بود که نوشیدن قهوه را گسترش داد.
قهوه به دربار لویی چهاردهم هدیه داده شده بود و محبوبیت روزافزون آن در آنجا عادت نوشیدن قهوه را به پاریس گسترش داد.
وین شهری دیگر بود که فرهنگ کافهای غنی را توسعه میداد در
اواخر دهه ۱۶۰۰. داستان اولین کافه در وین، کافه بطری آبی، که از دانههای قهوهای استفاده میکند که توسط عثمانیها پس از محاصره ناموفق وین در سال ۱۶۸۳ رها شده بود، جذاب است اما احتمالاً درست نیست؛ شواهد اخیر نشان میدهد که اولین کافه در آنجا در سال ۱۶۸۵ افتتاح شده است.
یک لحظه کلیدی در گسترش نوشیدن قهوه و فرهنگ قهوه
در واقع، حول چای میچرخید. حزب چای بوستون در سال ۱۷۷۳ زمانی که مستعمرهنشینان آمریکایی علیه ظلم بریتانیا با حمله به کشتیهای تجاری در بندر بوستون و پرتاب جعبههای چای به دریا اعتراض کردند، نه تنها یک رد مهم از امپراتوری بریتانیا بود بلکه لحظهای را نیز نشان میداد که قهوه به یک نوشیدنی میهنپرستانه در ایالات متحده تبدیل شد. جمعیت به سرعت در حال رشد به معنای بازار در حال رشد سریع بود و ایالات متحده را در سالهای آینده به طور فزایندهای در صنعت قهوه تأثیرگذار کرد.
تغییر از طریق نوآوری
ایالات متحده همچنین جایی بود که نوآوریهای کلیدی از آنجا نشأت گرفت که اجازه داد قهوه به یک کالای ضروری و مقرون به صرفه در هر خانهای در سراسر جهان تبدیل شود. در سال 1900، شرکتی به نام هیل برادرز شروع به بستهبندی قهوه در قوطیهای وکیومدار کرد. این روش افزایش عمر مفید قهوه به این معنی بود که تعداد کمتری از خانوادهها مجبور به برشته کردن قهوه خود بودند، اما کار را برای شرکتهای کوچک برشتهکاری محلی دشوارتر کرد.
یک سال بعد، یک شیمیدان ژاپنی به نام ساتوری کاتو اختراع خود را ثبت کرد
فرایند تولید قهوه فوری یا محلول. تا به تازگی تصور میشد که او نخستین کسی بوده که آن را تولید کرده است، اما کشفیات اخیر اکنون اختراع آن را به دیوید استرانگ در نیوزیلند در سال ۱۸۹۰ نسبت میدهند. این فرایند راحتی را بر کیفیت ترجیح داد، اما نوشیدن قهوه را برای بسیاری آسانتر کرد، هرچند لزوماً ارزانتر نبود. امروزه قهوه فوری هنوز در سرتاسر جهان بسیار محبوب است.
در اروپا، نوآوریهای کلیدی بیشتر بر روی کافه نسبت به قهوه در خانه متمرکز بودند. ادعاهای مختلفی برای اولین دستگاه اسپرسو وجود دارد، اما ثبت اختراعاتی که از این اصول استفاده میکنند از سال ۱۸۸۴ به بعد آغاز شد. لوییجی
بزررا در سال ۱۹۰۱ اختراع خود را ثبت کرد و او اغلب به عنوان مخترع دستگاه اسپرسو شناخته میشود.
این ماشینها به اپراتورهای کافه اجازه میدادند تا تعداد زیادی فنجان قهوه با اندازه و قدرت مشابه قهوه فیلتر شده را به سرعت تهیه کنند. جهش بزرگ در فناوری اسپرسو با استفاده از یک فنر بزرگ برای تولید فشارهای بسیار بالا به وقوع پیوست. ادعای این نوآوری به آکیله گاجیا در سال 1945 تعلق دارد، هرچند که چگونگی به دست آوردن حق ثبت اختراع هنوز کمی مبهم است. این دمآوری با فشار بالا اسپرسویی را تولید کرد که امروز میشناسیم: یک فنجان کوچک و متمرکز قهوه که با یک کف قهوهای تیره به نام کرما پوشیده شده است.
رونق کافههای اسپرسو که در بسیاری از شهرها در دهه ۱۹۵۰ اتفاق افتاد
دهه ۱۹۶۰ به اندازهای که به فرهنگ مربوط میشد، به مصرف قهوه نیز مربوط بود. با این حال، از منظر فنی، تهیه اسپرسو برای کافهها ایدهآل بود زیرا یک دستگاه اکنون میتوانست به سرعت مجموعهای از نوشیدنیها را تولید کند.
قهوه امروز
نوشتن درباره نوشیدن قهوه مدرن بدون بحث درباره استارباکس غیرممکن خواهد بود. ریشههای این شرکت در برشتهکردن و فروش دانههای قهوه از یک فروشگاه در سیاتل بود، اما هاوارد شولتز آن را به پدیده جهانی که امروز میشناسیم، تبدیل کرد. شولتز ادعا کرد که از سفرهایش به ایتالیا الهام گرفته است، هرچند تجربه مدرن استارباکس برای یک ایتالیایی بومی غیرقابل شناسایی خواهد بود.
استارباکس و کسبوکارهای مشابه بدون شک راه را برای رشد قهوههای تخصصی که امروز در سرتاسر جهان مشاهده میکنیم هموار کردند. استارباکس قهوه را به نوشیدنی محبوبتری در خارج از خانه تبدیل کرد و انتظارات را از هزینه یک فنجان قهوه افزایش داد. این شرکت همچنان تأثیرگذار است و در حال پیشگامی در نوشیدن قهوه در بازارهای جدیدی مانند چین میباشد.
آنچه قهوه تخصصی مدرن را تعریف میکند، تمرکز بر محل تولید قهوه است
منشأ قهوه و تأثیر آن بر طعم آن. این تمرکز بر نحوه تهیه و سرو قهوه در کافهها تأثیر گذاشته است. نوشیدن قهوه از یک تحریک ساده صبحگاهی به ابراز خود، ابراز ارزشها یا مصرف آگاهانه تبدیل شده است. نوشیدن قهوه اکنون در فرهنگهای مختلف در سرتاسر جهان تنیده شده است.
امروز، برای هر سلیقهای یک کافه وجود دارد، از تأمینکنندگان قهوههای شیرین و خامهای در بازار انبوه گرفته تا کافههای هنری که قهوههای تکمزرعهای را سرو میکنند.
برشتهکردن قهوه
برشتهکردن یکی از جذابترین جنبههای صنعت قهوه است. این فرآیند دانه قهوه سبز را که تقریباً هیچ طعمی جز طعم گیاهی نسبتاً ناخوشایند ندارد، به دانه قهوهای فوقالعاده معطر و به طرز شگفتانگیزی پیچیده تبدیل میکند. بوی قهوه تازه برشتهشده تداعیکننده، مستکننده و بهطور کلی خوشمزه است. این بخش به برشتهکردن در مقیاس تجاری میپردازد. برای اطلاعات درباره برشتهکردن خانگی، به بخش برشتهکردن خانگی مراجعه کنید.
این قهوهها بهطور خاص جالب یا خوشطعم نیستند
تحقیقات بر روی توسعه شیرینی یا حفظ طعمهای منحصر به فرد مربوط به terroir یا نوع خاصی از قهوه انجام شده است.
روستکنندههای تخصصی در سرتاسر جهان عمدتاً خودآموخته هستند
و بسیاری از آنها حرفه خود را از طریق آزمایش و خطای دقیق آموختهاند. هر شرکت رستکردن سبک و زیباییشناسی یا فلسفه رست خاص خود را دارد.
آنها ممکن است به خوبی درک کنند که چگونه میتوانند آنچه را که از نوشیدن آن لذت میبرند، تکرار کنند,
اما آنها به اندازه کافی کل فرآیند را درک نمیکنند تا بتوانند آن را دستکاری کنند
این به معنای آن نیست که قهوه خوشمزه و به خوبی برشته شده نادر است: این نوع قهوه تقریباً در هر کشور جهان یافت میشود. اگر چیزی باشد، این نشان میدهد که آینده برای برشتهکاری قهوه با کیفیت روشن است، زیرا هنوز چیزهای زیادی برای کشف و توسعه وجود دارد که تنها میتواند به تکنیکهای برشتهکاری بهتر منجر شود.
سریع یا کند، روشن یا تاریک؟
برای سادهسازی موضوع میتوان گفت که برشتهکردن قهوه محصول رنگ نهایی دانه قهوه (روشن یا تیره) و زمانی است که برای رسیدن به آن رنگ صرف شده است (سریع یا کند). توصیف ساده یک قهوه به عنوان برشته روشن کافی نیست، زیرا برشتهکردن میتواند نسبتاً سریع یا کاملاً کند بوده باشد. طعم بین برشتهکردن سریع و کند بهطور قابل توجهی متفاوت خواهد بود، حتی اگر دانهها به نظر یکسان بیایند.
در طول فرآیند برشتهکردن، مجموعهای از واکنشهای شیمیایی مختلف رخ میدهد,
و چندین مورد از آنها وزن قهوه را کاهش میدهند، که البته بخار شدن رطوبت از جمله آنهاست. برشتهسازی آهسته (۱۴–۲۰ دقیقه) منجر به
کاهش وزن بیشتری (حدود ۱۶–۱۸ درصد) نسبت به برشتهکردن سریع که میتواند در کمتر از نود ثانیه انجام شود، خواهد داشت. برشتهکردن آهسته همچنین یک فنجان قهوه بهتر، هرچند گرانتر، به دست خواهد داد.
فرآیند برشتهکردن میتواند کنترل شود تا سه کلید را تعیین کند
جنبههای طعم قهوه: اسیدیته، شیرینی و تلخی. بهطور کلی توافق شده است که هرچه قهوه بیشتر برشته شود، اسیدیته کمتری در نهایت خواهد داشت. برعکس، تلخی بهتدریج با افزایش زمان برشته شدن قهوه افزایش مییابد و قطعاً با تیرهتر شدن قهوه، افزایش خواهد یافت.
شیرینی به صورت یک منحنی زنگی ارائه میشود که در بین اوجها به اوج خود میرسد
از اسیدیته و تلخی. یک برشتهکننده خوب میتواند تعیین کند که قهوه در کجا ممکن است شیرینترین باشد نسبت به درجه برشتهسازی آن، و قهوهای بسیار شیرین اما همچنین نسبتاً اسیدی یا قهوهای بسیار شیرین اما با طعمی ملایمتر را با استفاده از پروفایل برشتهسازی متفاوت تولید کند. با این حال، تنظیم پروفایل برشتهسازی هرگز نمیتواند کیفیت یک قهوه بیکیفیت را بهبود بخشد.
فرآیند برشتهکردن بر اسیدیته، شیرینی و تلخی طعمهای دانهها تأثیر میگذارد. برشتهکنندگان سعی دارند این سه جنبه را از طریق استفاده دقیق و کنترلشده از حرارت و زمان متعادل کنند.
در طی فرآیند برشتهسازی، مراحل کلیدی متعددی وجود دارد و سرعتی که یک قهوه خاص از هر یک از این مراحل عبور میکند به عنوان پروفایل برشتهسازی آن توصیف میشود. بسیاری از برشتهکنندگان قهوه پروفایلهای برشتهسازی خود را به دقت پیگیری میکنند تا بتوانند آنها را در محدودههای بسیار باریک دما و زمان تکرار کنند.
مرحله ۱:
خشک کردن
قهوه خام حاوی ۷–۱۱ درصد آب به وزن است که به طور یکنواخت در ساختار متراکم دانه پخش شده است. قهوه در حضور آب قهوهای نخواهد شد و در واقع این موضوع در مورد واکنشهای قهوهای شدن هنگام پخت هر چیزی صادق است.
پس از اینکه قهوه در دستگاه برشتهسازی بارگذاری میشود، مدتی طول میکشد تا دانهها حرارت کافی را جذب کنند تا شروع به تبخیر آب کنند و بنابراین فرآیند خشک شدن به مقدار زیادی حرارت و انرژی نیاز دارد. در این چند دقیقه اول برشتهسازی، قهوه بهندرت در ظاهر یا بو تغییر میکند.
مرحله ۲:
زرد شدن
پس از اینکه آب از دانههای قهوه خارج شد، اولین واکنشهای قهوهای شدن میتواند آغاز شود. در این مرحله، دانههای قهوه هنوز بسیار متراکم هستند و عطر برنج باسماتی و کمی بوی نان را دارند. به زودی دانهها شروع به گسترش میکنند و پوستهای نازک کاغذی آنها، که به آنها چاف میگویند، جدا میشود. چاف توسط هوای در حال جریان از طریق دستگاه برشتهسازی از دانههای برشته شده جدا میشود و جمعآوری و بهطور ایمن خارج میشود تا خطر آتشسوزی جلوگیری شود.
این دو مرحله اول برشتهسازی بسیار مهم هستند: اگر قهوه به درستی خشک نشود، در مراحل بعدی به طور یکنواخت برشته نخواهد شد و در حالی که بیرون هر دانه به خوبی برشته شده، داخل آن اساساً نپخته خواهد بود. این قهوه طعم ناخوشایندی خواهد داشت، با ترکیبی از تلخی از بیرون و طعم ترش و علفی ناشی از داخل نارس. کند کردن فرآیند برشتهسازی پس از این مرحله مشکل را حل نخواهد کرد زیرا بخشهای مختلف قهوه همیشه با نرخهای متفاوتی پیشرفت خواهند کرد.
مرحله ۳:
ترجمه متن: اولین ترک
زمانی که واکنشهای قهوهای شدن شروع به سرعت گرفتن میکنند، گازها (عمدتاً دیاکسید کربن) و بخار آب درون دانه جمع میشوند. هنگامی که فشار بیش از حد زیاد شود، دانه شکسته میشود و صدای ترکیدن ایجاد میکند و حجم آن تقریباً دو برابر میشود. از این نقطه به بعد، طعمهای آشنای قهوه توسعه مییابند و رُستکننده میتواند در هر نقطه تصمیم به پایان دادن به رُست بگیرد.
یک رستری در این مرحله کاهش در نرخ افزایش دمای قهوه را مشاهده خواهد کرد، با وجود اینکه ممکن است مقدار مشابهی از حرارت را اضافه کند. عدم افزودن حرارت کافی میتواند فرآیند رست را متوقف کرده و قهوه را "پخته" کند که منجر به کیفیت پایین فنجان خواهد شد.
مرحله ۴:
توسعه برشتهسازی
پس از مرحله اول ترک، سطح دانهها بسیار صافتر خواهد بود اما کاملاً صاف نیست. این مرحله از برشتهکردن رنگ نهایی دانهها و درجه برشتهکردن را تعیین میکند. در اینجا، برشتهکار میتواند تعادل اسیدیته و تلخی در محصول نهایی را تعیین کند زیرا اسیدهای موجود در دانهها به سرعت در حال تجزیه هستند در حالی که سطح تلخی با ادامه برشتهکردن افزایش مییابد.
مرحله ۵:
ترجمه متن: ترک دوم
در این مرحله، دانهها دوباره شروع به ترکیدن میکنند، اما با صدایی آرامتر و تندتر. هنگامی که به ترک دوم میرسید، روغنها به سطح دانه قهوه منتقل میشوند. بخش زیادی از اسیدیتۀ قهوه از بین رفته و نوع جدیدی از طعم در حال شکلگیری است که اغلب به عنوان طعم عمومی «برشته» شناخته میشود. این طعم به نوع قهوه استفاده شده بستگی ندارد، زیرا نتیجهای از سوزاندن یا کباب کردن قهوه است، نه کار کردن با طعمهای ذاتی آن.
پیشبرد یک برشتهکاری فراتر از ترک دوم معمولاً منجر به آتشسوزی دانهها میشود که بسیار خطرناک است، بهویژه با دستگاههای برشتهکاری تجاری بزرگ.
اصطلاحاتی در برشتهکردن قهوه وجود دارد مانند «برشته فرانسوی» یا «برشته ایتالیایی». هر دو این اصطلاحات برای اشاره به برشتههای بسیار تیره استفاده میشوند که معمولاً دارای بدنه و تلخی بالا هستند اما بسیاری از ویژگیهای قهوههای خام را از دست میدهند. در حالی که بسیاری از افراد قهوههای برشتهشده به این روش را دوست دارند، این نوع برشتهها برای کشف طعمها و ویژگیهای قهوههای باکیفیت از مبدأهای مختلف مناسب نیستند.
فروشندگان قهوه قرنهاست که تجارت معطر خود را انجام میدهند، همانطور که در این حکاکی قرن هجدهم از یک دستفروش پاریسی توسط آن کلاود کنت دو کایلیس به تصویر کشیده شده است.
قندها در قهوه
بسیاری از مردم در توصیف قهوه درباره شیرینی صحبت میکنند و مهم است که درک کنیم در طول برشتهسازی چه اتفاقی برای قندهای طبیعی میافتد.
قهوه سبز میتواند حاوی مقادیر معقولی از قندهای ساده باشد.
تمام قندها به طور ضروری شیرین به طعم هستند، هرچند که قندهای ساده معمولاً اینگونهاند. قندها در دماهای کبابی بسیار واکنشپذیر هستند و هنگامی که آب از دانهها تبخیر میشود، قندها میتوانند به روشهای مختلف به حرارت واکنش نشان دهند. برخی از آنها از طریق واکنشهای کاراملیزاسیون عبور میکنند و نتهای کاراملی را که در برخی قهوهها یافت میشود، ایجاد میکنند. با این حال، باید توجه داشت که قندهایی که اینگونه واکنش نشان میدهند، کمتر شیرین میشوند و در نهایت شروع به افزودن تلخی میکنند. قندهای دیگر با پروتئینهای موجود در قهوه واکنش نشان میدهند که به آنها واکنشهای مایارد گفته میشود. این یک اصطلاح کلی است که شامل واکنشهای قهوهای شدن است که در کباب کردن یک تکه گوشت در فر مشاهده میشود، به عنوان مثال، اما همچنین هنگام کباب کردن کاکائو یا قهوه.
زمانی که قهوه مرحله اول ترک را به پایان رسانده است، تعداد کمی یا
هیچ قند سادهای باقی نمانده است. همه آنها در واکنشهای مختلفی شرکت کردهاند که منجر به تولید تعداد زیادی ترکیب معطر شده است.
اسیدها در قهوه
قهوه سبز حاوی انواع مختلفی از اسیدها است که برخی از آنها طعم خوشایندی دارند و برخی دیگر ندارند. اسیدهای کلروژنیک (CGA) برای رُستکننده از اهمیت ویژهای برخوردارند. یکی از اهداف کلیدی در فرایند رُست کردن، تلاش برای واکنش دادن این اسیدهای ناخوشایند بدون ایجاد طعمهای منفی یا از بین بردن اجزای معطر مطلوب قهوه است. برخی دیگر از اسیدها در طول فرایند رُست کردن پایدار هستند، مانند اسید کینیک که میتواند به قهوه یک پایان تمیز و خوشایند اضافه کند.
ترکیبات معطر در قهوه
بیشتر عطرها در یک فنجان خوب قهوه در حین برشتهسازی از طریق یکی از سه گروه فرآیندها ایجاد میشوند: واکنشهای مایارد، کاراملیزاسیون و تخریب استرکر، که نوعی واکنش شیمیایی شامل اسیدهای آمینه است. همه اینها به وسیله حرارت در حین برشتهسازی ایجاد میشوند و میتوانند منجر به تولید بیش از هشتصد ترکیب معطر فرار مختلف شوند که طعم فنجان قهوه را شکل میدهند.
اگرچه ترکیبات معطر بیشتری در قهوه نسبت به شراب ثبت شده است، اما یک قهوه خاص تنها دارای انتخابی از این ترکیبات فرار مختلف خواهد بود. با این حال، بوی قهوه تازه برشته شده آنقدر پیچیده است که تمام تلاشها برای تولید نسخهای مصنوعی و واقعی از این بو ناموفق بوده است.
پروفایل برشتهسازی
رستکنندهها دمای دانههای قهوه را در حین رست کردن پیگیری میکنند: با تغییر سرعت پیشرفت رست در زمانهای مختلف، رستکننده میتواند طعم قهوه نهایی را تغییر دهد.
کویچینگ
پس از برشتهکردن، قهوه باید به سرعت خنک شود تا از برشتهشدن بیش از حد یا توسعه طعمهای منفی (یا «پختهشده») جلوگیری شود. در برشتهکردن با مقادیر کم، این معمولاً با استفاده از سینی خنککنندهای که به سرعت هوا را از طریق قهوه عبور میدهد، انجام میشود. با مقادیر زیاد قهوه، تنها هوا به اندازه کافی مؤثر نیست: یک مه آب بر روی قهوه اسپری میشود و هنگامی که بخار میشود و به بخار تبدیل میشود، گرما را از دانهها خارج میکند.
به درستی انجام شده، این هیچ تأثیر منفی بر کیفیت فنجان ندارد اما قهوه
کمی سریعتر پیر میشود. متأسفانه، بسیاری از شرکتها آب بیشتری از حد لازم اضافه میکنند تا وزن دانهها را افزایش دهند و ارزش مالی دسته را بالا ببرند. این هم غیر اخلاقی است و هم برای کیفیت فنجان مضر است.
قهوه معمولاً نزدیک به جایی که مصرف خواهد شد، برشته میشود، زیرا قهوه سبز نسبت به دانههای برشته شده پایدارتر است - قهوه در بهترین حالت خود زمانی است که ظرف یک ماه پس از برشته شدن استفاده شود. روشهای برشتهکردن متفاوت است، اما دو نوع دستگاه که بیشتر استفاده میشوند، دستگاههای برشتهکننده درام و دستگاههای برشتهکننده هوای داغ یا بستر سیال هستند.
روسترهای گریز از مرکز اجازه میدهند که مقادیر بسیار زیادی از قهوه به طرز شگفتانگیزی سریع برشته شوند. قهوه درون یک مخروط بزرگ معکوس قرار میگیرد که میچرخد تا دانههای قهوه را به سمت دیوارهها بکشاند در حالی که گرم میشوند. سپس دانهها به وسط مخروط پرتاب میشوند تا سفر خود را تکرار کنند. زمانهای برشتهسازی میتواند به اندازه نود ثانیه با استفاده از ماشینآلاتی مانند این باشد.
برشتهکاری در سرعتهای بسیار بالا باعث کاهش از دست رفتن وزن و افزایش مقدار قهوهای میشود که میتوان از دانهها استخراج کرد، که این موضوع در تهیه قهوه فوری محلول اهمیت دارد. برشتهکاری در این سرعتها به منظور تولید بهترین فنجان ممکن طراحی نشده است.
خرید و ذخیرهسازی قهوه
هیچ راهی وجود ندارد که به طور قطعی تضمین کند هر بار که یک کیسه قهوه خریداری میکنید، قهوه عالی دریافت کنید. با این حال، چند نکته وجود دارد که باید به خاطر بسپارید، از زمانی که انتخاب میکنید کجا خرید کنید تا نحوه نگهداری قهوهای که خریداری کردهاید، که شانس شما را برای داشتن یک فنجان قهوه بسیار خوب افزایش میدهد.
خرید قهوه از یک سوپرمارکت به خاطر لذت خالص آن است
در خرید از یک فروشگاه تخصصی یافت میشود. فروشگاههای کوچک این فرصت را فراهم میکنند که با کسی که به قهوه علاقهمند و آگاه است، رابطهای برقرار کنید. این کمک میکند تا در انتخاب بهتر عمل کنید اگر بتوانید مشاورهای دریافت کنید و حتی قبل از خرید قهوهای را امتحان کنید. برخورد مستقیم با کسی به این معنی است که شانس بهتری برای خرید قهوهای خواهید داشت که واقعاً از آن لذت ببرید، بهویژه اگر به او بگویید که قبلاً چه چیزی را دوست داشتید.
راهنماهای قدرت
شما اغلب یک راهنمای قدرت را در کنار بستههای قهوه، بهویژه آنهایی که در سوپرمارکتها عرضه میشوند، مشاهده خواهید کرد. این راهنماها هیچ ارتباطی با قدرت ندارند، که واقعاً به مقدار قهوهای که برای دم کردن یک فنجان استفاده میکنید مربوط میشود، بلکه بیشتر به سطح تلخی که میتوانید در آن قهوه خاص انتظار داشته باشید، مربوط است. این معمولاً توسط سطح برشتهسازی قهوه تعیین میشود - قهوههای با برشتهسازی سبک معمولاً دارای امتیاز قدرت کمتری هستند و قهوههای با برشتهسازی تیره دارای امتیاز قدرت بالاتری هستند. من از قهوههایی که با امتیاز قدرت عرضه میشوند، پرهیز میکنم زیرا، بیشتر اوقات (و استثنائاتی وجود دارد)، کیفیت و طعم قهوه نگرانی اصلی تولیدکننده نبوده است.
ردیابی
هزاران رُستکننده قهوه مختلف وجود دارد و صدها هزار نوع مختلف از قهوه از مزارع گوناگون. همه آنها نمیتوانند خوب باشند و تفاوتهای قیمت و نحوه بازاریابی آنها میتواند خرید را نسبتاً گیجکننده کند. این کتاب هدف دارد توضیح دهد که قهوه از کجا میآید.
منبع آن از کجا میآید و چگونه و چرا منبع آن میتواند بر طعم آن تأثیر بگذارد. بهترین توصیهای که میتوانم بدهم این است که قهوهای را خریداری کنید که تا حد امکان قابل ردیابی باشد.
در بسیاری از موارد، ممکن است قهوهای از یک مزرعه خاص پیدا شود، یا
یک تعاونی. با این حال، این سطح از قابلیت ردیابی در هر کشور تولیدکننده قهوه در جهان ممکن نیست. هر یک از بخشهای مربوط به کشورهای مختلف ایدهای از میزان قابلیت ردیابی قهوههای آن کشور ارائه میدهد. بخش عمدهای از آمریکای لاتین قادر به تولید قهوههایی است که میتوان آنها را تا یک مزرعه کوچک خاص ردیابی کرد، زیرا بیشتر قهوههای آنجا در املاک خصوصی کوچک کشت میشود. در کشورهای دیگر، مالکیت زمین به صورت کوچک توسط کشاورزان غیرمعمول است، یا مقررات تجاری یک کشور ممکن است با فرآیند صادرات تداخل کند و ردیابی را دشوار سازد.
برای حفظ قابلیت ردیابی یک دسته قهوه در طول کل زنجیره تأمین
هزینهای را اضافه میکند و این سرمایهگذاری تنها در صورتی بازگشت خواهد داشت که قهوه به قیمت بالاتری فروخته شود. این بدان معناست که نگهداری قهوههای با کیفیت بالا قابل ردیابی تنها ارزش دارد، زیرا انجام این کار با دستههای با کیفیت پایین آنها را در بازار غیررقابتی میکند. در صنعتی که با نگرانیهای اخلاقی دست و پنجه نرم میکند و با تصویری از استثمار جهان سوم مواجه است، دانستن دقیقاً از کجا قهوه میآید، اطلاعاتی قدرتمند است. با گسترش و توسعه فناوری ارتباطات، به ویژه در زمینه رسانههای اجتماعی، احتمالاً شاهد افزایش تعامل بین تولیدکنندگان قهوه و کسانی خواهیم بود که در نهایت آن را مینوشند.
بهترین فنجان قهوه با دانهای بهخوبی انتخابشده آغاز میشود. دانههای تازهبرشتهشده را از یک فروشگاه تخصصی انتخاب کنید؛ آنها همچنین باید بتوانند در مورد منشاء قهوه به شما مشاوره دهند.
تازگی
در طول سالها، بیشتر مردم به گونهای تربیت شدهاند که قهوه را به عنوان یک محصول غذایی تازه در نظر نگیرند. برای برخی، این به این دلیل است که قهوه فوری چیزی است که آنها با قهوه مرتبط میکنند و این واقعاً هرگز کهنه نمیشود.
قهوهای که در سوپرمارکتها فروخته میشود معمولاً دارای تاریخ انقضای بهتری است که ۱۲–
۲۴ ماه پس از تاریخ برشته شدن. این به این دلیل است که قهوه به عنوان یک محصول پایدار در قفسه در نظر گرفته میشود و مصرف آن دو سال پس از برشته شدن ایمن است، اما در آن زمان طعم بسیار بدی خواهد داشت. برای همه افراد درگیر راحتتر است که قهوه مانند یک محصول تازه رفتار نشود، به جز مصرفکننده نهایی.
صنعت قهوه تخصصی نتوانسته است تأثیر واقعی بگذارد
زیرا توافق قوی بر سر اینکه قهوه چه زمانی بیکیفیت میشود و در چه نقطهای از تاریخ بهترین خود عبور کرده است، وجود ندارد.
من پیشنهاد میکنم قهوهای خریداری کنید که تاریخ برشته شدن بهوضوح بر روی برچسب آن نشان داده شده باشد. بسیاری از برشتهکنندگان قهوه اکنون توصیه میکنند که قهوه در عرض یک ماه پس از برشته شدن مصرف شود و من نیز این توصیه را دنبال میکنم. قهوه در چند هفته اول در بهترین حالت خود قرار دارد و پس از آن طعم کهنه و ناخوشایند به تدریج شروع به توسعه میکند. بسیاری از فروشگاههای تخصصی کیسههای قهوهای را که به تازگی برشته و تحویل داده شدهاند، در اختیار دارند و خرید آنلاین مستقیم از برشتهکننده معمولاً تضمین میکند که قهوه شما در عرض چند روز پس از برشته شدن به خانهتان تحویل داده شود.
استالینگی
زمانی که قهوه کهنه میشود، دو تغییر اصلی رخ میدهد. اولین تغییر، از دست رفتن آرام و پیوسته ترکیبات معطر است، ترکیباتی که به قهوه طعم و بوی خاص خود را میدهند. از آنجا که این ترکیبات فرار هستند، به آرامی از قهوه خارج میشوند، بنابراین هرچه قهوه قدیمیتر باشد، طعم آن کمتر جذاب خواهد بود.
تغییر دوم، که به دلیل اکسیژن و رطوبت ایجاد میشود، بیات شدن است.
نوعی کهنه شدن طعمهای جدیدی ایجاد میکند، که اغلب نسبتاً ناخوشایند هستند. با تغییر قهوه، طعم کهنهای عمومی توسعه مییابد و بخش زیادی از ویژگیهای اصلی آن از دست میرود. قهوههای کهنه معمولاً طعمی مسطح، چوبی و به طور مبهم شبیه مقوا دارند.
هرچه قهوه تیرهتر برشته شده باشد، سریعتر کهنه میشود.
این به این دلیل است که فرآیند برشتهسازی دانه قهوه را متخلخلتر میکند، بنابراین نفوذ اکسیژن و رطوبت آسانتر شده و واکنشهای کهنگی آغاز میشود.
قهوه «استراحت»
برای ایجاد سردرگمی بیشتر، معمول است که توصیههایی برای «استراحت دادن» قهوه قبل از دم کردن آن مشاهده شود. هنگامی که قهوه برشته میشود، واکنشهای شیمیایی که باعث قهوهای شدن دانهها میشوند، حجم زیادی از دیاکسید کربن تولید میکنند. بخش زیادی از این گاز درون دانهها محبوس میماند و به آرامی در طول زمان خارج میشود. قهوه در چند روز اول به سرعت گاز خود را از دست میدهد و سپس این نرخ کاهش مییابد. افزودن آب داغ به قهوه باعث میشود که گاز به سرعت آزاد شود، به همین دلیل است که حبابها معمولاً هنگام دم کردن قهوه تشکیل میشوند.
اسپرسو یک روش دمآوری است که تحت فشار زیادی انجام میشود و زمانی که دیاکسید کربن زیادی در قهوه وجود داشته باشد، فرآیند دمآوری را کمی دشوارتر میکند و میتواند از استخراج صحیح طعم جلوگیری کند. بسیاری از کافیشاپها اجازه میدهند قهوه برای مدت پنج تا بیست روز از گاز خارج شود قبل از اینکه از آن استفاده کنند تا به افزایش ثبات در دمآوری کمک کنند. در خانه، من توصیه میکنم که حداقل سه تا چهار روز فاصله بین برشتهکردن و دمآوری وجود داشته باشد، اما اگر خیلی طولانی منتظر بمانید ممکن است قهوه تا زمانی که کیسه را تمام کنید، کهنه شود. در دمآوری قهوه فیلتر شده این موضوع به این اندازه مهم نیست، اما فکر میکنم قهوهها بعد از دو تا سه روز بهتر از بلافاصله بعد از برشتهکردن طعم میدهند.
بستهبندی قهوه
روستکنندگان قهوه سه گزینه اصلی برای بستهبندی قهوه خود دارند. آنها این تصمیم را نه تنها بر اساس حفظ قهوه، بلکه همچنین بر اساس تأثیر زیستمحیطی، هزینه و ظاهر بستهبندی اتخاذ خواهند کرد.
بستهبندی صنایع دستی بازشده
قهوه در کیسههای کاغذی دستی با یک لایه ضد چربی ساده بستهبندی میشود تا از نشت روغن قهوه جلوگیری شود. در حالی که کیسه ممکن است در نقطه فروش جمع شود، قهوه همچنان در معرض اکسیژن قرار دارد و به سرعت کهنه میشود. بسیاری از رستکنندهها که از این نوع بستهبندی استفاده میکنند، بر اهمیت تازگی تأکید میکنند و اغلب پیشنهاد میکنند که قهوه در عرض هفت تا ده روز مصرف شود. زمانی که آنها قهوه را به فروش میرسانند، باید مطمئن شوند که قهوههای موجود در قفسهها تا حد ممکن تازه هستند، هرچند این میتواند منجر به هدررفت نامطلوبی شود. این نوع بستهبندی گاهی قابل بازیافت است و به طور کلی کمترین تأثیر را بر محیط زیست دارد.
بستهبندی فویل مهر و موم شده
کیسههای فویل سهلایه بلافاصله پس از بستهبندی قهوه مهر و موم میشوند تا از ورود هوای تازه جلوگیری شود، اما دارای یک دریچه هستند که اجازه میدهد دیاکسید کربن خارج شود. قهوه درون این کیسهها دیرتر کهنه میشود، اما به محض باز شدن، سرعت کهنگی افزایش مییابد. در حالی که بستهبندی به این شکل در حال حاضر قابل بازیافت نیست، بسیاری از رستکنندههای خاص این گزینه را انتخاب میکنند زیرا
آن را بهترین سازش از نظر هزینه، تأثیرات زیستمحیطی و تازگی در نظر بگیرید.
کیسههای فویل سهلایه در صنعت قهوه تخصصی رایج هستند زیرا تا زمان باز شدن بسته، از کهنگی جلوگیری میکنند.
بستهبندی فویل مهر و موم شده با گاز پر شده
این همانند متن بالا است، با یک تفاوت اساسی. در طول فرآیند مهر و موم، یک دستگاه کیسه قهوه را با گازی بیاثر مانند نیتروژن پر میکند تا هر گونه اکسیژن از کیسه خارج شود، زیرا اکسیژن باعث کهنگی میشود. این نوع بستهبندی بیشترین تأثیر را در کاهش کهنگی دارد، هرچند که به محض باز شدن کیسه، فرآیند کهنگی آغاز خواهد شد. با وجود اینکه این مؤثرترین روش برای بستهبندی قهوه است، به دلیل هزینههای اضافی تجهیزات، زمان فرآیند و گاز بیاثر به طور گستردهای استفاده نمیشود.
هر دمنوش تحت تأثیر منبع، آمادهسازی و برشتهکردن دانهها قرار دارد که طعم خاص آن را ایجاد میکند.
چشیدن و توصیف قهوه
نوشیدن قهوه اغلب به یک آیین مرتبط است، بخشی خاص از روز ما. ممکن است صبح زود یک فنجان قهوه بنوشیم یا به عنوان یک استراحت از کار. توجه ما معمولاً معطوف به افرادی است که با آنها هستیم یا روزنامهای که در حین صبحانه میخوانیم. تعداد کمی از مردم واقعاً بر روی چشیدن قهوهای که مینوشند تمرکز میکنند، اما وقتی شروع به توجه به آن میکنند، قدردانی آنها به سرعت افزایش مییابد.
قسمت اول این فرآیند بر روی زبان اتفاق میافتد و در اینجا ما تشخیص میدهیم
طعمهای نسبتاً پایهای مانند اسیدیته، شیرینی، تلخی، شوری و خوشطعم بودن. هنگام خواندن توصیف یک قهوه، ممکن است به طعمهای توصیفشده مانند شکلات، توتها یا کارامل جذب شویم. این طعمها در واقع به همان شیوهای که بوها شناسایی میشوند، تشخیص داده میشوند - نه در دهان بلکه توسط پیاز بویایی در حفره بینی.
برای بیشتر مردم، این دو تجربه جداگانه کاملاً
درهم تنیده شدهاند و جداسازی طعم و بو بسیار دشوار است. اگر سعی کنید بر روی یک جنبه خاص در یک زمان تمرکز کنید، این کار آسانتر میشود، به جای اینکه تجربه پیچیده طعم را به طور یکجا در نظر بگیرید.
چشندگان حرفهای
قبل از اینکه قهوه به مصرفکننده نهایی برسد، در طول سفر خود در صنعت قهوه چندین بار مورد چشیدن قرار میگیرد. هر بار که قهوه چشیده میشود، چشنده ممکن است به دنبال چیزی متفاوت باشد. ممکن است در ابتدا برای تشخیص هرگونه نقص چشیده شود. سپس توسط یک برشتهکننده به عنوان بخشی از فرآیند خرید چشیده میشود، یا توسط یک هیئت داوری که قهوهها را برای حراج بهترین نمونهها از یک مکان خاص رتبهبندی میکند. دوباره توسط برشتهکننده به عنوان بخشی از کنترل کیفیت چشیده میشود تا اطمینان حاصل شود که فرآیند برشتهسازی به درستی انجام شده است و سپس ممکن است توسط صاحب یک کافه که در حال انتخاب دامنهای است که میخواهد موجود کند، چشیده شود. در نهایت، قهوه چشیده میشود و امیدواریم که مورد لذت مصرفکننده قرار گیرد.
صنعت قهوه از یک روش نسبتاً استاندارد به نام استفاده میکند
‘
کاپینگ برای چشیدن قهوه. ایده پشت کاپینگ این است که از هر گونه تأثیر جلوگیری شود.
در مورد طعم ناشی از فرآیند دمآوری و برای اینکه تمام قهوههای چشیده شده به طور مساوی مورد بررسی قرار گیرند، از یک فرآیند دمآوری بسیار ساده استفاده میشود، زیرا دمآوری نامناسب میتواند به راحتی طعم قهوه را به طور چشمگیری تغییر دهد.
مقدار ثابتی از قهوه برای هر کاسه وزن میشود. قهوه در یک تنظیم ثابت آسیاب میشود و سپس مقدار مشخصی آب که کمی از جوش خارج شده است، اضافه میشود. به عنوان مثال، برای ۱۲ گرم (½ اونس) قهوه، ممکن است ۲۰۰ میلیلیتر (۷ اونس مایع) آب اضافه شود. سپس قهوه به مدت چهار دقیقه به حال خود رها میشود.
برای پایان دادن به فرآیند دمآوری، لایهای از تفالههای شناور در بالای کاسه که به آن "پوسته" گفته میشود، هم زده میشود. این کار باعث میشود تقریباً تمام تفالههای قهوه به ته کاسه بیفتند و استخراج آنها متوقف شود. هر تفاله و کف که در بالا باقی بماند، میتواند جمعآوری شود و قهوه برای چشیدن آماده است.
زمانی که قهوه به دمای ایمن خنک شد، چشیدن آغاز میشود. چشندگان قهوه از قاشق برای گرفتن یک نمونه کوچک از قهوه استفاده میکنند که سپس به شدت از قاشق میمکد. این فرآیند مکیدن قهوه را هواگیری کرده و آن را در سراسر کام پخش میکند. این کار برای چشیدن ضروری نیست اما چشیدن را کمی آسانتر میکند.
قبل از اینکه قهوه به مصرفکننده برسد، چشندگان حرفهای قهوه را ارزیابی و رتبهبندی میکنند. برشتهکنندگان و صاحبان کافه نیز طعم قهوه را میچشند تا از نظر طعم و کنترل کیفیت بررسی کنند.
هنگامی که چشندگان قهوه کار میکنند، ممکن است یادداشتهای خود را در یک برگه امتیاز ثبت کنند. فرآیندهای مختلف نیاز به برگههای امتیاز متفاوتی دارند، اما در تقریباً تمام موارد، ویژگیهای زیر مورد ارزیابی قرار میگیرند:
شیرینی
قهوه چقدر شیرینی دارد؟ این ویژگی در قهوه بسیار مطلوب است و به طور کلی هرچه بیشتر، بهتر.
اسیدیته
قهوه چقدر اسیدی است؟ و این اسیدیته چقدر خوشایند است؟ اگر اسیدیته ناخوشایند زیادی وجود داشته باشد، قهوه به عنوان ترش توصیف میشود. اما اسیدیته خوشایند زیاد، به قهوه تازگی یا آبداری میبخشد.
برای بسیاری از افرادی که در حال یادگیری طعمسنجی قهوه هستند، اسیدیته یک ویژگی دشوار است. آنها ممکن است انتظار نداشته باشند که قهوه دارای اسیدیته زیادی باشد و قطعاً در گذشته این ویژگی را مثبت نمیدانستند. سیب میتواند مثال خوبی از اسیدیته مثبت باشد: در یک سیب، اسیدیته بالا میتواند فوقالعاده باشد و کیفیتی تازهکننده اضافه کند.
متخصصان قهوه تمایل دارند که به اسیدیته بالا در قهوهها علاقهمند شوند، همانطور که علاقهمندان به آبجو ممکن است به آبجوهای بسیار هپی علاقه پیدا کنند. این میتواند منجر به اختلاف نظر بین صنعت و مصرفکننده شود. در مورد قهوه، طعمهای غیرمعمول – مانند نتهای میوهای – توسط چگالی قهوه تعیین میشوند. بهطور کلی، قهوههای چگالتر همچنین اسیدیتر هستند، بنابراین چشندگان قهوه یاد میگیرند که اسیدیته بالا را با کیفیت و طعمهای جالب مرتبط کنند.
احساس دهانی
آیا قهوه دارای حس دهانی سبک و ظریف شبیه چای است یا بیشتر یک فنجان غنی، خامهای و سنگین است؟ باز هم، بیشتر لزوماً بهتر نیست. قهوههای با کیفیت پایین معمولاً حس دهانی نسبتاً سنگینی دارند، همراه با اسیدیته پایین، اما همیشه نوشیدنی خوشایندی نیستند.
تعادل
این یکی از دشوارترین جنبههای ارزیابی قهوه است. در یک جرعه قهوه عالی، طعمها و عطرهای متعددی وجود دارد، اما آیا اینها هماهنگ هستند؟ آیا مانند یک قطعه موسیقی خوب ترکیب شده است، یا یک عنصر بیش از حد بلند است؟ آیا یک جنبه بر فنجان تسلط دارد؟
طعم
این فقط درباره توصیف طعمها و عطرهای مختلف یک قهوه خاص نیست، بلکه همچنین درباره این است که چقدر طعمسنج آنها را خوشایند مییابد. بسیاری از طعمسنجهای جدید این را ناامیدکنندهترین جنبه چشیدن قهوه میدانند. هر یک از قهوههایی که میچشند به وضوح متفاوت است، اما زبان توصیف آنها همچنان فرار است.
یک قهوهنوش حرفهای معمولاً از یک برگه امتیازدهی مشابه برگه زیر برای ارزیابی ویژگیهای مختلف یک دمنوش استفاده میکند.
یک تست کننده حرفهای قهوه چگونه مهارتهای خود را بهسرعت نسبت به یک مصرفکننده توسعه میدهد؟ این کار نه از طریق استفاده از کاسههای تست یا قاشقهاست و نه با استفاده از برگههای امتیازدهی یا داشتن دادههای زیاد درباره اینکه قهوه از کجا آمده است. این مهارت از طریق فرصتهای منظم برای تست مقایسهای به دست میآید. جایی که تست کننده قهوه مزیت آرامی به دست میآورد، از طریق فرآیند تست متمرکز و آگاهانه است و این کار همچنین میتواند بهراحتی در خانه انجام شود.
دو قهوه بسیار متفاوت خریداری کنید. ایده خوبی است که از رستری قهوه محلی یا فروشگاه تخصصی خود راهنمایی بخواهید. بخش مقایسهای در چشیدن قهوه از اهمیت حیاتی برخوردار است. اگر فقط یک قهوه را در یک زمان بچشید، چیزی برای مقایسه با آن ندارید و قضاوتهای خود را بر اساس خاطرات قهوههای قبلیتان که احتمالاً ناقص، flawed و نادرست هستند، بنا میکنید.
دو دستگاه قهوهساز فرانسوی کوچک بخرید، به اندازهای کوچک که میتوانید پیدا کنید، و دو فنجان کوچک قهوه دم کنید. واضح است که میتوانید این کار را با دستگاههای بزرگتر و فنجانهای بزرگتر انجام دهید، اما این روش از هدررفت اضافی یا نوشیدن قهوه بیش از حد جلوگیری میکند.
بگذارید قهوه کمی خنک شود. تشخیص طعمها در قهوه گرم بسیار آسانتر از قهوه داغ است.
به طور متناوب شروع به چشیدن آنها کنید. چند جرعه از یک قهوه بنوشید قبل از اینکه به قهوه دیگر بروید. شروع به فکر کردن درباره طعم قهوهها نسبت به یکدیگر کنید. بدون یک نقطه مرجع، این کار به شدت دشوار است.
ابتدا بر روی بافتها تمرکز کنید و به حس دهانی دو قهوه فکر کنید. آیا یکی از دیگری سنگینتر به نظر میرسد؟ آیا یکی از دیگری شیرینتر است؟ آیا یکی از دیگری اسیدیته تمیزتری دارد؟ در حین چشیدن برچسبها را نخوانید، بلکه چند کلمه درباره هر قهوه یادداشت کنید.
نگران طعمها نباشید. طعمها ترسناکترین بخش چشیدن هستند و همچنین بیشترین ناامیدی را به همراه دارند. برشتهکنندگان از طعمها نه تنها برای توصیف نتهای خاص – مانند «مغزدار» یا «گلی» – استفاده میکنند، بلکه برای انتقال دامنه وسیعی از احساسات نیز به کار میروند. به عنوان مثال، توصیف یک قهوه به عنوان داشتن نتهای «سیب رسیده» همچنین انتظاراتی از شیرینی و اسیدیته را منتقل میکند. اگر طعمهای فردی را شناسایی کردید، آنها را یادداشت کنید. اگر نه، نگران نباشید. هر کلمه یا عبارتی که توصیفکننده آنچه میچشید، باشد، مفید است، چه کلمات تصادفی باشند و چه طعمهای خاص.
زمانی که کارتان تمام شد، آنچه را نوشتهاید با توصیف موجود در بستهبندی مقایسه کنید. آیا اکنون میتوانید ببینید که آنها در مورد قهوه چه چیزی را میخواهند منتقل کنند؟ اغلب با خواندن برچسب، ناامیدی شما کاهش مییابد زیرا کلمهای برای توصیف آنچه چشیدهاید پیدا میکنید. ناگهان ممکن است این موضوع بسیار واضح به نظر برسد و این بخشی از ساختن واژگان خاص قهوه در مورد طعمها است. توصیف قهوه هر روز آسانتر میشود، هرچند این موضوعی است که حتی حرفهایهای صنعت نیز هنوز بر روی آن کار میکنند.
مهارت چشیدن قهوه میتواند با چشیدن مقایسهای توسعه یابد. دو نوع قهوه مختلف را انتخاب و آماده کنید، سپس سعی کنید با هم بافت، طعم، اسیدیته و عطر آنها را مقایسه کنید.
آسیاب کردن قهوه
بوی قهوه تازه آسیاب شده تحریککننده، سرمستکننده و غیرقابل توصیف است و به نوعی، تنها به خاطر این بوی قهوه، ارزش خرید یک آسیاب قهوه را دارد. با این حال، آسیاب کردن دانههای قهوه خود در خانه همچنین تفاوت زیادی در کیفیت فنجان قهوه شما نسبت به خرید قهوه آسیاب شده آماده ایجاد خواهد کرد.
با دمکردنی بسیار ضعیف. هرچه دانهها ریزتر آسیاب شوند، سطح بیشتری در معرض قرار میگیرد و بهطور نظری، قهوه سریعتر دم میشود زیرا آب دسترسی بیشتری به آن دارد. این موضوع زمانی اهمیت پیدا میکند که در نظر میگیریم قهوه باید برای دمکردنهای مختلف چقدر ریز آسیاب شود.
روشها. این واقعیت که اندازهی دانههای قهوه سرعت دمکردن قهوه را تغییر میدهد، همچنین اهمیت این موضوع را افزایش میدهد که ما سعی کنیم همهی قطعات را هنگام آسیاب کردن قهوه به یک اندازه درآوریم. در نهایت، آسیاب کردن قهوه باعث میشود که بخش بیشتری از آن در معرض هوا قرار گیرد، که به این معنی است که قهوه سریعتر کهنه میشود، بنابراین ایدهآل این است که قهوه فقط درست قبل از دمکردن آسیاب شود.
دو نوع اصلی آسیاب قهوه برای استفاده خانگی موجود است:
تیغه آسیاب (چرخشی)
اینها آسیابهای برقی رایج و ارزان هستند. آنها دارای یک تیغه فلزی هستند که به یک موتور متصل است و قهوه را به تکههای کوچک خرد میکند.
بزرگترین مشکل این است که این عمل ضربهای تولید میکند برخی از بسیار
پودر ریز و برخی قطعات بسیار بزرگ. زمانی که قهوهای به این شکل آسیاب شده را دم کنید، قطعات کوچک به سرعت طعمی تلخ به دمنوش اضافه خواهند کرد، در حالی که قطعات بزرگتر طعمی ناخوشایند و ترش به آن میافزایند. این دمنوش نامنظم چندان لذتبخش نخواهد بود.
حبوبات آسیاب شده در آسیاب تیغهای (چپ) اندازهای نابرابرتر خواهند داشت و نوشیدنی کمتری خوشطعمتری نسبت به آنهایی که در آسیاب سنگی (راست) که دارای دو دیسک برش است، آسیاب شدهاند، تولید میکنند.
آسیاب بُرر
این دستگاهها به طور فزایندهای رایج و به صورت مدلهای برقی یا دستی در دسترس هستند. آنها دارای دو دیسک برش به نام بُر هستند که رو به روی یکدیگر قرار دارند و شما میتوانید فاصله بین آنها را تنظیم کنید تا اندازه قهوه آسیاب شده تغییر کند. از آنجا که قهوه آسیاب شده نمیتواند فرار کند تا زمانی که به اندازه شکاف بین بُرها بریده شود، قهوههای حاصل از نظر اندازه بسیار یکنواخت هستند. آسیابهای بُر قطعات یکنواخت و دامنهای قابل تنظیم از اندازهها تولید میکنند، بنابراین برای دم کردن قهوه عالی ایدهآل هستند.
آسیابهای بُرر از آسیابهای تیغهای گرانتر هستند اما دستی
مدلها نسبتاً ارزان و استفاده از آنها آسان است. اگر از قهوه لذت میبرید، این یک سرمایهگذاری ارزشمند خواهد بود، بهویژه اگر اسپرسو تهیه میکنید. با این حال، از آنجا که اندازه آسیاب در اسپرسو بسیار مهم است - تغییرات چند صدم میلیمتر تفاوت ایجاد میکند - خرید یک آسیاب قهوه با تیغه مناسب برای اسپرسو و موتوری خوب که قادر به آسیاب کردن دانهها بهصورت بسیار ریز باشد، اهمیت دارد. برخی از آسیابها میتوانند برای قهوه فیلتر و اسپرسو آسیاب کنند، اما بیشتر آنها فقط یکی از این دو کار را انجام میدهند.
تولیدکنندگان مختلف از مواد مختلفی برای ساخت برشها استفاده میکنند، مانند فولاد یا سرامیک. با گذشت زمان، دندانهای برش روی برشها شروع به کند شدن میکنند و دستگاه به جای برش تمیز، شروع به آسیاب کردن قهوه میکند و قطعات ریز زیادی تولید میکند که طعم قهوه را بیمزه و تلخ میکند. توصیههای تولیدکننده را در مورد اینکه هر چند وقت یکبار باید این کار انجام شود، دنبال کنید.
بستههای جدید را تغییر دهید - بستههای جدید سرمایهگذاری کوچکی اما ارزشمند در تجهیزات دمآوری قهوه شما هستند.
بسیاری از افرادی که قهوه را به عنوان یک سرگرمی دوست دارند، تمایل دارند تا آن را ارتقا دهند
تجهیزات از زمان به زمان. من به شدت توصیه میکنم که ابتدا در یک آسیاب بهتر سرمایهگذاری کنید. آسیابهای گرانتر دارای موتورها و تیغههای برش بهتری هستند که قادر به تولید اندازههای آسیاب یکنواختتری هستند. شما با یک آسیاب با کیفیت بالا و یک دستگاه اسپرسو خانگی کوچک، قهوه بهتری نسبت به یک آسیاب ارزان و یک دستگاه اسپرسو تجاری با کیفیت بالا خواهید داشت.
یک آسیاب قهوه با تیغههای دندانهدار دانهها را به قطعات یکنواخت برش میزند و میتوان آن را به اندازههای مختلف آسیاب تنظیم کرد. این آسیابها سرمایهگذاری ایدهآلی برای تهیه یک قهوه عالی در خانه هستند.
چگالی و اندازه آسیاب
متأسفانه همه قهوهها نباید به یک شکل در آسیاب مورد استفاده قرار گیرند. قهوههای تیرهتر در آسیاب شکنندهتر هستند و ممکن است نیاز باشد کمی درشتتر آسیاب کنید.
به طور مشابه، اگر قهوه از ارتفاع بسیار بالاتری نسبت به قهوهای که معمولاً مینوشید باشد - به عنوان مثال، شما قهوهای خوشمزه از برزیل مینوشید و سپس به قهوهای از کنیا تغییر میدهید - ممکن است نیاز باشد که در آسیاب خود دانهها را ریزتر کنید برای قهوههای با ارتفاع بالا. پس از اینکه چند بار این تغییر را انجام دادید، میتوانید حدس خوبی بزنید هنگام تغییر قهوهها و از تهیه بیش از حد قهوههای نامناسب جلوگیری کنید.
آب برای دم کردن
نقش آب در فرآیند دمآوری قهوه بهطور قطع در ایجاد یک فنجان عالی قهوه بسیار حیاتی است. در نگاه اول، توصیههای زیر ممکن است کمی بیش از حد به نظر برسند، اما صرف کمی تلاش با آب بازدههای عظیمی به همراه خواهد داشت.
f
از چشنده قهوه با تجربه تا مبتدی علاقهمند، هر فردی که
هر کسی که این دو را مقایسه کرده است، از تفاوت در کیفیت شگفتزده شده است.
نقش آب
آب یک عنصر حیاتی در یک فنجان قهوه است زیرا حدود 90 درصد از حجم یک اسپرسو و 98.5 درصد از یک فنجان قهوه فیلتر شده را تشکیل میدهد. اگر آب از ابتدا طعم خوبی نداشته باشد، فنجان قهوه در نهایت نیز طعم خوبی نخواهد داشت. و اگر طعم کلر را حس کنید، فنجان قهوه حاصل بسیار بد خواهد بود. در بسیاری از موارد، یک پارچ فیلتر آب ساده که حاوی کربن فعال است (مانند فیلتر بریتا) میتواند کار خوبی در حذف طعمهای منفی انجام دهد، اما هنوز ممکن است آب ایدهآل برای دم کردن قهوه تولید نکند.
آب به عنوان یک حلال عمل میکند و کار استخراج طعمها را انجام میدهد
قهوه در حین فرآیند دمآوری. اینجا جایی است که کیفیت آب نقش عمدهای ایفا میکند، زیرا سختی و محتوای معدنی میتواند بهطور قابل توجهی بر نحوه دمآوری قهوه تأثیر بگذارد.
سختی
سختی آب معیاری است برای اندازهگیری میزان رسوب کربنات کلسیم حل شده در آب و این موضوع به سنگ بستر در منطقه محلی بستگی دارد. گرم کردن آب باعث میشود که رسوب کربنات کلسیم از محلول خارج شده و به مرور زمان به صورت یک تجمع سفید رنگ و پودری شکل بگیرد. افرادی که در مناطق با آب سخت زندگی میکنند با مشکلات ناشی از رسوب کربنات کلسیم که بر روی کتریها، دوشها و ماشینهای لباسشویی تأثیر میگذارد، دست و پنجه نرم میکنند.
سختی به شدت بر نحوهی آب داغ و تأثیر میگذارد
قهوه آسیاب شده تعامل میکند. به نظر میرسد آب سخت نرخ حل شدن مواد محلول در قهوه را تغییر میدهد و به طور اساسی نحوه حل شدن آنها را تغییر میکند.
قهوه در سطح شیمیایی دم میکشد. بهطور کلی میتوان گفت که مقدار کمی سختی مطلوب است، اما هر چیزی از آب متوسط تا سخت، کارکرد ضعیفی در دم کردن قهوه دارد و فنجانی تولید میکند که از نظر ظرافت، شیرینی و پیچیدگی فاقد است. همچنین، از نظر عملی، داشتن آب نرم بسیار مهم است اگر از هر نوع دستگاه قهوهسازی که آب را گرم میکند، مانند دستگاه اسپرسو یا دستگاه قهوهساز فیلتر استفاده میکنید.
رسوب کلسیم به سرعت باعث اختلال در عملکرد دستگاه خواهد شد
بسیاری از تولیدکنندگان استفاده از آب سخت را در نظر خواهند گرفت
گارانتی را باطل کرد.
کیفیت آبی که برای دم کردن قهوهتان استفاده میکنید بر طعم آن تأثیر خواهد گذاشت. آب معدنی ایدهآل است اما آب تصفیهشده نیز طعم قهوهتان را بهبود میبخشد.
محتوای معدنی
علاوه بر طعم خوب و کمی سختی، چیز دیگری که واقعاً در آب میخواهیم، وجود ندارد، اما محتوای معدنی نسبتاً پایین مطلوب است. تولیدکنندگان آب معدنی ملزم به فهرست کردن هستند.
محتوای معدنی روی بطری و معمولاً به عنوان کل مواد جامد حل شده (TDS) یا "باقیمانده خشک در ۱۸۰ درجه سانتیگراد" (۳۶۵ درجه فارنهایت) توصیف میشود.
آب ایدهآل
انجمن قهوه تخصصی آمریکا (SCAA) راهنماییهای پیشنهادی برای آب ایدهآل جهت دمآوری قهوه منتشر میکند. جدول زیر خلاصهای از این راهنماها را ارائه میدهد.
اگر میخواهید کیفیت تأمین آب خانگی خود را درک کنید,
با شرکت تأمین آب خود تماس بگیرید یا به وبسایت آن مراجعه کنید، زیرا بیشتر آنها ملزم به انتشار دادهها در مورد محتوای آب خود هستند. اگر نمیتوانید این اطلاعات را پیدا کنید، یک کیت آزمایش آب از فروشگاه حیوانات خانگی خریداری کنید (که برای آزمایش آب در آکواریومها فروخته میشود)، که به شما خوانشهای دقیقی از عناصر کلیدی میدهد.
انتخاب یک آب
تمام این اطلاعات ممکن است کمی گیجکننده و پیچیده به نظر برسد، اما میتوان آن را به صورت زیر خلاصه کرد:
اگر در منطقهای با آب نرم تا نسبتاً سخت زندگی میکنید، از آب لولهکشی استفاده کنید اما ابتدا آن را فیلتر کنید تا طعم آن بهبود یابد.
اگر در منطقهای با آب متوسط تا بسیار سخت زندگی میکنید، آب معدنی بهترین گزینه فعلی برای دم کردن قهوه است. آب معدنی نزدیک به اهداف فوق را انتخاب کنید؛ آبهای برندهای سوپرمارکت معمولاً نسبت به آبهای برندهای بزرگ، محتوای معدنی کمتری دارند. در حالی که توصیه به استفاده از آب معدنی ایدهآل نیست، اگر واقعاً میخواهید بهترین نتیجه را از قهوهتان بگیرید، باید از آبی مناسب برای دم کردن استفاده کنید.
راهنمایی برای آب ایدهآل برای دم کردن قهوه
تهیه یک فنجان قهوه خوب در خانه به سلیقه بستگی دارد، اما یک عامل مهم که باید درک شود نسبت آب به قهوه است.
اصول تهیه آبجو
یک لحظه کلیدی در سفر از محصول به فنجان، فرآیند دم کردن قهوه است. تمام زحمات تا این نقطه، تمام پتانسیل و طعم لذیذی که در قهوه نهفته است، میتواند با دم کردن نادرست از بین برود. ناراحتکننده است که چقدر آسان است که قهوه را بد دم کنیم، اما درک اصول پایه میتواند به نتایج بهتر منجر شود و فرآیند را لذتبخشتر کند.
قهوه. به طور کلی، هر چیز دیگری که دانه قهوه را تشکیل میدهد میتواند در آب حل شود و در فنجان قرار گیرد، اما نه هر چیزی که میتوانیم از قهوه بگیریم طعم خوبی دارد.
از دهه ۱۹۶۰ تحقیقات مداومی در مورد اندازهگیری مقدار قهوهای که واقعاً میخواهیم برای اینکه فنجان حاصل طعم خوبی داشته باشد، انجام شده است. اگر مقدار کافی از دانهها را نگیرید، فنجان قهوه نه تنها ضعیف خواهد بود بلکه اغلب طعم ترش و تند نیز خواهد داشت. این را «کماستخراج» مینامند. و اگر مقدار زیادی از دانهها را بگیریم، فنجان قهوه طعم تلخ، خشن و خاکی خواهد داشت. این را «زیاد استخراج» مینامیم.
محاسبه اینکه آیا به اندازه کافی از قهوه استخراج کردهایم یا خیر، ممکن است. در گذشته این کار نسبتاً ساده انجام میشد: ابتدا تفالهها قبل از دم کردن وزن میشدند و سپس پس از دم کردن، تفالههای مصرف شده در یک فر کمحرارت قرار میگرفتند تا کاملاً خشک شوند. وقتی دوباره وزن میشدند، تفاوت وزن نشان میداد که چقدر از قهوه در فرآیند دم کردن استخراج شده است. اکنون ترکیبی از یک رفراکتومتر تخصصی و نرمافزار گوشی هوشمند به ما این امکان را میدهد که به سرعت محاسبه کنیم چقدر از تفالهها استخراج شده است. به طور کلی توافق شده است که یک فنجان خوب قهوه حاوی ۱۸ تا ۲۲ درصد وزن قهوه آسیاب شدهای است که برای دم کردن استفاده شده است. اعداد دقیق برای اکثر مردم در خانه مهم نیست، اما درک چگونگی تنظیم پارامترهای مختلف برای بهبود فنجان قهوه مفید است.
قدرت
این یک اصطلاح مهم است زمانی که درباره یک فنجان قهوه صحبت میکنیم، اما به طور گستردهای به اشتباه استفاده شده است. این اصطلاح معمولاً بر روی بستههای قهوهای که در سوپرمارکتها فروخته میشود، به کار میرود و در این مورد کاملاً نامناسب است. آنچه که آنها در اینجا سعی دارند منتقل کنند، میزان تیره بودن برشتهکاری قهوه و شدت تلخی آن است.
کلمه «قدرت» زمانی که برای توصیف یک فنجان قهوه استفاده میشود، باید به همان شیوهای به کار رود که برای توصیف نوشیدنیهای الکلی استفاده میشود. یک آبجو که چهار درصد قدرت دارد به این معنی است که چهار درصد از آنچه مینوشید الکل است. به همین ترتیب، یک فنجان قهوه قوی درصد بالاتری از قهوه آسیاب شده حل شده در آب داغ نسبت به یک فنجان قهوه ضعیف دارد. وقتی صحبت از قدرت میشود، درست و نادرست وجود ندارد - تنها ترجیح فردی وجود دارد.
دو روش برای کنترل قدرت وجود دارد و اولین و رایجترین روش، تغییر نسبت قهوه به آب است. هرچه قهوه بیشتری برای دم کردن یک فنجان استفاده شود، احتمالاً فنجان حاصل قویتر خواهد بود. هنگام صحبت درباره دم کردن، معمولاً قدرت را با تعداد گرم قهوه در هر لیتر آب توصیف میکنیم، به عنوان مثال 60 گرم. برای دم کردن یک فنجان قهوه با این قدرت، ابتدا باید تصمیم بگیرید که چقدر قهوه میخواهید دم کنید، به عنوان مثال 500 میلیلیتر. سپس از نسبت برای محاسبه مقدار قهوهای که باید استفاده کنید، در این مورد 30 گرم، استفاده میکنید.
نسبت ترجیحی قهوه به آب در نقاط مختلف جهان از حدود ۴۰ گرم تا نزدیک به ۱۰۰ گرم در برزیل و اسکاندیناوی متغیر است. به طور کلی، مردم نسبتی را که دوست دارند پیدا میکنند و برای بیشتر روشهای دمآوری به آن پایبند میمانند. من ۶۰ گرم را به عنوان نقطه شروع توصیه میکنم. تغییر نسبت قهوه به آب، روشی است که بیشتر مردم در خانه برای تغییر قدرت دمآوریهای خود استفاده میکنند، اما همیشه بهترین روش نیست.
روش دیگر برای تغییر قدرت، تغییر سطح استخراج است. هنگامی که ما قهوه را در یک فرنچ پرس دم میکنیم، آب به آرامی بیشتر و بیشتر از قهوه خارج میشود و نوشیدنی حاصل در حین دم کشیدن قویتر و قویتر میشود. چالش این است که سطح استخراج را کنترل کنیم تا از دانهها به اندازه کافی بگیریم که طعم خوبی داشته باشد قبل از اینکه شروع به استخراج طعمهای تلخ و ناخوشایند کنیم. بسیاری از مردم به تغییر سطح استخراج فکر نمیکنند زمانی که یک فنجان قهوه ضعیف دریافت میکنند، اما یک اشتباه در استخراج قطعاً میتواند به یک فنجان ناامیدکننده منجر شود.
اندازهگیریهای دقیق
تغییرات کوچک در نحوه دم کردن قهوه میتواند تأثیر زیادی بر طعم آن داشته باشد. یکی از بزرگترین متغیرها مقدار آبی است که استفاده میکنید و ثبات در این امر یکی از مهمترین جنبههای دم کردن قهوه است. ایده خوبی است که دستگاه دمکننده قهوه را روی ترازوی دیجیتال قرار دهید تا بتوانید دقیقاً اندازهگیری کنید که چه مقدار آب جوش اضافه میکنید. به یاد داشته باشید که ۱ میلیلیتر آب معادل ۱ گرم وزن دارد. این کار به شما کنترل بیشتری میدهد و کیفیت و ثبات دم کردنهای شما را به طرز چشمگیری بهبود میبخشد. یک مجموعه ترازوی دیجیتال ساده گران نیست و بسیاری از مردم در آشپزخانه خود یکی از آنها را دارند. در حالی که در ابتدا کمی وسواسگونه به نظر میرسد، اما به محض اینکه اینگونه دم کنید، هرگز نخواهید خواست به روشهای قبلی برگردید.
یک مجموعه از ترازوی دیجیتال سرمایهگذاری ارزشمندی برای هر کسی است که به تهیه قهوهای با کیفیت به طور مداوم علاقهمند است.
شیر، خامه و شکر
بیشتر افرادی که به قهوه علاقهمند هستند، آگاهند که شیر و شکر توسط کسانی که در صنعت قهوه کار میکنند، تا حدی تابو محسوب میشوند. بسیاری از مردم این را نوعی خودبرتربینی میدانند و این موضوع نقطهای بحثبرانگیز بین حرفهایهای قهوه و مصرفکنندگان است.
آنچه اغلب توسط حرفهایها فراموش میشود این است که بیشتر قهوهای که در جهان سرو میشود به چیزی نیاز دارد تا آن را قابل نوشیدنتر کند. قهوههای ارزانقیمت که بهطور ضعیف برشته یا بهطور بد دمکرده شدهاند، اغلب به طرز شگفتانگیزی تلخ هستند و هیچ شیرینیای ندارند. شیر و حتی بیشتر از آن خامه، کار بسیار خوبی در مسدود کردن برخی از تلخیها انجام میدهند و شکر آن را خوشطعمتر میکند. بسیاری از مردم به طعم شیر و شکر در قهوه عادت میکنند و سپس آنها را به یک فنجان جالب قهوه که با دقت دمکرده شده است، اضافه میکنند. این ممکن است برای بارستا، برشتهکننده حرفهای یا شخصی که به قهوه عالی علاقهمند است، ناامیدی ایجاد کند.
قهوه عالی باید شیرینی خاص خود را داشته باشد و به جای سرکوب کردن تلخی، شیر طعمهای قهوه را پنهان میکند و کار تولیدکننده و بیان terroir که قهوه دارد را مخفی میکند. من همیشه توصیه میکنم قبل از افزودن هر چیزی به قهوه، آن را امتحان کنید. اگر به اندازه کافی خوشمزه نیست که به صورت قهوه سیاه نوشیده شود، سپس شیر یا شکر اضافه کنید تا از فنجان لذت ببرید. با این حال، کاوش در این دنیای شگفتانگیز بسیار دشوار است و نوشیدن هر چیزی به جز قهوه سیاه، و سرمایهگذاری زمان و تلاش برای یادگیری قدردانی از آن به این روش، بسیار پاداشدهنده خواهد بود.
قهوه عالی باید شیرینی خاص خود را داشته باشد و در حالی که هر کس سلیقههای شخصی خود را در مورد شیر و شکر دارد، بهتر است ابتدا قهوه را امتحان کنید قبل از اینکه چیزی به آن اضافه کنید
هیچ چیز به آن مربوط نیست.
رسانههای فرانسوی
قهوهساز فرانسوی، که به عنوان کافتییر یا پیستون قهوه نیز شناخته میشود، احتمالاً underrated ترین روش دم کردن قهوه است. این روش ارزان، آسان، قابل تکرار است و تقریباً همه در خانه یکی از آنها دارند.
با توجه به نام آن، کمی شگفتانگیز به نظر میرسد که نسخهی آشنا از قهوهساز فرانسوی توسط یک ایتالیایی به نام آتیلیو کالیمانی در سال ۱۹۲۹ اختراع و ثبت اختراع شده است. با این حال، یک قهوهساز بسیار مشابه ابتدا توسط دو فرانسوی به نامهای مایر و دلفورژ در سال ۱۸۵۲ ثبت اختراع شده بود.
یک قهوهساز فرانسوی یک دستگاه دمآوری است. با بیشتر روشهای دمآوری
آب از طریق دانههای قهوه عبور میکند. در اینجا آب و قهوه بهطور همزمان خیسانده میشوند که به تولید استخراج یکنواختتری کمک میکند.
جنبه نسبتاً منحصر به فرد دیگر قهوهساز فرانسوی، نحوهای است که
این دستگاه با استفاده از یک توری فلزی، تفالهها را از مایع دمکرده فیلتر میکند. به دلیل سوراخهای نسبتاً بزرگ در توری، مقدار بیشتری از مواد غیرحلشده قهوه به فنجان منتقل میشود. مزیت این امر این است که مقداری از روغن قهوه و چند تکه ریز معلق قهوه در فنجان وجود دارد که به دمکرده نهایی بدنه و بافت غنیتری میبخشد. عیب این روش، چیزی است که بسیاری از افراد را از استفاده از فرنچ پرس بازمیدارد: لجن. در ته فنجان معمولاً مقدار معقولی از ذرات لجندار قهوه پیدا خواهید کرد که (اگر بهطور تصادفی نوشیده شوند) در دهان بسیار ناخوشایند و شنی هستند.
روش دمآوری معکوس بهگونهای طراحی شده است که به یک دمکرده عالی دست یابد
با حداقل مقدار لجن. این کار به کمی بیشتر تلاش و صبر نیاز دارد، اما شما با یک فنجان عالی قهوه پاداش خواهید گرفت که دسترسی آسانی به تمام طعمها و ویژگیهای منحصر به فرد دانه قهوه به شما میدهد.
تهیه قهوه در فرنچ پرس منجر به نوشیدنی با استخراج یکنواخت میشود. توری فلزی اجازه میدهد تا ذرات کوچک طعم آب را تحت تأثیر قرار دهند و بدنه و بافت غنی ایجاد کنند.
نسبت: ۷۵ گرم در لیتر. اگر میخواهید نوشیدنی با قدرتی مشابه با دستگاه دمآوری ریختنی تولید کنید، نسبت کمی بالاتر از قهوه به آب را هنگام استفاده از دمآور انفوزیون توصیه میکنم.
آسیاب: شکر متوسط/کاستر (بسیار ریز). بسیاری از افراد دانههای خود را هنگام دم کردن در قهوهساز فرانسوی (به اندازه آسیاب مراجعه کنید) بسیار درشت آسیاب میکنند، اما فکر نکنید که این کار ضروری است مگر اینکه آسیاب شما قطعات بسیار ریز زیادی تولید کند و دمنوشهای شما به سرعت تلخ شود.
قهوه را درست قبل از شروع دم کردن آسیاب کنید. حتماً ابتدا قهوه را وزن کنید.
یک کتری آب تازه با محتوای معدنی کم را بجوشانید که برای دم کردن قهوه مناسب باشد.
قهوه آسیاب شده را در فرنچ پرس قرار دهید و آن را روی ترازوی وزن بگذارید.
مقدار صحیحی از آب را بریزید و در حین ریختن وزن کنید تا نسبت 75 گرم به لیتر را به دست آورید. نسبتاً سریع بریزید و سعی کنید تمام قهوه را خیس کنید.
قهوه را به مدت چهار دقیقه بگذارید دم بکشد. در این مدت قهوه به سطح میآید و لایهای شبیه به پوسته تشکیل میدهد.
پس از چهار دقیقه، یک قاشق بزرگ بردارید و لایهی رویی را هم بزنید. این کار باعث میشود که بیشتر
قهوه به ته دستگاه دمآوری بیفتد.
کمی کف و مقداری ذرات معلق بر روی سطح باقی خواهد ماند. از قاشق برای برداشتن آنها استفاده کنید و دور بیندازید.
پنج دقیقه دیگر صبر کنید. قهوه به هر حال خیلی داغ خواهد بود که نوشیده شود و نگه داشتن آن در دستگاه قهوهساز اجازه میدهد که بیشتر و بیشتر قهوه و ذرات ریز به ته بنشیند.
مشبک پیستون را در بالای بشر قرار دهید، اما آن را فشار ندهید. فشار دادن باعث ایجاد تلاطم میشود که تمام قهوه لجندار در ته قوری را به هم میزند.
قهوه را به آرامی از طریق توری به فنجان(ها) بریزید. تا زمانی که به ته نزدیک شوید، این مایع بسیار کم گل و لای خواهد داشت. اگر بتوانید از ریختن آخرین مقدار خودداری کنید، در نهایت با یک قهوه خوشمزه و معطر که بسیار کم گل و لای دارد، مواجه خواهید شد.
اجازه دهید قهوه کمی در فنجان(ها) خنک شود، سپس لذت ببرید.
قهوهسازهای روش ریختن یا فیلتر کردن
اصطلاح "پُر اوور" برای توصیف مجموعهای از روشهای دمآوری مختلف استفاده میشود. عامل مشترک این است که آنها از طریق نفوذ آب دم میکنند، به این معنی که آب از میان بستر قهوه عبور کرده و در طول مسیر طعم را استخراج میکند. معمولاً نوعی ماده برای فیلتر کردن تفالهها از نوشیدنی حاصل وجود دارد و این میتواند از کاغذ تا پارچه و یا مش فلزی ریز باشد.
فیلترهای قهوهساز ساده با کاسه بالایی احتمالاً از زمان آغاز دم کردن قهوه مورد استفاده قرار گرفتهاند، اما نوآوریها در این زمینه نسبتاً دیر به وجود آمدند. در ابتدا فقط از فیلترهای پارچهای استفاده میشد؛ اختراع فیلتر کاغذی به یک کارآفرین آلمانی به نام ملیتا بنتزین در سال ۱۹۰۸ نسبت داده میشود. اکنون که این شرکت تحت کنترل نوههای اوست، گروه ملیتا هنوز هم کاغذهای فیلتر، قهوه و دستگاههای قهوهساز را به فروش میرساند.
اختراع فیلترهای کاغذی باعث تشویق به دوری از
پرسشگر الکتریکی، یک دمکننده وحشتناک بود که آب داغ را از طریق قهوهجات به گردش در میآورد و فنجانی به شدت تلخ تهیه میکرد. زنگ خطر نهایی برای پرسشگر، نوآوری بزرگ بعدی در دمآوری قهوه به روش چکهای، ماشین قهوهساز الکتریکی بود. این اختراع به یک شرکت آلمانی دیگر به نام ویگومات نسبت داده میشود. انواع مختلف ماشین قهوهساز فیلتر الکتریکی هنوز هم امروز بسیار محبوب هستند، هرچند که همه آنها قهوه خوبی تولید نمیکنند.
در حال حاضر دامنه وسیعی از برندهای مختلف آبجوسازی وجود دارد و
دستگاههایی که بهطور کلی برای انجام همین کار طراحی شدهاند و هرکدام دارای مزایا و ویژگیهای خاص خود هستند. خبر خوب این است که اصل این روش دمآوری جهانی است و تکنیک آن بهراحتی به دمآورهای مختلف سازگار میشود.
اصول کلیدی
زمانی که قهوه به این روش دم میشود، سه متغیر بر فنجان قهوه حاصل تأثیر میگذارند. متأسفانه این متغیرها مستقل از یکدیگر نیستند، به همین دلیل اندازهگیری دقیق هر دو قهوه و آب بسیار مفید است، بهویژه اگر صبح زود و در حالی که چشمانتان خوابآلود است، قهوه را تهیه میکنید.
آسیاب قهوه هرچه قهوه ریزتر باشد، بیشتر از آن استخراج میشود زیرا آب از آن عبور میکند. این به این دلیل است که سطح بیشتری وجود دارد و آب از دانههای ریزتر عبور میکند
قهوه را به آرامی بیشتری بریزید تا زمان تماس بیشتری ایجاد شود.
زمان تماس این تنها به این بستگی ندارد که آب چقدر سریع از طریق قهوه عبور میکند، بلکه به این نیز مربوط میشود که چقدر طول میکشد تا آب را اضافه کنیم. ما میتوانیم زمان دمکردن را با اضافه کردن آب به آرامی افزایش دهیم تا استخراج قهوه بیشتر شود.
مقدار قهوه هرچه قهوه بیشتر باشد، زمان بیشتری طول میکشد تا آب از آن عبور کند و زمان تماس نیز بیشتر خواهد بود.
برای تکرار یک دمکرده خوب، این سه متغیر باید تا حد ممکن ثابت نگه داشته شوند. اگر، به عنوان مثال، کسی به طور تصادفی مقدار قهوه را کاهش دهد، ممکن است فرض کند که دلیل اینکه قهوه به اندازه کافی دم نکشیده، به خاطر نادرست بودن آسیاب است. اگر به این موضوع توجه نکنیم، بسیار آسان است که دچار سردرگمی شویم و شروع به تهیه قهوه بد کنیم.
شکوفایی
این عمل رایج افزودن کمی آب به قهوه در ابتدای دمآوری است، معمولاً به اندازهای که تمام قهوه مرطوب شود. وقتی آب داغ را اضافه میکنید، دانهها شروع به آزاد کردن دیاکسید کربن محبوس شده میکنند و بستر قهوه مانند خمیری که در حال پف کردن است، متورم میشود. معمولاً ۳۰ ثانیه صبر میشود قبل از اینکه شروع به افزودن بقیه آب دمآوری کنید.
با وجود شیوع گسترده این عمل، علم زیادی برای توجیه آن وجود ندارد. ممکن است آزاد کردن مقداری از دیاکسید کربن به استخراج آسانتر قهوه کمک کند و برخی مطالعات به نظر میرسد که از این موضوع حمایت میکنند. من فکر میکنم این همچنین لحظهای دلپذیر در مراسم قهوه صبحگاهی اضافه میکند، زیرا تماشای شکوفایی تفالهها کمی مسحورکننده است.
هنگام تهیه قهوه به روش پور-اور، معمول است که در ابتدا کمی آب اضافه کنیم تا قهوه متورم شده و یا شکوفا شود.
قدرت قهوهی دمی به اندازهی آسیاب، و زمان و سرعت آب در حال عبور از آن بستگی دارد.
نسبت: ۶۰ گرم در لیتر. من این را به عنوان نقطه شروع برای تمام روشهای قهوهریزی و فیلتر قهوه توصیه میکنم، اما حتماً آزمایش کنید تا سلیقه خود را پیدا کنید.
آسیاب: شکر متوسط/پودری (بسیار ریز) برای دم کردن حدود 30 گرم قهوه به 500 گرم آب مناسب خواهد بود. اگر میخواهید یک فنجان قهوه دم کنید، باید دانهها را ریزتر آسیاب کنید و اگر میخواهید بیشتر دم کنید، باید آنها را درشتتر آسیاب کنید (به اندازه آسیاب مراجعه کنید).
قهوه را درست قبل از شروع دم کردن آسیاب کنید. حتماً ابتدا قهوه را وزن کنید.
یک کتری آب تازه با محتوای معدنی کم را بجوشانید که برای دم کردن قهوه مناسب باشد.
در حالی که کتری در حال جوشیدن است، فیلتر کاغذی را در دستگاه دمآوری قرار دهید و بهطور مختصر زیر آب داغ بشویید. این کار به کاهش هرگونه طعمی که ممکن است کاغذ به قهوه منتقل کند کمک میکند و همچنین دستگاه دمآوری را گرم میکند.
قهوه را به دستگاه دمآوری اضافه کنید، دستگاه را روی فنجان یا پارچ قرار دهید و روی ترازو بگذارید.
ده ثانیه صبر کنید پس از اینکه کتری به جوش آمد اگر مستقیماً از آن میریزید. اگر از کتری ریختن استفاده میکنید، بلافاصله آب را به آن منتقل کنید.
با استفاده از مقیاسها به عنوان راهنما، کمی آب روی قهوه بریزید، حدود دو برابر وزن قهوه. نگران دقت زیاد نباشید، فقط مطمئن شوید که به اندازه کافی آب اضافه کنید تا قهوه مرطوب شود. دوست دارم مخروط را بردارم و کمی بچرخانم تا مطمئن شوم.
تمام قهوه خیس است. هم زدن با احتیاط با قاشق گزینه دیگری است. قبل از شروع به ریختن بقیه آب، سی ثانیه صبر کنید.
به آرامی بقیه آب را روی قهوه بریزید و در حین انجام این کار وزن کنید تا مقدار دقیقی به دست آورید و آب اضافه شده قبلی را نیز در نظر بگیرید. سعی کنید آب را مستقیماً روی قهوه بریزید و نه دیوارههای دستگاه دمآوری، زیرا ممکن است آب بدون استخراج واقعی قهوه از آن عبور کند.
پس از اینکه تمام آب لازم را اضافه کردید و سطح مایع ۲–۳ سانتیمتر است
حدود ۲۵ میلیمتر پایینتر از بالای مخروط، دوباره به آرامی آن را بچرخانید. این کار از چسبیدن قهوه به دیوارههای دستگاه دمآوری جلوگیری میکند.
بگذارید تا زمانی که بستر قهوه خشک به نظر برسد، چکه کند. باید در پایه دستگاه قهوهساز نسبتاً صاف باشد.
قهوه و کاغذ را دور بیندازید، دستگاه قهوهساز را از فنجان خارج کنید و از قهوه لذت ببرید.
انواع مختلف فیلترها
سه نوع اصلی فیلتر در تهیه قهوه به روش پور اوور و فیلتر وجود دارد. هر یک با جدا کردن چیزهای مختلف، بر روی قهوه نهایی تأثیر میگذارد.
فیلترهای فلزی
مانند قهوهساز فرانسوی، فیلترهای فلزی تنها قطعات بزرگتر قهوه آسیابشده را حذف میکنند. نوشیدنی حاصل مقداری رسوب لجنمانند خواهد داشت و کمی کدر به نظر میرسد. این نوشیدنی به دلیل وجود قهوههای معلق و روغنهای قهوه دارای بدنه بیشتری خواهد بود و بسیاری از افراد از چنین فنجانی لذت میبرند. فیلترهای فلزی میتوانند به مدت سالها مورد استفاده قرار گیرند به شرطی که فیلترها تمیز نگهداشته شوند و بهطور منظم شسته شوند، زیرا عدم انجام این کار باعث تجمع روغنها و فاسد شدن آنها خواهد شد.
پارچه
پارچه برای فیلتر کردن قهوه از مدتها پیش استفاده شده است. مانند کاغذ، ذرات معلق قهوه را جدا میکند اما اجازه میدهد مقداری از روغن عبور کند. فنجان حاصل بسیار تمیز است و حس دهانی غنیتر و کاملتری دارد.
پس از استفاده، بلافاصله فیلتر پارچهای را تا حد ممکن بشویید و سپس سریعاً خشک کنید. اگر پارچه را به آرامی خشک کنید، طعمهای ناخوشایندی ایجاد خواهد کرد، مشابه بوی لباسهایی که بیش از حد در ماشین لباسشویی ماندهاند. اگر بهطور منظم از پارچه استفاده میکنید، آن را در یک لیوان آب در یخچال مرطوب نگهدارید. اگر قصد دارید پارچه را برای مدت طولانی نگهداری کنید، آن را مرطوب در یک کیسه زیپدار قرار داده و فریز کنید. با این حال، یخزدن و ذوب کردن مکرر آن باعث میشود پارچه کمی سریعتر خراب شود.
پارچه نباید اجازه داده شود که خیلی کثیف شود. برای تمیز کردن، من محصولی به نام کافیزا که توسط اورنکس ساخته شده است را توصیه میکنم. در حالی که این محصول به عنوان تمیزکننده ماشین اسپرسو تبلیغ میشود، فرمول اصلی آن برای تمیز کردن پارچههای استفاده شده در دمآورهای فیلتر بزرگ توسعه یافته است. مقدار کمی از آن را در آب داغ حل کنید و پارچه را در آن خیس کنید، سپس بهخوبی آبکشی کرده و نگهداری کنید.
مقاله
فیلترهای کاغذی رایجترین نوع فیلتر هستند و تمیزترین فنجان قهوه را تولید میکنند. آنها تمام مواد معلق و همچنین هر روغنی که ممکن است در دمآوری قهوه وجود داشته باشد را جدا میکنند. فنجان حاصل مایعی نسبتاً شفاف است که اغلب دارای رنگ مایل به قرمز است. من همیشه توصیه میکنم
کاغذهای سفید شده، زیرا کاغذهای قهوهای نشده تمایل دارند طعم ناخوشایند کاغذی را به قهوه منتقل کنند.
روش دستگاه فیلتر الکتریکی
یک دستگاه قهوهساز برقی بسیاری از حدس و گمانها را از بین میبرد و تکرارپذیری زیادی را اضافه میکند. ما هنوز باید در مقدار قهوهای که استفاده میکنیم و مقدار آبی که به دستگاه میریزیم، ثبات داشته باشیم، اما به جز این، میتوانیم به دستگاه قهوهساز اعتماد کنیم که کار خود را به درستی انجام دهد.
با این حال، بیشتر دستگاههای قهوهساز خانگی تمایل دارند قهوه نسبتاً بدی تهیه کنند. این عمدتاً به این دلیل است که آنها قادر به گرم کردن آب تا دمای مناسب نیستند. اگر در حال خرید یک دستگاه جدید هستید، مطمئن شوید که تأیید شده است که به دماهای مناسب میرسد. من خرید دستگاهی را که توسط سازمانهایی مانند انجمن قهوه تخصصی آمریکا یا مرکز تهیه قهوه اروپا تأیید شده است، توصیه میکنم.
من همچنین از خرید دستگاهی با هر نوع صفحه داغ خودداری میکنم.
نگهداشتن یک قوری قهوه روی صفحه گرمکن به سرعت قهوه را "پخته" و طعمهای ناخوشایندی تولید میکند. به جای آن، یک دستگاه با کاراف حرارتی انتخاب کنید. بیشتر دستگاههای برقی در هنگام دم کردن حجمهای بزرگتر بهترین عملکرد را دارند. با بیشتر دستگاهها، توصیه میکنم حداقل ۵۰۰ میلیلیتر قهوه را در یک بار دم کنید که حدود ۳۰ دقیقه در یک کاراف حرارتی باقی میماند.
نسبت: ۶۰ گرم در لیتر. من این را به عنوان نقطه شروع برای تمام روشهای قهوهریزی و فیلتر قهوه توصیه میکنم، اما حتماً آزمایش کنید تا سلیقه خود را پیدا کنید.
آسیاب: شکر متوسط/کاستر (بسیار ریز) اگر بین ۵۰۰ میلیلیتر تا ۱ لیتر قهوه تهیه میکنید. اگر حجمهای بزرگتری را دم میکنید، باید دانهها را بهطور درشتتری آسیاب کنید (به اندازه آسیاب مراجعه کنید)، زیرا بسیاری از دستگاهها میتوانند تا ۱ لیتر در یک بار دم کنند، اگر نه بیشتر.
قهوه را درست قبل از شروع دم کردن آسیاب کنید. حتماً ابتدا قهوه را وزن کنید.
کاغذ فیلتر را در سبد دم کردن قرار دهید، سپس زیر شیر آب داغ بشویید.
سبد دمآوری را در دستگاه قرار دهید، سپس آب تازه با محتوای معدنی کم که برای دم کردن قهوه مناسب است، اضافه کنید.
دستگاه را روشن کنید و هنگامی که دم کردن شروع شد، به آن توجه کنید. اگر بخشی از قهوه خیس نمیشود، با یک قاشق آن را به سرعت هم بزنید.
اجازه دهید دمکردن تمام شود.
کاغذ و تفالهها را دور بیندازید.
از قهوهتان لذت ببرید.
ایروپرس
آروپرس یک قهوهساز نسبتاً غیرمعمول است، اما هنوز کسی را ملاقات نکردهام که یکی از آنها را داشته باشد و از استفاده از آن لذت نبرد. این دستگاه در سال ۲۰۰۵ توسط آلن آدلر، مخترع حلقه پرتاب آروبی، اختراع شد - به همین دلیل نامش اینگونه است. این قهوهساز ارزان، بادوام و بسیار قابل حمل است که بسیاری از حرفهایهای قهوه آن را هنگام سفر به دور دنیا با خود میبرند. علاوه بر این، تمیز کردن این قهوهساز بسیار آسان است.
چیز جالب در مورد آروپرس این است که دو روش دمآوری مختلف را ترکیب میکند. در ابتدا، آب و قهوه بهطور همزمان دم میکشند، همانطور که در یک فرنچ پرس انجام میشود. با این حال، برای تکمیل دمآوری، از یک پیستون استفاده میشود تا آب را از میان تفالهها و سپس از طریق یک فیلتر کاغذی عبور دهد - کمی شبیه به یک دستگاه اسپرسو و کمی شبیه به یک دستگاه قهوهساز فیلتر.
در مقایسه با سایر سازندگان، تعداد دستورالعملها و تکنیکهای مختلفی که میتوان با ایرپرس استفاده کرد، بسیار زیاد است. هر ساله یک مسابقه برای بهترین تکنیک وجود دارد که در نروژ آغاز شد اما به یک رویداد بینالمللی به نام مسابقات جهانی ایرپرس تبدیل شده است. هر ساله برگزارکنندگان سه روش برتر از مسابقه را در وبسایت خود (www.worldaeropresschampionship.com) منتشر میکنند که باید به شما ایدهای از چقدر متغیر بودن این دستگاهها بدهد.
با این حال، من با هرگونه ادعایی مبنی بر اینکه Aeropress میتواند برای تولید اسپرسو یا چیزی شبیه به آن استفاده شود، مخالفم. این دستگاه میتواند فنجانهای کوچک و قوی قهوه تهیه کند، اما فردی که بر روی پیستون فشار میآورد، به سادگی نمیتواند فشارهای بسیار بالایی را که در یک دستگاه اسپرسو استفاده میشود، تقلید کند.
دو روش اصلی استفاده از این دستگاه در روش سنتی آروپرس و روش معکوس آروپرس توصیف شدهاند.
نسبت و اندازه آسیاب
رابطه بین اندازه آسیاب، زمان دم کردن و مقدار آب دم کردن استفاده شده در اینجا بسیار مهم است. برای بهترین نتایج با یک ایرپرس، ابتدا باید تصمیم بگیرید که چه نوع فنجان قهوهای میخواهید بنوشید.
اگر میخواهید چیزی کوتاه و قوی دم کنید، پیشنهاد میکنم با نسبت ۱۰۰ گرم به ۱ لیتر شروع کنید. اگر میخواهید کمی سریعتر دم کنید، پس شما...
نیاز است که نسبتاً ریز آسیاب شود. میتوانید از آسیاب درشتتری استفاده کنید، اما برای بهترین نتایج باید زمان دمکردن را افزایش دهید.
اگر میخواهید چیزی نزدیک به یک فنجان قهوه معمولی داشته باشید، پیشنهاد میکنم از نسبت ۷۵ گرم به لیتر استفاده کنید. این همان نسبتی است که برای قهوهساز فرانسوی توصیه میشود زیرا این نیز یک روش دمآوری غوطهوری است. دوباره میتوانید زمان دمآوری خود را با اندازه آسیاب خود هماهنگ کنید.
آروپرس مانند یک دستگاه قهوهساز فیلتر است که به صورت دستی عمل میکند و ترکیبی از دستگاه اسپرسو و قهوهساز فیلتر است: یک پیستون برای فشار دادن آب از طریق قهوه آسیاب شده و سپس از طریق یک فیلتر کاغذی استفاده میشود.
این روش به شما این امکان را میدهد که کمی بیشتر از روش معکوس که در زیر توضیح داده شده است، قهوه دم کنید. همچنین کمی کمتر دقتطلب است و احتمال کمتری برای ایجاد بینظمی در آشپزخانه وجود دارد.
زیرا عوامل زیادی در کار هستند، وسوسهانگیز است که بسیاری از متغیرها را به طور همزمان تنظیم کنیم. فشار بیشتر باعث تسریع در دمآوری میشود اما همچنین کمی بیشتر از قهوه استخراج میکند؛ افزایش زمان خیساندن نیز بیشتر استخراج میکند، همانطور که آسیاب کردن قهوه در تنظیمات ریزتر نیز این کار را انجام میدهد. با این حال، همیشه بهتر است که تنها یک چیز را در هر بار تغییر دهیم و آزمایشهای بیشتر به سادگی به معنای فرصتهای بیشتر برای نوشیدن فنجانهای جالب قهوه است.
قهوه را درست قبل از شروع دم کردن آسیاب کنید. حتماً ابتدا قهوه را وزن کنید.
یک کاغذ فیلتر را درون نگهدارنده فیلتر قرار دهید و آن را در بدنه دستگاه دمآوری قفل کنید.
مقداری آب داغ را از طریق دستگاه بریو کنید تا دستگاه گرم شود و کاغذ را بشویید.
یک فنجان را روی ترازوی دیجیتال خود قرار دهید، قسمت اصلی قهوهساز را روی آن بگذارید و قهوه را اضافه کنید.
یک کتری آب تازه با محتوای معدنی کم را بجوشانید که برای دم کردن قهوه مناسب باشد.
ده تا بیست ثانیه پس از جوش آمدن کتری صبر کنید، سپس ترازو را روشن کنید و مقدار مورد نظر آب را به آروپرس اضافه کنید (به عنوان مثال، برای ۱۵ گرم قهوه، ۲۰۰ میلیلیتر (۲۰۰ گرم) آب اضافه میکنم). یک تایمر را شروع کنید.
قهوه را به سرعت هم بزنید، سپس قسمت پیستون آروپرس را در جای خود قرار دهید. مطمئن شوید که محکم شده است، اما هنوز فشار ندهید. این کار یک خلاء بالای قهوه ایجاد میکند و از چکه کردن مایع از پایین دستگاه قبل از زمان مورد نظر جلوگیری میکند.
پس از یک دوره دمکردن (پیشنهاد میکنم با یک دقیقه شروع کنید) فنجان و دمکن را از روی ترازو بردارید و به آرامی پیستون را پایین فشار دهید تا تمام مایع خارج شود
اخراج شد. D
پیستون را چند سانتیمتر (1 اینچ) به عقب بکشید تا از چکه کردن قهوهساز هنگام دور انداختن قهوه مصرفشده جلوگیری شود. فیلتر را جدا کنید و در حالی که قهوهساز را بالای سطل زباله نگه داشتهاید، پیستون را فشار دهید تا تفالهها خارج شوند. هر گونه تکههای شل را بتکانید، سپس بلافاصله زیر پیستون و قهوهساز را بشویید و تمیز کنید.
از قهوهتان لذت ببرید.
I
میخواهم این روش را توصیف کنم زیرا بسیار محبوب است، اما همچنین به این دلیل که اغلب اشتباه پیش میرود. توصیه میکنم با روش سنتی شروع کنید - و بهطور کلی از آن استفاده کنید - اما اگر میخواهید آزمایش کنید، در اینجا نحوه انجام آن بهطور ایمن آورده شده است.
ایده پشت این روش جایگزین این است که دستگاه را برعکس کنید، به طوری که در مرحله دم کردن مایع دمکردنی نتواند فرار کند. شما باید دستگاه دمکننده پر از قهوه را بر روی یک فنجان برگردانید قبل از اینکه پیستون را فشار دهید و اینجاست که مشکلات پیش میآید - ظروف پر از مایع داغ باید با احتیاط برگردانده شوند. همچنین مهم است که توجه داشته باشید این روش به شما اجازه نمیدهد قهوه زیادی دم کنید: حداکثر مقدار دم کردن احتمالاً ۲۰۰ میلیلیتر آب است.
قهوه را درست قبل از شروع دم کردن آسیاب کنید. حتماً ابتدا قهوه را وزن کنید.
یک کاغذ فیلتر را درون نگهدارنده فیلتر قرار دهید و آن را در بدنه دستگاه دمآوری قفل کنید.
مقداری آب داغ را از طریق دستگاه بریو کنید تا دستگاه گرم شود و کاغذ را بشویید.
پیستون را حدود ۲ سانتیمتر (¾ اینچ) به داخل دستگاه قهوهساز وارد کنید، دستگاه را برعکس کنید و روی ترازوی دیجیتال قرار دهید. قهوه را اضافه کنید.
یک کتری آب تازه با محتوای معدنی کم را بجوشانید که برای دم کردن قهوه مناسب باشد.
ده تا بیست ثانیه پس از جوش آمدن کتری صبر کنید، سپس ترازو را روشن کنید و مقدار مورد نظر آب داغ را به آروپرس اضافه کنید.
یک تایمر راهاندازی کنید و قهوه را به سرعت هم بزنید. به مدت یک دقیقه دم کنید.
در حین دم کردن قهوه، دستگاه دمآوری را از ترازوی وزن بردارید. نگهدارنده فیلتر حاوی کاغذ را روی دستگاه دمآوری قرار دهید. اگر کاغذ را شستهاید، باید وقتی برعکس میشود، بچسبد.
به آرامی قسمت بالایی دستگاه دمآوری را به سمت پایین بر روی پیستون بکشید تا مایع تقریباً به فیلتر برسد. این کار باعث میشود پیستون بسیار پایدارتر شده و احتمال جدا شدن آن در حین برگرداندن کاهش یابد.
در انتهای شیب، یک فنجان را به صورت وارونه بر روی دستگاه دمآوری قرار دهید و با یک دست بر روی هر کدام، به آرامی آنها را برگردانید. D, E
به آرامی پیستون را پایین فشار دهید تا تمام مایع به داخل فنجان تخلیه شود.
brewer را خالی کرده و بشویید.
از قهوهتان لذت ببرید.
قهوهجوش موکا روی اجاق
بیشتر خانهها یک قهوهساز موکا دارند که یا در حال استفاده است یا حداقل در یک کمد پنهان شده است. به طرق مختلف، من در توضیح محبوبیت آن دچار مشکل هستم، زیرا این دستگاه کاربرپسندترین وسیله در جهان نیست و تولید قهوه خوشمزه با آن آسان نیست. این دستگاه تمایل دارد قهوهای بسیار قوی و بسیار تلخ تولید کند، اما به اندازهای برای نوشندگان اسپرسو قابل قبول است که تقریباً هر خانوادهای در ایتالیا به طور مذهبی از آن استفاده میکند.
اختراع قهوهساز موکا به آلفونسو بیالتی تعلق دارد که در سال ۱۹۳۳ آن را اختراع کرد. شرکت بیالتی همچنان به تولید قهوهسازهای بسیار محبوب ادامه میدهد. قهوهسازهای موکا اغلب هنوز از آلومینیوم ساخته میشوند (درباره آن چند سال پیش یک داستان ترسناک نادرست وجود داشت)، اگرچه خرید مدل استیل ضد زنگ ممکن و مطلوبتر است.
روش زیر کمی متفاوت است از طریقهای که بیشتر مردم استفاده میکنند
موکاپات، اما این توصیه ممکن است حتی به کسانی که از قهوهای که با آن تولید میکنند راضی هستند نیز کمک کند. بزرگترین مشکل من با این نوع قهوهساز این است که دمای آب دمآوری به حدی بالا میرسد که شروع به استخراج ترکیبات بسیار تلخ از قهوه میکنید. برخی افراد تلخی دمآوری موکاپات را گرامی میدارند و برخی دیگر به خاطر آن از این دستگاه متنفرند. تکنیک زیر به مردم کمک کرده است تا احترام جدیدی به قهوهساز فراموششده خود پیدا کنند و قهوه خود را به شیوهای متفاوت لذت ببرند.
با این حال، به دلیل نسبت بالای قهوه به آب و به دلیل اینکه
زمان دمآوری نسبتاً سریع است، اما هنوز هم دشوار است که قهوههای سبکبرشته، متراکم یا بهویژه اسیدی و آبدار را با این روش دمآوری خوشطعم کرد. من توصیه میکنم از برشتهکاری سبک اسپرسو استفاده کنید یا شاید قهوهای که در ارتفاعات پایینتر کشت میشود. من از برشتهکاریهای تیره دوری میکنم بهخاطر تمایل این روش به تولید فنجانی تلخ.
برای به دست آوردن بهترین نتایج از قهوهساز موکا روی اجاق، یک قهوه اسپرسو با رست سبک یا قهوهای که در ارتفاعات پایینتر کشت شده است را انتخاب کنید. این کار از تهیه یک نوشیدنی بسیار تلخ جلوگیری میکند.
نسبت: ۲۰۰ گرم در لیتر. در بیشتر موارد، شما کنترل زیادی بر نسبت ندارید. شما به سادگی محفظه قهوه آسیاب شده را پر میکنید و سپس واحد را با آب پر میکنید تا به کمی زیر شیر فشار اضافی برسد، بنابراین فضای کمی برای مانور وجود دارد.
آسیاب: نسبتاً ریز/نمک. من استفاده از آسیاب اسپرسو/ریز بسیار را توصیه نمیکنم، که موضعی تا حدی بحثبرانگیز است. من آسیاب کمی درشتتر از آنچه اکثر مردم انتخاب میکنند را ترجیح میدهم زیرا میخواهم تلخی در فنجان نهایی را به حداقل برسانم (به اندازه آسیاب مراجعه کنید).
قهوه را درست قبل از شروع دم کردن آسیاب کنید و سبد را به گونهای پر کنید که یکنواخت و همسطح باشد. قهوه را فشرده نکنید.
یک کتری آب تازه با محتوای معدنی کم را به جوش بیاورید که برای دم کردن قهوه مناسب باشد. مزیت شروع با آب داغ این است که قوری زمان کمتری روی حرارت قرار میگیرد و قهوه آسیاب شده به اندازه کمتری داغ میشود که به کاهش تلخی کمک میکند.
قسمت پایینی دستگاه دمآوری را با آب داغ پر کنید تا کمی زیر شیر کوچک باشد. آن را با آب نپوشانید؛ این یک شیر ایمنی است که از افزایش فشار بیش از حد جلوگیری میکند.
سبد قهوه را در جای خود قرار دهید. اطمینان حاصل کنید که واشر لاستیکی گرد کاملاً تمیز است، سپس به آرامی دستگاه قهوهساز را مونتاژ کنید. اگر این واشر به درستی آببندی نشود، دستگاه قهوهساز به درستی کار نخواهد کرد.
قابلمه را روی حرارت کم تا متوسط قرار دهید و درب آن را باز بگذارید. وقتی آب در محفظه پایینی شروع به جوشیدن کرد، فشاری که بخار ایجاد میکند، آب را از طریق لولهای که به قهوه میرسد، منتقل میکند. هرچه آب را سریعتر و با شدت بیشتری بجوشانید، فشار بیشتری ایجاد میکنید و فرآیند دمآوری سریعتر خواهد بود - اما نمیخواهید که خیلی سریع پیش بروید.
قهوه باید به آرامی در محفظه بالایی شروع به ظاهر شدن کند. با دقت گوش کنید: وقتی صدای غرش را میشنوید، زمان آن است که حرارت را خاموش کرده و دم کردن را متوقف کنید. این صدا نشان میدهد که بیشتر آب قبلاً به بالا منتقل شده و بخار اکنون شروع به عبور از قهوه میکند که باعث تلخی بیشتر دمنوش خواهد شد.
برای متوقف کردن دم کردن، پایه دستگاه دمآوری را زیر آب سرد جاری قرار دهید. این کاهش دما باعث میشود بخار متراکم شده و فشار از بین برود.
از قهوهتان لذت ببرید.
ظرف خلا
قهوهجوش وکیوم، که اکنون به عنوان دستگاه قهوهساز سایفون نیز شناخته میشود، یک روش بسیار قدیمی و فوقالعاده سرگرمکننده برای تهیه قهوه است. با این حال، در بسیاری از جنبهها نیز به شدت آزاردهنده و به اندازهای ناامیدکننده است که بسیاری از مردم دستگاه قهوهساز خود را به یک کمد یا قفسه به عنوان یک قطعه تزئینی اختصاص میدهند.
قهوهجوشهای وکیوم نخستین بار در دهه ۱۸۳۰ در آلمان ظاهر شدند. در سال ۱۸۳۸ یک پتنت برای یکی از آنها به یک زن فرانسوی به نام ژان ریچارد صادر شد. طراحی آن از زمان ابداع چندان تغییر نکرده است. این قهوهجوش دارای دو محفظه است که محفظه پایین با آب پر شده و به نقطه جوش میرسد. محفظه بالایی که حاوی تفالههای قهوه است، سپس بر روی آن قرار میگیرد و یک مهر و موم ایجاد میکند و اجازه میدهد بخار در محفظه پایین جمع شود. این بخار محبوس، آب را از محفظه پایین از طریق یک لوله و یک فیلتر به محفظه بالایی میفرستد. در این مرحله، آب کمی زیر نقطه جوش است و برای تهیه قهوه مناسب است. قهوه برای مدت زمان مورد نظر به حال خود رها میشود؛ مهم است که در حین دم کشیدن قهوه، محفظه پایین را گرم نگه داریم.
برای پایان دادن به دم کردن، ظرف وکیوم از منبع حرارتی برداشته میشود.
با خنک شدن بخار، بخار به آب تبدیل میشود و یک خلأ ایجاد میکند که قهوه را از محفظه بالایی بهوسیله فیلتر به محفظه پایینی میکشد. تفالهها در بخش بالایی محبوس و جدا میمانند و قهوه را میتوان از کاراف پایینی ریخت. کل این فرآیند یک کاربرد دلپذیر از فیزیک است و اغلب به یک آزمایش کلاسی تشبیه میشود. متأسفانه، بهقدری دشوار است که اکثر مردم چند بار تلاش میکنند و سپس تسلیم میشوند که این واقعاً جای تأسف دارد.
قهوهجوشهای وکیوم روشی پیچیده برای تهیه قهوه بهوسیله غوطهوری هستند. بخار از محفظه پایینی بالا میرود و قهوهزردها را که در بالاست دم میکند، سپس نوشیدنی را به کاراف پایینی متراکم میکند.
ابزارهای اضافی
برای این روش دمآوری، یک منبع حرارتی مستقل لازم است. برخی از قهوهجوشهای وکیوم بهگونهای طراحی شدهاند که مستقیماً روی اجاقگاز قرار بگیرند و برخی دیگر با شمعهای الکلی خود عرضه میشوند. این شمعها بهتر است با یک اجاقگاز کوچک بوتان جایگزین شوند. در ژاپن و در برخی از کافیشاپهای تخصصی، منبع حرارتی ترجیحی یک لامپ هالوژنی است.
زیر جوشنده قرار داده شده است. این منبع حرارت کارآمدترین نیست اما واقعاً فوقالعاده به نظر میرسد.
برخی از افراد از قاشقکهای کوچک بامبو برای هم زدن قهوه استفاده میکنند اما اینها
هیچ چیز خاصی نیست و یک قاشق به همان اندازه خوب عمل میکند. در حالی که نمیتوانم انکار کنم که لذت در به دست آوردن و استفاده از یک مجموعه خاص از ابزارها برای یک آیین وجود دارد، اما ادعا نمیکنم که آنها تأثیری بر قهوه دارند.
فیلتر
بیشتر قوریهای وکیوم سنتی از یک فیلتر پارچهای استفاده میکنند که دور یک دیسک فلزی پیچیده شده است. مهم است که این پارچه تمیز نگه داشته شود. پس از هر بار استفاده، پارچه را به طور کامل زیر آب داغ بشویید. اگر قرار است برای چند روز استفاده نشود، آن را با یک شوینده مناسب تمیز کنید. برای اطلاعات بیشتر در مورد تمیز کردن و نگهداری فیلترهای پارچهای، به (انواع مختلف فیلترها) مراجعه کنید. گزینههایی به جای پارچه وجود دارد مانند کاغذ یا فلز، اما اینها معمولاً به آداپتورهای خاصی نیاز دارند.
نسبت: ۷۵ گرم در لیتر. برخی افراد ترجیح میدهند برای دمآوری با سیفون کمی بیشتر از این مقدار قهوه استفاده کنند، بهویژه در ژاپن که این روش بهطور رایج استفاده میشود.
آسیاب: شکر متوسط/شکر قنادی. از آنجا که این یک روش غوطهوری است، میتوانید زمان دمآوری خود را با اندازه آسیاب مطابقت دهید. توصیه میشود از آسیاب کردن خیلی ریز خودداری کنید زیرا ممکن است فرآیند تخلیه را متوقف کند و دمآوری را به پایان برساند. آسیاب بسیار درشت به معنای زمان دمآوری بسیار طولانی در دماهای بالاتر خواهد بود که میتواند باعث تلخی دمآوری شود (به اندازه آسیاب مراجعه کنید).
قهوه را درست قبل از شروع دم کردن آسیاب کنید. حتماً ابتدا قهوه را وزن کنید.
یک کتری آب تازه با محتوای معدنی کم را بجوشانید که برای دم کردن قهوه مناسب باشد.
فیلتر را در محفظه بالایی قرار دهید و مطمئن شوید که کاملاً همسطح است.
کف پایین را روی ترازوی دیجیتال خود قرار دهید و مقدار محاسبهشده آب داغ را با توجه به نسبت مورد نظر خود بریزید.
کاسه پایینی را به منبع حرارتی خود (یک شعلهسوز کوچک، یک شعلهسوز الکلی یا یک لامپ هالوژنی، همانطور که در اینجا نشان داده شده است) با استفاده از دسته برای جابجایی آن منتقل کنید.
بالای محفظه بالایی را قرار دهید، اما هنوز آن را مهر نکنید. اگر مهر را خیلی زود بزنید، گازهای در حال گسترش آب را به داخل محفظه بالایی فشار میدهند قبل از اینکه دما مناسب باشد و طعم قهوه شما را خراب میکند.
زمانی که آب شروع به جوشیدن کرد، محفظه بالایی را بر روی محفظه پایینی ببندید. اگر از منبع حرارتی قابل کنترل استفاده میکنید، در این مرحله حرارت را به کم کاهش دهید. آب جوش اکنون شروع به بالا آمدن به محفظه بالایی خواهد کرد. به طور مستقیم به فیلتر نگاه کنید تا مطمئن شوید که در مرکز قرار دارد: اگر اینگونه نیست، خواهید دید که حبابهای زیادی از یک سمت در حال جریان هستند. از پارو یا قاشق خود استفاده کنید تا فیلتر را به آرامی در جای خود قرار دهید تا به درستی تنظیم شود.
در ابتدا، حبابها در محفظه بالایی به شدت فعال خواهند بود و حبابهای بزرگی تشکیل میدهند. هنگامی که حبابها کوچکتر شدند، شما آمادهی دم کردن هستید. قهوه را به آب اضافه کنید و آن را هم بزنید تا کاملاً خیس شود، سپس یک تایمر را شروع کنید.
یک لایه رویی تشکیل خواهد شد. پس از سی ثانیه، آن را به آرامی هم بزنید تا قهوه شناور به داخل دمکرده برگردد.
پس از سی ثانیه دیگر، منبع حرارت را خاموش کنید. هنگامی که قهوه شروع به پایین رفتن به محفظه پایینی میکند، آن را به آرامی یک بار در جهت ساعتگرد و سپس یک بار در جهت خلاف ساعتگرد هم بزنید تا از چسبیدن آن به دیوارههای قهوهساز جلوگیری کنید، اما اگر بیش از حد هم بزنید، در انتهای دمآوری یک قله بزرگ از قهوه خواهید داشت که نشاندهنده استخراج نامنظم است.
اجازه دهید قهوه به طور کامل تخلیه شود. یک لایه کمی گنبدی شکل از تفالهها در محفظه بالایی باقی خواهد ماند. قهوه را در یک قوری بریزید، زیرا حرارت باقیمانده از کاراف میتواند طعم قهوه را پخته کند.
بگذارید قهوه خنک شود. این روش دم کردن یک فنجان قهوه فوقالعاده داغ تولید میکند.
قهوه برای اولین بار در قرن نهم در اتیوپی کشف شد و کافه توموکا در آدیس آبابا قدیمیترین کافه باقیمانده در کشور است. تأثیر بعدی حکومت ایتالیایی در ماشینهای اسپرسو شیک مشاهده میشود.
اسپرسو
در پنجاه سال گذشته، اسپرسو به عنوان «بهترین» روش نوشیدن قهوه توسط بسیاری در نظر گرفته شده است. این درست نیست، زیرا هیچ روش دمآوری به طور ذاتی نمیتواند بهتر از سایرین باشد، اما اسپرسو اکنون محبوبترین نوشیدنی قهوهای است که خارج از خانه مصرف میشود و بسیاری از کافهها برای اسپرسو بیشتر از قهوه فیلتر شده هزینه میگیرند.
بدون شک اسپرسو محرک فروش قهوه بوده است، چه بخشی از فرهنگ قهوه ایتالیایی که اکنون به طور گستردهای محبوب است و چه نسخه آمریکایی و فستفودی که در کافیشاپهای زنجیرهای در سرتاسر جهان مشاهده میشود.
تهیه اسپرسو هم بسیار ناامیدکننده و هم بسیار
پاداشدهی. باید یک کلمه احتیاطی در اینجا بگویم: در صورتی که نمیخواهید یک سرگرمی جدید داشته باشید، در یک دستگاه اسپرسو در خانه سرمایهگذاری نکنید. خیال درست کردن چند کاپوچینوی خوشمزه برای نوشیدن در یک صبح کسالتآور یکشنبه در حالی که روزنامه میخوانید، بسیار دور از کار لازم برای تهیه نوشیدنیها (و تمیز کردن بعد از آن) است. اگر فقط نوشیدنیها را میخواهید و نه کار، پس همانطور که من انجام میدهم، به یک کافه محلی بروید که کسی دیگر بتواند همه چیز را مدیریت کند. با این حال، من قبول دارم که برای بسیاری از ما، قهوه عالی بهطور محلی در دسترس نیست و این دلیل خوبی برای تسلط بر هنر تهیه اسپرسو در خانه است.
اختراع اسپرسو
همانطور که قبلاً مشاهده کردیم، هنگام دم کردن قهوه، اندازه آسیاب کردن دانهها بسیار مهم است. هرچه دانهها را ریزتر آسیاب کنید، استخراج قهوه آسانتر خواهد بود و به آب کمتری برای این کار نیاز خواهید داشت. این بدان معناست که میتوانید یک فنجان قهوه قویتر تولید کنید. مشکل زمانی آغاز میشود که سعی کنید دانهها را آنقدر ریز آسیاب کنید که تنها نیروی جاذبه نتواند آب را از میان بستر قهوه عبور دهد. این موضوع محدودیتی برای قدرت فنجان قهوهای که میتوانید تولید کنید، ایجاد میکند.
این مشکل برای مدت طولانی شناخته شده است و اولین
راهحل از فشار بخار محبوس برای پمپاژ آب استفاده کرد
قهوه. در ابتدا این دستگاه اسپرسو اولیه به سادگی توسط کافهها برای تهیه قهوه با قدرت معمولی بهطور سریعتر استفاده میشد، از این رو نام آن. با این حال، فشاری که میتوانید تنها از بخار تولید کنید، بدون به خطر انداختن
زندگیها در واقع نسبتاً پایین است، بنابراین روشهای مختلف دیگری مانند فشار هوا یا فشار آب شبکه نیز آزمایش شدند.
تحول بزرگ با اختراع آکیله گاجیا رخ داد.
از یک اهرم بزرگ که توسط اپراتور کشیده میشد برای فشردهسازی یک فنر استفاده شد. هنگامی که فنر آزاد شد، فشار آب بسیار داغ را از طریق قهوه عبور داد. جهش ناگهانی در فشار چشمگیر بود و امکان استفاده از آسیاب بسیار ریزتر قهوه را فراهم کرد تا فنجانی کوچکتر، قویتر و بهخوبی استخراجشده تولید شود.
کرمّا
برای بیشتر افرادی که قهوه مینوشند، یکی از ویژگیهای کلیدی اسپرسو نه تنها قدرت فنجان بلکه همچنین لایهای از فوم متراکم است که روی نوشیدنی قرار دارد. کرما به سادگی به زبان ایتالیایی به معنای خامه است و این سر طبیعی فومی است که روی قهوه تشکیل میشود، درست مانند سر که روی یک لیوان آبجو ظاهر میشود.
دلیل این اتفاق این است که وقتی آب تحت فشار بسیار بالا قرار دارد
فشار، این امکان را به آن میدهد که دیاکسید کربن بیشتری را حل کند، گازی که در قهوه وجود دارد و در طی فرآیند برشتهسازی تولید شده است. زمانی که مایع دمکرده به فشار جوی عادی بازمیگردد در مسیر خود به فنجان، مایع دیگر نمیتواند تمام گاز را در خود نگه دارد، بنابراین به صورت حبابهای ریز بیشماری از محلول خارج میشود. این حبابها در مایع قهوه به دام میافتند و به صورت یک فوم پایدار ظاهر میشوند.
برای مدت طولانی، کرما به عنوان یک عنصر مهم در نظر گرفته میشد، اما در واقع میتواند
فقط دو چیز به شما میگویم. اول اینکه آیا قهوه نسبتاً تازه است یا خیر - هرچه زمان بیشتری از برشته شدن آن گذشته باشد، دیاکسید کربن کمتری خواهد داشت و بنابراین کف کمتری تولید خواهد کرد. و دوم اینکه آیا فنجان اسپرسو قوی است یا ضعیف. هرچه رنگ کف تیرهتر باشد، مایع قویتر خواهد بود. این به این دلیل است که کرما فقط یک کف از مایع است که به دلیل نحوه انکسار نور توسط حبابها، رنگش روشنتر است، بنابراین رنگ قهوه رنگ کرما را تعیین میکند. به همین دلیل، قهوهای که تیرهتر برشته شده باشد، همچنین کرمای تیرهتری تولید خواهد کرد. کرما نمیتواند به شما بگوید که آیا قهوه خام خوب است یا به خوبی برشته شده است یا اینکه آیا تجهیزات استفاده شده برای تهیه اسپرسو تمیز هستند - همه اینها عوامل کلیدی در یک فنجان قهوه خوشمزه هستند.
این مدل ایدهآل دوگروهی لا پاوونی که در سال ۱۹۰۵ ثبت اختراع شد، اولین دستگاه از نوع خود بود که به بازار عرضه شد. این دستگاه قهوه به سبک اسپرسو را به اروپا و سپس به سایر نقاط جهان معرفی کرد.
تکنیک پایه
برای تهیه اسپرسو، قهوه آسیاب شده در یک سبد فلزی کوچک قرار میگیرد که به یک دسته متصل است. این سبد دارای سوراخهای ریزی است که اجازه میدهد مایع از آن عبور کند اما از ورود هر یک از ذرات قهوه آسیاب شده، به جز ریزترین ذرات، به فنجان جلوگیری میکند.
قهوه در سبد فشرده (تراکم یافته) شده است به طوری که سطح آن صاف است.
دستگیره حاوی قهوه در دستگاه اسپرسو قفل شده است و
پمپ سپس فعال میشود. دستگاه آب نزدیک به جوش را از مخزن درون دستگاه از طریق قهوه پمپ میکند؛ مایع سپس به آرامی در فنجان منتظر در زیر میچکد. با برخی از دستگاهها، اپراتور تصمیم میگیرد که چه زمانی پمپ را خاموش کند تا فرایند دمآوری به پایان برسد، یا با چشم پایان دمآوری را تشخیص میدهد یا با وزن کردن قهوه در حین خروج، اطمینان حاصل میکند که مقدار مورد نظر آب استفاده شده است. سایر دستگاهها مقدار مشخصی آب را توزیع کرده و سپس بهطور خودکار متوقف میشوند.
اسپرسوی عالی به دستور تهیه مربوط میشود و قهوهبرهای خوب قهوه را تأمین خواهند کرد
شما با اطلاعات فراوانی درباره نحوه دم کردن قهوهشان برای به دست آوردن
نتایج عالی. یک دستور خوب به اندازهگیریهای دقیق مربوط میشود و باید شامل موارد زیر باشد:
وزن قهوه آسیاب شده برای استفاده به گرم (g).
مقدار مایعی که باید از آن قهوه تولید کنید، به طور ایدهآل به گرم یا حداقل به حجم (میلیلیتر) بیان شود.
مدت زمان لازم برای فرآیند دمآوری چقدر باید باشد.
دمای آب برای دم کردن چقدر باید باشد.
به جای ارائه یک راهنمای پایه، میخواهم اطلاعاتی را ارائه دهم که به تولید اسپرسو واقعاً عالی در خانه کمک کند، تکنیکهایی که سالها به بارستاها در سرتاسر جهان آموزش دادهام و معتقدم که کلیدی برای دم کردن اسپرسو به بهترین شکل ممکن هستند.
یک بارستای بزرگ مقدار مورد نظر قهوه را در یک بازه زمانی مشخص تولید میکند. حتی زمانی که از دستگاهی به زیبایی این لا سان مارکو ۱۹۵۶ استفاده میشود، اولین چیزی که باید بررسی شود این است که آسیاب قهوه درست باشد.
فشار و مقاومت
هدف از تهیه اسپرسو این است که دستگاه مقدار معینی از مایع را در یک بازه زمانی مشخص تولید کند. به عنوان مثال، دستورالعمل ممکن است بیان کند که ما میخواهیم ۱۸ گرم قهوه آسیاب شده را دم کنیم و تولید کنیم.
حدود ۳۶ گرم مایع در ۲۷ تا ۲۹ ثانیه. برای دستیابی به این هدف، آنچه باید کنترل کنیم، سرعت جریان آب از طریق قهوه آسیاب شده است.
سرعتی که آب از طریق قهوه جریان مییابد تعیین میکند
چقدر طعم استخراج میشود. اگر آب خیلی آرام عبور کند، ما بیش از حد از قهوه استخراج میکنیم و طعم آن تلخ، خاکستری و بسیار تند خواهد شد. اگر آب خیلی سریع عبور کند، ما به اندازه کافی از قهوه استخراج نمیکنیم و طعم آن بسیار ترش، تند و ضعیف خواهد بود.
روش کنترل جریان آب از طریق قهوه، تغییر دادن است
چقدر آسان است که آب از آن عبور کند. این میتواند با تغییر دو عامل به دست آید: مقدار قهوهای که استفاده میکنیم (هرچه بیشتر در سبد بگذارید، زمان بیشتری طول میکشد تا آب عبور کند) و اندازه ذرات قهوه.
هرچه قهوه را ریزتر آسیاب کنیم، قطعات بهتر به هم میچسبند و
هرچه عبور آب بین آنها دشوارتر باشد. اگر دو ظرف بردارید و یکی را با شن و دیگری را با همان وزن سنگریزه پر کنید، آب از میان سنگریزهها بسیار سریعتر از شن عبور خواهد کرد. به همین ترتیب، هرچه قهوه را درشتتر آسیاب کنیم، دستگاه میتواند آب را سریعتر از آن عبور دهد.
مشکلی که بسیاری از مردم با آن مواجه هستند و باعث ناامیدی میشود
به هزاران باریستای سراسر جهان هر روز، این است که وقتی نرخ جریان اشتباه است و قهوه طعم خوبی ندارد، بلافاصله مشخص نیست که آیا آسیاب قهوه نادرست بوده یا دوز قهوه اشتباه است. به همین دلیل، در محیط خانگی، توصیه میکنم هر جا که ممکن است قهوه را اندازهگیری کنید. این کار اشتباهات، ناامیدی و هدررفت را کاهش میدهد. اگر از وزن صحیح قهوه استفاده کردهاید، خواهید دانست که اندازه آسیاب است که باید تغییر کند.
اسپرسو احتمالاً غیرقابل تحملترین روش تهیه قهوه است
هر غذایی یا نوشیدنی در جهان. این یک اغراق نیست. چند ثانیه خارج از زمان دم کردن هدف، یک گرم قهوه آسیاب شده کم در سبد، چند گرم مایع کم در فنجان – همه اینها تأثیر چشمگیری بر طعم قهوه خواهد داشت و ممکن است تفاوت بین یک فنجان دلپذیر و ریختن نتایج زحماتتان در سینک باشد.
توصیه من این است که تا حد ممکن بسیاری از چیزها را ثابت نگه داریم,
و تنها یک متغیر را در هر بار تغییر دهید. اگر یک فنجان ناامیدکننده دریافت کردید
تغییر اندازه آسیاب قهوه ابتدا به این دلیل که اگر این اشتباه باشد، تلاش برای اصلاح چیز دیگری نیز نتایج مورد نظر شما را به دست نخواهد داد.
تراکم
تراکم اصطلاحی است که برای فشردهسازی قهوه آسیابشده قبل از دمآوری استفاده میشود. ما این کار را انجام میدهیم زیرا قهوه آسیابشده پفکی است و اگر قهوه فشردهنشده را به دستگاه بگذاریم، آب با فشار بالا به راحتی از میان حبابهای هوای موجود در قهوه عبور کرده و سریعاً رد میشود و بخش زیادی از قهوه را نادیده میگیرد. زمانی که آب به طور یکنواخت از میان قهوه عبور نکند، آن را کانالزنی مینامیم. وقتی این اتفاق میافتد، اسپرسوی حاصل طعم بسیار ترش و ناخوشایندی خواهد داشت، زیرا آب نتوانسته است قهوه آسیابشده را به طور یکنواخت استخراج کند.
بسیاری از مردم اهمیت زیادی به فشردن قائل هستند اما من اینطور نیستم
باور ندارم که این به اندازهای که مردم فکر میکنند مهم باشد. هدف تنها این است که هوا را از بستر قهوه خارج کرده و اطمینان حاصل کنیم که بستر قبل از دم کردن هموار و یکنواخت است. اینکه چقدر قهوه را فشرده کنید تفاوت زیادی در سرعت عبور آب از آن ایجاد نمیکند. هنگامی که تمام هوا را خارج کردید، فشردن بیشتر هیچ پاداشی ندارد. دستگاه اسپرسو آب را با فشار نه بار یا ۱۳۰ psi (پوند نیرو به ازای اینچ مربع) به قهوه میفشارد و این بسیار بیشتر از آن است که یک انسان بتواند فشار دهد. هدف تنها تولید یک بستر قهوه یکنواخت و انجام ندادن بیشتر از آن است.
اگر آنها متوجه شوند که کمی قهوه به دیوارههای سبد چسبیده است
افراد از تامپر برای ضربه زدن به دسته استفاده خواهند کرد تا آنها را شل کنند تا بتوانند
به قهوهخواب فشرده شود. ضربه نزنید. اگر به دسته ضربه بزنید، ممکن است پودر قهوه از دیوارههای سبد جدا شود و اجازه دهد که شات به درستی جریان یابد. همچنین ممکن است به تمپر شما آسیب برسد و تمپرهای خوب خود اشیاء زیبایی هستند.
نکته نهایی من این است که تامپر را به درستی نگه دارید. باید
بهصورت عمودی نگهداشته شده، با انگشت شست به سمت پایین. زمانی که به قهوه فشار وارد میکنید، آرنج شما باید دقیقاً بالای آن باشد و مچ دست شما باید صاف باشد. اگر یک پیچگوشتی را در دست خود تصور کنید و یک پیچ که بهطور مستقیم از روی میز کار بیرون آمده، باید دست خود را در همین وضعیت قرار دهید در حین فشار دادن به سمت پایین تا از مچهای خود محافظت کنید (به روش اسپرسو مراجعه کنید). انجام مکرر این عمل
بهطور نادرست، تعداد زیادی از باریستای حرفهای را با مشکلات مچ دست مواجه کرده است.
در این فرآیند ما دو فنجان اسپرسو تهیه خواهیم کرد. اینها میتوانند در دو فنجان جداگانه یا در یک فنجان به عنوان اسپرسو دوتایی ریخته شوند.
مخزن دستگاه اسپرسو را با آب با محتوای معدنی کم پر کنید که برای دم کردن قهوه مناسب است، سپس دستگاه را روشن کنید تا آب گرم شود.
قهوه را درست قبل از شروع دم کردن آسیاب کنید. حتماً ابتدا قهوه را وزن کنید.
مطمئن شوید که سبد تمیز است. آن را با یک پارچه کوچک خشک پاک کنید تا مطمئن شوید که خشک است و هر گونه تفاله باقیمانده را پس از خارج کردن پودر قهوه از آخرین دمکردن، حذف کنید. پارچه همچنین به حذف باقیمانده روغنی از آخرین دمکردن کمک خواهد کرد.
اگر میتوانید، کل دسته دمآوری (که به آن پرتافیلتر نیز گفته میشود) را روی ترازو قرار دهید تا قهوه را وزن کنید. اگر این امکان وجود ندارد، سبد را از دسته جدا کرده و آن را روی ترازو قرار دهید.
اگر ترازوی شما به اندازه کافی دقیق باشد، قهوه آسیاب شده را تا ۰.۱ گرم از دستور خود وزن کنید، چه این دستور خودتان باشد که به مرور زمان به دقت تنظیم شده، و چه دستوری که توسط برشتهکننده به شما داده شده است. این سطح از دقت ممکن است بیش از حد به نظر برسد، اما ترازوی دیجیتال اکنون نسبتاً ارزان است و من قول میدهم که استفاده از یک ترازوی دقیق به شما کمک میکند قهوهای خوشمزهتر را بیشتر تهیه کنید.
دسته را از ترازو جدا کنید و قهوه را در سبد به صورت صاف فشرده کنید، در حالی که مچ دستتان را راست نگه دارید تا مطمئن شوید بستر قهوه یکنواخت است. نگه داشتن تمپر بر روی قهوه – مشاهده زاویه دسته به شما نشان میدهد که آیا به اندازه کافی صاف است یا خیر.
فنجان یا فنجانهایی را که قرار است قهوه را در آنها دم کنید وزن کنید.
دستگاه را روشن کنید تا مقداری آب از طریق سرگروه عبور کند. این کار به تثبیت دمای آب دمآوری کمک میکند و همچنین هرگونه تفاله قهوه باقیمانده از دمآوری قبلی را شستشو میدهد.
دستگیره را با دقت در دستگاه قفل کنید و فنجان(ها) را در محل مناسب برای دریافت قهوه قرار دهید.
دستگاه زمانسنج خود را آماده کنید. اگر دستگاه زماننمایی ندارد که نشان دهد شات چقدر در حال دم کشیدن است، از یک کرنومتر ساده در تلفن همراه یا یک تایمر آشپزخانه استفاده کنید.
به محض امکان، شروع به دم کردن قهوه کنید. هنگامی که شروع به دم کردن کردید، زمانسنج را شروع کنید. قهوه را به مدت زمانی که توسط برشتهکننده توصیه شده است دم کنید. اگر توصیهای ندارید، سعی کنید بین ۲۷ تا ۲۹ ثانیه باشد.
زمانی که زمان دم کردن مورد نظر به پایان رسید، دستگاه را متوقف کنید. زمانی که دسته به dripping (چکیدن) خود پایان داد (پس از چند ثانیه)، فنجانها را به ترازوی وزن برگردانید تا بررسی کنید چقدر قهوه تهیه کردهاید.
زادگاه اصلی اسپرسو کافه فلوریان در میدان سن مارکو، ونیز است که از سال ۱۷۲۰ قهوه سرو میکند.
قضاوت در مورد نتایج
بهترین حالت این است که وزن در چند گرم از توصیههای رستکننده باشد. اگر اینطور نیست، میتوانیم یک تغییر ساده برای امتحان در دفعه بعد انجام دهیم.:
اگر مایع بیش از حد باشد، جریان خیلی سریع بوده است. ما باید با آسیاب کردن قهوه به صورت ریزتر، آب را کند کنیم.
اگر مایع کافی وجود نداشته باشد، جریان خیلی کند بوده است. ما باید با آسیاب کردن قهوه به صورت درشتتر، نرخ جریان را افزایش دهیم.
برای بسیاری از مردم این نوع دقت کمی افراطی به نظر میرسد و برخی ترجیح میدهند به جای وزن، از حجم در فنجان (با تخمین چشمی) استفاده کنند. این پروتکل همانطور که هست کار میکند اما به اندازه کافی دقیق نیست.
زمانی که یک آسیاب برای یک دسته خاص از قهوه تنظیم شود، نیاز به تنظیم مجدد آن محدود خواهد بود مگر اینکه خانه شما در طول روز دچار نوسانات شدید دما باشد.
تغییر در آسیاب کردن
با اسپرسو واقعاً باید قهوه را خودتان با یک آسیاب مخروطی که به شما اجازه میدهد اندازه آسیاب را به راحتی تنظیم کنید، آسیاب کنید. زمانی که شروع به دم کردن یک بسته جدید قهوه میکنید، باید آسیاب را برای آن تنظیم کنید. اصطلاحی که در صنعت برای تنظیم آسیاب استفاده میکنیم "تنظیم کردن" است.
تقریباً هر آسیاب قهوه مقداری قهوه آسیاب شده درون خود باقی میگذارد بعد از
آسیاب کردن. این بدان معناست که اگر تنظیمات آسیاب را تغییر دهید، اولین قهوهای که خارج میشود در واقع اندازه آسیاب قدیمی خواهد بود. یک عمل رایج این است که آسیاب را با آسیاب کردن چند گرم اضافی دانه در اندازه جدید پاکسازی کنید تا قهوههای قدیمی را خارج کند و سپس این قهوه را دور بریزید. اگر اندازه آسیاب را تغییر دهید اما تغییر در فرآیند دمآوری مشاهده نکنید، احتمالاً به اندازه کافی قهوه از آسیاب پاکسازی نکردهاید.
من همیشه توصیه میکنم که هنگام تنظیم، تغییرات کوچک ایجاد کنید
آسیاب. وقتی یک آسیاب جدید میخرید، ایده خوبی است که مقداری قهوه ارزان (هرچند که ایدهآل تازه باشد) بخرید تا با آن کار کنید و مطمئن شوید که چقدر تغییر کوچک در تنظیمات آسیاب بر فرآیند دمآوری تأثیر دارد. بیشتر آسیابها دارای شمارههایی بر روی تنظیمات هستند. ارزش واقعی این شمارهها بیمعناست، اما اگر میخواهید قهوه را ریزتر آسیاب کنید، دکمه را به شماره کوچکتری بچرخانید و برعکس. بسیاری از آسیابها دارای مراحل مشخصی هستند که میتوانید انتخاب کنید، گاهی اعداد کامل و گاهی تقسیمات.
اعداد. با تغییر تنظیمات به یک مرحله واحد زمانی که آسیاب اشتباه است، شروع کنید.
نسبت دمآوری
سبکهای مختلفی از اسپرسو وجود دارد و مردم سلیقههای متفاوتی در مورد مدت زمان یا قدرت اسپرسوی مورد علاقهشان دارند.
از نظر تجاری، ما معمولاً درباره نسبت دمآوری صحبت میکنیم که چقدر مایع باید از یک وزن ثابت قهوه آسیاب شده دم کنیم؟ ترجیح شخصی من و نقطه شروع پیشنهادیام این است که دو قسمت مایع از یک قسمت قهوه آسیاب شده دم کنیم. به عنوان مثال، اگر با ۱۸ گرم قهوه آسیاب شده شروع کنم، میخواهم اسپرسویم ۳۶ گرم وزن داشته باشد (۲ × ۱۸). ایتالیاییها معمولاً قهوههای کوچکتری را ترجیح میدهند، بنابراین اگر بخواهم یک اسپرسو دوگانه درست کنم، ممکن است از ۱۴ گرم قهوه آسیاب شده استفاده کنم تا ۲۸ گرم (۲ × ۱۴) مایع تولید کنم. نسبت قهوه به آب ثابت است تا ترجیح قدرت من حفظ شود.
اگر میخواهم یک اسپرسوی قویتر داشته باشم، میتوانم نسبت خود را تغییر دهم. به جای ۱۲، من
ممکن است از ۱۱.۵ استفاده کنم که به این معنی است که ۱۸ گرم قهوه آسیاب شده من تنها ۲۷ گرم (۱.۵ × ۱۸) مایع تولید میکند. این اسپرسو کوتاهتر بسیار قوی خواهد بود و باید آسیاب را ریزتر کنم تا فرآیند دمآوری زمان مشابهی را بگیرد. اگر فقط بگذارم مقدار کمتری آب با همان نرخ جریان قبلی عبور کند، دمآوری سریعتر تمام میشود و نتوانستهام تمام طعمهای خوبی که میخواهم را استخراج کنم.
دمای دم کردن
صنعت قهوه اکنون تنها در حال بهبود از وسواس در مورد ثبات دمای دمآوری در تهیه اسپرسو است. تغییر دمای دمآوری تأثیری بر استخراج و طعم قهوه دارد، اما من معتقد نیستم که به اندازهای که بسیاری از آن صحبت میکنند، مهم باشد. هرچه دمای آب دمآوری بالاتر باشد، استخراج طعم مؤثرتر خواهد بود. بنابراین برای قهوههای روشنتر، دمای دمآوری بالاتری را نسبت به قهوههای تیرهتر که طعمهای خود را راحتتر از دست میدهند، توصیه میکنم.
ادعاهایی وجود دارد که تغییر دما به میزان ۰.۱ درجه سانتیگراد (۰.۱۸ درجه فارنهایت) طعم قهوه را تغییر میدهد. من این را بیمعنی میدانم. فکر میکنم ۱ درجه سانتیگراد (۱.۸ درجه فارنهایت) کوچکترین تغییری است که بیشتر ما میتوانیم تشخیص دهیم و اینکه
دمای دمآوری کمی نادرست به ندرت دلیل این است که قهوه اسپرسو ضعیفی به من سرو میشود.
اگر میتوانید دمای دستگاه اسپرسو ساز خود را کنترل کنید، پیشنهاد میکنم دمای آب بین ۹۰ درجه سانتیگراد (۱۹۴ درجه فارنهایت) و ۹۴ درجه سانتیگراد (۲۰۱ درجه فارنهایت) باشد. اگر طعم اسپرسو درست نیست، ابتدا سعی کنید جنبههای دیگر دستورالعمل را تنظیم کنید. اما اگر طعم منفی مداومی وجود دارد (مانند ترشی مداوم) سعی کنید دما را افزایش دهید و اگر تلخی مداومی وجود دارد، سعی کنید دما را کاهش دهید (پس از اینکه اطمینان حاصل کردید که تجهیزات شما به درستی تمیز است).
محل ملاقات هنرمندان، روشنفکران و دانشجویان، کافه کالج استریت، نزدیک دانشگاه کلکته در کلکته، هند، نقش مهمی در تاریخ فرهنگی این شهر ایفا کرده است.
فشار دم کردن
اولین دستگاههای اسپرسو با استفاده از یک فنر فشرده فشار ایجاد میکردند تا آب را از طریق قهوه عبور دهند. با گسترش فنر، فشاری که تولید میکرد کاهش مییافت، بنابراین این فشار ابتدا بسیار بالا بود و در نهایت به نسبت پایین میرسید. وقتی پمپهای برقی رایج شدند، نیاز بود که در یک فشار ثابت تنظیم شوند. برخی میگویند که تنظیم نه بار (130 psi) انتخاب شد زیرا تقریباً معادل بود.
میانگین فشار متغیری که توسط فنرها در ماشینهای قدیمی ایجاد میشود.
خوشبختانه، به نظر میرسد این فشار همان فشاری است که بهترین نرخ جریان را به ما میدهد. در فشارهای زیر نه بار، بستر قهوه مقاومت زیادی ایجاد میکند که باعث کاهش نرخ جریان میشود. در فشارهای بالای نه بار، بستر قهوه به قدری فشرده میشود که نرخ جریان دوباره کاهش مییابد. تا زمانی که دستگاه شما به طور تقریبی فشار صحیحی تولید کند، نباید مشکلی داشته باشید.
مشکل. اگر فشار خیلی پایین باشد، اسپرسوی شما ممکن است فاقد بدنه و کرم مطلوب باشد. در فشارهای بسیار بالا، ممکن است تلخی چوبی عجیبی در اسپرسو وجود داشته باشد که خوشایند نیست.
اکنون تجهیزاتی در دسترس است که به باریستاها اجازه میدهد تا تنظیمات را تغییر دهند
فشار آب دمکرده آنها اما هنوز دادههای کافی برای ارائه یک مورد قابل قبول برای معرفی این فناوری به ماشینهای خانگی وجود ندارد.
تمیزکاری و نگهداری
من تخمین میزنم که ۹۵ درصد از دستگاههای قهوهساز تجاری در کسبوکارهای سراسر جهان بهدرستی تمیز نمیشوند و این یکی از دلایلی است که مردم هر روز قهوهای ناامیدکننده، تلخ و ناخوشایند دریافت میکنند. چیزی به نام «بیش از حد تمیز» وجود ندارد و اگرچه هر بار که قهوه درست میکنید کمی کار لازم است، یک دستگاه تمیز قهوه شما را بهطور مداوم شیرین و تمیز خواهد کرد.
زمانی که تهیه قهوه را تمام کردید، سبد را از دسته جدا کنید و زیر آن را با آب صابونی و یک اسکاچ تمیز کنید. اگر این کار را انجام ندهید، یک لایه ناخوشایند از قهوه خشک شده در آنجا جمع میشود و بوی بد و طعم ناخوشایندی خواهد داشت.
دستگاههای اسپرسو آب را از طریق یک صفحه مشبک خارج میکنند. اگر این صفحه به راحتی قابل جدا شدن در دستگاه شما باشد، آن را خارج کرده و تمیز کنید و همچنین بلوک پخش آب که به آن تکیه دارد را نیز تمیز کنید.
در حالی که صفحه پخش خارج است، واشر لاستیکی را تمیز کنید. اگر قهوه در اینجا جمع شود، سبد نمیتواند به دستگاه آببندی کند و آب در حین دمآوری نشت خواهد کرد، که اغلب از کنارههای دسته دمآوری به داخل فنجان چکه میکند.
سبد دمکرده را از دسته جدا کرده و با سبد تمیزکننده جایگزین کنید. این سبد بدون سوراخ است که با دستگاه شما ارائه شده است.
من توصیه میکنم که در پایان هر جلسه تهیه قهوه از یک تمیزکننده تجاری دستگاه اسپرسو استفاده کنید. این کار هرگونه قهوه مایع باقیمانده در داخل دستگاه را تمیز میکند که با گذشت زمان به طور فزایندهای فاسد و ناخوشایند خواهد شد. دستورالعملهای تولیدکننده را برای نحوه استفاده از پودر تمیزکننده بر روی دستگاه خود دنبال کنید.
مطمئن شوید که نازل بخار تمیز است اگر از آن استفاده کردهاید.
برخی افراد ادعا میکنند که یک دستگاه میتواند طعم بسیار تمیزی داشته باشد و برای از بین بردن طعم فلزی، باید یک یا دو فنجان اسپرسو دم کنید تا آن را مزهدار کنید. من هرگز این موضوع را تجربه نکردهام و به شرطی که دستگاه شما به درستی گرم شده باشد (حداقل ده تا پانزده دقیقه بیشتر از توصیههای سازنده)، باید بلافاصله قهوه عالی درست کند.
من توصیه میکنم که دستگاه را زمانی که در حال استفاده نیستید خاموش نگه دارید. از یک تایمر استفاده کنید تا مطمئن شوید که دستگاه برای تهیه قهوه در زمان مورد نظر آماده است، اما آن را پس از اتمام کار خاموش کنید. دستگاههای اسپرسو مقدار زیادی انرژی مصرف میکنند و اگر از آنها استفاده نمیشود، روشن نگهداشتن آنها هدررفت انرژی است.
برای حفظ عملکرد صحیح دستگاه خود، اطمینان حاصل کنید که آبی که استفاده میکنید مناسب است. اگر از آب سخت استفاده کنید، رسوب کربنات کلسیم به سرعت در دستگاه جمع میشود و باعث اختلال در عملکرد آن میگردد. بسیاری از تولیدکنندگان توصیههایی برای رسوبزدایی ارائه میدهند، زیرا برخی از رسوبات حتی در مناطق با آب نرم نیز تشکیل میشود (فقط زمان بیشتری میبرد). احتیاط کنید، زیرا اگر بگذارید دستگاه شما به طور کامل رسوب بگیرد، ممکن است رسوبزدایی بدون کمک یک حرفهای دشوار باشد (و هزینهای به همراه داشته باشد).
با گذشت زمان، واشر لاستیکی در سر گروه ممکن است نیاز به تعویض داشته باشد.
زمانی که دسته قهوهساز خود را قفل میکنید، باید به طور عمود بر دستگاه قرار گیرد. اگر شروع به چرخش بیشتر از این کند، ممکن است لاستیک فرسوده شده باشد و باید تعویض شود.
مشتریان در اطراف باریستاها در اولین بار اسپرسو لندن، بار موکا در خیابان فریث ۲۹، که در سال ۱۹۵۳ تأسیس و توسط بازیگر ایتالیایی جینا لولوبریجیدا افتتاح شد، جمع میشوند.
بخار دادن شیر
شیر بخار داده شده به خوبی که با اسپرسوی دمکرده به خوبی ترکیب شده باشد، تجربه حسی فوقالعادهای است. فوم شیر عالی مانند مارشمالوی مایع است: نرم، موسمانند و به طرز غیرقابل انکاری لذتبخش برای نوشیدن. هدف ایجاد حبابهایی به قدری کوچک است که تقریباً نامرئی باشند (که اغلب به آن «میکروفوم» گفته میشود). فومی از این دست الاستیک و قابل ریختن است و به بافت نوشیدنیهایی مانند کاپوچینو و کافه لاته ارتفاع فوقالعادهای میبخشد.
استفاده از شیر تازه برای بخار دادن اهمیت دارد. وقتی به تاریخ مصرفش میرسد، شیر طعم خوبی دارد و هنوز هم برای نوشیدن ایمن است، اما شروع به از دست دادن توانایی خود برای ایجاد فوم پایدار میکند. وقتی آن را بخار میدهید، به طور معمول فوم میکند اما حبابها به زودی از بین میروند. اگر جک شیر فومدار را به گوش خود نزدیک کنید، صدای جرقهزنی مانند یک نوشابه تازه ریخته شده را خواهید شنید که هوا از آن خارج میشود.
زمانی که شیر را بخار میکنیم، دو وظیفه جداگانه داریم: باید هوا را به داخل شیر بزنیم تا حبابها ایجاد شوند و باید شیر را گرم کنیم. با بیشتر نازلهای بخار، بهتر است که به یک وظیفه در یک زمان بپردازیم، بنابراین اولین چیزی که باید روی آن تمرکز کنیم، ایجاد حبابهاست. سپس زمانی که به اندازه کافی هوا به شیر اضافه کردیم و به حجم مورد نظر رسید، میتوانیم به طور کامل بر روی گرم کردن آن به دمای مطلوب تمرکز کنیم.
دمای مناسب
دمای ایدهآل برای شیر، زمانی که با قهوه ترکیب میشود، موضوعی است که بین بسیاری از کافیشاپها و مشتریانشان مورد بحث و جدل قرار دارد.
شیر بالای ۶۸ درجه سانتیگراد (۱۵۴ درجه فارنهایت) به طور غیرقابل برگشتی در طعم و بافت خود تجزیه میشود. این به این دلیل است که حرارت پروتئینها را تغییر داده و دناتوره میکند و طعمهای جدیدی ایجاد میکند، هرچند همیشه طعمهای خوبی نیستند. بوی شیر پخته شده در بهترین حالت مرا به یاد تخممرغ میاندازد و در بدترین حالت به یاد استفراغ نوزاد.
یک کاپوچینو بسیار داغ فاقد بافت، طعم و شیرینی نوشیدنی است که با شیری تهیه شده که تنها به دمای 60 درجه سانتیگراد (140 درجه فارنهایت) گرم شده است. تولید میکروفوم خوب زمانی که شیر به نقطه جوش رسیده باشد، غیرممکن است. متأسفانه این ذات شیر است - ما میتوانیم یا نوشیدنی بسیار داغ داشته باشیم یا نوشیدنی بسیار خوشمزه. این به این معنا نیست که همه نوشیدنیها باید ولرم سرو شوند، بلکه باید به محض تهیه شدن از آنها لذت برد.
این تکنیک برای بخارپاشهای سنتی مناسب است. اگر دستگاه شما دارای مجموعهای از ملحقات یا عملکردهای فومزنی خودکار است، دستورالعملهای تولیدکننده را دنبال کنید.
ابتدا نازل بخار را بر روی سینی چکهگیر یا داخل یک پارچه قرار دهید و بهطور مختصر شیر را باز کنید. این کار هرگونه تراکم داخل نازل را از بین میبرد. به این عمل تخلیه میگویند.
شیر تازه و سرد را در یک ظرف بخارپز استیل ضد زنگ تمیز بریزید. نباید بیش از شصت درصد پر باشد.
بخاری را در شیر فرو ببرید به طوری که فقط نوک آن غوطهور شود.
شیر را به طور کامل باز کنید و به آرامی قوری را پایین بیاورید تا نازل تقریباً از شیر خارج شود. با دقت گوش کنید: شما میخواهید صدای مکیدن نازل بخار را بشنوید که شروع به...
هوا را به شیر بزنید. هنگامی که شیر گسترش مییابد، کمی بیشتر ظرف را پایین بیاورید تا در صورت تمایل به افزودن هوای بیشتر، آن را به سطح برگردانید.
زمانی که به مقدار دلخواهی از فوم دست یافتید، که ideally باید قبل از اینکه شیر به لمس گرم شود، اتفاق بیفتد، سپس نوک بخار را دوباره زیر آب ببرید تا شروع به گرم کردن کنید
فوم - شما میخواهید که فقط زیر سطح باشد. آن را کمی به یک سمت قرار دهید و خواهید دید که شیر شروع به چرخش و هم زدن میکند. این فرآیند اکنون باید نسبتاً آرام باشد.
برای آزمایش اینکه آیا شیر به اندازه کافی گرم است، دست آزاد خود را بر روی ته قوری قرار دهید. به گرم کردن شیر ادامه دهید تا قوری به لمس ناراحتکننده شود. در این مرحله، دماي شیر حدود ۵۵ درجه سانتیگراد (۱۳۱ درجه فارنهایت) خواهد بود. دست خود را از ته قوری بردارید و به بخار دادن ادامه دهید به مدت سه تا پنج ثانیه، بسته به اینکه شیر خود را چقدر داغ دوست دارید.
شیر را کاملاً ببندید و ظرف شیر را بگذارید. با یک پارچه تمیز و مرطوب، نازل بخار را پاک کنید و نازل را درون پارچه تخلیه کنید تا هرگونه شیر باقیمانده از داخل نازل خارج شود.
نگران نباشید اگر فوم شما شامل چند حباب بزرگ و زشت است. اگر بگذارید چند ثانیه بماند، شیر از سطح حبابهای بزرگتر تخلیه میشود و آنها را بسیار
شکسته. چند ضربه ملایم از قوری بخاردهنده بر روی پیشخوان معمولاً آنها را میترکاند.
اگر میخواهید ترکیبی از شیر و فوم را به نوشیدنی خود اضافه کنید، که به شدت توصیه میکنم، باید مطمئن شوید که کاملاً ترکیب شدهاند. پس از ضربه زدن، شیر و فوم را به هم بزنید، درست مانند اینکه بخواهید شراب را در یک لیوان قبل از بو کردن بچرخانید. میتوانید بهطور نسبتاً تهاجمی این کار را انجام دهید، زیرا میخواهید مطمئن شوید که شیر مایع بهطور کامل با میکروفوم فوقالعاده ترکیب شده است. بچرخانید تا فوم شیر دارای درخشندگی براق شود، سپس آن را به نوشیدنی خود بریزید.
تجهیزات اسپرسو
دستگاههای اسپرسو وجود دارند که تقریباً برای هر بودجهای مناسب هستند، از واحدهای ارزانقیمت که میتوانید با آنها شروع کنید، تا دستگاههای هوشمندتری که ممکن است به اندازه یک خودروی کوچک هزینه داشته باشند. همه آنها برای انجام یک کار طراحی شدهاند: گرم کردن آب و سپس فشار دادن آن به جلو با فشار بالا.
هر چه پول بیشتری پرداخت کنید، کیفیت ساخت، کنترل و ثبات ماشینها بیشتر بهبود مییابد. بیشتر این ثبات به نحوه گرم کردن آب و نحوه ایجاد فشار آب مربوط میشود و انواع مختلف دستگاههای اسپرسو این کار را به روشهای متفاوتی انجام میدهند.
ماشینهای ترموبلاک
ارزانترین دستگاههای اسپرسو خانگی از این فناوری برای تولید اسپرسو استفاده میکنند. در داخل دستگاه یک واحد وجود دارد که عنصری برای گرم کردن آب دارد. بیشتر این دستگاهها دو تنظیم دارند: یکی برای گرم کردن آب تا دمای مناسب برای دم کردن قهوه و دیگری برای جوشاندن آب به منظور تولید بخار. این بدان معناست که دستگاه تنها میتواند یک عملکرد را در یک زمان انجام دهد و من توصیه میکنم ابتدا قهوه دم کنید و سپس دستگاه را برای بخار دادن شیر گرم کنید.
به طور کلی، ماشینهای ترموبلاک دمای آب بسیار ثابتی تولید نمیکنند و عدم توانایی در انجام همزمان دمآوری و بخار دادن، تعداد نوشیدنیهایی را که ماشین میتواند تهیه کند محدود میکند
عملاً تولید میکنند، که میتواند برای کاربر ناامیدکننده باشد. با این حال، زمانی که با یک آسیاب خوب ترکیب شوند، قطعاً میتوانند اسپرسو خوبی تولید کنند.
ماشینهای ترموبلاک معمولاً از یک پمپ لرزشی برای تولید استفاده میکنند
فشار. اینها دو عیب دارند: آنها نسبتاً پرصدا هستند و به ندرت به دقت تنظیم میشوند. فشار مورد نظر برای اسپرسو حدود نه بار (130psi) است. این پمپها معمولاً در سطحی بسیار بالاتر تنظیم میشوند و تولیدکنندگان اغلب با افتخار اعلام میکنند که دستگاه آنها میتواند پانزده بار (220psi) فشار تولید کند، گویی که بیشتر به نوعی بهتر است.
این ماشینها دارای یک شیر فشار اضافی هستند که در بالای نه بار باز میشود
(۱۳۰psi) برای کاهش فشار اضافی. این شیرها معمولاً به خوبی کالیبره نشدهاند و ممکن است با گذشت زمان نیاز به تنظیم داشته باشند. با این حال، من توصیه نمیکنم که دستگاه خود را باز کنید زیرا احتمالاً گارانتی شما باطل خواهد شد.
دستگاههای ترموبلاک بدون شک محبوبترین و رایجترین دستگاههای اسپرسو هستند، اما بسیاری از افرادی که از تهیه اسپرسو لذت میبرند، به زودی احساس محدودیت میکنند و شروع به فکر کردن درباره ارتقاء میکنند.
مشتریان در رم در دهه ۱۹۵۰ توسط یک باریستای خوشپوش قهوه اسپرسو خود را دریافت میکنند.
اگرچه یک دستگاه درخشان تماشایی است، اما داشتن یک آسیاب قهوه عالی اهمیت بیشتری دارد.
ماشینهای تبادل حرارت
اگرچه این فناوری هنوز در ماشینهای اسپرسو تجاری رایج است، اما در ماشینهای خانگی نیز در دسترس است. این دستگاه هنوز یک عنصر دارد، اما یک بویلر کوچک آب را به دمای حدود 120 درجه سانتیگراد (248 درجه فارنهایت) گرم میکند. این مقدار بخار زیادی تولید میکند که همیشه برای کف کردن شیر در دسترس است. با این حال، آب در این بویلر برای دم کردن قهوه خیلی داغ است، بنابراین دستگاه آب سرد تازه را از طریق آنچه که به آن تبادل حرارت گفته میشود، پمپ میکند. این معمولاً نوعی لوله است که از بویلر بخار عبور میکند. در حالی که آب دم کردن قهوه از آب بویلر جدا نگه داشته میشود، حرارت از بویلر به سرعت به آب دم کردن منتقل میشود تا آن را به دمای مطلوب برساند.
این نوع ماشینها اغلب به عنوان «پروسمر» شناخته میشوند، زیرا بین قیمتهای مصرفکننده و عملکرد حرفهای قرار دارند. معایب ماشینهای تبادل حرارت، بهویژه مدلهای خانگی، این است که تغییرات در دمای بویلر بر دمای آب دمکرده تأثیر میگذارد. اگر بخواهید بخار بیشتری تولید کنید، باید دمای بویلر را افزایش دهید که این نیز دمای دمکرده را افزایش میدهد. اگر بخواهید دمای دمکرده را بهطور قابل توجهی کاهش دهید، عملکرد بخاردهی شما ممکن است تحت تأثیر قرار گیرد.
بسیاری از این دستگاهها از ترموستاتهای مکانیکی برای کنترل استفاده میکنند
دمای بویلر و این میتواند منجر به برخی تغییرات شود. ماشینهای بهتر کنترل قابل اعتمادتری بر دمای بویلر بخار دارند.
ماشینهای تبادل حرارت میتوانند به پمپ لرزشی مجهز شوند
(به بالا مراجعه کنید) یا یک پمپ چرخشی. پمپهای چرخشی در تجهیزات تجاری استفاده میشوند و صدای کمتری دارند و تنظیم آنها آسانتر است، اما تفاوت زیادی در عملکرد بین انواع مختلف پمپ وجود ندارد اگر آنها بر روی همان فشار تنظیم شوند.
ماشینهای دو دیگ بخار
ایده در اینجا این است که آب دم کردن قهوه را به طور کامل از آبی که برای تولید بخار استفاده میشود جدا کنیم و همانطور که نامش نشان میدهد، دستگاه این کار را با داشتن یک بویلر و المنت برای آب دم کردن انجام میدهد و سپس یک بویلر بخار کوچک جداگانه که آب آن را تا دمای بالاتری برای تولید بخار و جوشاندن آب برای چای یا آمریکانوها گرم میکند.
دمای دیگ قهوه معمولاً به دقت بسیار بالایی تنظیم میشود با
کنترلهای دیجیتال که امکان تنظیمات آسان دما و سطوح بالاتری از ثبات را فراهم میکنند. این ماشینها بدون شک میتوانند قهوهای به خوبی هر ماشین تجاری تولید کنند، اما معمولاً با برچسبهای قیمتی متناسب همراه هستند.
آسیابهای اسپرسو
یک آسیاب مناسب برای استفاده با دستگاه اسپرسو باید دو کار کلیدی انجام دهد: باید قادر باشد قهوه را به اندازه کافی ریز آسیاب کند تا اسپرسوی خوبی تهیه شود و همچنین باید به راحتی قابل تنظیم باشد تا تغییرات بسیار کوچکی در اندازه آسیاب ایجاد کند.
آسیابهای گرانتر معمولاً کنترل بهتری بر روی تنظیمات آسیاب دارند و موتور قویتری درون خود دارند که quieter خواهد بود. در بالاترین سطح، آسیابهای بُرّ با دیسکهای برش درون خود وجود دارند که قطعات بسیار ریزتری از قهوه تولید میکنند که میتواند تلخی را به فنجان اضافه کند.
بسیاری از افرادی که به قهوه اسپرسو علاقهمند هستند، به جای مدلهای خانگی با کیفیت بالا، به یک آسیاب تجاری کوچک و ساده بسنده میکنند.
نوشیدنیهای مبتنی بر اسپرسو
چه بلند، چه کوتاه، چه شیری و چه تیره، انواع مختلفی از نوشیدنیهای قهوه وجود دارد که با یک اسپرسو به عنوان پایه آغاز میشوند.
اسپرسو
تعاریف زیادی برای اینکه چه چیزی یک اسپرسو را اسپرسو میسازد وجود دارد، برخی بسیار دقیق و برخی عمومیتر. من اسپرسو را به عنوان یک نوشیدنی کوچک و قوی که با استفاده از قهوهی آسیاب شده بهدقت تحت فشار آب بالا تهیه میشود، تعریف میکنم. همچنین اضافه میکنم که یک اسپرسو باید کرما داشته باشد. بهطور دقیقتر میگویم نسبت وزن قهوهی آسیاب شده به وزن نوشیدنی نهایی حدود ۱:۲ است. من ترجیح میدهم یک تعریف باز داشته باشم و اسپرسو را به عنوان یک کلیسای وسیع در نظر بگیرم تا اینکه دربارهی آنچه درست و نادرست است، بیش از حد تجویزی باشم.
ریستretto
این از ایتالیایی به معنای «محدود» ترجمه میشود و ایده این است که فنجانی از قهوه تولید شود که از یک اسپرسو کوچکتر و قویتر باشد. این کار با استفاده از آب دمآوری کمتر برای همان مقدار قهوه آسیابشده انجام میشود.
آسیاب قهوه باید ریزتر باشد تا زمان دمکردن به اندازه کافی طولانی بماند و تمام عطرهای مطلوب از قهوه استخراج شود.
لنگو
قهوهٔ لنگور «طولانی» تا به تازگی در دنیای قهوهٔ تخصصی به شدت غیرمد روز محسوب میشد. معمولاً با استفاده از دستگاه اسپرسو دم میشد، اما با دو یا سه برابر مقدار آب نسبت به همان وزن قهوه تا نوشیدنی بسیار طولانیتری تهیه شود. فنجان حاصل بسیار ضعیفتر بود و در حالی که تجربهای ماندگارتر برای مصرفکننده به شمار میرفت، به دلیل کمبود بدنه و حس دهانی، inferior محسوب میشد. به انصاف، بیشتر قهوههایی که به این روش دم میشوند، وحشتناک هستند و طعمی بسیار تلخ و خاکی دارند.
با این حال، اخیراً حرکتی در درون این تخصص شکل گرفته است
صنعت قهوه به این روش قهوههای با رست سبکتری را دم میکند که من فکر میکنم میتواند طعمی پیچیده و متعادل داشته باشد. اگر هرگز در تلاش برای متعادل کردن اسیدیته در یک مخلوط اسپرسو هستید، سعی کنید با افزودن آب بیشتر به همان مقدار قهوه، آن را به یک نوشیدنی طولانیتر تبدیل کنید. درجه آسیاب باید کمی درشتتر باشد تا جریان سریعتری را امکانپذیر کند و از استخراج بیش از حد جلوگیری کند.
ماکیاتو
این نوشیدنی نام خود را از ایده «علامتگذاری» یا «لکهدار کردن» یک اسپرسو با مقداری فوم شیر گرفته است. در ایتالیا، دیدن یک بارستای مشغول که چندین فنجان اسپرسو را برای مشتریان روی بار ردیف کرده است، غیرمعمول نیست. اگر یکی از مشتریان فقط یک قطره شیر در نوشیدنی خود بخواهد، مهم است که یک قاشق کوچک فوم شیر نیز اضافه شود تا مشخص شود کدام فنجان است. اگر فقط کمی شیر به یک اسپرسو تازه تهیه شده بریزید، زیر کرما ناپدید میشود و شما نمیتوانید آن را تشخیص دهید.
در دهه گذشته، بسیاری از کافههای متمرکز بر کیفیت کار متفاوتی با این نوشیدنی انجام دادهاند. آنها یک ماکیاتو را به یک اسپرسو با شیر فومدار تبدیل کردهاند. این معمولاً به درخواست مشتری انجام میشود که نوشیدنی طولانیتر، ضعیفتر و شیرینتری میخواهد. با این حال، گاهی اوقات این کار به این دلیل انجام میشود که باریستا دوست دارد هنر لاته را در فنجانهای بسیار کوچک به نمایش بگذارد.
برای پیچیدهتر کردن موضوع، استارباکس نوشیدنیای به نام کارامل ماکیاتو دارد. این نوشیدنی کاملاً متفاوت است و بیشتر شبیه به کافه لاتهای است که با شربت کارامل «علامتگذاری» یا «لکهدار» شده است. این موضوع باعث سردرگمی برخی مشتریان شده است، بهویژه در آمریکای شمالی، بنابراین اکنون رایج است که کافهها آنچه را که ارائه میدهند به عنوان «ماکیاتو سنتی» معرفی کنند.
کاپوچینو
افسانههای زیادی در مورد کاپوچینو وجود دارد. یکی از آنها که باید به سرعت روشن شود این است که نام آن هیچ ارتباطی با کلاههای رداهای راهبان یا نقطه طاس روی سر آنها ندارد. نام اصلی این نوشیدنی کاپوزینر بود و این یک نوشیدنی وینایی در قرن نوزدهم بود. این نوشیدنی قهوهای کوچک بود که با شیر یا خامه مخلوط میشد تا به همان رنگ قهوهای رداهای راهبان کاپوشین برسد. در واقع، نام آن به قدرت نوشیدنی اشاره دارد.
افسانه دیگری که اخیراً در مورد کاپوچینو مطرح شده، قانون سومها است.
قاعدهی یکسوم تا به امروز مورد استفاده قرار میگیرد و یک کاپوچینو سنتی را بهعنوان یکسوم اسپرسو، یکسوم شیر و یکسوم فوم توصیف میکند. من این موضوع را در اوایل کارم در صنعت قهوه آموختم، اما این دستورالعمل ریشهای در سنت ندارد. من کتابهای زیادی دربارهی قهوه خواندهام و اولین اشاره به قاعدهی یکسوم کاپوچینو که میتوانم پیدا کنم، در دههی ۱۹۵۰ نوشته شده است. این کتاب کاپوچینو را بهعنوان «اسپرسویی که با مقادیر مساوی شیر و فوم مخلوط شده» توصیف میکند. این جمله تقریباً بهطور عین به عین چندین بار در کتاب تکرار میشود. این عبارت کمی مبهم است زیرا ممکن است بگوید که فقط شیر و فوم در مقادیر مساوی هستند یا اینکه هر سه ماده در مقادیر مساویاند. بنابراین بهجای اینکه دستورالعمل ۱:۱:۱ باشد، نویسنده بهراحتی میتوانست منظورش ۱:۲:۲ باشد. کاپوچینوی ۱۵۰–۱۷۵ میلیلیتری که با یک شات اسپرسو به نسبت ۱:۲:۲ تهیه میشود، سنت طولانیای دارد و هنوز هم در بخشهای زیادی از ایتالیا و مناطقی از اروپا که هنوز به سهمهای بیشتر قهوه بهعنوان فستفود روی نیاوردهاند، بهطور گستردهای سرو میشود. این نوشیدنی همچنین وقتی بهخوبی تهیه شود، واقعاً خوشمزه است.
من فکر میکنم یک کاپوچینو عالی اوج اسپرسو مبتنی بر شیر است
نوشیدنیها. لایهای غنی از فوم خامهای متراکم که با شیر شیرین و گرم و طعمهای یک اسپرسوی خوب دمکرده ترکیب شده، لذتی مطلق است. هرچه بتوانید کاپوچینو را به دمای نزدیک به ولرم نزدیکتر بنوشید، شیرینتر خواهد بود و اعتراف میکنم که بهترینهایی که نوشیدهام در چند لقمه حریصانه ناپدید میشوند - که این امر در صورتی که نوشیدنی خیلی گرم باشد، غیرممکن است.
کافه لاته
این نوشیدنی در ایتالیا به وجود نیامده است. زمانی که اسپرسو برای اولین بار در سراسر جهان گسترش یافت، تجربهای تلخ، شدید و فوقالعاده از قهوه برای اکثر مردم بود. برای برخی افراد، تلخی یک مشکل بود، بنابراین آنها شیر داغ اضافه کردند تا نوشیدنی شیرینتر و کمتر تلخ شود. کافه لاته برای رضایت مشتریانی که میخواستند تجربه قهوهای با شدت کمتر داشته باشند، ایجاد شد.
به طور معمول در یک کافه لاته شیر مایع بیشتری نسبت به کاپوچینو وجود دارد که باعث میشود طعم قهوه کمتر شدید باشد. همچنین سنتی است که کف کمتری در شیر وجود داشته باشد.
من همیشه مراقب هستم که نوشیدنی را به عنوان کافه لاته توصیف کنم، نه فقط لاته، زیرا بسیاری از مردم به ایتالیا سفر میکنند و اگر آنجا لاته سفارش دهند، با تحقیر فقط یک لیوان شیر دریافت خواهند کرد.
فلت وایت
فرهنگهای مختلف قهوه در سراسر جهان نوشیدنیهای متفاوتی را به وجود آوردهاند و در حالی که بحث بر سر اینکه آیا فلت وایت در استرالیا یا نیوزیلند اختراع شده ادامه دارد، این نوشیدنی بهطور غیرقابل انکاری از استرالازیا است و توسط افرادی که به اروپا و آمریکای شمالی سفر کرده و در آنجا کسبوکارهایی راهاندازی کردهاند، گسترش یافته است. در بریتانیا، این نام ابتدا با ارائههای کافههای متمرکز بر کیفیت هممعنا شد تا جایی که توسط زنجیرههای بزرگ پذیرفته شده و در منوهایشان قرار گرفت. با این حال، احتمالاً این نوشیدنی ریشههای سادهتری داشت. تا دهه ۱۹۹۰، تقریباً در هر جایی به جز ایتالیا، معمول بود که یک کاپوچینو با سر بزرگ و خشک از فوم شبیه مرنگ سرو شود. گاهی اوقات این فوم از بالای فنجان مانند کوهی که به دقت با پودر شکلات پوشانده شده، بالا میرفت. بسیاری از مصرفکنندگان از اینکه فنجانی قهوه به آنها فروخته میشد که به نظر میرسید عمدتاً هواست، ناامید شدند و شروع به درخواست قهوه فلت وایت کردند. بدون فوم، فقط قهوه و شیر. این نوشیدنی به اندازهای بخشی از فرهنگ آنجا شد که وقتی مردم بیشتر و بیشتر بر کیفیت و بافت بهتر شیر و هنر لاته تمرکز کردند، فلت وایت به عنوان چیزی خوشمزه دوباره ساخته شد.
بهترین توصیفی که میتوانم ارائه دهم این است که یک فلت وایت مانند یک کوچک است,
لاته قوی. باید طعم قوی قهوه داشته باشد و معمولاً با یک رسترتو دوگانه یا یک اسپرسو دوگانه تهیه میشود که با شیر داغ پر میشود تا نوشیدنی ۱۵۰ تا ۱۷۵ میلیلیتری درست شود. شیر کمی فوم به آن اضافه میشود، اما نه خیلی زیاد. این کار ریختن الگوهای پیچیده، که به آن هنر لاته گفته میشود، را نسبتاً آسان میکند.
آمریکانو
داستان بر این است که سربازان آمریکایی مستقر در ایتالیا پس از جنگ جهانی دوم، اسپرسو را خیلی قوی میدانستند. آنها اغلب درخواست میکردند که اسپرسو با مقداری آب داغ سرو شود یا به حدی رقیق شود که...
این نوع نوشیدنی نام «کافه آمریکانو» را به خود گرفت که شبیه قهوهای بود که آنها در خانه به آن عادت داشتند.
اگرچه شبیه یک فنجان قهوه فیلتر شده است، اما فکر میکنم آمریکانو به نوعی inferior است. با این حال، این نوشیدنی همچنان مورد علاقه صاحبان کافههاست زیرا به آنها این امکان را میدهد که نوشیدنیهایی با قدرت قهوه فیلتر شده سرو کنند بدون اینکه نیاز به خرید تجهیزات اضافی داشته باشند.
توصیههای من برای تهیه یک آمریکانو ساده است. مقداری آب داغ و تازه را در یک فنجان بریزید و سپس یک اسپرسو دو شات روی آن دم کنید. اگر دستگاه اسپرسو شما دارای دیگ بخار باشد، باید بتواند آب داغ را تأمین کند، هرچند اگر مدتی از دستگاه آب نگرفتهاید، ممکن است طعم ناخوشایندی داشته باشد. برخی افراد ادعا میکنند که هرگز نباید آب بسیار داغ را به اسپرسو اضافه کرد و همیشه باید اسپرسو را روی آب داغ دم کرد. من فکر نمیکنم که تفاوت زیادی داشته باشد، فقط متوجه شدم که قهوه حاصل تمیزتر و زیباتر به نظر میرسد.
تنها عیب رقیق کردن اسپرسو این است که شما افزایش میدهید
تلخی را کمی کاهش میدهد. به همین دلیل، به محض اینکه دم کردن آمریکانو را تمام کردید، توصیه میکنم که کرما را از روی نوشیدنی بردارید و دور بیندازید. کرما به تماشا دلپذیر است، اما قطعات ریز زیادی از قهوه آسیاب شده در فوم محبوس شدهاند، بنابراین کرما تلخی اضافی به نوشیدنی اضافه میکند. برداشتن کرما قبل از هم زدن و نوشیدن به وضوح طعم آمریکانو را بهبود میبخشد. (همچنین توصیه میکنم که بعد از برداشتن کرما، یک اسپرسو را بچشید - تفاوت در طعم چشمگیر است. در حالی که من واقعاً طعم اسپرسو بدون کرما را ترجیح میدهم، نمیخواهم کار اضافی انجام دهم و از اینکه به همان شکل که هست از آن لذت ببرم، راضی هستم. اما در مورد آمریکانو، واقعاً فکر میکنم که کار اضافی ارزشش را دارد.)
کورتادو
این یکی از معدود نوشیدنیهای مبتنی بر قهوه است که ریشههای ایتالیایی ندارد. در واقع، این نوشیدنی از اسپانیا، احتمالاً مادرید، نشأت میگیرد که معمولاً در آنجا سرو میشود. به طور سنتی، اسپانیاییها اسپرسوی خود را کمی طولانیتر و اغلب کمی ضعیفتر از ایتالیاییها دم میکنند. برای تهیه یک کورتادو، حدود ۳۰ میلیلیتر اسپرسو با مقدار مساوی شیر بخارپز ترکیب میشود.
این نوشیدنی به طور سنتی در یک لیوان سرو میشود. به نظر میرسد که این نوشیدنی گسترش یافته و به چندین روش متفاوت تفسیر شده است، اما این ایده اصلی پشت آن است.
پوستر تبلیغاتی برای Perles des Indes، که در سال ۱۹۰۵ توسط رنه آنوره تأسیس شد. بزرگترین واردکننده قهوه فرانسوی، این شرکت روزانه بیش از ۲۰۰۰ کیلوگرم (۴۴۰۰ پوند) دانه قهوه را برشته میکرد.
برشتهکردن خانگی
در گذشته، خرید قهوه خام و برشته کردن آن در خانه برای یک خانواده غیرمعمول نبود. با این حال، از اواسط قرن بیستم، این روند به وضوح به نفع راحتی تغییر کرده است.
برشته کردن قهوه در خانه سرگرمکننده و نسبتاً ارزان است، هرچند که دستیابی به کیفیت مشابه قهوه برشته شده همانند بهترین برشتهکنندههای تجاری چالش قابل توجهی است.
برشتهکاری خانگی به شما این امکان را میدهد که دستههای کوچکتری از قهوههای خام را برشته کنید نسبت به آنچه که ممکن است بتوانید قهوههای برشته شده خریداری کنید، بنابراین میتوانید تعداد بیشتری از قهوههای سبز را بررسی کنید و در حین انجام این کار یاد بگیرید. مانند هر سرگرمی، احتمالاً در این مسیر با شکستهای وحشتناک و موفقیتهای غیرمنتظرهای مواجه خواهید شد. مهم است که برشتهکاری قهوه را به عنوان یک سرگرمی جدید در نظر بگیرید نه به عنوان راهی برای صرفهجویی در خرید دانههای قهوه برشته شده. زمان صرف شده و همچنین تجهیزات به این معنی است که باید از زمانی که صرف برشتهکاری و یادگیری میکنید لذت ببرید، نه اینکه آن را به عنوان یک کار خستهکننده ببینید.
تعداد فزایندهای از شرکتها در حال فروش قهوه سبز به صورت آنلاین هستند.
در حالی که قهوه خام عمر مفید طولانیتری نسبت به قهوه برشته دارد، اما من در خرید عمده احتیاط میکنم. قهوه خام با گذشت زمان کمرنگ میشود و قطعاً شما میخواهید هر دانهای که خریداری میکنید را در مدت ۳ تا ۶ ماه استفاده کنید.
هنگام انتخاب قهوههای خام، توصیه میکنم مطمئن شوید که آنچه خریداری میکنید واقعاً قابل ردیابی است (به بخشهای مربوط به کشورهای مختلف برای راهنمایی مراجعه کنید). همچنین پیشنهاد میکنم گاهی قهوه سبز را از شرکتی خریداری کنید که همان قهوه را به صورت برشته شده میفروشد. این به شما این امکان را میدهد که فرآیند برشتهسازی خود را با مقایسه دانههای برشته شده خود با دانههای برشته شده تجاری ارزیابی کنید تا ببینید چگونه پیشرفت میکنید.
دستگاههای برشتهسازی خانگی
این امکان وجود دارد که قهوه را در تقریباً هر چیزی که حرارت کافی تولید کند، برشته کنید: میتوانید قهوه خام را روی سینی قرار دهید و آن را در فر بپزید تا قهوه قهوهای شود، اما نتایج آن بسیار بد خواهد بود. قهوه به طور یکنواخت برشته نخواهد شد و قسمتی از قهوه که با سینی در تماس است ممکن است سوخته شود. برشته کردن به این روش نیاز به حرکت و تکان دادن دانههای قهوه در طول فرآیند برشتهسازی را برجسته میکند تا قهوه به طور یکنواخت برشته شود.
نتیجه. برشته کردن قهوه در یک وک ممکن است، اما مقدار هم زدن مورد نیاز به سرعت فرآیند را خسته کننده و ناامیدکننده میکند.
بسیاری از افراد با استفاده از ابزارهای کمی پیشرفتهتر شروع میکنند، مانند استفاده از سشوار حرارتی و به هم زدن دانههای قهوه به طور منظم در حین برشته کردن یا استفاده از دستگاه پاپکورن برقی اصلاحشده. دستگاههای پاپکورن دستدوم را میتوان بهطور ارزان تهیه کرد و کار نسبتاً خوبی در برشته کردن قهوه انجام میدهند: معمولاً یک دسته کوچک از قهوه را به سرعت – در حدود چهار یا پنج دقیقه – برشته میکنند، اما در تولید نتایج یکنواخت در برشتههای سبک عملکرد خوبی ندارند. افرادی که برشتههای تیرهتر و توسعهیافتهتری را ترجیح میدهند، به نظر میرسد که با این دستگاهها موفقتر هستند. به خاطر داشته باشید که این استفادهای نیست که این دستگاهها برای آن طراحی شدهاند و برخی مدلها ممکن است قدرت کافی برای برشته کردن قهوه بهطور صحیح نداشته باشند.
اگر واقعاً میخواهید قهوه را در خانه بهطور موفقیتآمیز برشته کنید، به یک
دستگاههایی که بهطور خاص برای این منظور طراحی شدهاند. از کوچک شروع کنید و تصمیم بگیرید که آیا از این آیین، نظم آن و کل فرآیند لذت میبرید یا خیر. شروع به این روش آسان و سرگرمکننده است و اگر تصمیم بگیرید که بهتر است این بخش از فرآیند را به حرفهایها بسپارید، هیچ پشیمانی وجود ندارد.
دو نوع اصلی دستگاه برای برشتهکردن خانگی وجود دارد: برشتهکنندههای هوای داغ و برشتهکنندههای درام.
کورههای هوای داغ
روسترهای هوای داغ شبیه به روسترهای تجاری بستر سیال در مقیاس بسیار کوچک هستند (به انواع روسترهای قهوه مراجعه کنید). آنها به نوعی مانند پاپکرنسازهای قوی عمل میکنند: هوای داغ دانهها را در محفظهی رست به حرکت در میآورد و باعث میشود که رست یکنواختی حاصل شود و همچنین حرارت لازم برای قهوهای شدن آنها را فراهم میکند. شما تا حدی کنترل بر روی میزان حرارت و سرعت فن دارید، بنابراین میتوانید فرآیند را به دلخواه تسریع یا کند کنید. این دستگاهها که از روسترهای درام ارزانتر هستند، نقطهی شروع عالی برای کسانی هستند که میخواهند به فرآیند رست خانگی وارد شوند.
برخی از ماشینها در مقابله با دود بهتر از دیگران عمل میکنند
و بویهایی که در حین برشتهکردن تولید میشوند، اما هنوز هم توصیه میکنم که در یک منطقه با تهویه مناسب برشته کنید. با این حال، اگر در فضای باز برشته کنید و هوا بسیار سرد باشد، زمانهای برشتهکردن ممکن است کندتر از آنچه که میخواهید باشد.
کورههای درام
روسترهای خانگی مشابه طراحی روسترهای تجاری هستند، اما با همان کیفیت و وزن مواد ساخته نشدهاند. قهوه در یک درام گرم شده چرخانده میشود که به گونهای طراحی شده است تا دانهها در حال حرکت باشند و قهوه به طور یکنواخت قهوهای شود.
برخی از دستگاههای درام امکانات برنامهریزی بیشتری را ارائه میدهند که به شما این امکان را میدهد تا پروفایلهای برشتهسازی خود را ایجاد کنید. شدت حرارت میتواند در طول برشتهسازی تغییر کند و دستگاه میتواند این فرآیند را بهطور خودکار انجام دهد تا امکان تکرار آسان برشتههای مورد علاقهتان فراهم شود.
مانند هر سرگرمی جدیدی، برشته کردن دانههای قهوه در خانه ممکن است با برخی شکستها و موفقیتهای غیرمنتظره همراه باشد، اما اگر میخواهید با چشیدن انواع قهوههای سبز آزمایش کنید، ارزش امتحان کردن را دارد.
بروندی
قهوه در دهه ۱۹۲۰ تحت سلطه استعماری بلژیک به بوروندی وارد شد و از سال ۱۹۳۳ هر کشاورز دهقانی موظف بود حداقل پنجاه درخت قهوه کشت کند. هنگامی که بوروندی در سال ۱۹۶۲ استقلال خود را به دست آورد، تولید قهوه به بخش خصوصی منتقل شد. این وضعیت در سال ۱۹۷۲، همراه با تغییرات سیاسی، تغییر کرد، اما از سال ۱۹۹۱ قهوه به آرامی به بخش خصوصی بازگشته است.
سرمایهگذاری در صنعت به عنوان امری حیاتی در نظر گرفته میشود زیرا اقتصاد بوروندی دارای
تأثیرات جنگ بر زندگی مردم به شدت مشهود است. در سال ۲۰۱۱، بوروندی یکی از پایینترین درآمدهای سرانه را در جهان داشت و نود درصد جمعیت به کشاورزی معیشتی وابسته بودند. صادرات قهوه و چای به طور مشترک تقریباً نود درصد از کل درآمدهای ارزی را تشکیل میدهد. تولید قهوه در حال بهبود است اما هنوز به سطوح اوایل دهه ۱۹۸۰ نرسیده است. با این حال، امیدی برای قهوه در بوروندی وجود دارد. با توجه به اینکه ۶۵۰۰۰۰ خانواده به این محصول وابستهاند، حرکت به سمت قیمتهای بالاتر از طریق بهبود کیفیت میتواند تنها یک چیز خوب باشد. با این حال، ترس مداوم از بازگشت بیثباتی سیاسی همچنان وجود دارد.
جغرافیای بوروندی به خوبی برای قهوه مناسب است. بخش زیادی از آن
کوهستانی که ارتفاعات و اقلیمهای لازم را فراهم میکند. در بوروندی مزارع قهوه وجود ندارد و در عوض قهوه توسط تعداد زیادی از کشاورزان تولید میشود.
کشاورزان کوچک. اخیراً این تولیدکنندگان سازمانیافتهتر شدهاند و معمولاً حول یکی از 160 ایستگاه شستشوی موجود در کشور متمرکز میشوند. حدود دو سوم از این ایستگاههای شستشو تحت مالکیت دولتی هستند و بقیه خصوصی هستند. هر ایستگاه شستشو بین چند صد تا دو هزار تولیدکننده قهوه را دریافت میکند.
در هر منطقه، این ایستگاهها به هم گروهبندی شدهاند
سوجستالها (شرکتهای مدیریت ایستگاههای شستشو) که بهطور مؤثر سازمانهای مدیریتی برای گروههای ایستگاههای شستشو هستند. توسعه کیفیت در سالهای اخیر عمدتاً از طریق این سازمانها و بهویژه از طریق ارائه زیرساختهای بهتر در مناطق آنها هدایت شده است.
بهترین قهوهها از بوروندی بهطور کامل شسته شده و معمولاً تهیه میشوند
از نوع بوربن، هرچند انواع دیگری نیز کشت میشوند. از جهات زیادی شباهتهایی بین بوروندی و همسایهاش رواندا وجود دارد: این کشورها ارتفاعات و انواع قهوه مشابهی دارند و هر دو با چالشهای محصور بودن در خشکی مواجه هستند که میتواند صادرات سریع لازم برای رسیدن قهوه خام به کشورهای مصرفکننده در شرایط مناسب را مختل کند. همانند رواندا، قهوههای بوروندی نیز به عیب سیبزمینی حساس هستند.
ردیابی
تا به تازگی، قهوههای تولید شده در تمام ایستگاههای شستشو در هر SOGESTAL با هم ترکیب میشدند. این بدان معنا بود که قهوههای صادر شده از بوروندی تنها به SOGESTAL خود قابل ردیابی بودند که در واقع منطقهی اصلی آنهاست.
در سال ۲۰۰۸، بوروندی شروع به پذیرش بخش قهوه تخصصی کرد,
اجازه دادن به خریدهای مستقیمتر و قابل ردیابیتر. در سال ۲۰۱۱، یک مسابقه کیفیت قهوه در بوروندی به نام Prestige Cup برگزار شد که پیشدرآمدی برای Cup of Excellence معتبرتر بود. محمولههای هر ایستگاه شستشو بهطور جداگانه نگهداری و بر اساس کیفیت رتبهبندی شدند، سپس در حراج با حفظ قابلیت ردیابی خود به فروش رسیدند. این بدان معناست که احتمالاً در آینده قهوههای منحصر به فرد و جالبتری از بوروندی خواهیم دید و پتانسیل زیادی برای کیفیت وجود دارد.
کارگران قهوه محصول خود را برای شستشو به کایانزا، بوروندی میآورند.
جمعیت: ۱۱,۱۷۹,۰۰۰
تعداد کیسههای 60 کیلوگرمی (132 پوند) در سال 2016: 351,000
بروندی کشوری بهقدری کوچک است که واقعاً مناطق کشت متمایزی ندارد. قهوه در سرتاسر کشور رشد میکند، هر جا که زمین و ارتفاع مناسبی وجود داشته باشد. این کشور به استانها تقسیم شده و مزارع قهوه در اطراف ایستگاههای شستشو (کارخانههای مرطوب) آنجا متمرکز شدهاند.
بُبَانزا
این منطقه در شمال غربی بوروندی واقع شده است.
ارتفاع: میانگین ۱,۳۵۰ متر (۴,۴۰۰ فوت)
برداشت: آوریل–ژوئیه
انواع: بوربن، جکسون، میبریزی و برخی از انواع SL
بوجومبورا روستایی
واقع در غرب بوروندی.
ارتفاع: میانگین ۱,۴۰۰ متر (۴,۶۰۰ فوت)
برداشت: آوریل–ژوئیه
انواع: بوربن، جکسون، میبریزی و برخی از انواع SL
بروری
این استان جنوب غربی شامل سه پارک ملی بروندی است.
ارتفاع: میانگین ۱,۵۵۰ متر (۵,۰۵۰ فوت)
برداشت: آوریل–ژوئیه
انواع: بوربن، جکسون، میبریزی و برخی از انواع SL
سیبیتوکه
این استان در شمال غربیترین نقطه بوروندی واقع شده و نزدیک به مرز جمهوری دموکراتیک کنگو است.
ارتفاع: میانگین ۱,۴۵۰ متر (۴,۷۵۰ فوت)
برداشت: آوریل–ژوئیه
انواع: بوربن، جکسون، میبریزی و برخی از انواع SL
گیتگا
این منطقه مرکزی یکی از دو آسیاب خشک دولتی را در خود جای داده است که برای مراحل نهایی آمادهسازی و کنترل کیفیت قبل از صادرات استفاده میشود.
ارتفاع: میانگین ۱,۴۵۰ متر (۴,۷۵۰ فوت)
برداشت: آوریل–ژوئیه
انواع: بوربن، جکسون، میبریزی و برخی از انواع SL
کاروزی
این منطقه کمی به سمت غرب مرکز بوروندی واقع شده است.
ارتفاع: میانگین ۱,۶۰۰ متر (۵,۲۰۰ فوت)
برداشت: آوریل–ژوئیه
انواع: بوربن، جکسون، میبریزی و برخی از انواع SL
کایانزا
این منطقه شمالی، نزدیک به مرز رواندا، دارای دومین بالاترین تعداد ایستگاهها است.
ارتفاع: میانگین ۱,۷۰۰ متر (۵,۶۰۰ فوت)
برداشت: آوریل–ژوئیه
انواع: بوربن، جکسون، میبریزی و برخی از انواع SL
کیروندو
این منطقه در شمالیترین بخش کشور قرار دارد.
ارتفاع: میانگین ۱,۵۰۰ متر (۴,۹۰۰ فوت)
برداشت: آوریل–ژوئیه
انواع: بوربن، جکسون، میبریزی و برخی از انواع SL
ماکامبا
یکی از جنوبیترین استانهای بوروندی.
ارتفاع: میانگین ۱,۵۵۰ متر (۵,۰۵۰ فوت)
برداشت: آوریل–ژوئیه
انواع: بوربن، جکسون، میبریزی و برخی از انواع SL
مُورامویا
یک منطقه کوچک در بخش مرکزی کشور.
ارتفاع: میانگین ۱,۸۰۰ متر (۵,۹۰۰ فوت)
برداشت: آوریل–ژوئیه
انواع: بوربن، جکسون، میبریزی و برخی از انواع SL
مویینگا
این منطقه در شمال شرقی کشور به تانزانیا محدود میشود.
ارتفاع: میانگین ۱,۶۰۰ متر (۵,۲۰۰ فوت)
برداشت: آوریل–ژوئیه
انواع: بوربن، جکسون، میبریزی و برخی از انواع SL
MWARO
منطقه کوچک دیگری در وسط کشور.
ارتفاع: میانگین ۱,۷۰۰ متر (۵,۶۰۰ فوت)
برداشت: آوریل–ژوئیه
انواع: بوربن، جکسون، میبریزی و برخی از انواع SL
انگوزی
بخش متمرکزترین منطقه برای تولید قهوه، در شمال کشور، با ۲۵ درصد از ایستگاههای شستشو.
ارتفاع: میانگین ۱,۶۵۰ متر (۵,۴۰۰ فوت)
برداشت: آوریل–ژوئیه
انواع: بوربن، جکسون، میبریزی و برخی از انواع SL
روتانا
این منطقه در جنوب بوروندی، غرب کوه کیزیکی واقع شده است. اینجا یک ایستگاه شستشو دارد. تعداد ایستگاههای شستشو: ۱
ارتفاع: میانگین ۱,۵۵۰ متر (۵,۰۵۰ فوت)
برداشت: آوریل–ژوئیه
انواع: بوربن، جکسون، میبریزی و برخی از انواع SL
جمهوری دموکراتیک کنگو
قهوه در سال ۱۸۸۱ از لیبریا به جمهوری دموکراتیک کنگو (DRC) معرفی شد، اما تولید کشاورزی تا زمانی که مستعمرهنشینان بلژیکی در سال ۱۸۹۸ یک نوع جدید را در آنجا کشف کردند، آغاز نشد. با وجود تاریخ پرتنش خود، DRC اکنون به عنوان یک تولیدکننده نوظهور قهوههای خاص شناخته میشود. بسیاری برای پتانسیل آن در آینده امیدهای زیادی دارند، اما چالشهای قابل توجهی هنوز باید مواجه شوند.
تحت حکومت خشن استعمارگران بلژیکی. اکثریت قریب به اتفاق قهوه در این املاک تولید میشد نه توسط کشاورزان کوچک تا زمان استقلال در ۱۹۶۰. تا این زمان، کشاورزی از جمله تولید قهوه به خوبی تأمین مالی و حمایت میشد، با ۲۶ ایستگاه تحقیقاتی در کشور و ۳۰۰ متخصص که در مؤسسه ملی مطالعات کشاورزی کنگو بلژیک (Institut National pour l'Étude Agronomique du Congo Belge) مشغول به کار بودند.
پس از استقلال در سال ۱۹۶۰، بودجه دولتی کاهش یافت و در دهه ۱۹۷۰، مزارع شروع به افول کردند که بخشی از آن به حاشیهنشینی غیرملیها و بخشی دیگر به کمبود زیرساختها مربوط میشد. تا سال ۱۹۸۷، تنها ۱۴ درصد از قهوه تولید شده در جمهوری دموکراتیک کنگو از مزارع بود و تا سال ۱۹۹۶ تنها دو درصد. با این حال، قهوه
تولید در دهههای ۱۹۷۰ و ۱۹۸۰ به دلیل بازار آزاد رونق گرفته بود و دولت در اواخر دهه ۱۹۸۰ سعی کرده بود با کاهش تعرفههای صادرات، صنعت را حفظ کند.
دهه ۱۹۹۰ برای کشور و بخش قهوه دههای خشن بود.
جنگهای اول و دوم کنگو که از سال ۱۹۹۶ تا ۲۰۰۳ به طول انجامید، منجر به کاهش تولید شد که این وضعیت با گسترش بیماری پژمردگی قهوه تشدید گردید. سطوح بالای تولید در اواخر دهه ۱۹۸۰ و اوایل دهه ۱۹۹۰ به کمتر از نصف کاهش یافت. پژمردگی قهوه عمدتاً تنها بر تولید روبوستا تأثیر گذاشت، اما این نوع تولید، بخش عمدهای از قهوه تولید شده در جمهوری دموکراتیک کنگو را تشکیل میداد.
زیرساختها در کشور هنوز چالش بزرگی را به همراه دارد. امیدها وجود دارد که قهوه بتواند بخشی از احیای اقتصادی جمهوری دموکراتیک کنگو باشد در حالی که این کشور در تلاش است تا از خشونتهای اخیر عبور کند. هم دولت و هم سازمانهای غیردولتی (NGO) خارجی به شدت در این بخش سرمایهگذاری کردهاند و علاقهمندی به پتانسیل کشور برای تولید قهوههای عالی در حال افزایش است. ارتفاع خاک و اقلیم برخی از مناطق جمهوری دموکراتیک کنگو به تولید قهوههای واقعاً استثنایی کمک میکند و این قهوهها ارزش جستجو و حمایت را دارند.
مردی دانههای قهوه رسیده را در کیوو میشوید. قهوه از جمهوری دموکراتیک کنگو برای سالها از بازار بینالمللی قهوه ناپدید شد، اما تلاشهایی برای احیای تولید در حال انجام است.
ردیابی
تقریباً تمام قهوه در جمهوری دموکراتیک کنگو توسط گروههای کشاورزان کوچک یا تعاونیها تولید میشود. بسیار بعید است که شما یک مزرعهی تکمحصولی پیدا کنید و حتی کمتر احتمال دارد که آنها قهوهی عالی تولید کنند.
کیسههای قهوه کنگویی که در سال ۱۹۱۱ برای صادرات آماده میشدند. در آن زمان، کشور تحت سلطه استعماری بلژیک بود.
منطقههای در حال رشد
جمعیت: ۸۲,۲۴۳,۰۰۰
تعداد کیسههای 60 کیلوگرمی (132 پوند) در سال 2016: 335,000
برخی از مناطق جمهوری دموکراتیک کنگو عمدتاً ربوستا میکارند، برخی دیگر عمدتاً عربیکا و برخی نیز ترکیبی از هر دو را میکارند.
کیوو
کیوو شامل سه استان است:
شمال کیوو، جنوب کیوو و مانیما، که همگی در اطراف دریاچه کیوو واقع شدهاند، نام این منطقه را به خود اختصاص دادهاند. مناطق با ارتفاع بالاتر در کیوو بهترین قهوه کشور را تولید میکنند، عمدتاً عربیکا، بنابراین این مناطق ارزش جستجو را دارند.
ارتفاع: ۱,۴۶۰–۲,۰۰۰ متر (۴,۸۰۰–۶,۵۶۰ فوت)
برداشت: اکتبر–سپتامبر
انواع: عمدتاً بوربن
شرقی
مقدار کمی از عربیکا نیز در این منطقه شرقی کشور کشت میشود، اما در اینجا عمدتاً روبوستا است.
ارتفاع: ۱,۴۰۰–۲,۲۰۰ متر (۴,۶۰۰–۷,۲۰۰ فوت)
برداشت: اکتبر–سپتامبر
انواع: روبوستا و بوربن
کنگو مرکزی
قبلاً به نام باس-کنگو، این نقطه بسیار غربی کشور مقداری قهوه تولید میکند، اما همه آن از نوع روبوستا است.
برداشت: مارس–ژوئن
انواع: روبوستا
اکوادر
این منطقه دیگری از تولیدات بزرگ در کشور است که در شمال غرب واقع شده است. در اینجا عمدتاً روبوستا وجود دارد.
برداشت: اکتبر–ژانویه
انواع: روبوستا
زنی در راه کار به یک مزارع قهوه در نزدیکی دریاچه کیوو. قهوه عربیکا از ارتفاعات کیوو زمانی به عنوان یکی از بهترینها در جهان شناخته میشد.
اتیوپی
از میان تمام کشورهای تولیدکننده قهوه، اتیوپی شاید جذابترین باشد. جذابیت آن نه تنها از قهوههای غیرمعمول و شگفتانگیزی که تولید میکند ناشی میشود، بلکه از رمز و رازی که بسیاری از آن را احاطه کرده است. قهوههای انفجاری گلدار و میوهای اتیوپی چشمان بسیاری از حرفهایهای قهوه را به تنوع طعمی که قهوه میتواند داشته باشد، باز کرده است.
اینجا بود که برای اولین بار توسط انسانها مصرف شد، در ابتدا به عنوان میوه و نه به عنوان نوشیدنی. یمن اولین کشوری بود که قهوه را به عنوان محصول کشت کرد، اما این گیاه مدتها قبل از آن از طبیعت در اتیوپی برداشت شده بود.
قهوه احتمالاً برای اولین بار در قرن 1600 از اتیوپی صادر شد.
علاقه تاجران اروپایی اغلب رد میشد و سپس با ظهور مزارع قهوه در یمن، جاوا و در نهایت قاره آمریکا کاهش یافت. تولید قهوه در اتیوپی در آن زمان اساساً برداشت از درختان قهوه وحشی بود که در نواحی کافا و بونو رشد میکردند، نه از مزارع.
به همین دلیل، حَرّار شهرت دیرینهای به عنوان یک مکان مطلوب و با کیفیت بالا دارد (که همیشه این شهرت را کسب نمیکند).
دهه ۱۹۵۰ زمان افزایش ساختار در صنعت قهوه اتیوپی بود و یک سیستم درجهبندی جدید معرفی شد. در سال ۱۹۵۷، شورای ملی قهوه اتیوپی تشکیل شد. با این حال، سرنگونی امپراتور هایله سلاسی در دهه ۱۹۷۰ تغییراتی به همراه داشت. این یک شورش دهقانی نبود، بلکه کودتایی از سوی طبقه نخبگان بود که از قحطی و درگیری خسته شده بودند.
خلأ قدرت توسط نظامی پر شد که به شدت تحت تأثیر ایدههای سوسیالیستی بود. تا آن زمان، کشور به نوعی به یک سیستم حکومتی فئودالی نزدیک بود. از جمله ایدههای جدید، توزیع مجدد زمین بود و دولت به سرعت شروع به ملیسازی آن کرد. برخی بر این باورند که این اقدام به شدت به جمعیت سود رساند و درآمدهای فقیران روستایی را تا پنجاه درصد افزایش داد. قوانین سخت مارکسیستی مانع از مالکیت زمین یا کارگری استخدامی شدند و این تأثیر زیادی بر صنعت قهوه داشت. کشاورزی در مقیاس بزرگ رها شد و اتیوپی دوباره به برداشت قهوه از طبیعت روی آورد. دهه ۱۹۸۰ دهه قحطی بود که هشت میلیون نفر را تحت تأثیر قرار داد و یک میلیون نفر از آنها را کشت.
اتیوپی بهطور عمومی بهعنوان زادگاه قهوه شناخته میشود. این زن اتیوپیایی یک مراسم قهوه باستانی را در وولو، لالیبلّا اجرا میکند.
حرکت به سوی دموکراسی
در سال 1991 جبهه دموکراتیک انقلابی مردم اتیوپی حکومت نظامی را سرنگون کرد. این امر آغازگر فرآیند لیبرالسازی و حرکت کشور به سمت دموکراسی بود. بازارهای بینالمللی برای اتیوپی باز شد، اما با آنها تأثیرات نوسانات قیمت بازار نیز به همراه آمد. کشاورزان قهوه در اتیوپی بهویژه مجبور به مقابله با
نوسانات قیمتی بزرگ و غیرقابل کنترل. این امر منجر به شکلگیری تعاونیهایی شده است که به اعضای خود حمایتهایی مانند تأمین مالی، اطلاعات بازار و حمل و نقل ارائه میدهند.
دانههای قهوه توسط زنان در یک کارخانه در اتیوپی بهصورت دستی درجهبندی میشوند. دامنه طعمهای موجود در دانههای قهوه اتیوپی وسیع است، بهدلیل اقلیمهای متغیر مناطق کشت مختلف.
بورس کالاهای اتیوپی
بزرگترین تغییر در تجارت قهوه اتیوپی در سالهای اخیر و یکی از نگرانیهای بزرگ خریداران قهوههای خاص، معرفی بورس کالای اتیوپی (ECX) در سال ۲۰۰۸ بود. ECX برای کالاهای مختلف در اتیوپی ایجاد شد با هدف ایجاد یک سیستم تجاری کارآمد که از فروشندگان و خریداران به یک اندازه محافظت کند. با این حال، این سیستم کسانی را که میخواستند محصولی قابل ردیابی و متمایز خریداری کنند، ناامید کرد، نه یک کالای عمومی. قهوهها به انبار ECX تحویل داده میشدند که در آنجا یک شمارهگذاری بر اساس منبع منطقهای برای قهوههای شسته شده (از ۱ تا ۱۰) به آنها اختصاص داده میشد. تمام قهوههای فرآیند طبیعی با شماره ۱۱ علامتگذاری میشدند. سپس قهوهها...
کیفیت آنها ارزیابی شده و شمارهای از ۱ تا ۹ به آنها اختصاص داده شده است، یا به عنوان UG برای نمرهنگرفته علامتگذاری شدهاند.
این فرآیند، قهوه را از قابلیت ردیابی دقیق آن محروم کرد قبل از
اما از جنبه مثبت، کشاورزان زودتر از قبل برای قهوههای خود پرداخت دریافت کردند. این سیستم همچنین محدود کرد که کدام قهوهها میتوانند در بازار بینالمللی عرضه شوند و شفافیت مالی در قراردادها را افزایش داد.
امروز فرصتهای بیشتری برای کار در خارج وجود دارد
محدودیتهای مدل ECX و روز به روز قهوههای با کیفیت و قابل ردیابی بیشتری به مصرفکنندگان در خارج از کشور میرسد.
ردیابی
ممکن است قهوههای اتیوپیایی از یک مزرعه خاص پیدا شود، هرچند که نسبتاً نادر هستند. قابلیت ردیابی بیشتر احتمال دارد که به یک تعاونی خاص برگردد. با این حال، یک رُستکننده قهوه ممکن است به سادگی قهوهای را خریده باشد که از طریق ECX آمده و با وجود عدم شفافیت، هنوز هم میتواند شگفتانگیز باشد. این قهوهها چیزهای زیادی برای ارائه دارند، بنابراین پیشنهاد میکنم رُستکنندهای را پیدا کنید که قهوههایش را قبلاً دوست داشتهاید و از آنها راهنمایی بخواهید درباره اینکه چه چیزی عالی است.
کیفیت و منبع قهوه که زمانی ردیابی آن دشوار بود، اکنون به راحتی قابل دسترسیتر شده است.
این به مصرفکنندگان این امکان را میدهد که انتخابهای آگاهانهای درباره اینکه قهوهشان کجا و چگونه برداشت میشود، داشته باشند.
جمعیت: ۱۰۲,۳۷۴,۰۰۰
تعداد کیسههای 60 کیلوگرمی (132 پوند) در سال 2013: 6,600,000
منطقههای در حال رشد اتیوپی از شناختهشدهترین نامها در صنعت قهوه هستند و امروزه برای فروش قهوه استفاده میشوند و احتمالاً در آینده قابل پیشبینی نیز همینطور خواهد بود. پتانسیل ژنتیکی گونههای بومی و وحشی عربیکا آینده قهوه در اتیوپی را نیز هیجانانگیز میسازد.
سیداما
سیداما یکی از سه منطقه (به همراه هارار و یرگاچهف) است که دولت اتیوپی در سال ۲۰۰۴ برای جلب توجه بیشتر به قهوههای متمایز خود، علامت تجاری ثبت کرد. این منطقه ترکیبی از قهوههای شسته شده و فرآوری شده بهطور طبیعی را تولید میکند که به شدت در میان افرادی که از یک فنجان میوهای و با عطر شدید لذت میبرند، محبوب است.
این منطقه به نام مردم سیداما نامگذاری شده است، اما اغلب در قهوه به عنوان سیدامو اشاره میشود. در سالهای اخیر، حرکتی برای رد نام سیدامو وجود داشته است، زیرا احساس میشود که این نام توهینآمیز است. با این حال، این نام به نوعی برند است و به شدت در صنعت جا افتاده است. به همین دلیل، هم سیدامو و هم سیداما برای توصیف قهوههای این منطقه استفاده میشود. این منطقه برخی از بهترین قهوهها را در اتیوپی تولید میکند.
ارتفاع: ۱,۴۰۰–۲,۲۰۰ متر (۴,۶۰۰–۷,۲۰۰ فوت)
برداشت: اکتبر–ژانویه
انواع: ارقام ارثی
لیمُو
در حالی که شهرتی مشابه سیداما و یرگاچهffe ندارد، لیمو هنوز هم قهوههای شگفتانگیزی تولید میکند. تولیدکنندگان این منطقه عمدتاً کشاورزان کوچک هستند، اما در این ناحیه برخی مزارع بزرگ دولتی نیز وجود دارد.
ارتفاع: ۱,۴۰۰–۲,۲۰۰ متر (۴,۶۰۰–۷,۲۰۰ فوت)
برداشت: نوامبر–ژانویه
انواع: ارقام ارثی
جیما
این منطقه در جنوب غربی، بخش بزرگی از قهوه اتیوپی را تولید میکند. قهوههای این منطقه اخیراً کمی تحتالشعاع قهوههای سایر نقاط کشور قرار گرفتهاند، اما قطعاً ارزش بررسی دارند. نام این منطقه همچنین میتواند به صورت «جیمه»، «جیمما» یا «دجیمه» نوشته شود.
ارتفاع: ۱,۴۰۰–۲,۰۰۰ متر (۴,۶۰۰–۶,۶۰۰ فوت)
برداشت: نوامبر–ژانویه
انواع: ارقام ارثی
غیمبی/لکمتپی
منطقههای اطراف دو شهر غیمبی و لکمتپی اغلب به یکدیگر ترکیب میشوند و یک برشتهکار ممکن است از یک نام یا نام دیگر استفاده کند، یا گاهی هر دو را به کار ببرد. لکمتپی پایتخت است، اما قهوهای که با این نام توصیف میشود ممکن است در واقع از غیمبی که بیش از ۱۰۰ کیلومتر (۶۲ مایل) فاصله دارد، آمده باشد.
ارتفاع: ۱,۵۰۰–۲,۱۰۰ متر (۴,۹۰۰–۶,۹۰۰ فوت)
برداشت: فوریه–آوریل
انواع: ارقام ارثی
هَرّار
این یکی از قدیمیترین مناطق تولید قهوه است که شهر کوچک هارار را احاطه کرده است. قهوههای این منطقه به طور قابل توجهی متفاوت هستند و اغلب در محیطهایی کشت میشوند که نیاز به آبیاری اضافی دارند. هارار برای سالهای زیادی شهرت قویای حفظ کرده است، اگرچه قهوههای فرآوری شده بهطور طبیعی میتوانند بین طعمهای ناپاک و چوبی خاکی تا طعم میوهای صریح توتز blueberries نوسان داشته باشند. قهوهها اغلب به قدری غیرمعمول هستند که توسط کسانی که در صنعت کار میکنند با محبت به یاد آورده میشوند به عنوان قهوههایی که چشمانشان را به تنوع طعمهای ممکن در یک فنجان باز کردند.
ارتفاع: ۱,۵۰۰–۲,۱۰۰ متر (۴,۹۰۰–۶,۹۰۰ فوت)
برداشت: اکتبر–فوریه
انواع: ارقام ارثی
یِرگاشِفّی
قهوههای این منطقه به طرق مختلف واقعاً منحصر به فرد هستند. بسیاری از قهوههای شسته شده عالی از یرگاچه، عطر و بویی انفجاری دارند، پر از نتهای مرکبات و گلها هستند و بدنی سبک و ظریف دارند، بنابراین این منطقه بهطور غیرقابل انکاری یکی از بزرگترین و جالبترین مناطق برای کشت قهوه است. بهترین قهوههای این منطقه بهحق قیمتهای بالایی دارند و در حالی که ممکن است برخی افراد را بیشتر به یاد یک فنجان چای ارل گری بیندازند تا یک فنجان قهوه، اما بهطور قطع ارزش جستجو را دارند. قهوههای فرآوری شده بهطور طبیعی نیز در این منطقه تولید میشوند که میتوانند بهطور استثنایی جالب و لذتبخش باشند.
ارتفاع: ۱,۷۵۰–۲,۲۰۰ متر (۵,۷۵۰–۷,۲۰۰ فوت)
برداشت: اکتبر–ژانویه
انواع: ارقام ارثی
کنیا
با وجود اینکه اتیوپی همسایه به عنوان زادگاه قهوه شناخته میشود، کنیا تولید قهوه را تا نسبتاً دیر آغاز نکرد. اولین واردات مستند قهوه به سال ۱۸۹۳ برمیگردد که مبلغان فرانسوی درختان قهوه را از رونیون آوردند. بیشتر افراد بر این باورند که نوع قهوهای که آنها آوردند، بوربن بود. این نوع قهوه در سال ۱۸۹۶ اولین محصول خود را تولید کرد.
قهوه به کنیا بازگشت. در سال ۱۹۳۴ سیستم حراج تأسیس شد و هنوز هم مورد استفاده قرار میگیرد؛ یک سال بعد پروتکلهایی برای درجهبندی قهوه ایجاد شد تا به بهبود کیفیت کمک کند.
مدتی پس از قیام مائو مائو در اوایل دهه 1950، قانونی کشاورزی تصویب شد که به ایجاد مالکیتهای خانوادگی پرداخت که کشاورزی معیشتی را با تولید محصولات نقدی برای درآمد اضافی ترکیب میکرد. این قانون به نام برنامه سوینرتون نامگذاری شد که به افتخار یک مقام در وزارت کشاورزی بود. این امر آغاز انتقال تولید قهوه از بریتانیاییها به کنیا بود. تأثیر بر تولید زمینهای کوچک قابل توجه بود و درآمد کل از 5.2 میلیون پوند در سال 1955 به 14 میلیون پوند در سال 1964 افزایش یافت. بهویژه، تولید قهوه 55 درصد از این افزایش را تشکیل میداد.
کنیا در سال ۱۹۶۳ استقلال خود را به دست آورد و اکنون به طور مداوم قهوههای بسیار باکیفیتی از منابع مختلف تولید میکند. تحقیقات و توسعه در کنیا به عنوان عالی تلقی میشود و بسیاری از کشاورزان در تولید قهوه تحصیلات عالی دارند. سیستم حراج کنیا باید به تولیدکنندگان متمرکز بر کیفیت کمک کند تا قیمتهای بهتری دریافت کنند، اما در حالی که خریداران برای قهوههای عالی قیمتهای بالایی پرداخت میکنند، فساد درون سیستم ممکن است مانع از رسیدن این مزایا به کشاورزان شود.
زنان کنیا سطلهای قهوهچریهای رسیده تازهچیده را برای جداسازی و پردازش حمل میکنند.
ارزیابی
کنیا از یک سیستم درجهبندی برای تمام قهوههای صادراتی خود استفاده میکند، صرفنظر از اینکه آیا محموله قابل ردیابی است یا نه. مانند بسیاری از کشورهای دیگر، سیستم درجهبندی از ترکیبی از اندازه دانه و کیفیت استفاده میکند. تعاریف بهوضوح اندازه را تعریف میکنند و تا حدی فرض میکنند که کیفیت به اندازه دانهها مرتبط است. در حالی که این اغلب درست است - محمولههای AA معمولاً قهوههای برتر هستند - من بهتازگی برداشتهایی را دیدهام.
جایی که قطعات AB به نظر میرسید که پیچیدهتر و با کیفیتتری نسبت به بسیاری از قطعات AA هستند.
ای – اینها لوبیاهای فیل هستند که بزرگترین اندازهها را دارند، بنابراین بسیاری از آنها تمایل دارند نسبتاً کوچک باشند.
AA – این یک درجه رایجتر برای اندازههای بزرگتر صفحه نمایش است (به بخش اندازهگیری و درجهبندی مراجعه کنید)، بالای اندازه صفحه نمایش ۱۸ یا ۷.۲۲ میلیمتر. معمولاً، اینها بالاترین قیمتها را به خود اختصاص میدهند.
این درجه ترکیبی از A (اندازه صفحه نمایش 16 یا 6.80 میلیمتر) و B (اندازه صفحه نمایش 15 یا 6.20 میلیمتر) است. این درجه حدود سی درصد از تولید سالانه کنیا را شامل میشود.
PB – این درجه برای دانههای پیابری است، جایی که یک دانه به جای دو دانه معمولی درون گیلاس قهوه رشد کرده است.
C – این اندازه نمره زیر دسته AB است. دیدن این نمره در قهوه با کیفیت بالا غیرمعمول است.
TT – یک درجه کوچکتر که معمولاً شامل دانههای کوچکتر حذف شده از درجات AA، AB و E است. در جداسازی چگالی، سبکترین دانهها معمولاً درجه TT هستند.
T – کوچکترین درجه که معمولاً از تراشهها و قطعات شکسته تشکیل شده است.
MH/ML – این حروف اختصاری به معنای مابونی سنگین و مابونی سبک است. مابونی نامی است که برای قهوههای فرآوری شده بهطور طبیعی استفاده میشود. این قهوهها به عنوان قهوههای با کیفیت پایین در نظر گرفته میشوند که اغلب حاوی دانههای نارس یا بیش از حد رسیده هستند و با قیمت بسیار پایینی فروخته میشوند. این قهوهها حدود هفت درصد از تولید سالانه را تشکیل میدهند.
ردیابی
قهوه کنیا هم در مزارع بزرگ و هم توسط کشاورزان کوچک که قهوه خود را به ایستگاه شستشوی محلی خود میفرستند، کشت میشود. این بدان معناست که امکان دستیابی به قهوههای بسیار قابل ردیابی از مزارع منفرد وجود دارد، اما در سالهای اخیر قهوههای با کیفیت بالاتر به طور فزایندهای از کشاورزان کوچک به دست آمدهاند. معمولاً آنچه ممکن است پیدا کنید، یک محموله خاص از یک ایستگاه شستشو است که هنوز دارای درجهبندی سایز (مانند AA) خواهد بود، اگرچه آن محموله ممکن است از گروهی متشکل از چند صد کشاورز آمده باشد. این ایستگاههای شستشو (یا کارخانهها که به آنها معروف هستند) در کیفیت محصول نهایی نقش دارند، بنابراین این قهوهها قطعاً ارزش جستجو را دارند.
یک نمای هوایی از یک مزارع قهوه در کنیا. این کشور به طور مداوم دانههایی با کیفیت بسیار بالا تولید میکند، از منابع مختلفی که شامل املاک بزرگ و کشاورزان کوچک است.
زنان لوبیاها را بر اساس اندازه و کیفیت آنها در یک کارخانه قهوه در کوموتای، در روئیری، کنیا درجهبندی میکنند.
جمعیت: ۴۸۴۶۰۰۰۰
تعداد کیسههای 60 کیلوگرمی (132 پوند) در سال 2016: 783,000
مرکز کنیا بیشتر قهوههای کشور را تولید میکند و بهترین قهوههای کنیا از این بخش کشور به دست میآید. علاقهمندی فزایندهای به قهوههای تولید شده در غرب کنیا، در مناطق کیسی، ترانسنزوییا، کییو و ماراکوت وجود دارد.
نیری
منطقه مرکزی نیری محل آتشفشان منقرض شده کوه کنیا است. خاکهای قرمز اینجا برخی از بهترین قهوههای کنیا را تولید میکنند. کشاورزی برای این منطقه بسیار مهم است و قهوه یکی از محصولات اصلی به شمار میرود. تعاونیهای تولیدکنندگان کوچک رایج هستند، نه املاک بزرگ. در نیری، درختان قهوه دو بار در سال محصول میدهند و محصول اصلی معمولاً کیفیت بالاتری دارد.
ارتفاع: ۱,۲۰۰–۲,۳۰۰ متر (۳,۹۰۰–۷,۵۰۰ فوت)
برداشت: اکتبر–دسامبر (محصول اصلی)، ژوئن–اوت (محصول فرعی)
انواع: SL-28، SL-34، روریرو 11، باتیان
مورانگا
حدود ۱۰۰,۰۰۰ کشاورز در منطقه موراگا، واقع در استان مرکزی، قهوه تولید میکنند. این منطقه داخلی یکی از اولین مناطقی بود که توسط مبلغان مسیحی مستعمره شد، که به دلیل ممانعت پرتغالیها از سکونت در سواحل، نتوانستند در آنجا مستقر شوند. این منطقه همچنین از خاک آتشفشانی بهرهمند است و تعداد کشاورزان کوچکمقیاس در آن بیشتر از املاک بزرگ است.
ارتفاع: ۱,۳۵۰–۱,۹۵۰ متر (۴,۴۰۰–۶,۴۰۰ فوت)
برداشت: اکتبر–دسامبر (محصول اصلی)، ژوئن–اوت (محصول فرعی)
انواع: SL-28، SL-34، روریرو 11، باتیان
کیری نیگا
همسایه شرقی نیری، این شهرستان نیز از خاکهای آتشفشانی بهرهمند است. قهوه معمولاً توسط کشاورزان کوچک تولید میشود و ایستگاههای شستشو برخی از محمولههای بسیار باکیفیت را تولید کردهاند که ارزش امتحان کردن را دارند.
ارتفاع: ۱,۳۰۰–۱,۹۰۰ متر (۴,۳۰۰–۶,۲۰۰ فوت)
برداشت: اکتبر–دسامبر (محصول اصلی)، ژوئن–اوت (محصول فرعی)
انواع: SL-28، SL-34، روریرو 11، باتیان
امبو
نزدیک کوه کنیا، این منطقه به نام شهر امبو نامگذاری شده است. تقریباً هفتاد درصد از جمعیت کشاورزان کوچکمقیاس هستند و محبوبترین محصولات نقدی چای و قهوه هستند. تقریباً تمام قهوه از کشاورزان کوچک تأمین میشود و این منطقه تولیدکننده نسبتاً کوچکی است.
ارتفاع: ۱,۳۰۰–۱,۹۰۰ متر (۴,۳۰۰–۶,۲۰۰ فوت)
برداشت: اکتبر–دسامبر (محصول اصلی)، ژوئن–اوت (محصول فرعی)
انواع: SL-28، SL-34، رویرو 11، باتیان، K7
مرu
قهوه در دامنههای کوه کنیا و در تپههای نیامبنه کشت میشود، عمدتاً توسط کشاورزان کوچک. این نام به هر دو منطقه و مردم مرو که در آن زندگی میکنند اشاره دارد. در دهه ۱۹۳۰، این مردم از جمله اولین کنیاهایی بودند که قهوه تولید کردند، بهعنوان نتیجهای از گزارش سفید دوونشایر در سال ۱۹۲۳ که اهمیت منافع آفریقاییها در کشور را تأکید میکرد.
ارتفاع: ۱,۳۰۰–۱,۹۵۰ متر (۴,۳۰۰–۶,۴۰۰ فوت)
برداشت: اکتبر–دسامبر (محصول اصلی)، ژوئن–اوت (محصول فرعی)
انواع: SL-28، SL-34، رویرو 11، باتیان، K7
کیامبو
این منطقه مرکزی تولید آن تحت تسلط املاک بزرگ است. با این حال، گسترش شهرنشینی باعث کاهش تعداد املاک شده است زیرا مالکان متوجه شدهاند که فروش زمینهای خود برای توسعه سودآورتر است. قهوههای این منطقه اغلب به نام مکانهای داخل آن نامگذاری میشوند، مانند تیکا، رویرو و لیمورو. بسیاری از املاک توسط شرکتهای چندملیتی اداره میشوند، که به این معنی است که شیوههای کشاورزی معمولاً مکانیزه شده و بیشتر به افزایش تولید توجه میشود تا کیفیت. همچنین در این منطقه تعداد معقولی از کشاورزان کوچک وجود دارد.
ارتفاع: ۱,۵۰۰–۲,۲۰۰ متر (۴,۹۰۰–۷,۲۰۰ فوت)
برداشت: اکتبر–دسامبر (محصول اصلی)، ژوئن–اوت (محصول فرعی)
انواع: SL-28، SL-34، روریرو 11، باتیان
ماچاکوس
این یک شهرستان نسبتاً کوچک در مرکز کشور است که به نام شهر ماچاکوس نامگذاری شده است. تولید قهوه در اینجا ترکیبی از املاک و کشاورزان کوچک است.
ارتفاع: ۱,۴۰۰–۱,۸۵۰ متر (۴,۶۰۰–۶,۰۵۰ فوت)
برداشت: اکتبر–دسامبر (محصول اصلی)، ژوئن–اوت (محصول فرعی)
انواع: SL-28، SL-34
ناکورو
این منطقه، در مرکز کشور، دارای برخی از سریعترین رشدهای قهوه در کنیا است. با این حال، برخی درختان در ارتفاعات بالا دچار «مرگ برگ» میشوند و تولید را متوقف میکنند. این منطقه به نام شهر ناکورو نامگذاری شده است. قهوه توسط ترکیبی از املاک و کشاورزان کوچک تولید میشود، هرچند که تولید نسبتاً پایین است.
ارتفاع: ۱,۸۵۰–۲,۲۰۰ متر (۶,۰۵۰–۷,۲۰۰ فوت)
برداشت: اکتبر–دسامبر (محصول اصلی)، ژوئن–اوت (محصول فرعی)
انواع: SL-28، SL-34، روریرو 11، باتیان
کیسی
این منطقه در جنوب غربی کشور واقع شده و فاصله زیادی از دریاچه ویکتوریا ندارد. این منطقه نسبتاً کوچک است و بیشتر قهوه از تعاونیهای تولیدکنندگان کوچک تأمین میشود.
ارتفاع: ۱,۴۵۰–۱,۸۰۰ متر (۴,۷۵۰–۵,۹۰۰ فوت)
برداشت: اکتبر–دسامبر (محصول اصلی)، ژوئن–اوت (محصول فرعی)
انواع: SL-28، SL-34، کوه آبی، K7
ترجمه: ترانس-نزوییا، کییو و ماراکوت
این منطقه نسبتاً کوچک تولید در غرب کنیا در سالهای اخیر شاهد رشد بوده است. دامنههای کوه الگون ارتفاعی را فراهم میکنند و بیشتر قهوه از مزارع به دست میآید. قهوه اغلب برای تنوع بخشیدن به مزارع که قبلاً بر ذرت یا لبنیات تمرکز داشتند، کاشته میشود. ارتفاع: ۱,۵۰۰–۱,۹۰۰ متر (۴,۹۰۰–۶,۲۰۰ فوت)
برداشت: اکتبر–دسامبر (محصول اصلی)، ژوئن–اوت (محصول فرعی)
انواع: رویرو ۱۱، باتیان، SL-28، SL-34
مالاوی
به نظر میرسد که قهوه در اواخر دهه ۱۸۰۰ به مالاوی معرفی شده است. یک ادعا میگوید که یک درخت واحد که از باغهای گیاهشناسی ادینبرو گرفته شده بود، در سال ۱۸۷۸ توسط جان باکنان، یک مبلغ اسکاتلندی، به این کشور آورده شد. این درخت ابتدا در جنوب مالاوی، در منطقه بلانتایر ریشه دواند و تا سال ۱۹۰۰ تولید سالانه قهوه به ۱۰۰۰ تن (۱۱۰۰ تن) رسید.
برزیل.
برای بیشتر قسمت اول قرن بیستم، مالکیت آفریقایی بر مزارع بزرگ قهوه بسیار کم بود زیرا کشور تحت سلطه استعماری بریتانیا بود. با این حال، جنبش تعاونی در سال 1946 آغاز شد و تولید قهوه در دهه 1950 به طرز چشمگیری افزایش یافت. در حالی که به نظر میرسید ممکن است موفق شوند، تمامی تعاونیها در سال 1971 به دلیل دخالتهای سیاسی منحل شدند. تولید قهوه در مالاوی در دهه 1990 به اوج خود رسید و به 7000 تن (7700 تن) رسید و از آن زمان به حدود 1500 تن (1650 تن) در سال کاهش یافته است.
با وجود اینکه مالاوی کشور محصور در خشکی است، این کشور توانسته است یک اقتصاد قوی بسازد
اقتصاد صادرات کشاورزی. در مورد قهوه، برخی موفقیت آن را به عدم مداخله دولت در صادرات نسبت میدهند که اجازه میدهد روابط مستقیم بین فروشندگان و خریداران برقرار شود. با این حال، برای مدت طولانی
کیفیت تمرکز خاصی نداشت. سیستم نمرهدهی بسیار سادهای بود که شامل نمره ۱ و نمره ۲ میشد، هرچند در سالهای اخیر حرکتی به سمت سیستم نمرهدهی به سبک AA که در سرتاسر آفریقا استفاده میشود، وجود داشته است.
انواع قهوهای که در مالاوی کشت میشوند قطعاً شامل افراطها هستند
طیف. گونههای زیادی از گیاهان گیشا کاشته شده است، همان گونهای که در آمریکای مرکزی توجه زیادی را جلب کرده است. با این حال، در سرتاسر کشور گونههای زیادی از کاتیمور نیز وجود دارد، که گونهای مقاوم در برابر بیماری است و به طور کلی کیفیت بسیار پایینتری دارد.
ردیابی
قهوه در جنوب مالاوی معمولاً در مزارع تجاری بزرگ تولید میشود و در مناطق مرکزی و شمالی توسط کشاورزان کوچکمقیاس کشت میشود. بنابراین، امکان ردیابی قهوهها به یک مزرعه خاص یا به یک گروه بزرگ از تولیدکنندگان وجود دارد. به طور کلی، باید قهوههای عالی از هر دو منبع در دسترس باشد.
جمعیت: ۱۸,۰۹۰,۰۰۰
تعداد کیسههای 60 کیلوگرمی (132 پوند) در سال 2016: 18,000
قهوههای مالاوی به ندرت با مناطق خود شناسایی میشوند و خود مناطق میتوانند به عنوان جیبهای مشخصی از کشت قهوه در نظر گرفته شوند، نه به عنوان نواحی قابل تعریف با ویژگیهای متمایز که توسط terroir محلی و میکروکلیما تعیین شدهاند.
ناحیه چیتیپا
این منطقه به خاطر تولید برخی از بهترین قهوهها در مالاوی شهرت دارد. این منطقه نزدیک به رودخانه سونگوه است که مرز طبیعی بین مالاوی و تانزانیا در شمال را فراهم میکند. این منطقه محل استقرار تعاونی بزرگ تپههای میسکو است.
ارتفاع: ۱,۷۰۰–۲,۰۰۰ متر (۵,۶۰۰–۶,۶۰۰ فوت)
برداشت: آوریل–سپتامبر
انواع: آگار، گیشا، کاتیمور، موندونوو، کاتورا
منطقه رمفی
این منطقه در شمال کشور واقع شده است، نزدیک به دریاچه مالاوی در بخش شرقی پارک ملی نییکا. در اینجا چندین منطقه با خوشههای تولیدکنندگان وجود دارد، مانند چاکاک، امفچی، سالاوه، جونجی و وونگووونگو. تعاونیهای تپههای فوکا و ویفیا شمالی در اینجا قرار دارند.
ارتفاع: ۱,۲۰۰–۲,۵۰۰ متر (۳,۹۰۰–۸,۱۰۰ فوت)
برداشت: آوریل–سپتامبر
انواع: آگار، گیشا، کاتیمور، موندونوو، کاتورا
شمال ویپیا
این منطقه بخشی از فلات شمال ویفیا را در بر میگیرد که توسط دره رودخانه لیزونخومی از ارتفاعات نکا تا بی جدا شده است.
ارتفاع: ۱۲۰۰–۱۵۰۰ متر (۳۹۰۰–۴۹۰۰ فوت)
برداشت: آوریل–سپتامبر
انواع: آگار، گیشا، کاتیمور، موندونوو، کاتورا
جنوب شرقی مزیما
این منطقه به نام شهر مزیما نامگذاری شده است و چندین سیستم دره و رودخانه از آن عبور میکند.
ارتفاع: ۱,۲۰۰–۱,۷۰۰ متر (۳,۹۰۰–۵,۶۰۰ فوت)
برداشت: آوریل–سپتامبر
انواع: آگار، گیشا، کاتیمور، موندونوو، کاتورا
نواحی مرتفع نکهاتا بای
این منطقه درست در شرق پایتخت منطقهای مزو است.
ارتفاع: ۱,۰۰۰–۲,۰۰۰ متر (۳,۳۰۰–۶,۶۰۰ فوت)
برداشت: آوریل–سپتامبر
انواع: آگار، گیشا، کاتیمور، موندونوو، کاتورا
مزارع قهوه در مالاوی دارای یک اقتصاد صادراتی کشاورزی قوی هستند و بیشتر قهوهها را میتوان به یک مزرعه واحد نسبت داد.
رواندا
مبلغین آلمانی برای اولین بار در سال ۱۹۰۴ قهوه را به رواندا آوردند، اما این کشور تا سال ۱۹۱۷ به اندازه کافی تولید نداشت تا صادرات را آغاز کند. پس از جنگ جهانی اول، قیمومیت جامعه ملل، آلمان را از سلطه استعماری خود بر رواندا محروم کرد و آن را به بلژیکیها واگذار کرد. به همین دلیل، بهطور تاریخی، بیشتر قهوه رواندا به بلژیک صادر شده است.
به منطقه کیوو و در نهایت به بقیه رواندا گسترش یافت.
در دهه ۱۹۳۰، قهوه به یک محصول اجباری برای بسیاری از تولیدکنندگان در سراسر کشور تبدیل شد که رویکرد استعماری بلژیک را در همسایگی بوروندی منعکس میکرد.
بلژیکیها به شدت صادرات را کنترل کرده و مالیاتهای بالایی را اعمال کردند
کشاورزان. این موضوع رواندا را به سمت تولید حجم بالایی از قهوه با کیفیت پایین سوق داد که با قیمتهای پایین فروخته میشد. با این حال، واقعیت این بود که رواندا صادرات بسیار کمی داشت که تأثیر زیادی بر قهوه و حس اهمیت آن برای کشاورزان داشت. زیرساختهای کمی برای تولید قهوه با کیفیت وجود داشت، حتی یک ایستگاه شستشو نیز نبود.
تا دهه ۱۹۹۰، قهوه باارزشترین صادرات رواندا بود اما
رویدادهای این دهه صنعت قهوه را به شدت آسیب خواهد زد. در سال 1994، نسلکشی گسترده در کشور نزدیک به یک میلیون جان را گرفت و
تأثیر قابل توجهی بر صنعت قهوه داشت. این موضوع با کاهش قیمتهای جهانی قهوه به سطح بسیار پایینی تشدید شد.
نقش قهوه در بهبود رواندا
قهوه به نمادی از مثبتاندیشی تبدیل شد در حالی که رواندا پس از نسلکشی به پا میخاست. با ورود کمکهای خارجی و علاقه به کشور، تمرکز زیادی بر روی بخش قهوه وجود داشت. ایستگاههای شستشو ساخته شد و تلاشی جدی برای تولید قهوه با کیفیت بالاتر صورت گرفت. دولت رویکردی بازتر به قهوه اتخاذ کرد.
تجارت و خریداران قهوههای تخصصی از سرتاسر جهان علاقهمندی زیادی به قهوههای این کشور نشان دادهاند. رواندا تنها کشور آفریقایی است که میزبان مسابقه «جام برتری» بوده است، پروژهای برای یافتن بهترین محمولهها و عرضه آنها به بازار از طریق یک سیستم حراج آنلاین.
اولین ایستگاه شستشو در سال 2004 با کمک ساخته شد
آژانس ایالات متحده برای توسعه بینالمللی (USAID). بسیاری دیگر نیز دنبال شدند و تعداد آنها در سالهای اخیر بهطور چشمگیری افزایش یافته و در حال حاضر حدود سیصد مورد در حال فعالیت هستند. پروژه PEARL (شراکت برای ارتقاء کشاورزی در رواندا از طریق پیوندها) در کمک به گسترش دانش و آموزش جوانان کشاورز موفق بود. از آن زمان به پروژه SPREAD (حفظ شراکتها برای ارتقاء توسعه کسبوکارهای روستایی و کشاورزی) تبدیل شده و هر دو پروژه تلاشهای خود را در منطقه بوتاره متمرکز کردهاند.
رواندا به عنوان "سرزمین هزار تپه" شناخته میشود و قطعاً دارای
ارتفاع و آب و هوا برای کشت قهوه عالی. با این حال، مشکل تخلیه گسترده خاک وجود دارد و حمل و نقل همچنان چالشی است که اغلب هزینههای زیادی به هزینههای تولید اضافه میکند.
زمانی که قیمتهای قهوه در سطح جهانی در حدود سال ۲۰۱۰ افزایش یافت، این یک
چالش در رواندا (و بسیاری از نقاط دیگر جهان) یافتن مشوقهای مناسب برای حفظ کیفیت بالا است. زمانی که بازار قیمتهای بالایی پرداخت میکند، دلیلی برای صرف هزینه برای افزایش کیفیت وجود ندارد، زیرا حتی قهوههای با کیفیت پایین نیز به اندازه کافی سودآور هستند. با این حال، اخیراً کیفیت قهوههای رواندا عالی بوده است. رواندا مقدار کمی قهوه روبوستا تولید و صادر میکند، اما بیشتر تولید آن قهوه عربیکای کاملاً شسته شده است.
در یک ایستگاه شستشوی قهوه در بوتاره، یک کارگر میوههای قهوه را در حال حرکت نگه میدارد در حالی که دستگاه پوستکنی دانهها را از گوشت میوه جدا میکند.
کارگران قهوه را بر روی میزهای خشککردن پخش میکنند، جایی که به مدت پنج روز خشک خواهد شد، به منظور آمادهسازی برای برشتهکردن یا صادرات.
ردیابی
قهوههای رواندا معمولاً قابل ردیابی به ایستگاههای شستشو و گروهها و تعاونیهای متعدد کشاورزان هستند که آنها را تأمین میکنند. هر تولیدکننده بهطور میانگین فقط ۱۸۳ درخت قهوه دارد، بنابراین امکان یافتن قهوهای که به یک تولیدکننده خاص ردیابی شود وجود ندارد.
جمعیت: ۱۱,۹۲۰,۰۰۰
تعداد کیسههای 60 کیلوگرمی (132 پوند) در سال 2016: 220,000
قهوه در سرتاسر رواندا کشت میشود، بدون مناطق جغرافیایی خاصی که محدودیت ایجاد کند. رستکنندگان ممکن است نام یک ناحیه را به همراه نام ایستگاه شستشو یا گروه کشاورزان استفاده کنند.
منطقه جنوبی و غربی
برخی از قهوههای شگفتانگیز از این بخش کشور به دست میآید. به نظر میرسد تولید بهویژه در اطراف منطقه کوهستانی هوئه، منطقه نیامگابه و منطقه نیاماشکه در سواحل دریاچه کیوو متمرکز است.
ارتفاع: ۱,۷۰۰–۲,۲۰۰ متر (۵,۶۰۰–۷,۲۰۰ فوت)
برداشت: مارس–ژوئن
انواع: بوربن، میبیرزی
منطقه شرقی
ارتفاع در شرق کشور به اندازه سایر مناطق بالا نیست، اما قهوههای عالی در نگوما و نیگاتاره در شمالشرقیترین نقطه تولید میشود.
ارتفاع: ۱,۳۰۰–۱,۹۰۰ متر (۴,۳۰۰–۶,۲۰۰ فوت)
برداشت: مارس–ژوئن
انواع: بوربن، میبیرزی
تانزانیا
تاریخهای شفاهی میگویند که قهوه در قرن 16 از اتیوپی به تانزانیا آمد. این قهوه که توسط مردم هایا آورده شده و به عنوان «قهوه هایا» یا اموانی شناخته میشود، احتمالاً از نوع روبوستا بوده و از آن زمان به شدت در فرهنگ تانزانیایی گنجانده شده است. گیلاسهای رسیده جوشانده میشدند، سپس به مدت چند روز دودی میشدند و به جای دم کردن، جویده میشدند.
روشها بسیار متفاوت بودند از طریقهای که مردم هایا داشتند
بهطور سنتی به کشت قهوه پرداخته میشد و هایا reluctant بودند که محصولات غذایی خود را با قهوه جایگزین کنند. با این حال، منطقه شروع به تولید قهوه بیشتری کرد. سایر نقاط کشور با قهوه کمتر آشنا بودند و بنابراین مقاومت کمتری در برابر کشت آن نشان دادند. قبیله چگا، که در اطراف کوه کلیمانجارو زندگی میکردند، زمانی که آلمان تجارت بردهها را متوقف کرد، بهطور کامل به تولید قهوه روی آوردند.
پس از جنگ جهانی اول، کنترل منطقه به بریتانیاییها افتاد.
یک کمپین برای کاشت بیش از ده میلیون نهال در بوکوبا راهاندازی کرد اما
آنها نیز با هایا درگیر شدند که اغلب منجر به کنده شدن درختان میشد. در نتیجه، رشد تولید در این منطقه نسبت به منطقه چگا قوی نبود. با این حال، اولین
در سال ۱۹۲۵، یک تعاونی به نام انجمن کشاورزان بومی کلیمانجارو (KNPA) تشکیل شد. این اولین مورد از چندین تعاونی بود و تولیدکنندگان از توانایی تازه یافته خود برای فروش مستقیمتر به لندن و دستیابی به قیمتهای بهتر لذت بردند.
پس از اعطای استقلال در سال 1961، دولت تانزانیا
توجه خود را به قهوه معطوف کرد و امیدوار بود تا تولید را تا سال ۱۹۷۰ دو برابر کند - هدفی که به آن نرسید. پس از دست و پنجه نرم کردن با رشد پایین در صنعت، سطوح بالای تورم و یک اقتصاد در حال افول، دولت به یک دموکراسی چندحزبی تغییر کرد.
زیر نظر کوه کلیمانجارو، این درختان قهوه که به تازگی کاشته شدهاند، بخشی از یک کشت جدید در مویکا، تانزانیا را تشکیل میدهند.
در اوایل و میانه دهه ۱۹۹۰، اصلاحاتی در صنعت قهوه انجام شد تا فروش مستقیمتری از قهوه از تولیدکنندگان به خریداران امکانپذیر شود، به جای اینکه همه چیز از طریق هیئت بازاریابی قهوه دولتی انجام شود. صنعت قهوه در اواخر دهه ۱۹۹۰ با یک setback جدی مواجه شد زمانی که بیماری پژمردگی قهوه در سراسر کشور گسترش یافت و خسارات قابل توجهی به درختان قهوه در شمال، نزدیک به مرز اوگاندا، وارد کرد. امروزه تولید قهوه تانزانیا حدود هفتاد درصد عربیکا و سی درصد روبوستا است.
یک کارگر در یک کارخانه نزدیک به دهانه Ngorongoro در تانزانیا، لوبیاهای خشک و برداشت شده را مرتب میکند. قهوه تولید شده در این کشور تقریباً به طور کامل از مزارع کوچکمقیاس برداشت میشود.
ردیابی
حدود نود درصد قهوه در تانزانیا توسط ۴۵۰۰۰۰ کشاورز کوچک تولید میشود. ده درصد باقیمانده از مزارع بزرگتر به دست میآید. ممکن است قهوههایی پیدا کنید که قابل ردیابی به یک تعاونی از کشاورزان و ایستگاه شستشوی آنها یا به یک مزرعه خاص باشد اگر قهوه از یک مزرعه بزرگ باشد. قهوههای بهتری که در سالهای اخیر چشیدهام از مزارع بزرگ آمدهاند و پیشنهاد میکنم ابتدا به دنبال آنها باشید.
جمعیت: ۵۵,۵۷۰,۰۰۰
تعداد کیسههای 60 کیلوگرمی (132 پوند) در سال 2016: 870,000
تانزانیا مقدار معقولی از قهوه روبوستا تولید میکند، اگرچه این تولید بیشتر در شمال غرب، نزدیک دریاچه ویکتوریا متمرکز است. سایر مناطق کشت، به نوعی، با ارتفاع بالای خود تعریف میشوند.
کلیمانجارو
این قدیمیترین منطقه کشت عربیکا در تانزانیا است، بنابراین میتوان گفت که این منطقه بیشترین زمان را برای توسعه شناخت بینالمللی و ساخت شهرت خود داشته است. سنت طولانی تولید قهوه در اینجا به معنای وجود زیرساختها و امکانات بهتر است، هرچند که بسیاری از درختان اکنون بسیار قدیمی هستند و بازدهی نسبتاً پایینی دارند. به طور فزایندهای، قهوه با رقابت از سایر محصولات مواجه است.
ارتفاع: ۱,۰۵۰–۲,۵۰۰ متر (۳,۵۰۰–۸,۱۰۰ فوت)
برداشت: تیر–آذر
انواع: کنت، بوربن، تیپیکا، تیپیکا/نیارا
آروشا
آروشا به منطقه اطراف کوه کلیمانجارو محدود میشود و از بسیاری جهات بسیار مشابه است. این منطقه کوه مرو را احاطه کرده است، یک آتشفشان فعال که از سال ۱۹۱۰ خاموش بوده است.
ارتفاع: ۱,۱۰۰–۱,۸۰۰ متر (۳,۶۰۰–۵,۹۰۰ فوت)
برداشت: تیر–آذر
انواع: کنت، بوربن، تیپیکا، تیپیکا/نیارا
رووما
این منطقه نام خود را از رودخانه رووموا گرفته و در جنوب دور کشور واقع شده است. قهوه معمولاً در اطراف منطقه امبینگو متمرکز است و به عنوان دارای پتانسیل بالا برای کیفیت عالی در نظر گرفته میشود، هرچند در گذشته به دلیل کمبود دسترسی به منابع مالی، محدود شده بود.
ارتفاع: ۱۲۰۰–۱۸۰۰ متر (۳۹۰۰–۵۹۰۰ فوت)
برداشت: ژوئن–اکتبر
انواع: کنت، بوربن، مشتقات بوربن مانند N5 و N39
امبیا
این منطقه که در اطراف شهر امبیا در جنوب کشور واقع شده است، تولیدکننده کلیدی محصولات صادراتی با ارزش بالا از جمله قهوه، چای، کاکائو و ادویهجات میباشد. اخیراً این منطقه شاهد افزایش علاقه از سوی گروههای صدور گواهینامه و سازمانهای غیردولتی بوده است که به دنبال بهبود کیفیت قهوه تولید شده هستند، که به طور سنتی همیشه بسیار بالا نبوده است.
ارتفاع: ۱,۲۰۰–۲,۰۰۰ متر (۳,۹۰۰–۶,۶۰۰ فوت)
برداشت: ژوئن–اکتبر
انواع: کنت، بوربن، تیپیکا
تاریمه
این یک منطقه کوچک در شمال دور کشور است که با کنیا هممرز است و دارای پروفایل بینالمللی محدودی میباشد. این منطقه در حال شروع به تولید قهوههای با کیفیت بالاتر است و فرصت گسترش تولید خود را دارد. تولید آن نسبتاً پایین و زیرساختهای پردازش قهوه محدود است، اما توجه بیشتری که اخیراً به آن شده، منجر به سه برابر شدن تولید قهوه در ده سال گذشته شده است.
ارتفاع: ۱,۵۰۰–۱,۸۰۰ متر (۴,۹۰۰–۵,۹۰۰ فوت)
برداشت: تیر–آذر
انواع: کنت، بوربن، تیپیکا، روبوستا
کیگوماآ
این منطقه به نام پایتخت منطقهای کیگومای نامگذاری شده و در فلاتی از تپههای ملایم در شمالشرقی کشور، نزدیک به مرز با بوروندی واقع شده است. این منطقه قهوههای شگفتانگیزی تولید کرده است، هرچند که صنعت قهوه در آن هنوز در مراحل ابتدایی نسبت به سایر نقاط کشور قرار دارد.
ارتفاع: ۱,۱۰۰–۱,۷۰۰ متر (۳,۶۰۰–۵,۶۰۰ فوت)
برداشت: تیر–آذر
انواع: کنت، بوربن، تیپیکا
اوگاندا
اوگاندا یکی از معدود کشورهای جهان است که قهوه بومی دارد و قهوه روبوستا به طور طبیعی در اطراف دریاچه ویکتوریا رشد میکند. قهوه بخش عظیمی از اقتصاد صادراتی اوگاندا را تشکیل میدهد و این کشور یکی از بزرگترین تولیدکنندگان قهوه در جهان است. با این حال، از آنجا که بیشتر این قهوه روبوستا است، اوگاندا در کسب شهرت برای کیفیت با چالشهایی مواجه بوده است.
احتمالاً از مالاوی و اتیوپی معرفی شده است. این محصول عملکرد خوبی نداشت و در برابر بیماریها با مشکل مواجه بود. با این حال، در همان زمان، کشت روبوستا افزایش یافت و نوع مقاومتر به بیماری به نظر میرسید که شکوفا شده است.
در سال ۱۹۲۵، قهوه تنها یک درصد از صادرات کشور را تشکیل میداد اما به عنوان یک محصول مهم و مناسب برای تعداد رو به افزایش کشاورزان کوچک در نظر گرفته میشد. در سال ۱۹۲۹، هیئت صنعت قهوه تأسیس شد. کشاورزی تعاونی به عنوان یک کاتالیزور برای رشد صنعت عمل کرد و در دهه ۱۹۴۰، قهوه به صادرات اصلی کشور تبدیل شد.
پس از استقلال، دولت در سال ۱۹۶۹ قانونی درباره قهوه تصویب کرد که به هیئت صنعت قهوه کنترل کامل بر قیمتگذاری را اعطا کرد.
قهوه در دوران رژیم ایدی آمین صنعتی قوی باقی ماند و برای مدتی به دلیل افزایش جهانی قیمتها ناشی از یخزدگی در برزیل در سال ۱۹۷۵ تقویت شد. در دهه ۱۹۸۰، قهوه هنوز قویترین محصول نقدی بود و تولید آن افزایش یافت. با این حال، مقدار فزایندهای از قهوه به صورت قاچاق به کشورهای همسایه منتقل میشد تا با قیمتی بالاتر از قیمت تعیینشده توسط دولت فروخته شود.
در سال ۱۹۸۸، هیئت صنعت قهوه قیمتهایی را که به کشاورزان پرداخت میکرد افزایش داد، اما تا پایان سال به شدت در بدهی بود و مجبور شد توسط دولت نجات یابد. فروپاشی توافقنامه بینالمللی قهوه در سال ۱۹۸۹ باعث کاهش چشمگیر قیمتها شد و دولت برای جذابتر کردن صادرات قهوه در سطح جهانی، شیلینگ اوگاندا را کاهش ارزش داد. در سال ۱۹۹۰، تولید به میزان بیست درصد کاهش یافت، نه تنها به دلیل قیمتها بلکه به دلیل خشکسالی و تغییر به سمت محصولات معیشتی دیگر.
در اوایل دهه 1990، صنعت به طور فزایندهای آزادسازی شد و دولت تنها نقش حمایتی در بازاریابی و توسعه ایفا کرد. از اینجا میتوانیم خط نسبتاً مستقیمی به صنعت قهوه امروز بکشیم. سازمان توسعه قهوه اوگاندا به ادامه کاهش قوانین پرداخته و امکان ردیابی بهتر و دسترسی آسانتر به قهوه اوگاندا را فراهم کرده است. گروههای تولیدکننده به طور فزایندهای در حال ساخت برندها و شهرتهای خود هستند.
روباستا همچنان صادرات اصلی قهوه است و اوگاندا در حال ساختن شهرتی برای روباستای با کیفیت خوب است. تولید عربیکا نسبتاً کوچک باقی مانده اما کیفیت در حال افزایش است. در سالهای آینده، قهوههای اوگاندا احتمالاً نقش بزرگتری در دنیای قهوههای خاص ایفا خواهند کرد.
برخی از مناطق اوگاندا ترکیب مناسبی از خاک، ارتفاع و اقلیم را دارند که برای تولید قهوه عالی مناسب است.
قهوهبرشتهکردن در کارخانه شرکت قهوه خوب آفریقایی در کامپالا. این شرکت توسط یک تاجر محلی در سال ۲۰۰۳ تأسیس شد.
ردیابی
بهترین قهوهها از اوگاندا معمولاً از گروههای تولیدکننده یا تعاونیها میآیند. دو اصطلاح منحصر به قهوههای اوگاندایی وجود دارد: وگار (قهوه عربیکای شسته شده اوگاندا) و دروگار (قهوه عربیکای خشک شده اوگاندا). این کشور تقریباً در تمام طول سال قهوه تولید میکند و بیشتر مناطق دارای یک محصول اصلی و یک محصول کوچکتر به نام «محصول پرنده» هستند.
یک کشاورز قهوه در منطقه کامولی، جایی که یک برنامه آموزشی کشاورزی تحت مدیریت یک سازمان غیردولتی به مردم کمک میکند تا معیشت خود را بهبود بخشند.
جمعیت: ۴۱,۴۹۰,۰۰۰
تعداد کیسههای 60 کیلوگرمی (132 پوند) در سال 2016: 4,900,000
منطقههای در حال رشد در اوگاندا همیشه بهطور واضح یا مشخص تعریف نشده و مورد توافق قرار نگرفتهاند.
بُگیسو
این منطقه بهترین شهرت را از نظر کیفیت دارد، به ویژه منطقه اطراف کوه الگون نزدیک به مرز کنیا. مزارع در شیبهای تند قرار دارند و کمبود زیرساخت میتواند چالشبرانگیز باشد. این منطقه دارای خاک، ارتفاع و آب و هوایی است که میتواند قهوه عالی تولید کند.
ارتفاع: ۱,۵۰۰–۲,۳۰۰ متر (۴,۹۰۰–۷,۵۵۰ فوت)
برداشت: اکتبر–مارس (محصول اصلی)، مه–ژوئیه (محصول فرعی)
انواع: کنت، تیپیکا، SL-14، SL-28
غرب نیل
بیشتر قهوه عربیکا در شمال غرب کشور، در شمال دریاچه آلبرت، در نزدیکی مرز با جمهوری دموکراتیک کنگو رشد میکند. عربیکاها نزدیکتر به دریاچه رشد میکنند، در حالی که روبوستاها در شمالتر قرار دارند.
ارتفاع: ۱,۴۵۰–۱,۸۰۰ متر (۴,۷۶۰–۵,۹۰۰ فوت)
برداشت: اکتبر–ژانویه (محصول اصلی)، آوریل–ژوئن (محصول فرعی)
انواع: کنت، تیپیکا، SL-14، SL-28، روباستای بومی
اوگاندا غربی
بالاترین تولید قهوه در کوههای رونزوری، که در مرز جمهوری دموکراتیک کنگو قرار دارد، انجام میشود. مشاهده قهوههای فرآوری شده بهطور طبیعی (درگارس) که در این منطقه تولید میشوند، رایج است.
ارتفاع: ۱,۲۰۰–۲,۲۰۰ متر (۳,۹۰۰–۷,۲۰۰ فوت)
برداشت: آوریل–ژوئیه (محصول اصلی)، اکتبر–ژانویه (محصول فرعی)
انواع: کنت، تیپیکا، SL-14، SL-28، روباستای بومی
دشتهای مرکزی
روباستای قهوه در سرتاسر کشور رشد میکند، تا حوضه دریاچه ویکتوریا. ارتفاعات بسیار پایینتر است و محصولات به بارش خوب وابستهاند. توزا یک واریته مدرن کاتیمور است که در مناطق پایینتر کشت میشود و در برابر بیماریها مقاوم است.
ارتفاع: ۱۲۰۰–۱۵۰۰ متر (۳۹۰۰–۴۹۰۰ فوت)
برداشت: نوامبر–فوریه (محصول اصلی)، مه–اوت (محصول فرعی)
انواع: روبوستای بومی، برخی توزا
زامبیا
زامبیا برای مدت طولانی توسط بخش عمدهای از صنعت قهوه تخصصی نادیده گرفته شده است. میتوان گفت که این یک وضعیت مرغ و تخممرغی است، زیرا بهطور تاریخی، عدم علاقه زیاد خریداران تخصصی منجر به سرمایهگذاری کم در کیفیت شده و سرمایهگذاری کم در کیفیت نیز منجر به عدم علاقه خریداران تخصصی شده است.
دهه ۱۹۸۰ با کمک تأمین مالی از بانک جهانی. مشکلات ناشی از آفات و بیماریها باعث شد که کشاورزان به استفاده از هیبرید کاتیمور روی آورند که از نظر طعم کمتر خوشمزه از بوربن است. این در برخی موارد یک تغییر موقتی بود و دولت دوباره به توصیه بوربن بازگشت، اما هنوز مقدار قابل توجهی کاتیمور در کشور وجود دارد.
صادرات قهوه زامبیا در سال 2005/2006 به اوج خود رسید و به حدود 6,500 تن (7,150 تن) رسید، اما از آن زمان به طور چشمگیری کاهش یافته است. برخی این کاهش را به قیمتهای پایین و کمبود شدید تأمین مالی بلندمدت در صنعت نسبت میدهند. علاوه بر این، بزرگترین تولیدکننده کشور در سال 2008 پس از عدم پرداخت وامهایش تعطیل شد. شرکت Northern Coffee Corp در زمان تعطیلی یکسوم از 6,000 تن (6,600 تن) قهوه کشور را تولید میکرد. تولید کل در سال 2012 به تنها 300 تن (330 تن) کاهش یافت، هرچند اکنون به نظر میرسد که در حال بهبود است.
بیشتر قهوه زامبیا از مزارع بزرگ تأمین میشود، هرچند که تشویقهایی برای کشاورزان کوچک نیز وجود داشته است. این مزارع معمولاً به خوبی مدیریت میشوند، به تجهیزات مدرن دسترسی خوبی دارند (زیرا تولید قهوه در اینجا نسبتاً دیر آغاز شده است) و ممکن است متعلق به شرکتهای چندملیتی باشند. کشاورزی در مقیاس کوچک با مشکلاتی مواجه بوده است، دسترسی به کود و تجهیزات دشوار بوده و به طور کلی کیفیت قهوهها بالا نبوده است. کمبود دسترسی به آب و فرآوری مناسب پس از برداشت، تولید قهوههای شیرین و تمیز را بیشتر مختل کرده است.
ردیابی
بهترین قهوهها در زامبیا معمولاً از مزارع تکمحصولی به دست میآیند، هرچند ممکن است برای یافتن آنها باید تلاش زیادی کنید. نه تنها تولید کلی در زامبیا کم است، بلکه قهوههای با کیفیت بالا نیز رایج نیستند. به طرز ناامیدکنندهای، این کشور پتانسیل غیرقابل انکاری برای تولید قهوههای عالی دارد، از دانههای آن تا جغرافیای آن.
پس از رسیدن به بلوغ، گیلاسهای قهوه توسط کارگران در مزارع زامبیا چیده میشوند که بیشتر آنها املاک بزرگ و بهخوبی مدیریتشدهای هستند که دسترسی خوبی به تجهیزات مدرن دارند.
جمعیت: ۱۶,۵۹۰,۰۰۰
تعداد کیسههای 60 کیلوگرمی (132 پوند) در سال 2016: 2,000
منطقههای زامبیا بهخوبی تعریف نشدهاند و معمولاً بهعنوان مناطق جنوبی، مرکزی، کپر بلت و شمالی شناخته میشوند. قهوه عمدتاً در ناحیه شمالی کوههای موچینگا (منطقهای که شامل مناطق ایسکا، ناکونده و کاساما است) و در اطراف پایتخت لوساکا کشت میشود.
ارتفاع: ۹۰۰–۲,۰۰۰ متر (۳,۰۰۰–۶,۶۰۰ فوت)
برداشت: آوریل–سپتامبر
انواع: بوربن، کاتیمور
چین
در بسیاری از جنبهها، نگاههای دنیای قهوه به چین معطوف است. به عنوان یک کشور مصرفکننده، این کشور پتانسیل بیثبات کردن صنعت جهانی را دارد، اما چین همچنین شروع به تولید حجمهای به طرز شگفتآوری زیادی از قهوه کرده است. تولیدکنندگان در حال تمرکز بر کیفیت هستند و مرزهای ممکن را با خاک، آب و هوای موجود و انواع قهوهای که در آنجا یافت میشود، جابجا میکنند.
کلیسا در روستای ژوکولا. برای تقریباً صد سال، در زمینه تولید قهوه بسیار کم اتفاق افتاد - که در منطقهای که به خاطر مقدار و کیفیت چای که میکارد، غیرمنتظره نیست. در سال ۱۹۸۸، تولید قهوه در یونان به عنوان بخشی از یک سرمایهگذاری مشترک با برنامه توسعه ملل متحد و بانک جهانی تقویت شد. موفقیت آن احتمالاً به دلیل علاقه و حمایت نستله است که رشد در این منطقه را تشویق کرد.
تولید قهوه تا حدود سال ۲۰۰۹ نسبتاً کوچک باقی ماند، زمانی که یک جهش قابل توجه رخ داد. این احتمالاً به دلیل ترکیبی از کاهش قیمت چای و یک افزایش کوتاهمدت در قیمت جهانی قهوه بود. صنعت قهوه در یوننان به ویژه به دلیل بازار رو به رشد در سراسر چین همچنان در حال رشد است. مصرف سرانه قهوه در چین
هنوز هم به طرز شگفتانگیزی پایین است اما جمعیت عظیم آن به این معنی است که بازار چین پتانسیل دارد تأثیر زیادی بر عرضه و تقاضای تولید قهوه در سطح جهانی داشته باشد.
در حال حاضر چین شروع به تجربه قهوه خود کرده است؛ بهترین قهوه چینی که من چشیدهام تنها در چین در دسترس بود. حراجهای مبتنی بر کیفیت به طور فزایندهای محبوب شدهاند و قیمتهایی که برای قهوه محلی پرداخت میشود بسیار بالا است. این موضوع چین را به بازاری غیرمعمول تبدیل میکند و قطعاً باید به آن توجه کرد.
چین اکنون در حال صادرات برخی از قهوههای عالی است که ارزش آن را دارد
جستجو. بسیاری از ارقام هنوز انتخابهایی هستند که به خاطر مقاومت در برابر بیماریها انتخاب شدهاند نه طعم و هنوز چالشهایی برای کشت ارقام حساستر وجود دارد. با این حال، انتظار دارم هر سال بهتر و بهتر شوند.
کشاورزان چینی متعلق به گروه اقلیت قومی میائو دانههای قهوه را در یک مزرعه در روستای شینژای استان یوننان، جنوب غربی چین برداشت میکنند.
ردیابی
بهترین محمولهها از چین میتوانند از یک مزرعه واحد یا از یک گروه تولیدکنندگان بیایند. اینها بهطور قطع ارزش جستجو را دارند، با وجود اینکه چین هنوز دارای شجرهنامه و انتظارات کیفیتی که سایر کشورهای تولیدکننده دارند، نیست.
جمعیت: ۱,۳۷۰,۰۰۰,۰۰۰
تعداد کیسههای 60 کیلوگرمی (132 پوند) در سال 2016: 2,200,000
در حالی که مناطق کشت در چین مساحت نسبتاً کوچکی از کشور را پوشش میدهند، اما هنوز هم مساحت وسیعی از زمین را شامل میشوند. قهوه در چین فضای زیادی برای رشد دارد، هم از نظر تولید و هم از نظر مصرف.
یوننان
منطقهای که قهوه برای اولین بار در چین کشت شد، همچنان منطقه اصلی تولید قهوه با کیفیت بالا در کشور است. این منطقه به خاطر چای پُوئر معروف است و تولید قهوه اکنون بخش کلیدی از همان منطقه است.
ارتفاع: ۹۰۰–۱,۷۰۰ متر (۳,۰۰۰–۵,۵۸۰ فوت)
برداشت: اکتبر–ژانویه
انواع: کتیمور، با مقداری کاتوررا و بوربن
فوجیان
این منطقه بیشتر به عنوان تولیدکننده چای شناخته میشود و محل تولید چای اولونگ و سایر چایها است. صنعت قهوه در این منطقه کوچکتر است و قهوه با کیفیت بالا به میزان بسیار کمی در آنجا تولید میشود.
برداشت: نوامبر–آوریل
انواع: روبوستا
هاینان
قهوه در سال ۱۹۰۸ به این جزیره آورده شد، احتمالاً از مالزی. روبوستا در اینجا در جنوبیترین استان چین کشت میشود، هرچند که شهرت واقعی برای کیفیت در این منطقه وجود ندارد.
برداشت: نوامبر–آوریل
انواع: روبوستا
یک کافه مدرن در یک ساختمان سنتی در سوجو، در جنوب شرقی استان جیانگسو.
هند
ریشههای تولید قهوه در جنوب هند با افسانهها درهم تنیده است. داستان اینگونه است که یک زائر به نام بابا بودان در سال ۱۶۷۰ در حین بازگشت از مکه از یمن عبور کرد و هفت دانه قهوه را که صادرات آن به شدت کنترل میشد، قاچاق کرد. از آنجا که او هفت دانه برداشت، که عددی مقدس در اسلام است، این عمل به عنوان یک عمل مذهبی در نظر گرفته شد.
تپههای آنجا اکنون نام او را بر دوش دارند بابابودنگیری و این هنوز هم یک
منطقه مهم کشت قهوه.
تا میانه قرن نوزدهم تحت سلطه استعماری بریتانیا، مزارع قهوه در جنوب هند شروع به شکوفایی کردند. با این حال، این شکوفایی کوتاهمدت بود و محبوبیت قهوه دوباره کاهش یافت. در دهه ۱۸۷۰، صنعت قهوه به دلیل افزایش تقاضا برای چای و همچنین افزایش شیوع زنگ برگ که به گیاهان قهوه حمله میکرد، آسیب دید. بسیاری از مزارع به تولید چای روی آوردند، به طرز عجیبی همان مزارعی که در صادرات قهوه خود موفق بودند.
زنگ برگ قهوه هند را ترک نکرد، بلکه در عوض
تحقیقات در مورد انواع مقاوم به زنگزدگی تشویق شد. این تحقیق نسبتاً موفقیتآمیز بود و برخی از انواع جدید پرورش داده شدند، هرچند این قبل از آن بود که طعم قهوه به عنوان یک عامل بسیار مهم در نظر گرفته شود.
در سال 1942، هیئت قهوه هند بهوسیله یک قانون دولتی تأسیس شد که آغازگر تنظیم صنعت قهوه بود. برخی بر این باورند که با تجمیع قهوههای تولیدکنندگان مختلف، دولت انگیزههای تولیدکنندگان را برای بهبود کیفیت قهوهشان کاهش داد. با این حال، تولید قطعاً افزایش یافت و در دهه 1990، تولید هند به طرز شگفتانگیزی سی درصد افزایش یافت.
در دهه ۱۹۹۰ همچنین کاهش در مقررات حاکم بر
چگونه و کجا تولیدکنندگان میتوانند قهوه خود را بفروشند. بازار قهوه داخلی در هند نیز به سرعت رشد کرد. در حالی که هند دارای مصرف سرانه بسیار پایینی از قهوه است و چای به عنوان یک جایگزین بسیار ارزانتر محسوب میشود، جمعیت آن به قدری زیاد است که مصرف کل به مقدار قابل توجهی میرسد. مصرف سالانه به ازای هر نفر تنها ۱۰۰ گرم (۳٫۵ اونس) است، اما این منجر به مصرف کل دو میلیون کیسه قهوه در سال میشود. هند در مجموع کمی بیش از پنج میلیون کیسه تولید میکند، هرچند که اکثریت این مقدار از نوع روبوستا است.
روباستا از جهات زیادی برای هند بهتر از عربیکا مناسب است.
ارتفاعات پایینتر و اقلیم باعث میشود که تولید روبوستا بالا باشد. در هند نسبت به اکثر کشورهای دیگر، مراقبت و توجه بیشتری به تولید روبوستا میشود، بنابراین این نوع قهوه در بخش باکیفیت بازار قرار دارد. حتی بهترین روبوستاها هنوز طعمهای چوبی خاص این گونه را دارند، اما کمبود نسبی طعمهای ناخالص در روبوستای هندی، آنها را برای برشتهکنندگان محبوب میکند که هنوز روبوستا را در ترکیبهای اسپرسو خود دوست دارند.
اگرچه چای به طور کلی در هند محبوبتر است، این کشور دو میلیون از پنج میلیون کیسه قهوهای را که سالانه تولید میکند، مصرف میکند که بیشتر آن از نوع روبوستا است.
مونسونینگ
یکی از قهوههای معروف هند به نام مونسون مالابار شناخته میشود و از طریق یک فرآیند غیرمعمول به نام «مونسونینگ» تولید میشود. مونسونینگ اکنون یک فرآیند کنترلشده است اما در ابتدا بهطور کامل تصادفی آغاز شد. در زمان صادرات قهوه از هند به اروپا در دوران راج بریتانیا، قهوه در جعبههای چوبی حمل میشد و بنابراین در معرض هوای مرطوبی که در ماههای مونسون میآمد، قرار میگرفت. قهوه خام مقدار زیادی رطوبت جذب میکرد که تأثیر قوی بر روی فنجان قهوه حاصل داشت.
با بهبود شیوههای صادرات، تقاضا برای این قهوه غیرمعمول همچنان باقی ماند، بنابراین این فرآیند در کارخانهها در سواحل غربی بازسازی شد. مونسونینگ تنها با قهوههای فرآوری شده بهطور طبیعی انجام میشود؛ قهوه خام بعد از این فرآیند بسیار کمرنگ به نظر میرسد و تا حدی شکننده است. دانههای مونسون شده بهطور یکنواخت برشته کردن دشواری دارند و طبیعت شکننده آنها به این معنی است که یک کیسه قهوه برشته اغلب حاوی دانههای زیادی است که در فرآیند بستهبندی آسیب دیدهاند. با این حال، این موضوع نگرانکننده نیست و با قهوههای با کیفیت پایین که حاوی تکههای شکسته هستند، متفاوت است و باید از آنها اجتناب کرد.
در طول فرآیند موسمی، قهوه معمولاً اسیدیته خود را از دست میدهد اما
اغلب طعمهای تند و وحشی به خود میگیرد که آن را در صنعت قهوه تا حدی تقسیمکننده میسازد. برخی از غنای و شدت فنجان لذت میبرند در حالی که دیگران معتقدند طعمها نتیجه پردازش معیوب هستند و بسیار ناخوشایندند.
ردیابی
زیرا ۹۸ درصد از ۲۵۰۰۰۰ تولیدکننده قهوه در هند، تولیدکنندگان کوچک هستند، معمولاً پیدا کردن قهوههایی که قابل ردیابی به یک مزرعه خاص باشند، دشوار است. با این حال، این قهوهها معمولاً ارزش جستجو را دارند. ردیابی ممکن است تنها تا نقطه پردازش یا به یک منطقه خاص ممکن باشد.
توتهای قهوه در آفتاب در کورد، بخشی از تامیل نادو، یکی از چهار ایالت اصلی تولید قهوه در هند، خشک میشوند.
جمعیت: ۱,۳۲۶,۵۷۲,۰۰۰
تعداد کیسههای 60 کیلوگرمی (132 پوند) در سال 2016: 5,333,000
بیشتر قهوه هند در چهار ایالت اصلی کشت میشود که هر یک میتواند به تعدادی منطقه جغرافیایی کوچکتر تقسیم شود.
تامیل نادو
تمل نادو (که به سادگی به معنای «سرزمین تامیلها» است) جنوبیترین ایالت از ۲۸ ایالت هند است. شهر پایتخت آن چنای (که قبلاً مادراس نامیده میشد) است و این منطقه به خاطر معابد بزرگ هندو مشهور است.
پولنی
این بزرگترین منطقه تولید قهوه در ایالت است. در اینجا چالشهای متعددی برای تولیدکنندگان قهوه وجود دارد، از جمله شیوع بالای زنگ برگ (که انتخاب ارقام برای کشت را تعیین میکند)، کمبود نیروی کار، مالکیت غیابی و کمبود آب برای فرآوری پس از برداشت.
ارتفاع: ۶۰۰–۲,۰۰۰ متر (۲,۰۰۰–۶,۶۰۰ فوت)
برداشت: اکتبر–فوریه
انواع: S795، انتخاب 5B، انتخاب 9، انتخاب 10، کاوری
نیلگری
بسیاری از کشاورزان در این منطقه کوهستانی قبیلهای هستند و دارای زمینهای کوچک با محدودیتهای مالی میباشند. این منطقه حدود دو برابر بیشتر از عربیکا، روبوستا تولید میکند و با بارش باران زیاد و انواع مختلف آفات، از جمله کرم دانه قهوه، دست و پنجه نرم میکند. این منطقه غربیترین ناحیه کشت است که با کارناتاکا و کرالا هممرز است.
ارتفاع: ۹۰۰–۱,۴۰۰ متر (۳,۰۰۰–۴,۶۰۰ فوت)
برداشت: اکتبر–فوریه
انواع: S795، کنت، کاوری، روباتاس
شوروی
این منطقه تقریباً بهطور انحصاری عربیکا تولید میکند. بیشتر کشاورزان در این منطقه از کشاورزان کوچک هستند، اما توزیع زمین به نفع مزارع بزرگتر نامتعادل است. تنها ۵ درصد از مزارع حدود ۷۵ درصد از زمینهای زیر کشت قهوه را اشغال میکنند. یکی از مشکلات مزارع بزرگ در این منطقه، گرایش به کشت تکمحصولی درختانی است که برای سایهبان قهوه استفاده میشوند، که در اینجا بلوط نقرهای بسیار رایج است. بسیاری بر این باورند که تنوع درختان سایهبان برای تنوع زیستی و تولید پایدار اهمیت دارد.
ارتفاع: ۹۰۰–۱,۵۰۰ متر (۳,۰۰۰–۴,۹۰۰ فوت)
برداشت: اکتبر–فوریه
انواع: S795، کاوری، انتخاب 9
کارناتاکا
این ایالت بیشتر قهوه کشور را تولید میکند. این ایالت قبلاً به نام مایسور شناخته میشد، اما در سال ۱۹۷۳ به کارناتاکا تغییر نام داد. معنی این نام به طور کامل مورد توافق نیست و نظرات بین «زمینهای مرتفع» و «منطقه سیاه» تقسیم شده است، دومی اشاره به خاک پنبهای سیاه (ورتیسول) موجود در این منطقه دارد.
بابابودنگیری
این منطقه به عنوان زادگاه قهوه هندی شناخته میشود، جایی که بابا بودان نخستین دانههایی را که از یمن قاچاق کرده بود، کاشت.
ارتفاع: ۱۰۰۰–۱۵۰۰ متر (۳۳۰۰–۴۹۰۰ فوت)
برداشت: اکتبر–فوریه
انواع: S795، انتخاب 9، کاوری
چیکمگلور
این منطقه بزرگتری است که بابابودنگیری را در بر میگیرد. این منطقه حول شهر چیکماگالور متمرکز شده و به نام آن نامگذاری شده است. این منطقه کمی بیشتر از عربیکا، روبوستا تولید میکند.
ارتفاع: ۷۰۰–۱۲۰۰ متر (۲۳۰۰–۳۹۰۰ فوت)
برداشت: اکتبر–فوریه
انواع: S795، انتخاب 5B، انتخاب 9، کاوری، روباتاس
کُورگ
بسیاری از مزارع در این منطقه در قرن نوزدهم توسط بریتانیاییها تأسیس شدند و سپس در سال 1947 که هند به استقلال رسید، به محلیها فروخته شدند. تقریباً دو برابر زمین در اینجا برای کشت روبوستا نسبت به عربیکا استفاده میشود، بنابراین با توجه به بازده بالاتر آن، تقریباً سه برابر روبوستا نسبت به عربیکا در این منطقه تولید میشود.
ارتفاع: ۷۵۰–۱,۱۰۰ متر (۲,۴۵۰–۳,۶۰۰ فوت)
برداشت: اکتبر–فوریه
انواع: S795، انتخاب 6، انتخاب 9، روبوستا
منجارآباد
این منطقه بیشتر بر روی عربیکا متمرکز است، اگرچه چندین مزرعه آن به خاطر کیفیت روبوستاهایشان از طریق مسابقات برگزار شده توسط هیئت قهوه هند شناخته شدهاند.
ارتفاع: ۹۰۰–۱,۱۰۰ متر (۳,۰۰۰–۳,۶۰۰ فوت)
برداشت: اکتبر–فوریه
انواع: S795، انتخاب 6، انتخاب 9، کاوری
کرالا
این ایالت جنوب غربی تقریباً یک سوم از کل تولید قهوه هند را تولید میکند. این منطقه میزبان سواحل مالابار است و بنابراین قهوههای مالابار موسمی و تولید قهوه ارگانیک در این منطقه موفقیت بیشتری نسبت به سایر مناطق داشته است. صادرات ادویه از اینجا در قرن ۱۵ آغاز شد که پرتغالیهای نخستین را به این منطقه آورد و مسیر تجاری را ایجاد کرد که راه را برای استعمار اروپا در هند هموار کرد.
تروا نکور
این منطقه عمدتاً روبوستا میکارد، هرچند که برخی عربیکاها در ارتفاعات بالاتر تولید میشوند.
ارتفاع: ۴۰۰–۱۶۰۰ متر (۱۳۰۰–۵۲۰۰ فوت)
برداشت: اکتبر–فوریه
انواع: S274، روبوستا
وایاناد
ارتفاع پایین در این بخش از هند واقعاً تنها به تولید روبوستا کمک میکند.
ارتفاع: ۶۰۰–۹۰۰ متر (۲,۰۰۰–۳,۰۰۰ فوت)
برداشت: اکتبر–فوریه
انواع: روبوستا، S274
آندرا پرادش
رشتهکوههای غات شرقی در امتداد سواحل شرقی هند قرار دارد و ارتفاع لازم برای کشت قهوه را فراهم میکند. با این حال، تنها مقدار نسبتاً کمی قهوه در این منطقه تولید میشود که عمدتاً از نوع عربیکا است.
ارتفاع: ۹۰۰–۱,۱۰۰ متر (۳,۰۰۰–۳,۶۰۰ فوت)
برداشت: اکتبر–فوریه
انواع: S795، انتخاب 4، انتخاب 5، کاوری
اندونزی
اولین تلاش برای کشت قهوه در مجمعالجزایر اندونزی ناموفق بود. در سال ۱۶۹۶، فرماندار جاکارتا (در آن زمان باتاویا) یک هدیه از چند نهال قهوه از سوی فرماندار هلندی مالابار در هند دریافت کرد. این گیاهان در سیلابی در جاکارتا از بین رفتند، بنابراین یک محموله دوم در سال ۱۶۹۹ ارسال شد. این گیاهان شکوفا شدند.
آمستردام با قیمتهای بالایی به فروش میرسید، به طوری که ۱ کیلوگرم (۲ پوند) تقریباً یک درصد از متوسط درآمد سالانه را تشکیل میداد. قیمت در طول قرن هجدهم به آرامی کاهش یافت، اما قهوه بهطور غیرقابل انکاری برای شرکت هند شرقی هلند (VOC) بسیار سودآور بود. با این حال، از آنجا که جاوه در آن زمان تحت سلطه استعماری بود، برای کشاورزانی که آن را کشت میکردند، اصلاً سودآور نبود. در سال ۱۸۶۰، یک مقام استعماری هلندی رمانی به نام "مکس هاولار: یا حراجهای قهوه شرکت تجاری هلند" نوشت که به توصیف سوءاستفادههای سیستم استعماری میپرداخت. این کتاب تأثیر ماندگاری بر جامعه هلند داشت و نظر عمومی را درباره نحوه تجارت قهوه و سیستم استعماری بهطور کلی تغییر داد. نام مکس هاولار اکنون برای یک گواهینامه اخلاقی در صنعت قهوه استفاده میشود.
در ابتدا اندونزی تنها قهوه عربی تولید میکرد، اما زنگ قهوه در سال ۱۸۷۶ بخش زیادی از محصول را نابود کرد. تلاشهایی برای کاشت برخی از انواع دیگر قهوه صورت گرفت.
گونه لیبریکا به جای آن، اما آن نیز از دست زنگ برگ رنج میبرد، بنابراین تولید به روبوستا که مقاوم به بیماری است، تغییر کرد. امروزه روبوستا هنوز بخش قابل توجهی از محصول را تشکیل میدهد.
گِلینگ بَسَه
یکی از جنبههای منحصر به فرد تولید قهوه در اندونزی و منبع طعم عمیقاً تقسیمشده قهوه اندونزی، فرآیند سنتی پس از برداشت گیلینگ باساه است. این فرآیند ترکیبی عناصر فرآیندهای شسته و طبیعی را در بر میگیرد. این فرآیند نیمهشسته تأثیر چشمگیری بر کیفیت فنجان دارد. این فرآیند به طور قابل توجهی اسیدیته قهوه را کاهش میدهد و به نظر میرسد که بدنه آن را نیز افزایش میدهد و فنجانی نرمتر، گردتر و با بدنه سنگینتر از قهوه ایجاد میکند. با این حال، همچنین مجموعهای از طعمهای اضافی را معرفی میکند که گاهی گیاهی یا علفی، گاهی چوبی یا نمکی و گاهی خاکی هستند. این به این معنا نیست که تمام قهوههایی که به این روش فرآوری میشوند، از نظر کیفیت یکنواخت هستند و از نوعی استانداردسازی طعم عبور کردهاند. در کیفیت این قهوهها تنوعهای زیادی وجود دارد.
طعم قهوههای نیمهشسته بهویژه در میان جامعه قهوهنوشان بسیار بحثبرانگیز است
صنعت قهوه. اگر قهوهای از آفریقا یا آمریکای مرکزی طعمهای یکسانی را نشان دهد، صرفنظر از اینکه فرآیند چقدر خوب انجام شده باشد، به عنوان معیوب در نظر گرفته شده و بلافاصله توسط هر خریدار بالقوهای رد میشود. با این حال، بسیاری از افراد قهوههای غلیظ و سنگین بدست آمده از محمولههای نیمهشسته اندونزی را خوشمزه میدانند و به همین دلیل صنعت همچنان به خرید آنها ادامه میدهد.
در سالهای اخیر، خریداران تخصصی تولیدکنندگان را در سراسر اندونزی تشویق کردهاند تا بیشتر با فرآیند شسته شده آزمایش کنند تا بتوانند قدری از طعم تنوع و زمین را درک کنند و نه فقط طعمهای غالب فرآیند. خواهیم دید که آیا تقاضا برای این قهوهها به اندازهای قوی است که تولید گستردهتری از قهوههای تمیز را تشویق کند یا اینکه صنعت همچنان تقاضای قوی برای محمولههای نیمهشسته را خواهد دید و به سادگی به آن پاسخ خواهد داد.
یک زن اندونزیایی به بالای یک درخت قهوه بزرگ میرود تا محصول را برداشت کند. قهوه از قرن 16 میلادی از اینجا صادر شده است، زمانی که شرکت هند شرقی هلند تجارت سودآوری را راهاندازی کرد.
سبدهای بزرگ توتهای روبوستا برای خشک شدن در آفتاب در تانگاموس، استان لامپونگ، یکی از بزرگترین مناطق تولید قهوه در اندونزی، پخش میشوند.
در حالی که ممکن است قهوههایی از مزارع فردی در جزایر پیدا شود، این قهوهها نسبتاً نادر هستند. با این حال، آنهایی که قابل ردیابی بوده و به طور کامل شسته شدهاند (به جای نیمهشسته) قطعاً ارزش امتحان کردن را دارند.
بیشتر قهوه توسط کشاورزان کوچک با تنها ۱-۲ هکتار (۲.۲-۴.۴ جریب) زمین تولید میشود، بنابراین معمولاً قهوه تنها تا یک ایستگاه شستشوی خاص یا فقط یک منطقه قابل ردیابی است. در کیفیت این قهوههای منطقهای تنوع بسیار زیادی وجود دارد و ممکن است نوعی قمار باشد.
جمعیت: ۲۶۳,۵۱۰,۰۰۰
تعداد کیسههای 60 کیلوگرمی (132 پوند) در سال 2016: 11,491,000
از ریشههای خود در جاوا، قهوه به آرامی به سایر جزایر منطقه گسترش یافت، ابتدا به سولاوسی در سال ۱۷۵۰. این محصول تا سال ۱۸۸۸ به شمال سوماترا نرسید و ابتدا در اطراف دریاچه توبا کشت شد و در نهایت در سال ۱۹۲۴ در منطقه دریاچه تاوار در گایو ظاهر شد.
سوماترا
جزیره سوماترا سه منطقه اصلی کشت دارد: استان آچه در شمال، منطقه دریاچه توبا کمی به سمت جنوب و بهتازگی، قهوه در جنوب جزیره در اطراف مانگکوراجا تولید شده است. ممکن است بتوان قهوهها را به مناطق کوچکتر درون این مناطق نسبت داد: تاکنگون یا بنر ماریه در منطقه آچه؛ و لینتونگ، سیدیکالانگ، دولوک سانگول یا سریبو دولوک در اطراف دریاچه توبا. قابلیت ردیابی تا این سطح نسبتاً جدید است.
در گذشته معمول بود که قهوهای تحت نام «سوماترا ماندلینگ» فروخته شود. جایی به نام ماندلینگ وجود ندارد و این نام به یک گروه قومی از جزیره اشاره دارد. اغلب قهوههای ماندلینگ درجهبندی میشدند، یا ۱ یا ۲. به نظر میرسد که این درجهبندی بر اساس کیفیت فنجان باشد نه قهوه سبز، که بیشتر معمول است، اما...
محتاط در توصیه به همه دانشآموزان پایه ۱ زیرا اعطای نمره گاهی اوقات ممکن است بهطور نسبتاً تصادفی به نظر برسد.
غیرمعمول است که انواع مختلف قهوه را به دستههای جداگانه تقسیم کنند، بنابراین بیشتر قهوههای سوماترا احتمالاً ترکیبی از انواع ناشناخته خواهند بود. قهوههای سوماترا از بندر مدان ارسال میشوند، اما آب و هوای گرم و مرطوب میتواند تأثیر منفی بر قهوه داشته باشد اگر قبل از ارسال مدت طولانی در کنار اسکله بماند.
ارتفاع: آچه ۱۱۰۰–۱۳۰۰ متر (۳۶۰۰–۴۳۰۰ فوت)، دریاچه توبا ۱۱۰۰–۱۶۰۰ متر (۳۶۰۰–
۵,۲۰۰ فوت)، مانگکوراجا ۱,۱۰۰–۱,۳۰۰ متر (۳,۶۰۰–۴,۳۰۰ فوت)
برداشت: سپتامبر–دسامبر
انواع: تیپیکا (شامل برگاندا، سیدیکالانگ و دژمبر)، تیم تیم، آتنک، اونان گانجانگ
جاوا
در اینجا یافتن مزارع بزرگ قهوه بیشتر از هر جای دیگری در اندونزی رایج است، به دلیل تاریخ و شیوههای استعماری هلندیها. چهار مزرعه بزرگتر، که قبلاً املاک دولتی بودند، بیش از ۴۰۰۰ هکتار (۸۸۰۰ جریب) را در بر میگیرند. برای مدت طولانی، این جزیره شهرت فوقالعادهای برای قهوهاش داشت، هرچند مطمئن هستم که مدت زیادی نگذشت که قهوههای دیگری به جای قهوه واقعی در ترکیب «موکا-جاوا» بسیاری از رستکنندهها قرار گرفتند. قهوههای جاوه برای مدت طولانی قیمتهای بالایی داشتند، هرچند قیمتها در اواخر قرن بیستم کاهش یافت.
بخش عمدهای از قهوه در سمت شرقی جاوه، در اطراف آتشفشان ایجن کاشته میشود، اما تولیدکنندگانی نیز در سمت غربی جزیره وجود دارند.
ارتفاع: ۹۰۰–۱,۸۰۰ متر (۳,۰۰۰–۵,۹۰۰ فوت)
برداشت: تیر–شهریور
انواع: تیپیکاس، آتنک، USDA
بیشتر قهوههای تولید شده در سولاویسی توسط کشاورزان کوچک تولید میشود، هرچند که هفت مزرعه بزرگ وجود دارد که حدود پنج درصد از تولید کل را تشکیل میدهند. بیشتر قهوه عربیکا در این جزیره در ارتفاعات اطراف تانا توراجا کشت میشود. در جنوب، شهر کلاوسی قرار دارد که به نوعی نام تجاری برای قهوههای این منطقه شده است. دو منطقه دیگر که کمتر شناخته شدهاند، ماماسا در غرب و گوا در جنوب کلاوسی هستند. برخی از جالبترین قهوههای این جزیره بهطور کامل شسته میشوند و میتوانند بهطور استثنایی لذتبخش باشند. اگر فرصتی پیدا کردید، توصیه میکنم آنها را جستجو کنید. با این حال، فرآیند نیمهشسته هنوز رایج است و جزیره همچنین مقدار خوبی از قهوه روبوستا تولید میکند. تولید قهوه در سراسر منطقه میتواند تا حدی بینظم باشد، زیرا بسیاری از کشاورزان کوچک قهوه را برای درآمد اضافی کشت میکنند و تلاشهای خود را بر روی محصولات دیگر متمرکز میکنند.
ارتفاع: تانا توراجا ۱۱۰۰–۱۸۰۰ متر (۳۶۰۰–۵۹۰۰ فوت)، ماماسا ۱۳۰۰–۱۷۰۰ متر (۴۳۰۰–۵۶۰۰ فوت)، گوا به طور متوسط ۸۵۰ متر (۲۸۰۰ فوت)
برداشت: مه–آبان
انواع: S795، تیپیکا، آتنک
فلورس
فلورس یک جزیره کوچک است که حدود ۳۲۰ کیلومتر (۲۰۰ مایل) به سمت شرق بالی واقع شده و در میان جزایر اندونزی، دیر به کشت قهوه و ایجاد شهرت قوی برای آن پرداخته است. در گذشته، معمول بود که بخش بزرگی از قهوه فلورس به صورت داخلی فروخته شود یا با قهوههای دیگر مخلوط گردد، به جای اینکه به عنوان «قهوه فلورس» صادر شود. این جزیره دارای ترکیبی از آتشفشانهای فعال و خاموش است که تأثیر مثبتی بر خاکها داشتهاند. یکی از مناطق کلیدی کشت، باجاوا است. از نظر فرآوری قهوه، فرآیند نیمهشسته هنوز در این منطقه بسیار رایج است، هرچند که قهوههای کاملاً شسته نیز تولید میشود.
ارتفاع: ۱۲۰۰–۱۸۰۰ متر (۳۹۰۰–۵۹۰۰ فوت)
برداشت: مه–سپتامبر
انواع: آتنگ، تیپیکا، روبوستا
بالی
قهوه به بالی نسبتاً دیر وارد شد و در ابتدا در فلات مرتفع کینتامانی کشت میشد. تولید قهوه در بالی در سال ۱۹۶۳ با یک setback قابل توجه مواجه شد، زمانی که آتشفشان گونونگ آگونگ فوران کرد و دو هزار نفر را کشت و ویرانی گستردهای در شرق جزیره به بار آورد. تا اواخر دهه ۱۹۷۰ و اوایل دهه ۱۹۸۰، دولت اقدامات بیشتری برای ترویج تولید قهوه انجام میداد، بخشی از آن با توزیع نهالهای عربیکا. با این حال، میتوان گفت که این تلاشها موفقیت محدودی داشت، زیرا امروزه حدود هشتاد درصد تولید جزیره از نوع روبوستا است.
در حالی که گردشگری بزرگترین درآمد جزیره را فراهم میکند، کشاورزی بزرگترین کارفرما است. در گذشته، ژاپن بخش قابل توجهی، اگر نه تمام، محصول قهوه را خریداری میکرد.
ارتفاع: ۱,۲۵۰–۱,۷۰۰ متر (۴,۱۰۰–۵,۶۰۰ فوت)
برداشت: مه–اکتبر
انواع: تیپیکا و مشتقات تیپیکا، روبوستا
دانههای خام قهوه در یک مزرعه در بالی خشک میشوند. تولید قهوه اشتغال قابل توجهی در این منطقه ایجاد میکند و بخش زیادی از برداشت قهوه به ژاپن فروخته میشود.
مزارع در ارتفاعات شرقی و غربی پاپوآ گینه نو، بارزترین مناطق برای قهوه هستند که بیشتر آنها متعلق به کشاورزان کوچک است.
پاپوآ گینه نو
بسیاری از مردم قهوههای پاپوآ گینه نو را با قهوههای اندونزی مرتبط میدانند، اما این کار ناعادلانه خواهد بود. پاپوآ گینه نو بهدرستی متمایز است و نیمه شرقی گینه نو در مقایسه با پاپوآ همسایه، در زمینه قهوه نسبتاً کماشتراک است.
با استفاده از بذرهای کوه آبی جامائیکا تأسیس شد و تا سال ۱۹۲۸
تولید قهوه به طور جدی آغاز شده بود.
صنعت در دهه ۱۹۵۰ با ایجاد زیرساختهایی برای تسهیل حرکت قهوه در سراسر جزیره، رشد ساختاریتری را آغاز کرد. رشد بیشتری در دهه ۱۹۷۰ دنبال شد، شاید به دلیل کاهش تولید در برزیل. دولت مجموعهای از برنامهها را برای تشویق به اداره مزارع کوچک توسط تعاونیها حمایت کرد. در آن زمان، صنعت بیشتر بر روی املاک مدیریتشده متمرکز بود، اما از دهه ۱۹۸۰ به بعد، صنعت شروع به تغییر و تمرکززدایی کرده است. این احتمالاً به دلیل کاهش قیمت قهوه است که بسیاری از املاک را در مشکلات مالی قرار داده است. کشاورزان کوچک در برابر نیروهای بازار در معرض خطر کمتری هستند و بنابراین توانستهاند به تولید قهوه ادامه دهند.
اگرچه تولید قهوه در پاپوآ گینه نو تنها در قرن بیستم آغاز شد، اما اکنون یک محصول تثبیت شده است. عربیکا بخش عمدهای از صادرات را تشکیل میدهد و عمدتاً در مناطق کوهستانی کشت میشود.
ردیابی
چندین املاک بزرگ هنوز به طور بسیار موفقی فعالیت میکنند، بنابراین امکان یافتن قهوههایی از یک املاک خاص وجود دارد. تاریخچه طولانی از قابلیت ردیابی وجود ندارد و در گذشته برخی مزارع قهوه را از تولیدکنندگان دیگر خریداری میکردند تا به عنوان قهوه خودشان ارائه دهند. ایده فروش قهوه بر اساس منطقه نیز نسبتاً جدید است. با این حال، ارتفاع و خاکهای کشور پتانسیل بالایی برای کیفیت ارائه میدهند، بنابراین در چند سال گذشته علاقهمندی جدیدی از سوی بازار تخصصی به وجود آمده است. به دنبال قهوههایی باشید که قابلیت ردیابی به یک املاک خاص یا گروهی از تولیدکنندگان را دارند.
جمعیت: ۷,۰۶۰,۰۰۰
تعداد کیسههای 60 کیلوگرمی (132 پوند) در سال 2016: 1,171,000
بیشتر قهوههای پاپوآ گینه نو در مناطق مرتفع تولید میشود و این منطقه پتانسیل بالایی برای تولید قهوههای شگفتانگیز در آینده دارد. در حالی که برخی قهوهها در خارج از این مناطق کلیدی کشت میشوند، اما مقدار آن بسیار کم است.
فلات شرقی
یک رشته کوه واحد در سراسر کشور وجود دارد و ارتفاعات شرقی بخشی از آن را تشکیل میدهند.
ارتفاع: ۴۰۰–۱,۹۰۰ متر (۱,۳۰۰–۶,۲۰۰ فوت)
برداشت: آوریل–سپتامبر
انواع: بوربن، تیپیکا، آرusha
فلاتهای غربی
این منطقه دیگر کلیدی در تولید قهوه است. بیشتر قهوه در این منطقه در اطراف پایتخت منطقهای، یعنی کوه هاگن، که به خاطر یک آتشفشان قدیمی و غیرفعال نامگذاری شده، رشد میکند. قهوه تولید شده در این منطقه اغلب در گورکا آسیاب میشود، بنابراین ردیابی برخی از قهوهها میتواند دشوار باشد. ترکیب ارتفاع و خاک بسیار حاصلخیز، پتانسیل کیفیت در این منطقه را به طرز فوقالعادهای هیجانانگیز میکند.
ارتفاع: ۱,۰۰۰–۱,۸۰۰ متر (۳,۳۰۰–۵,۹۰۰ فوت)
برداشت: آوریل–سپتامبر
انواع: بوربن، تیپیکا، آرusha
استان سیمبو
سیمبو (که بهطور رسمی بهعنوان چیمبو نوشته میشود) سومین منطقه بزرگ تولید قهوه است، اما تولید آن بهطور قابل توجهی کمتر از هر یک از استانهای مرتفع است. این نام از لهجه محلی و کلمه سیپو به معنای «متشکرم» گرفته شده است. بیشتر قهوه اینجا از باغهای قهوه اطراف خانههای کشاورزان کوچک میآید. تقریباً نود درصد از جمعیت به نوعی در تولید قهوه مشغول هستند و برای بسیاری، این تنها محصول نقدی است که کشت میکنند.
ارتفاع: ۱,۳۰۰–۱,۹۰۰ متر (۴,۳۰۰–۶,۲۰۰ فوت)
برداشت: آوریل–سپتامبر
انواع: بوربن، تیپیکا، آرusha
فیلیپینها
تاریخ قهوه در فیلیپین داستان دیگری از محصولی است که از پایهای برای اقتصاد به سمت ناپدید شدن تقریباً کامل پیش رفته است. رایجترین نسخه این داستان از سال ۱۷۴۰ آغاز میشود، زمانی که قهوه برای اولین بار توسط یک راهب اسپانیایی در لیپا، در استان باتانگاس کاشته شد. این محصول تحت سلطه استعماری اسپانیا شکوفا شد و در سرتاسر فیلیپین گسترش یافت.
n 1828,
املاک او در جالا جالین در استان ریزال به یک کشتزار حاصلخیز تبدیل شد و جایزهای به ارزش هزار پزو را به دست آورد. موفقیت او دیگران را تشویق کرد تا به همین سمت بروند و کشت قهوه را افزایش داد.
تا دهه ۱۸۶۰، فیلیپین تجارت سالمی در صادرات قهوه داشت و بازار بزرگی در ایالات متحده از طریق دروازه سان فرانسیسکو وجود داشت. تکمیل کانال سوئز در سال ۱۸۶۹ اروپا را نیز به عنوان یک بازار بالقوه گشود. تا دهه ۱۸۸۰، فیلیپین چهارمین تولیدکننده بزرگ در جهان بود، اما در سال ۱۸۸۹ سرانجام به بیماری زنگ برگ که بسیاری از کشورهای دیگر را تحت تأثیر قرار داده بود، تسلیم شد.
ترکیبی از زنگ برگ و حشرات خسارت سنگینی را به بار آورد در
منطقه باتانگاس - هنوز هم منطقه تولید غالب - و دو سال بعد تولید کمتر از بیست درصد آنچه که بوده است، بود.
برخی نهالها به سمت شمال به کاویت منتقل شدند که به نظر میرسید در آنجا شکوفا شدهاند. با این حال، بیشتر کشاورزان از قهوه به محصولات دیگر روی آوردند و به مدت حداقل پنجاه سال، این صنعت نسبتاً راکد بود.
در دهه ۱۹۵۰، دولت تلاش کرد تا صنعت قهوه را احیا کند. با کمک ایالات متحده، انواع مقاوم به بیماری و روبوستا را به عنوان بخشی از یک برنامه استراتژیک پنجساله وارد کرد. این تلاش نسبتاً موفقیتآمیز بود و تولید افزایش یافت، اما تا سال ۱۹۶۲ یا ۱۹۶۳ بود که سطح تولید به حدی رسید که خودکفا محسوب میشد و قهوه دیگر برای مصرف محلی وارد نمیشد. بخشی از تقاضای محلی ناشی از تولید قهوه فوری در کارخانههای اطراف فیلیپین بود.
تولید قهوه به طرق مختلفی منعکس کننده قیمتهای جهانی است و هناك
تولید بر اساس وجود تقاضای کافی دچار نوسان بوده است. یخزدگی در برزیل در سال ۱۹۷۵ به طور موقت به فیلیپین این فرصت را داد که دوباره به یک کشور صادرکننده تبدیل شود.
تولید در حال حاضر دوباره نسبت به سالهای اخیر افزایش یافته است. برنامههایی برای تشویق تولید همچنان در حال اجراست، هرچند مصرف داخلی به اندازهای قوی باقی مانده که به این معنی است که بسیار کم است.
قهوه از فیلیپین صادر میشود. از آنجا که مقدار کمی قهوه صادر میشود و بخش زیادی از آنچه تولید میشود از نوع روبوستا است، به نظر نمیرسد که در آینده نزدیک قهوههای عالی در دسترس باشد.
با این حال، کشور دو گونه دیگر قهوه را تولید میکند که معمولاً در جاهای دیگر یافت نمیشود: قهوه لیبریکا و قهوه اکسلسا. اگرچه هیچکدام از نظر طعم چیز خاصی برای هیجانزده شدن نیستند، اما از نظر تجربه، بهطور غیرقابلانکاری جالب هستند اگر فرصتی برای امتحان آنها پیش بیاید.
یک کافه در یک روستا در فیلیپین. تا اوایل دهه ۱۹۶۰، فیلیپین به اندازه کافی قهوه برای تأمین نیاز داخلی تولید نمیکرد و این کشور در حال حاضر قهوه بسیار کمی صادر میکند.
ردیابی
قهوه از ترکیبی از تعاونیها، مزارع و تولیدکنندگان کوچک به دست میآید. قهوههای بهتر از فیلیپین معمولاً قابل ردیابیتر هستند، هرچند که بسیار نادرند.
جمعیت: ۱۰۰,۹۸۲,۰۰۰
تعداد کیسههای 60 کیلوگرمی (132 پوند) در سال 2016: 200,000
فیلیپین از ۷,۶۴۱ جزیره تشکیل شده است. از این رو، مناطق رشد معمولاً مجموعهای از جزایر یا گروههایی از سرزمینها هستند، نه نواحی توپوگرافی متمایز مانند رشتهکوهها.
منطقه اداری کوردیلرا
یک منطقه کوهستانی در شمال لوزون که شامل استان کوهستانی، بنگوت، کالیگا، ایفوگائو و آبر است، منطقه اداری کوردیلرا (CAR) تنها منطقه محصور در خشکی در کشور است. این منطقه بالاترین ناحیه کشت در فیلیپین است، هرچند که روبوستا در ارتفاعات پایینتر در اطراف شمال لوزون کشت میشود.
ارتفاع: ۱,۰۰۰–۱,۸۰۰ متر (۳,۲۸۰–۵,۹۰۰ فوت)
برداشت: اکتبر–مارس
انواع: بوربن قرمز، بوربن زرد، تیپیکا، موندونوو، کاتورا
کالابارزون
این منطقه اداری عمدتاً دشتهای پست است که گونههای قهوه غیر از عربیکا را در اطراف مانیل و به سمت جنوب و شرق کشت میکند.
ارتفاع: ۳۰۰–۵۰۰ متر (۹۸۰–۱,۶۴۰ فوت)
برداشت: اکتبر–مارس
انواع: روبوستا، اکسلسا، لیبریکا
میماروپا
این منطقه مجموعهای از جزایر در جنوب غربی است که چهار استان میندورو، ماریندوک، رومبلون و پالوان را تشکیل میدهد. در حالی که مناطق کوهستانی به ارتفاعات بالایی میرسند، قهوه عمدتاً در نواحی پایینتر کشت میشود.
ارتفاع: ۳۰۰–۵۰۰ متر (۹۸۰–۱,۶۴۰ فوت)
برداشت: اکتبر–مارس
انواع: روبوستا، اکسلسا
ویسایاس
گروه دیگری از جزایر، از جمله بوهول که به خاطر کوههای کوچک و گرد غیرمعمولی به نام تپههای شکلاتی مشهور است. خاک آتشفشانی جزایر نگروس برای کشت قهوه بسیار مناسب است، اما ارتفاع لازم برای تولید قهوه با طعم بهتر را ندارد.
ارتفاع: ۵۰۰–۱۰۰۰ متر (۱,۶۴۰–۳,۲۸۰ فوت)
برداشت: اکتبر–مارس
انواع: کتیمور، روبوستا
مینداناو
جنوبیترین منطقه کشت قهوه در فیلیپین، پربازدهترین آن است. نزدیک به ۷۰ درصد درختان قهوه در فیلیپین در این منطقه کاشته شدهاند.
ارتفاع: ۷۰۰–۱,۲۰۰ متر (۲,۳۰۰–۳,۹۴۰ فوت)
برداشت: اکتبر–مارس
انواع: میسور، تیپیکا، SV-2006، کاتیمور، روبوستا، اکسلسا
یک کشاورز گیلاسهای قهوه را در شهر آمادئو در منطقه کلابارزون خشک میکند. فیلیپین گامهای احتیاطی به سوی بازپسگیری وضعیت خود به عنوان یک تاجر جهانی قهوه برمیدارد.
لوبیا.
تایلند
یکی از معتبرترین داستانها درباره معرفی قهوه به تایلند به سال ۱۹۰۴ برمیگردد. یک زائر مسلمان که از مکه به خانه بازمیگشت، در راه خود به تایلند از اندونزی عبور کرد و با خود یک گیاه روبوستا آورد که آن را در جنوب کشور کاشت. داستان دیگری نیز وجود دارد که در آن یک مهاجر ایتالیایی در دهه ۱۹۵۰ قهوه عربیکا را به شمال کشور آورد. چه یکی از این داستانها یا هر دو درست باشد، تا دهه ۱۹۷۰ هیچ اهمیت اقتصادی برای قهوه به عنوان یک محصول قائل نشدند.
ارزش به اندازه کافی بالا برای ارزشمند بودن تغییر از تولید تریاک و
شیوه کشاورزی سوزاندن و کشت که با آن همراه بود. در حالی که این پروژه آغاز صنعت قهوه در تایلند را نشان میداد، قهوه تا بعداً به یک محصول عمده تبدیل نشد.
تولید در اوایل دهه 1990 به اوج خود رسید، اما نوسانات قیمت جهانی تولیدکنندگان را دلسرد کرده است، بنابراین در دو دهه گذشته نوسانات قابل توجهی در تولید وجود داشته است. از آنجا که عمدتاً عربیکا در شمال کشور و روبوستا در جنوب کشت میشود، بخش بزرگی از نوسانات از ارتفاعات شمالی ناشی میشود که قیمت تأثیر بیشتری خواهد داشت. ردیابی دقیق تولید در تایلند
دشواری قهوه اغلب از طریق قاچاق از مرزهای لائوس و میانمار عبور میکند.
امروز تایلند به طور پیوسته در حال ساختن شهرتی به عنوان یک رقیب ضعیف است
در میان تولیدکنندگان قهوههای عالی. در حالی که بیشتر قهوه تولید شده در کشور کیفیت بالایی ندارد، برخی مزارع و تعاونیها در تلاشند تا محصولی ممتاز تولید کنند. افزایش مصرف داخلی قهوه با کیفیت نیز به رشد این صنعت کمک میکند.
ردیابی
قهوهها بسیار به ندرت از مزارع تکمحصولی میآیند. آنچه رایجتر است، گروههای تولیدکننده یا تعاونیها در میان تولیدکنندگان با تمرکز بیشتر بر کیفیت است.
دانههای قهوه در شمال تایلند که عمدتاً عربیکا کشت میشود، در آفتاب پهن شدهاند تا خشک شوند. جنوب کشور تنها روبوستا تولید میکند.
جمعیت: ۶۸,۸۶۴,۰۰۰
تعداد کیسههای 60 کیلوگرمی (132 پوند) در سال 2016: 664,000
منطقه شمالی
منطقه کوهستانی شمالی تایلند شامل استانهای قهوهکاری مانند چیانگ مای، چیانگ رای، لامپانگ، مائه هونگ سون و تاک است. تمام قهوههای خاص تایلند از این منطقه و از طریق جمعیت دُوی چانگ به دست میآید.
برداشت: نوامبر–مارس
ارتفاع: ۱,۰۰۰–۱,۶۰۰ متر (۳,۲۸۰–۵,۲۵۰ فوت)
انواع: کاتورا، کاتیمور، کاتویی
منطقه جنوبی
جنوب کشور فقط روبوستا میکارد و قهوه در استانهای سورات تانی، چومفون، ناکون سی تامارات، فانگ نگا، کرابی و رانگون تولید میشود.
برداشت: دسامبر–ژانویه
ارتفاع: ۸۰۰–۱۲۰۰ متر (۲۶۲۰–۳۹۴۰ فوت)
انواع: روبوستا
کارگران اجتماعی دانههای قهوه را در قهوهخانه دوی چانگ در ارتفاعات استان چیانگ رای انتخاب میکنند.
زنی در ماه نوامبر، که فصل برداشت در شمال تایلند آغاز میشود، گیلاسهای قرمز رسیده قهوه را در یک مزرعه در چیانگ رای برداشت میکند. آخرین محصولات قهوه در ماه مارس برداشت میشوند.
ویتنام
ویتنام میتواند به عنوان یک گنجایش غیرمعمول در کتابی که بر روی قهوههای تخصصی با کیفیت بالا تمرکز دارد، در نظر گرفته شود، زیرا عمدتاً روبوستا تولید میکند. با این حال، ویتنام به دلیل تأثیری که بر هر کشور تولیدکننده قهوه در جهان داشته، متفاوت است و بنابراین شایسته گنجاندن است تا درکی از آن ارائه شود.
در منطقه بوان ما توت در ارتفاعات مرکزی، صنعت قهوه به دلیل جنگ ویتنام مختل شد. پس از جنگ، صنعت قهوه به طور فزایندهای جمعی شد که منجر به کاهش عملکرد و تولید گردید. در این زمان، حدود ۲۰۰۰۰ هکتار زمین حدود ۵۰۰۰ تا ۷۰۰۰ تن قهوه تولید میکرد. در ۲۵ سال آینده، مساحت زمینهای زیر کشت قهوه ۲۵ برابر و تولید کلی کشور ۱۰۰ برابر افزایش خواهد یافت.
بخش عمدهای از رشد صنعت به اصلاحات دِوی موی در سال ۱۹۸۶ مربوط میشود که به شرکتهای خصوصی در صنایعی که محصولات کالایی تولید میکردند، اجازه فعالیت داد. در دهه ۱۹۹۰، تعداد زیادی شرکت جدید در ویتنام تأسیس شد که بسیاری از آنها بر تولید انبوه قهوه متمرکز بودند. در این زمان، بهویژه بین سالهای ۱۹۹۴ و ۱۹۹۸، قیمتهای قهوه نسبتاً بالا بود که مشوقهای قوی را فراهم میکرد.
برای افزایش تولید قهوه. بین سالهای ۱۹۹۶ تا ۲۰۰۰، تولید قهوه ویتنام دو برابر شد و این موضوع تأثیر ویرانگری بر قیمت جهانی قهوه خواهد داشت.
افزایش چشمگیر تولید ویتنام، که این کشور را به دومین تولیدکننده بزرگ قهوه در جهان تبدیل کرد، منجر به وضعیتی از مازاد جهانی شد و این باعث سقوط شدید قیمتها گردید. با وجود اینکه ویتنام قهوه روبوستا تولید میکرد و نه عربیکا، این موضوع همچنان بر قیمت عربیکا تأثیر گذاشت زیرا بسیاری از بزرگترین خریداران به یک محصول کالایی نیاز داشتند نه یک محصول با کیفیت. بنابراین، مازاد قهوه با کیفیت پایین به نفع آنها عمل کرد.
از نقطه اوج ۹۰۰۰۰۰ تن قهوه در سال ۲۰۰۰، تولید به شدت کاهش یافت. با این حال، با بهبود قیمتهای قهوه، تولید ویتنام نیز افزایش یافت. محصول سال ۲۰۱۲/۲۰۱۳ حدود ۱.۳ میلیون تن بود و همچنان تأثیر زیادی بر صنعت جهانی دارد. در سالهای اخیر، تمایل به سمت قهوه عربیکا بیشتر شده است، هرچند که کمبود ارتفاع چالشی برای دستیابی به محصول با کیفیت بالا به شمار میآید.
ردیابی
در ویتنام چندین املاک بزرگ وجود دارد که اغلب تحت کنترل شرکتهای چندملیتی هستند، بنابراین امکان مشاهده سطوح خوبی از قابلیت ردیابی وجود دارد. با این حال، یافتن محمولههای با کیفیت بالا بسیار چالشبرانگیز خواهد بود.
ویتنام دومین تولیدکننده بزرگ قهوه در جهان است و بیشتر قهوه به صورت دستی برداشت میشود. در یک مزرعه در بوان ما توت، کارگران شاخهها و برگها را از گیلاسهای تازه جدا میکنند.
جمعیت: ۹۲,۷۰۰,۰۰۰
تعداد کیسههای 60 کیلوگرمی (132 پوند) در سال 2016: 26,700,000
زیرا تقاضای کمی برای قهوه قابل ردیابی وجود داشته است، مناطق کشت بهطور واضحی تعریف نشدهاند که نامهای آنها توسط برشتهکنندگان استفاده شود.
فلات مرکزی
این منطقه، مجموعهای از فلاتهای مرتفع، شامل استانهای داك لاك، لام دونگ، گيا لاي و كون توم است و عمدتاً تولیدکنندهی روبوستا میباشد. صنعت قهوه در اطراف بون ما توت، پایتخت استان متمرکز است. داك لاك و لام دونگ تولیدکنندگان اصلی هستند و حدود هفتاد درصد از محصول روبوستای کشور را بین خود کشت میکنند.
قهوه عربیکا به مدت حدود یکصد سال در ارتفاعات مرکزی، در منطقه اطراف شهر دالات در منطقه لام دونگ کشت شده است، اما این تنها بخش بسیار کوچکی از تولید ملی را تشکیل میدهد.
ارتفاع: ۶۰۰–۱۰۰۰ متر (۲۰۰۰–۳۳۰۰ فوت)
برداشت: نوامبر–مارس
انواع: انواع روبوستا، برخی از عربیکا (احتمالاً بوربن)
ویتنام جنوبی
در شمال شرقی شهر هوشیمین، در استان دونگ نای، تولیداتی وجود دارد. این تولیدات عمدتاً از نوع روبوستا هستند و توجه شرکتهای بزرگی مانند نستله را که به دنبال بهبود زنجیره تأمین خود هستند، جلب کردهاند.
ارتفاع: ۲۰۰–۸۰۰ متر (۶۵۰–۲,۶۰۰ فوت)
برداشت: نوامبر–مارس
انواع: روبوستا
ویتنام شمالی
عربیکا در استانهای سون لا، Thanh Hoa و کوانگ تری در شمال کشور، نزدیک به شهر هانوی رشد میکند. ارتفاع کافی برای رشد خوب عربیکا وجود دارد، اما دیدن قهوههای با کیفیت بالا در اینجا نادر است. با وجود اینکه عربیکا تنها سه تا پنج درصد از تولید کل ویتنام را تشکیل میدهد، اما این اکنون کافی است تا ویتنام را به پانزدهمین تولیدکننده بزرگ عربیکا در جهان تبدیل کند.
ارتفاع: ۸۰۰–۱,۶۰۰ متر (۲,۶۰۰–۵,۲۰۰ فوت)
برداشت: نوامبر–مارس
انواع: بوربن، اسپارو (یا سی)، کاتیمور، روبوستا
در استان جنوبی بین دونگ، یک کارگر یکی از کیسهها را در میان صدها کیسه در انباری متعلق به صادرکنندگان کمونیست جابهجا میکند. بیشتر لوبیاهای کشت شده در ویتنام جنوبی از نوع روبوستا هستند.
یمن
یمن به مدت طولانیتری از هر کشور دیگری بهطور تجاری قهوه تولید کرده است و قهوه آن متمایز، شاید چالشبرانگیز و قطعاً غیرمعمول است. با وجود تقاضای قوی برای قهوه یمنی در طول قرنها، تجارت آن هرگز به کالایی تبدیل نشده است.
یمن منحصر به فرد است، از انواع قهوه و کشاورزی پلکانی آن تا فرآوری و تجارتش.
دنیا را با بندر موکا آشنا کرد و فکر میکنم عادلانه است بگوییم که «موکا» احتمالاً گیجکنندهترین کلمه در تمام واژگان قهوه است (به اصطلاح «موکا» مراجعه کنید).
تنها سه درصد از زمینهای یمن برای کشاورزی مناسب است و آب عامل اصلی محدودکننده است. قهوه در زمینهای پلهای در ارتفاعات بالا کشت میشود و برای حفظ سلامت درختان قهوه به آبیاری اضافی نیاز است. بسیاری از کشاورزان به منابع غیرقابل تجدید آبهای زیرزمینی عمیق وابستهاند و نگرانیهایی در مورد کاهش ذخایر وجود دارد.
بارور کردن خاک به طور خاص رایج نیست، بنابراین یک
مسئله اضافی کاهش مواد مغذی خاک. تمام این عوامل، به همراه دورافتادگی مطلق مناطق کشت قهوه، تا حدی توضیحدهنده تعداد زیاد و تنوع گونههای ارثی هستند.
عربیکا که در کشور یافت میشود، بیشتر آنها مختص مناطق کشت خود هستند.
قهوه یمن بهصورت دستی چیده میشود و چیدمانکنندگان چندین بار در یک فصل به یک درخت مراجعه میکنند. با وجود این، این چیدمان انتخابی بهطور خاص رایج نیست و معمولاً گیلاسهای نارس و بیش از حد رسیده نیز برداشت میشوند. گیلاسهای کامل معمولاً پس از برداشت در آفتاب خشک میشوند، اغلب بر روی بامهای خانههای کشاورزان. بهندرت این بامها فضای کافی فراهم میکنند، بنابراین گیلاسها معمولاً بهقدری انباشته میشوند که بهدرستی خشک نشوند و در نتیجه عیوبی مانند خشک شدن نابرابر، تخمیر و کپک به وجود میآید.
هر تولیدکننده تنها میتواند مقدار بسیار کمی قهوه کشت کند. دادههای سرشماری سال 2000 نشان میدهد که حدود 99,000 خانوار قهوه تولید کردهاند و بر اساس برآوردهای تولید، متوسط هر خانوار در آن سال تنها 113 کیلوگرم (249 پوند) قهوه خام تولید کرده است.
تقاضای جهانی برای قهوه یمنی همچنان قوی است و حدود نیمی از صادرات به عربستان سعودی میرود. همراه با تولید محدود و هزینههای تولید نسبتاً بالا، این امر باعث میشود که قهوه به قیمتهای بالایی فروخته شود.
تقاضا باعث افزایش قابلیت ردیابی قهوه نشده و این محصول میتواند از طریق شبکهای از واسطهها از کشاورز تا صادرکننده سفر کند. قهوهها همچنین میتوانند برای مدت طولانی (اغلب سالها) در نقطه صادرات بمانند زیرا برخی از صادرکنندگان ابتدا قدیمیترین موجودیهای خود را میفروشند و محصولات جدیدتر خود را در غارهای زیرزمینی انبار میکنند.
از زمان آغاز جنگ داخلی در سال ۲۰۱۵، تولید قهوه در یمن به شدت تحت تأثیر قرار گرفته است. حجم واقعی تولید تنها کمی کاهش یافته است، اما صادرات به کمی بیش از نیمی از آنچه قبل از جنگ بود، کاهش یافته است. توجه داشته باشید که تقلب در برچسبگذاری قهوههای اتیوپی افزایش یافته است و بسیاری از آنها به عنوان قهوههای یمنی ارائه میشوند تا به تقاضای موجود پاسخ دهند و قیمت بالاتری را به دست آورند.
ردیابی
سعی در درک دقیق اینکه قهوهها از کجا در یمن میآیند میتواند بسیار گیجکننده باشد. اغلب نام قهوه شامل اصطلاح «موکا» است که به بندری اشاره دارد که از آنجا صادر شده است. معمولاً قهوهها تنها به یک منطقه خاص در یمن قابل ردیابی هستند و نه به مزرعهای که در آن تولید شدهاند. همچنین رایج است که نامهای محلی برای انواع مختلف قهوه بهکار رود تا قهوه را توصیف کند، مانند مَطّاری.
در شهر قدیمی المصنعه، در شمال غربی صنعا، یک فروشنده برای مشتریانش قهوه تهیه میکند. تجارت قهوه یمن چند صد سال قدمت دارد و برداشتها همچنان بسیار مورد توجه هستند.
تنها سه درصد از یمن به دلیل کمبود آب برای کشاورزی مناسب است. این کشت پلکانی در یک شهر کوچک قلعهای سنتی نمونهای از کشاورزی قهوه یمنی است.
روشها.
داشتن سطوح بهتر ردیابی لزوماً تضمینکننده کیفیت بهتر نیست. اغلب قهوههای مختلف قبل از صادرات با هم ترکیب میشوند و تحت نام باارزشترین صادر میشوند. تقاضای بالا برای قهوه یمنی به خاطر طعمهای غیرمعمول، وحشی و تند آن است - و اینها بخشی از نقصها در فرآیند ناشی میشوند. اگر میخواهید قهوهای از یمن امتحان کنید، توصیه میشود که از تأمینکنندهای خرید کنید که قبلاً سطحی از اعتماد با او برقرار کردهاید. برشتهکنندگان باید از میان بسیاری از نمونههای بد، نمونه خوبی را پیدا کنند. خرید کورکورانه به عنوان یک مصرفکننده شانس را علیه شما میچرخاند و ممکن است در نهایت با چیزی مواجه شوید که طعم کثیف و ناخوشایند دارد.
جمعیت: ۲۵,۴۰۸,۰۰۰
تعداد کیسههای 60 کیلوگرمی (132 پوند) در سال 2016: 125,000
لطفاً توجه داشته باشید که املای غربی نامهای مکانها در یمن میتواند به طور قابل توجهی متفاوت باشد. هر منطقه توصیف شده در یمن یک استان است، نه یک منطقه جغرافیایی تعریف شده. یمن ۲۱ استان دارد، اما تنها ۱۲ استان قهوه میکارند و حتی تعداد کمتری تولیدکنندگان کلیدی هستند.
صنعا
بسیاری از قهوههای ممتاز صادر شده از یمن نامهای گونههای کشت شده در این منطقه را به خود اختصاص میدهند. به طرز گیجکنندهای، "ماتاری" میتواند برای توصیف یک منطقه (در اطراف بانی مطر) استفاده شود و نام این گونه احتمالاً به این صورت مشتق شده است. این منطقه حول شهر صنعا، یکی از قدیمیترین شهرهای مسکونی پیوسته در زمین، قرار دارد و در ارتفاع ۲۲۰۰ متری (۷۲۰۰ فوت) بالای سطح دریا، همچنین یکی از بلندترینها است. به عنوان یک منطقه، اینجا بزرگترین تولیدکننده قهوه در کشور است.
ارتفاع: ۱,۵۰۰–۲,۲۰۰ متر (۴,۹۰۰–۷,۲۰۰ فوت)
برداشت: اکتبر–دسامبر
انواع: انواع ارثی مانند متاری، اسماعیلی، هرازی، داواری، داورانی، سنانی، حیمی
رایمه
این استان کوچک در سال ۲۰۰۴ تأسیس شد. این استان مقدار معقولی از قهوه کشور را تولید میکند و به طور فزایندهای مورد توجه پروژههای مدیریت آب توسط سازمانهای غیردولتی قرار گرفته است تا به افزایش تولید قهوه در این منطقه کمک کند.
برداشت: اکتبر–دسامبر
ارتفاع: میانگین ۱,۸۵۰ متر (۶,۰۵۰ فوت)
انواع: انواع ارثی مانند ریمی، دوایری، بورا'ی، کوباری، توفاهی، اودینی
ماهویت
شهر التویله که در جنوب صنعا واقع شده است، در بین قرنهای ۱۵ تا ۱۸ به عنوان یک مرکز کشت قهوه در منطقه به شهرت رسید. این شهر مرکز جمعآوری قهوه قبل از ارسال به بنادر برای صادرات بود.
ارتفاع: ۱,۵۰۰–۲,۱۰۰ متر (۴,۹۰۰–۶,۹۰۰ فوت)
برداشت: اکتبر–دسامبر
انواع: انواع ارثی مانند مهویتی، توفاهی، اودینی، خولانی
سَعْدَه
این استان متأسفانه از سال 2004 به دلیل جنگ داخلی دچار مشکل شده است. گیجکننده است.
قهوه سیاه یک اصطلاح عربی است و در سراسر خاورمیانه محبوب است و معمولاً سرو میشود
با افزودن ادویهجات.
ارتفاع: میانگین ۱,۸۰۰ متر (۵,۹۰۰ فوت)
برداشت: اکتبر–دسامبر
انواع: انواع ارثی مانند داواری، توفاهی، اودینی، خولانی
حجه
این یک منطقه کوچک تولیدی دیگر است که در اطراف پایتخت شهر حجه متمرکز شده است.
ارتفاع: ۱,۶۰۰–۱,۸۰۰ متر (۵,۲۰۰–۵,۹۰۰ فوت)
برداشت: اکتبر–دسامبر
انواع: انواع ارثی مانند شانی، صافی، مصری، شامی، بازی، مثانی، جوعاری
بولیوی
بولیوی پتانسیل تولید قهوههای واقعاً عالی را دارد و در حال حاضر نیز در مقادیر بسیار کم این کار را انجام میدهد. کل تولید این کشور کمتر از یکی از مزارع بزرگ قهوه برزیل است. تولید هر سال در حال کاهش است و مزارع قهوه با سرعت نگرانکنندهای در حال ناپدید شدن هستند. ممکن است به زودی شاهد ناپدید شدن قهوههای بولیوی (بهویژه قهوههای عالی) باشیم.
گزارشهایی از تولید قابل توجه قهوه در کشور وجود دارد
برمیگردد به دهه ۱۸۸۰، اما نه بیشتر از آن. این کشور بزرگ است و تقریباً به اندازه اتیوپی یا کلمبیا میباشد. این کشور محصور در خشکی است که به طور سنتی چالشی برای صادرات قهوه ایجاد کرده و هم زمان و هم هزینه را افزایش میدهد.
بولیوی نسبتاً کمجمعیت است و تنها ۱۰.۵ میلیون نفر سکنه دارد.
جمعیت معمولاً به عنوان بسیار فقیر توصیف میشود و حدود ۲۵ درصد آنها در فقر شدید زندگی میکنند. اقتصاد کشور به معادن و گاز طبیعی و همچنین کشاورزی وابسته است، هرچند که قهوه هرگز واقعاً به طور برجستهای مطرح نبوده است. نادیده گرفتن تأثیر کشت کوکا برای تجارت مواد مخدر بر اقتصاد و کشاورزی غیرممکن است. کشاورزان به طور فزایندهای از کشت قهوه به کشت کوکا روی میآورند، زیرا کوکا امنیت بیشتری برای تولیدکنندگان فراهم میکند.
زیرا قیمت تحت نوسان کمتری قرار دارد. در سالهای ۲۰۱۰ و ۲۰۱۱، در حالی که قیمت قهوه بالا بود، برنامههای ضد مواد مخدر که توسط بولیوی و ایالات متحده تأمین مالی میشد، توانستند کشاورزان بیشتری را به تولید قهوه ترغیب کنند. با این حال، قیمت قهوه دوباره کاهش یافته و بسیاری از کشاورزان بار دیگر به کشت کوکا روی آوردهاند.
شرایط کشت قهوه در بولیوی از بسیاری جهات ایدهآل است.
قطعاً ارتفاع لازم وجود دارد و آب و هوا فصلهای مرطوب و خشک را به خوبی تعریف کرده است. بیشتر قهوههای کشت شده در اینجا از انواع قدیمی و ارثی مانند تیپیکا و کاتورا هستند. اخیراً قهوههای عالی، تمیز و پیچیدهای از بولیوی به بازار آمده است، هرچند که همیشه اینطور نبوده است. در گذشته، تولیدکنندگان قهوههایی را که کشت میکردند، چیده و پالپ میکردند و سپس پالپ را به یک ایستگاه پردازش مرکزی منتقل میکردند. دو مشکل بزرگ وجود داشت: اولاً، تغییرات دما در مسیر به ایستگاه پردازش میتوانست منجر به یخ زدن قهوه شود و ثانیاً پالپ هنوز به اندازه کافی رطوبت داشت که به تخمیر ادامه دهد. اغلب این موضوع منجر به کاهش کیفیت یا ورود طعمهای نامطلوب میشد. تولیدکنندگان با کیفیتمحور بیشتری در حال انجام کارهای پس از برداشت در مزارع خود هستند. ایالات متحده به ساخت تعدادی ایستگاه شستشوی قهوه کوچک در سرتاسر کشور به عنوان بخشی از برنامه ضد مواد مخدر کمک مالی کرده است. با این حال، با وجود تغییرات برای تقویت کیفیت، قهوههای بولیوی هنوز شهرت قهوههای کشورهای همسایه مانند کلمبیا یا برزیل را ندارند.
رقابتهایی مانند جام برتری به روشن کردن موضوع کمک کردهاند
در مورد بهترین قهوهها در بولیوی. من توصیه میکنم که به دنبال آنها بگردید و از آنها در حالی که هنوز موجود هستند لذت ببرید. حتی اگر قهوههای تخصصی بازده بیشتری دارند، کشاورزان با کیفیتمحور هنوز هم از تولید قهوه دست میکشند.
ردیابی
قهوههای بولیوی معمولاً قابل ردیابی تا یک مزرعه یا تعاونی خاص هستند. به دلیل اصلاحات اراضی، مالکیت زمینهای بزرگ از سال 1991 کاهش یافته و 23000 خانوادهای که در بولیوی قهوه تولید میکنند، این کار را از مزارع کوچک، معمولاً به مساحت 1.2 تا 8 هکتار (3 تا 20 جریب) انجام میدهند.
صادرات تولیدات بولیوی توسط تعداد کمی، حدود سی شرکت خصوصی صادرکننده، انجام میشود.
جمعیت: ۱۱,۴۱۱,۰۰۰
تعداد کیسههای 60 کیلوگرمی (132 پوند) در سال 2016: 81,000
منطقههای کشت قهوه در بولیوی هرگز بهطور قوی تعریف نشدهاند و به همین دلیل، رستکنندههای مختلف از نامگذاریهای متفاوتی برای توصیف اینکه قهوه از کدام بخش کشور میآید، استفاده خواهند کرد.
بولیوی برای کشت قهوه ایدهآل است، اما توپوگرافی آن باعث میشود که صادرات و تولید دشوار باشد - مسیر قدیمی از لاپاز به کوریویکو که در اینجا دیده میشود به عنوان خطرناکترین جاده جهان شناخته میشود.
یونگاس
تقریباً ۹۵ درصد از قهوه بولیوی در این منطقه تولید میشود و در گذشته شهرتی برای کیفیت در اروپا داشت، هرچند اخیراً کمتر از این شهرت برخوردار است. این منطقه به عنوان ناحیهای از جنگل که در سمت شرقی آند کشیده شده است، تعریف میشود و در واقع از پرو به بولیوی و سپس به آرژانتین امتداد مییابد. این منطقه برخی از قهوههای با ارتفاع بالا در جهان را تولید میکند و همچنین جایی است که قهوه برای مدت طولانیتری در بولیوی کشت شده است. در کتاب خود به نام "همه چیز درباره قهوه" که در سال ۱۹۳۵ منتشر شد، اوکرز به قهوه اینجا به عنوان "یونگا" اشاره میکند.
یونگاس در غرب لاپاز واقع شده است، بنابراین بسیاری از خریداران قهوه باید از جاده معروف یونگاس، که به «جاده مرگ» معروف است، عبور کنند تا به تولیدکنندگان قهوه در آنجا برسند. این جاده اغلب یک لاین است، پیچ در پیچ و در کنار کوهها حفر شده است و هیچ مانعی برای جلوگیری از سقوط وسایل نقلیه تا ۶۰۰ متر (۲۰۰۰ فوت) به درههای زیر وجود ندارد.
از آنجا که این منطقه بسیار وسیع است، بسیاری از رُستکنندگان قهوه، قهوهها را به عنوان محصولاتی از نواحی خاصتری مانند کاراناوی، اینکویسیوی یا کوریکو درون منطقه توصیف میکنند.
ارتفاع: ۸۰۰–۲,۳۰۰ متر (۲,۶۰۰–۷,۶۰۰ فوت)
برداشت: تیر–آبان
سانتا کروز
این شرقیترین بخش در بولیوی است و به طور کلی ارتفاع لازم برای تولید قهوههای با کیفیت را ندارد. تولید قهوهای در اطراف استان ایچیلو وجود دارد، هرچند که قهوه به عنوان یک محصول نسبت به برنج یا چوب اهمیت کمتری دارد. این منطقه برای اقتصاد کشور بسیار مهم است زیرا بیشتر گاز طبیعی در اینجا یافت میشود.
ارتفاع: ۴۱۰ متر (۱۳۴۰ فوت)
برداشت: تیر–آبان
بنی
این یک بخش بزرگ و کمجمعیت در شمالشرقی کشور است. بهطور فنی، بخشی از بنی در منطقه جغرافیایی یونگاس قرار دارد، اما مقدار کمی قهوه در این بخش خارج از منطقه یونگاس کشت میشود. عمدتاً این منطقهای برای پرورش دام است، هرچند که محصولات زیادی از جمله برنج و کاکائو تا میوههای گرمسیری در اینجا کشت میشود. ارتفاع: ۱۵۵ متر (۵۰۰ فوت)
برداشت: تیر–آبان
برزیل
برزیل برای بیش از ۱۵۰ سال بزرگترین تولیدکننده قهوه در جهان بوده است. در حال حاضر، برزیل حدود یکسوم قهوه جهان را تولید میکند، هرچند در گذشته سهم بازار آن به هشتاد درصد نیز میرسید. قهوه در سال ۱۷۲۷ از گویان فرانسه به برزیل معرفی شد، در حالی که برزیل هنوز تحت سلطه پرتغال بود.
پالهتا به گویان فرانسه در یک مأموریت دیپلماتیک سفر کرد، همسر فرماندار آنجا را فریب داد و دانههای پنهان شده را دریافت کرد
بوکی از او در هنگامDeparture. قهوهای که او در بازگشت به خانهاش کاشت احتمالاً فقط برای مصرف خانگی استفاده شد و تا زمانی که به سمت جنوب حرکت کرد، محصول نسبتاً کماهمیتی باقی ماند و از باغی به باغ دیگر و همچنین از مزرعهای به مزرعه دیگر به عنوان یک محصول منتقل شد.
تولید تجاری آغاز میشود
تولید تجاری قهوه ابتدا در اطراف رودخانه پارائیبا که نسبتاً نزدیک به ریودوژانیرو واقع شده بود، آغاز شد. این منطقه نه تنها به دلیل زمین ایدهآل، بلکه به دلیل نزدیکیاش به ریودوژانیرو که صادرات را تسهیل میکرد، برای قهوه مناسب بود. در مقابل مزارع کوچک قهوه که در آمریکای مرکزی رونق داشتند، اولین مزارع تجاری برزیل مزارع بزرگ مبتنی بر کار برده بودند. این رویکرد صنعتی هنوز هم ادامه دارد.
نسبتاً نادر در سایر نقاط جهان و بهطور نسبتاً منحصر به فرد در تولید قهوه برزیل. رویکرد به تولید تهاجمی بود: قویترین یا پرقدرتترین در منازعات بر سر مرزهای نامشخص مالکیت پیروز میشد و یک برده از چهار تا هفت هزار گیاه مراقبت میکرد. زمانی که خاک از کشاورزی فشرده خالی میشد، مزرعه به سادگی به زمین تازهای منتقل میشد.
تولید قهوه بین سالهای ۱۸۲۰ و ۱۸۳۰ رونق گرفت و از تقاضای مصرفکنندگان قهوه برزیلی پیشی گرفت و شروع به تأمین بازار جهانی گستردهتری کرد. کسانی که تولید قهوه را کنترل میکردند، هم به طرز فوقالعادهای ثروتمند و هم بسیار قدرتمند شدند و به عنوان «بارونهای قهوه» شناخته میشدند. نیازهای آنها تأثیر قابل توجهی بر سیاستهای دولت و حمایت آن از صنعت قهوه داشت.
تا سال ۱۸۳۰، برزیل سی درصد از قهوه جهان را تولید میکرد. این رقم تا سال ۱۸۴۰ به چهل درصد افزایش یافت، هرچند که افزایش چشمگیر عرضه منجر به کاهش قیمت جهانی قهوه شد. تا نیمه قرن نوزدهم، صنعت قهوه برزیل به کار بردههای بردهدار وابسته بود. بیش از ۱.۵ میلیون برده به برزیل آورده شده بودند تا در مزارع قهوه کار کنند. زمانی که بریتانیا در سال ۱۸۵۰ تجارت بردهداری برزیل با آفریقا را متوقف کرد، برزیل به کارگران مهاجر یا تجارت داخلی بردهداری خود روی آورد. نگرانیهای زیادی وجود داشت که لغو بردهداری در برزیل در سال ۱۸۸۸ صنعت قهوه را به خطر بیندازد، اما برداشت در آن سال و پس از آن با موفقیت ادامه یافت.
یک رونق دوم
یک رونق دوم قهوه از دهه ۱۸۸۰ تا دهه ۱۹۳۰ ادامه داشت، دورهای که به نام دو محصول مهم آن زمان نامگذاری شده است. تأثیر عظیم هر دو بارون قهوه از سائو پائولو و تولیدکنندگان لبنیات در میناس ژرایس منجر به ایجاد جوی سیاسی به نام دوره کافه کام لیت شد. در این دوره، دولت برزیل شروع به اجرای عملی به نام ارزشگذاری کرد، یک عمل حمایتگرایانه که به منظور تثبیت قیمت قهوه طراحی شده بود. دولت قهوه را از تولیدکنندگان به قیمت بالاتر خریداری میکرد زمانی که بازار پایین بود و آن را نگه میداشت تا زمانی که بازار بالا برود.
این به معنای قیمتهای پایدار برای بارونهای قهوه بود و از عرضه بیش از حد جلوگیری کرد
از قیمتهای پایینتر قهوه.
تا دهه ۱۹۲۰، برزیل هشتاد درصد قهوه جهان را تولید میکرد و قهوه مقدار زیادی از زیرساختهای کشور را تأمین مالی میکرد. این تولید بیوقفه منجر به مازاد عظیمی از قهوه شد.
این تنها به تشدید خسارت ناشی از سقوط اقتصادی در دوران رکود بزرگ در دهه ۱۹۳۰ منجر میشد. دولت برزیل در نهایت حدود ۷۸ میلیون کیسه قهوه انبار شده را سوزاند تا قیمتهای قهوه را تقویت کند، هرچند که تأثیر چندانی بر آنها نداشت.
در طول جنگ جهانی دوم، نگرانی فزایندهای در ایالات متحده وجود داشت که با بسته شدن بازارهای اروپایی، کاهش قیمت قهوه میتواند کشورهای آمریکای مرکزی و جنوبی را به سمت نازیها یا کمونیستها سوق دهد
همدلی. در تلاشی برای تثبیت قیمت قهوه، یک توافق بینالمللی بر اساس سیستم سهمیهای تنظیم شد. این توافق قیمت قهوه را تا زمانی که در اواسط دهه 1950 تثبیت شد، افزایش داد و به عنوان پیشدرآمدی برای توافق بینالمللی قهوه (ICA) که در سال 1962 امضا شد و شامل 42 کشور تولیدکننده میشود، در نظر گرفته میشود. سهمیهها بر اساس قیمت قهوهای که توسط سازمان قهوه بینالمللی (ICO) تعیین شده بود، ثابت شد. اگر قیمتها کاهش مییافت، سهمیهها کاهش مییافت و اگر قیمتها افزایش مییافت، سهمیهها افزایش مییافت.
این توافق تا سال ۱۹۸۹ ادامه داشت، زمانی که پس از برزیل به هم خورد
از پذیرش کاهش سهمیه خود امتناع کرد. برزیل معتقد بود که تولیدکنندهای بسیار کارآمد است و میتواند خارج از توافق به رونق برسد. نتیجه فروپاشی ICA یک بازار بدون تنظیم بود و قیمتها در پنج سال بعد به طور چشمگیری کاهش یافت که منجر به بحران قهوهای شد که الهامبخش جنبش تجارت منصفانه در تولید قهوه گردید.
سالهای فعال و غیرفعال
با توجه به اینکه برزیل تأمینکنندهای غالب در قهوه جهان است، هر چیزی که بر تولید در برزیل تأثیر میگذارد، تأثیرات زنجیرهای بر قیمتهای جهانی دارد. یکی از این عوامل، چرخه متناوب محصول سالانه برزیل بود. در طول سالها مشخص شد که برداشت برزیل هر سال بین یک برداشت بزرگ و یک برداشت کوچک نوسان خواهد داشت. در سالهای اخیر، برخی تلاشها برای کاهش این تأثیر و ایجاد نوسانات کمتر از سالی به سال دیگر و ثبات بیشتر انجام شده است. دلیل این نوسانات در محصول این است که درخت قهوه به طور طبیعی چرخه متناوبی از برداشتهای بزرگ و کوچک دارد، اما این میتواند با هرس سبک کنترل شود.
هرس کردن در برزیل یک عمل رایج نبوده است و تولیدکنندگان ترجیح میدهند که به شدت هرس کنند تا در سال بعد محصول کمی داشته باشند.
در گذشته حوادث دراماتیکی مانند یخزدگی سیاه رخ داده است
در سال 1975 که محصول سال بعد را تقریباً 75 درصد کاهش داد. به دنبال سرما، قیمت جهانی قهوه تقریباً بلافاصله دو برابر شد. در سالهای 2000 و 2001 دو سال نامساعد متوالی وجود داشت که منجر به برداشت عظیمی در سال 2002 با تولید زیاد قهوه شد.
این با یک دوره طولانی دیگر از قیمتهای پایین قهوه که ناشی از مازاد قهوه در بازار جهانی بود، همزمان شد.
تولید قهوه مدرن
برزیل بدون شک پیشرفتهترین و صنعتیترین کشور تولیدکننده قهوه در جهان است. با تمرکز بر بازده و تولید، این کشور شهرت زیادی در تولید قهوههای با کیفیت بالا ندارد. بیشتر مزارع بزرگ از تکنیکهای برداشت نسبتاً ابتدایی مانند برداشت نوار استفاده میکنند که در آن کل شاخه در یک نوبت از گیلاسها خالی میشود. اگر مزارع بزرگ و مسطح باشند (که در مزارع بزرگ قهوه برزیل رایج است)، از ماشینهای برداشت برای لرزاندن گیلاسها از روی شاخهها استفاده میکنند. هیچیک از این روشها به رسیدگی میوه توجهی ندارند و در نتیجه ممکن است تعداد زیادی گیلاس نارس در قهوه برداشت شده وجود داشته باشد.
برای مدت طولانی، برزیل همچنین مقدار زیادی از قهوه خود را با خشک کردن میوههای کامل در آفتاب بر روی پاسیوها فرآوری میکرد (به فرآیند طبیعی مراجعه کنید). معرفی فرآیند طبیعی پالپ شده در اوایل دهه 1990 به بهبود کیفیت کمک کرد، اما برای سالها تولیدکنندگان قهوه تخصصی برزیل - که ممکن است قهوه را به صورت دستی برداشت کنند، قهوه خود را بشویند و گونههای جالبی را در ارتفاعات بالاتر پرورش دهند - با شهرت کشور در تولید قهوههایی با اسیدیته پایین و بدنهای بیشتر که برای مخلوطهای اسپرسو مناسبتر است، مبارزه کردهاند.
با این حال، در حالی که بخش زیادی از قهوههای برزیل در ارتفاعاتی پایینتر از آنچه برای کیفیت مناسب است رشد میکند، هنوز هم میتوان قهوههای بسیار جالب و خوشمزهای را در آنجا پیدا کرد. بهطور مشابه، این کشور قهوههای بسیار تمیز و شیرینی تولید میکند که اسیدیته زیادی ندارند و بسیاری از مردم (کاملاً درست) آنها را خوشمزه و بسیار قابل دسترس میدانند.
برزیل به طور فعال در تلاش است تا مصرف داخلی قهوه خود را با موفقیت فزایندهای افزایش دهد. در حالی که دادن قهوه به کودکان در مدرسه از سنین پایین ممکن است برخی را متعجب کند، مصرف قهوه در برزیل اکنون با مصرف ایالات متحده رقابت میکند. هیچ قهوه خامی نمیتواند به برزیل وارد شود که به این معنی است که درصد بالایی از قهوهای که در برزیل کشت میشود، در همانجا مصرف میشود، هرچند که به طور کلی کیفیت قهوه برای مصرف داخلی پایینتر از کیفیت قهوه برای صادرات است.
کافههای قهوه در سراسر شهرهای بزرگ ظاهر شدهاند، هرچند قیمت قهوه در این مکانها مشابه کافههای قهوه بهتر در ایالات متحده است
دولتها و اروپا به گونهای شدهاند که به نماد دیگری از افزایش شکاف بین ثروتمندان و فقیران در برزیل تبدیل شدهاند.
ردیابی
قهوههای باکیفیت برزیلی معمولاً قابل ردیابی تا یک مزرعه خاص (فازندا) هستند، در حالی که قهوههای باکیفیت پایین به صورت محمولههای عمده هستند و قابل ردیابی نیستند. قهوههایی که به عنوان «سانتوس» علامتگذاری شدهاند، صرفاً از بندر سانتوس ارسال شدهاند و این نام هیچ ارتباطی با جایی که قهوه در آنجا کشت شده دارد. برزیل احتمالاً قاعده کلی را که ردیابی به کیفیت مرتبط است، نقض میکند، زیرا در برزیل مزارعی وجود دارند که بیشتر از کل بولیوی قهوه تولید میکنند. و در حالی که قهوه ممکن است به دلیل اندازه تولید قابل ردیابی باشد، لزوماً به معنای بالاتر بودن کیفیت آن نیست.
یک کارگر برزیلی دریچه یک مخزن شستشو را باز میکند و لوبیاهای تمیز را به یک تریلر میریزد.
جمعیت: ۲۰۷,۳۵۰,۰۰۰
تعداد کیسههای 60 کیلوگرمی (132 پوند) در سال 2016: 55,000,000
انواع مختلفی از قهوه در برزیل کشت میشود و بسیاری از آنها در این کشور توسعه یافته یا در آنجا تکامل یافتهاند، از جمله موندونوو، بوربن زرد، کاتورا و کاتویی.
باهایا
این ایالت بزرگ در شرق برزیل یکی از شمالیترین مناطق کشت قهوه در کشور است. در سالهای اخیر قهوههای جالبتری از این منطقه به بازار آمده و بسیاری از مردم متوجه شدند که در مسابقهی 2009 Cup of Excellence، پنج مورد از ده مورد برتر از باهیا بودند.
چاپادا دیامانتینا
این منطقه زیبا در برزیل که به خاطر پارک ملیاش شناخته شده است، به نام زمینشناسیاش نامگذاری شده است: چاپادا به صخرههای شیبدار در این منطقه اشاره دارد و دیامانتینا به الماسهایی که در قرن نوزدهم در آنجا یافت شدهاند. تعداد قابل توجهی از مزارع در این منطقه بهصورت بیودینامیک قهوه تولید میکنند، روشی ارگانیک که در ابتدا توسط رودولف اشتاینر توسعه یافته است.
ارتفاع: ۱۰۰۰–۱۲۰۰ متر (۳۳۰۰–۳۹۰۰ فوت)
برداشت: ژوئن–سپتامبر
سرادو د باهیا/باخا غربی
این منطقه برای تولید قهوه به صورت صنعتی و آبیاری شده در مقیاس بزرگ مناسب است. در اواخر دهه ۱۹۷۰ و اوایل دهه ۱۹۸۰، این منطقه بخشی از یک پروژه دولتی برای تشویق کشاورزی بود که اعتبار ارزان و مشوقهایی به حدود ششصد کشاورز که به اینجا نقل مکان کردند، ارائه میداد. تا سال ۲۰۰۶، حدود ۱.۵ میلیون هکتار (۳.۷ میلیون جریب) زمین در حال کشت بود، هرچند قهوه بخش نسبتاً کوچکی از این کشت را تشکیل میداد. آب و هوای پایدار، گرم و آفتابی به افزایش تولید کمک میکند، بنابراین پیدا کردن چیزی واقعاً شگفتانگیز از این بخش برزیل کمی دشوارتر است.
ارتفاع: ۷۰۰–۱۰۰۰ متر (۲۳۰۰–۳۳۰۰ فوت)
برداشت: مه–سپتامبر
یک کشاورز در برزیل از الک برای جدا کردن گیلاسهای قهوه از پوست آنها استفاده میکند که توسط باد حمل میشود.
پلانالتو د باهیا
این منطقه قهوه بیشتر بر تولید در مقیاس کوچک تمرکز دارد و از دماهای خنکتر و ارتفاعات بالاتر برای تولید قهوههای با کیفیت بالاتر بهره میبرد.
ارتفاع: ۷۰۰–۱,۳۰۰ متر (۲,۳۰۰–۴,۳۰۰ فوت)
برداشت: مه–سپتامبر
میناس ژرایس
در جنوب شرقی کشور، ایالت میناس ژرایس دارای برخی از بلندترین کوهها در برزیل است که ارتفاع مناسبی برای قهوه فراهم میکند.
سرادو
سرادو به معنای ساوانای گرمسیری است، اما اگرچه میتوان از این نام برای اشاره به کل ساوانایی که از طریق بسیاری از ایالتهای برزیل کشیده شده است استفاده کرد، اما در مورد قهوه، این نام معمولاً به منطقه سرادو در غرب میناس ژرایس اشاره دارد. این منطقه نسبتاً جدید در تولید قهوه است و شاید این توضیح دهد که چرا تحت سلطه مزارع بزرگ و مکانیزه قرار دارد. در واقع، بیش از نود درصد مزارع در این منطقه بزرگتر از ۱۰ هکتار (۲۴ جریب) هستند.
ارتفاع: ۸۵۰–۱,۲۵۰ متر (۲,۸۰۰–۴,۱۰۰ فوت)
برداشت: مه–سپتامبر
سول د میناس
از نظر تاریخی، این منطقه خانهی بخش زیادی از تولید قهوهی برزیل بوده و نسلهای زیادی از کشاورزان کوچکمالک در اینجا وجود داشتهاند. شاید به همین دلیل، تعداد زیادی تعاونی در این منطقه وجود دارد. با وجود فراوانی مزارع کوچک، این منطقه هنوز هم یک ناحیهی صنعتیشدهی خوب است و برداشت مکانیکی زیادی در آن انجام میشود.
برخی مناطق در این ناحیه اخیراً توجه بیشتری را جلب کردهاند، از جمله کارمو د میناس. این شهرداری خاص، در اطراف روستای کارمو، دارای تعداد قابل توجهی از تولیدکنندگان است که از خاک و آب و هوای منطقه برای کشت قهوههای بهتر بهره میبرند.
ارتفاع: ۷۰۰–۱,۳۵۰ متر (۲,۳۰۰–۴,۴۰۰ فوت)
برداشت: مه–سپتامبر
چاپادا دِ میناس
این منطقه در شمالتر واقع شده و از سایر مناطق کشت قهوه که در جنوب تجمع یافتهاند، دور است. کشت قهوه در اینجا در اواخر دهه ۱۹۷۰ آغاز شد. این منطقه تولیدی نسبتاً کوچک است و برخی از تولیدکنندگان از زمینهای مسطح برای مکانیزه کردن مزارع خود بهره میبرند. ارتفاع: ۸۰۰–۱,۱۰۰ متر (۲,۶۰۰–۳,۶۰۰ فوت)
برداشت: مه–سپتامبر
ماتاس د میناس
این منطقهای است که قهوه در آن بهسرعت ریشه دواند و بین سالهای ۱۸۵۰ تا ۱۹۳۰ بر پایه قهوه و لبنیات ثروتمند شد. در حالی که این منطقه در سالهای اخیر تنوع یافته است، حدود هشتاد درصد از درآمد کشاورزی آن هنوز از قهوه تأمین میشود.
زمین ناهموار در اینجا، با تپههای شیبدار، به این معنی است که برداشت معمولاً بهصورت دستی انجام میشود. با اینکه در این منطقه تعداد زیادی کشاورز کوچک وجود دارد (تقریباً پنجاه درصد مزارع کمتر از 10 هکتار/24 جریب هستند) اما شهرت established برای کیفیت که ممکن است انتظار داشته باشید وجود ندارد. با این حال، این وضعیت در حال تغییر به سمت بهتر است و مزارع زیادی در اینجا قهوه عالی تولید میکنند.
ارتفاع: ۵۵۰–۱۲۰۰ متر (۱۸۰۰–۳۹۰۰ فوت)
برداشت: مه–سپتامبر
سائو پائولو
ایالت سائو پائولو یکی از مناطق معروف کشت قهوه در برزیل، موگیانا، را در خود جای داده است. این منطقه به نام شرکت راهآهن موگیانا نامگذاری شده است که در سال ۱۸۸۳ «راهآهن قهوه» را ساخت و منجر به بهبود حمل و نقل و گسترش قابل توجه تولید قهوه در اینجا شد.
ارتفاع: ۸۰۰–۱۲۰۰ متر (۲۶۰۰–۳۹۰۰ فوت)
برداشت: مه–سپتامبر
ماتو گروسو و ماتو گروسو دو سول
این منطقه تنها مقدار کمی از برداشت سالانه برزیل را تولید میکند. ارتفاعات وسیع و مسطح آن برای تعداد زیادی از گاوهایی که در اینجا پرورش مییابند و تولید گسترده سویا مناسبتر است.
ارتفاع: میانگین 600 متر (2000 فوت)
برداشت: مه–سپتامبر
اسپیریتو سانتو
در حالی که نسبت به سایر مناطق قهوهکاری در برزیل نسبتاً کوچک است، دومین بخش بزرگ برداشت سالانه در اسپیریتو سانتو تولید میشود و شهر پایتخت، ویتوریا، یک بندر کلیدی برای صادرات است. با این حال، تقریباً هشتاد درصد از قهوهای که تولید میکند، کنیلون (روباستا) است. در جنوب این منطقه، کشاورزان به تولید عربیکا تمایل دارند و ممکن است قهوههای جالبتری در آنجا وجود داشته باشد.
ارتفاع: ۹۰۰–۱,۲۰۰ متر (۳,۰۰۰–۳,۹۰۰ فوت)
برداشت: مه–سپتامبر
پارانا
برخی بر این باورند که این ایالت جنوبیترین منطقه کشت قهوه در جهان است و منطقهای کشاورزی مهم برای برزیل به شمار میآید. با وجود اینکه تنها ۲.۵ درصد از زمینهای کشور را در اختیار دارد، تقریباً ۲۵ درصد از تولیدات کشاورزی آن را تأمین میکند. قهوه زمانی بزرگترین محصول اینجا بود، اما پس از خسارت ناشی از سرما در سال ۱۹۷۵، بسیاری از تولیدکنندگان تنوع بخشیدند. در حالی که این منطقه زمانی ۲۲ میلیون کیسه قهوه تولید میکرد، اکنون نزدیک به ۲ میلیون کیسه تولید میکند. نخستین مستعمرهنشینان در اینجا نزدیک به سواحل مستقر شدند، اما قهوه دلیل اصلی بود که بسیاری به سمت داخل کشور حرکت کردند. کمبود ارتفاع مانع از کشت قهوههای با کیفیت بسیار بالا در اینجا میشود، اما دماهای خنک به کند شدن بلوغ میوه کمک میکند.
ارتفاع: تا ۹۵۰ متر (۳,۱۰۰ فوت)
برداشت: مه–سپتامبر
کلمبیا
قهوه احتمالاً برای اولین بار در سال ۱۷۲۳ توسط یسوعیها به کلمبیا معرفی شد، هرچند که به طور حتم روایتهای متفاوتی وجود دارد. این محصول به آرامی به عنوان یک محصول تجاری به مناطق مختلف کشور گسترش یافت، اما تولید آن تا پایان قرن نوزدهم به طور قابل توجهی اهمیت نیافت. تا سال ۱۹۱۲، قهوه تقریباً پنجاه درصد از کل صادرات کلمبیا را تشکیل میداد.
خوان والدز و الاغ او به عنوان نماد کلمبیا ایجاد شدند
قهوه و بر روی کیسههای قهوه و همچنین در کمپینهای تبلیغاتی مختلفی که در طول سالها توسط سه بازیگر مختلف به تصویر کشیده شده بود، ظاهر شد. خوان والدز به یک نقطه شناسایی بهویژه در ایالات متحده تبدیل شد و به قهوه کلمبیا ارزش افزوده داد. این شخصیت بر اساس موفقیت عبارات بازاریابی اولیه مانند «قهوه کشت شده در کوه» و ترویج مداوم «قهوه ۱۰۰٪ کلمبیا» ساخته شد که به این معنا بود که کلمبیا در ذهن مصرفکنندگان در سرتاسر جهان متمایز خواهد بود.
این بازاریابی توسط فدراسیون ملی قهوهکاران (FNC) انجام شده و همچنان ادامه دارد. این سازمان که در سال 1927 تأسیس شده، در دنیای تولید قهوه بهویژه غیرمعمول است. در حالی که بسیاری از کشورها سازمانهایی در زمینه صادرات و ترویج دارند،
قهوههای آنها به اندازه و پیچیدگی FNC نیستند. این بود
به عنوان یک سازمان غیرانتفاعی خصوصی برای دفاع از منافع تولیدکنندگان قهوه ایجاد شده و از طریق مالیات ویژهای بر تمام قهوههای صادراتی تأمین مالی میشود. از آنجا که کلمبیا یکی از بزرگترین تولیدکنندگان قهوه در جهان است، FNC به خوبی تأمین مالی شده و به نوعی به یک سازمان بوروکراتیک بزرگ تبدیل شده است. این بوروکراسی شاید اجتنابناپذیر باشد زیرا FNC اکنون بهطور فنی تحت مالکیت و کنترل ۵۰۰۰۰۰ عضو تولیدکننده قهوه خود است. در حالی که FNC در نقشهای واضحتری مانند بازاریابی، تولید و برخی مسائل مالی درگیر است، دامنه فعالیت آن به جوامع تولید قهوه نیز نفوذ میکند و در ایجاد زیرساختهای اجتماعی و فیزیکی از جمله جادههای روستایی، مدارس و مراکز بهداشتی نقش دارد. همچنین در صنایع دیگری به جز قهوه سرمایهگذاری کرده است تا به توسعه و رفاه منطقهای کمک کند.
کلمبیا یکی از بزرگترین تولیدکنندگان قهوه در جهان است و صادرات آن تحت کنترل یک فدراسیون ملی قرار دارد. مناطق کشت بهخوبی تعریفشده این کشور، طیف متنوعی از محصولات را تولید میکنند.
کیفیت و FNC
اخیراً بین FNC و بخش با کیفیتمحورتر صنعت تنشهایی وجود داشته است، زیرا منافع درک شده FNC از کشاورزان ممکن است همیشه به بهترین کیفیت ممکن در قهوه منجر نشود. FNC یک بخش تحقیقاتی به نام Cenicafé دارد که انواع خاصی را پرورش میدهد و بسیاری بر این باورند که ترویج انواعی مانند کاستیلو، کمیت تولید را بر کیفیت فنجان ترجیح داده است. ممکن است هر دو طرف این بحث را مشاهده کرد و با توجه به اینکه تغییرات اقلیمی جهانی تأثیر فزایندهای بر ثبات تولید کلمبیا دارد، به طور فزایندهای دشوار است که علیه انواعی که معیشت تولیدکنندگان را تضمین میکنند، حتی به قیمت از دست دادن برخی فنجانهای عالی قهوه، استدلال کرد.
ردیابی
به عنوان بخشی از ترویج قهوه کلمبیایی، FNC اصطلاحات «سوپریمو» و «اکسلزو» را ایجاد کرد. این اصطلاحات تنها به اندازه دانهها مربوط میشوند.
مهم است که درک کنیم این دستهبندی هیچ ارتباطی با کیفیت ندارد. متأسفانه این طبقهبندی هرگونه ردیابی را مخدوش میکند، زیرا قهوهای که به این شکل بازاریابی میشود ممکن است از مزارع متعددی آمده و قبل از غربالگری مکانیکی به اندازههای لازم، مخلوط شود. اساساً این قهوهای عمومی است و نامگذاری آن در خرید کیفیت کمکی نمیکند. بخش قهوههای خاص در صنعت در تلاش است تا ردیابی را حفظ کند، بنابراین هنگام جستجوی چیزی بسیار لذتبخش، اطمینان حاصل کنید که دانهها از یک مکان مشخص آمدهاند، نه اینکه فقط اندازه خاصی داشته باشند.
مزارع در منطقه کوهستانی ریسارالد، یکی از بخشهای غربی-مرکزی کلمبیا، برخی از معروفترین قهوههای کشور را تولید میکنند.
جمعیت: ۴۹,۸۲۹,۰۰۰
تعداد کیسههای 60 کیلوگرمی (132 پوند) در سال 2016: 14,232,000
کلمبیا مناطق کشت به خوبی تعریف شدهای دارد و انواع مختلفی از قهوهها را تولید میکند. چه به قهوههای گرد و سنگین علاقهمند باشید و چه به قهوههای زنده و میوهای (یا چیزی در این بین)، احتمالاً قهوهای در کلمبیا وجود دارد که با سلیقه شما مطابقت داشته باشد. این مناطق بهطور جغرافیایی تعریف شدهاند، نه سیاسی، بنابراین غیرمعمول نیست که ویژگیهای مشترکی در قهوههای تولید شده در هر منطقه وجود داشته باشد. اگر از یک قهوه از یک منطقه لذت ببرید، احتمالاً از بسیاری از قهوههای دیگر نیز لذت خواهید برد.
در کلمبیا، درختان قهوه دو برداشت در سال تولید میکنند: برداشت اصلی و برداشت دوم که بهطور محلی به آن برداشت میتاکا گفته میشود.
کائوکا
این منطقه به ویژه به خاطر قهوههای کشت شده در اطراف اینزا و شهر پاپایان شناخته شده است. مسیتا د پاپایان یک فلات بلند است که شرایط کشت جذابی را به دلیل ارتفاع، نزدیکی به خط استوا و کوههای اطراف فراهم میکند، که قهوه را در برابر رطوبت اقیانوس آرام و بادهای تجاری از سمت جنوب محافظت میکند.
نتیجه این است که آب و هوای بسیار پایداری در طول سال وجود دارد و این منطقه همچنین خاک آتشفشانی قابل توجهی دارد. به طور تاریخی، هر سال یک فصل بارانی قابل پیشبینی و واحد از اکتبر تا دسامبر وجود داشته است.
ارتفاع: ۱,۷۰۰–۲,۱۰۰ متر (۵,۶۰۰–۶,۹۰۰ فوت)
برداشت: مارس–ژوئن (محصول اصلی) نوامبر–دسامبر (محصول میتاکا)
انواع: ۲۱٪ تیپیکا، ۶۴٪ کاتورا، ۱۵٪ کاستیلو
دره کائوکا
دره کائوکا یکی از بارورترین مناطق کشور است که رود کائوکا بین دو رشته کوه بزرگ آند جریان دارد. این منطقه یکی از کانونهای اصلی درگیریهای مسلحانه کلمبیا بود. مانند بسیاری از مناطق کلمبیا، بیشتر مزارع نسبتاً کوچک هستند و این منطقه حدود ۷۵,۸۰۰ هکتار (۱۸۷,۳۰۰ جریب) زیر کشت قهوه دارد که بین ۲۶,۰۰۰ مزرعه متعلق به ۲۳,۰۰۰ خانواده تقسیم شده است.
ارتفاع: ۱,۴۵۰–۲,۰۰۰ متر (۴,۷۵۰–۶,۶۰۰ فوت)
برداشت: سپتامبر–دسامبر (محصول اصلی) مارس–ژوئن (محصول میتاکا)
انواع: ۱۶٪ تیپیکا، ۶۲٪ کاتورا، ۲۲٪ کاستیلو
تولیمای
تولیمار یکی از آخرین پایگاههای گروه شورشی معروف کلمبیا، فارک، است که تا نسبتاً اخیراً کنترل این منطقه را در دست داشت. تولیمار در سالهای اخیر به دلیل درگیریها آسیب دیده است که دسترسی به آن را دشوار کرده است. قهوههای باکیفیت این منطقه معمولاً از کشاورزان کوچک در میکرو-محصولات بسیار کوچک از طریق تعاونیها به دست میآید.
ارتفاع: ۱,۲۰۰–۱,۹۰۰ متر (۳,۹۰۰–۶,۲۰۰ فوت)
برداشت: مارس–ژوئن (محصول اصلی) اکتبر–دسامبر (محصول میتاکا)
انواع: ۹٪ تیپیکا، ۷۴٪ کاتورا، ۱۷٪ کاستیلو
هویلا
استان ویلا ترکیبی از خاک عالی و جغرافیای مناسب برای کشت قهوه دارد و برخی از پیچیدهترین و میوهایترین قهوههای کلمبیایی که چشیدهایم از اینجا آمدهاند. این منطقه بیش از هفتاد هزار قهوهکار دارد که بیش از ۱۶,۰۰۰ هکتار (۳۹,۵۰۰ جریب) زمین را پوشش میدهد.
ارتفاع: ۱,۲۵۰–۲,۰۰۰ متر (۴,۱۰۰–۶,۶۰۰ فوت)
برداشت: سپتامبر–دسامبر (محصول اصلی) آوریل–مه (محصول میتاکا)
انواع: ۱۱٪ تیپیکا، ۷۵٪ کاتورا، ۱۴٪ کاستیلو
کویندیو
کویندیو منطقهای کوچک در مرکز کشور است، درست در غرب بوگوتا. قهوه بخش بسیار مهمی از اقتصاد اینجا است، زیرا این منطقه با سطوح بالای بیکاری مواجه است. با این حال، خطرات مربوط به کشت قهوه، به دلیل تأثیرات تغییرات اقلیمی و افزایش شیوع بیماریها که بر گیاهان قهوه تأثیر میگذارد، بسیاری از کشاورزان را به کشت میوههای مرکبات و آجیل ماکادامیا سوق داده است.
کویندیو خانه پارک ملی قهوه است، یک پارک تفریحی که حول قهوه و تولید قهوه میچرخد. در پایان ژوئن هر سال، شهرداری کالارکا از سال ۱۹۶۰، میزبان جشنواره ملی قهوه بوده است. این روزی است برای جشن و شادی حول قهوه، از جمله یک مسابقه زیبایی ملی مرتبط با قهوه.
ارتفاع: ۱,۴۰۰–۲,۰۰۰ متر (۴,۶۰۰–۶,۶۰۰ فوت)
برداشت: سپتامبر–دسامبر (محصول اصلی) آوریل–مه (محصول میتاکا)
انواع: ۱۴٪ تیپیکا، ۵۴٪ کاتورا، ۳۲٪ کاستیلو
ریسارالدای
این منطقه یکی دیگر از مناطق معتبر تولید قهوه است و در اینجا تعداد زیادی از کشاورزان به تعاونیها تعلق دارند. در نتیجه، برخی از سازمانهای برچسبگذاری اخلاقی به این موضوع علاقهمند شدهاند. قهوه نقش اجتماعی و اقتصادی مهمی در این منطقه ایفا میکند و به بسیاری شغل و اشتغال ارائه میدهد. در حالی که بسیاری از مردم در دهه ۱۹۲۰ به این منطقه مهاجرت کردند، اغلب برای کشت قهوه، رکود در آستانه هزاره جدید منجر به مهاجرت گستردهای به سایر مناطق و کشورهای دیگر شد. پایتخت همچنین یک مرکز حمل و نقل برای مناطق کالداس و کیندیو است و شبکه جادهای بیندپارتمانی به عنوان اتوپیستای دل کافه (جاده قهوه) شناخته میشود.
ارتفاع: ۱,۳۰۰–۱,۶۵۰ متر (۴,۳۰۰–۵,۴۰۰ فوت)
برداشت: سپتامبر–دسامبر (محصول اصلی) آوریل–مه (محصول میتاکا)
انواع: ۶٪ تیپیکا، ۵۹٪ کاتورا، ۳۵٪ کاستیلو
ناریño
برخی از بهترین قهوهها در کلمبیا در ناریو کشت میشوند و میتوانند از نظر زیبایی و پیچیدگی نیز بسیار چشمگیر باشند. کشت قهوه در این ارتفاعات بالا در بسیاری از مناطق چالشبرانگیز است، زیرا گیاهان از «مرگ برگ» رنج میبرند. با این حال، ناریو به اندازهای به خط استوا نزدیک است که آب و هوا برای گیاهان قهوه به اندازه کافی مناسب است. اکثریت قریب به اتفاق چهل هزار تولیدکننده ناریو، کشاورزان کوچک هستند که هر کدام کمتر از ۲ هکتار (۴.۴ جریب) زمین دارند. بسیاری از آنها گروهها و نهادهایی تشکیل دادهاند تا به یکدیگر کمک کنند و با FNC تعامل داشته باشند. در واقع، اندازه متوسط مزرعه کمتر از ۱ هکتار (۲.۲ جریب) است و تنها ۳۷ تولیدکننده در این منطقه بیش از ۵ هکتار (۱۱ جریب) زمین دارند.
ارتفاع: ۱,۵۰۰–۲,۳۰۰ متر (۴,۹۰۰–۷,۵۰۰ فوت)
برداشت: آوریل–ژوئن
انواع: ۵۴٪ تیپیکا، ۲۹٪ کاتورا، ۱۷٪ کاستیلو
کالداس
به همراه کوندیو و ریزرالد، ایالت کالداس بخشی از محور تولید قهوه کلمبیا یا مثلث قهوه است. این سه منطقه بخش بزرگی از قهوه کشور را تولید میکنند. بهطور تاریخی، این قهوه به عنوان یکی از بهترین قهوههای کلمبیا شناخته میشد، اما اکنون مناطق دیگری در این زمینه رقابتیتر شدهاند.
این منطقه همچنین محل استقرار سینیکافه، مرکز ملی تحقیقات قهوه تحت مدیریت FNC است. این مرکز به عنوان یکی از پیشروترین نهادها در جهان برای تحقیق در تمام جنبههای تولید قهوه شناخته میشود و در اینجا تعدادی از ارقام منحصر به فرد کلمبیا (مانند ارقام کلمبیا و کاستیلو که مقاوم به بیماری هستند) ایجاد شدهاند.
ارتفاع: ۱,۳۰۰–۱,۸۰۰ متر (۴,۳۰۰–۵,۹۰۰ فوت)
برداشت: سپتامبر–دسامبر (محصول اصلی) آوریل–مه (محصول میتاکا)
انواع: ۸٪ تیپیکا، ۵۷٪ کاتورا، ۳۵٪ کاستیلو
آنتیوقیا
این منطقه زادگاه قهوه در کلمبیا و FNC است. این یک منطقه کلیدی برای کشت قهوه است که حدود ۱۲۸,۰۰۰ هکتار (۳۱۶,۰۰۰ جریب) قهوه دارد که بیشترین مقدار در بین مناطق است. قهوه توسط ترکیبی از املاک بزرگ و تعاونیهای تولیدکنندگان کوچک تولید میشود.
ارتفاع: ۱,۳۰۰–۲,۲۰۰ متر (۴,۳۰۰–۷,۲۰۰ فوت)
برداشت: سپتامبر–دسامبر (محصول اصلی) آوریل–مه (محصول میتاکا)
انواع: ۶٪ تیپیکا، ۵۹٪ کاتورا، ۳۵٪ کاستیلو
کوندینامارکا
این منطقه اطراف پایتخت کشور کلمبیا، بوگوتا، یکی از بلندترین پایتختهای جهان با ارتفاع ۲۶۲۵ متر (۸۶۱۲ فوت) بالاتر از سطح دریا قرار دارد، که از ارتفاعی که قهوه رشد کند، بالاتر است. این دومین منطقه در کلمبیا بود که قهوه برای صادرات تولید میکرد و تولید آن در آستانه جنگ جهانی دوم به اوج خود رسید. در آن زمان، این منطقه حدود ده درصد از قهوه کشور را تولید میکرد، اما این درصد از آن زمان کاهش یافته است. در گذشته، این منطقه دارای املاک بسیار بزرگی بود، برخی از آنها بیش از یک میلیون درخت قهوه داشتند.
ارتفاع: ۱,۴۰۰–۱,۸۰۰ متر (۴,۶۰۰–۵,۹۰۰ فوت)
برداشت: مارس–ژوئن (محصول اصلی) اکتبر–دسامبر (محصول میتاکا)
انواع: ۳۵٪ تیپیکا، ۳۴٪ کاتورا، ۳۱٪ کاستیلو
سانتاندر
این یکی از نخستین مناطق در کلمبیا بود که قهوه برای صادرات تولید کرد. این منطقه ارتفاع کمتری نسبت به برخی دیگر دارد و این موضوع معمولاً در قهوهها قابل تشخیص است، زیرا بیشتر به سمت طعمهای گرد و شیرین متمایل میشوند تا طعمهای آبدار و پیچیده. مقدار زیادی از قهوههای این منطقه توسط اتحادیه بارانزار تأیید شده است و تنوع زیستی این منطقه بسیار مهم تلقی میشود.
ارتفاع: ۱,۲۰۰–۱,۷۰۰ متر (۳,۹۰۰–۵,۶۰۰ فوت)
برداشت: سپتامبر–دسامبر
انواع: ۱۵٪ تیپیکا، ۳۲٪ کاتورا، ۵۳٪ کاستیلو
شمال سانتاندر
در شمال کشور، در مرز با ونزوئلا، این منطقه از زمانهای بسیار دور قهوه تولید میکرد و ممکن است اولین منطقه در کلمبیا باشد که قهوه کشت کرده است.
ارتفاع: ۱,۳۰۰–۱,۸۰۰ متر (۴,۳۰۰–۵,۹۰۰ فوت)
برداشت: سپتامبر–دسامبر
انواع: ۳۳٪ تیپیکا، ۳۴٪ کاتورا، ۳۳٪ کاستیلو
سیرا نوادا
این منطقه دیگری در ارتفاعات پایینتر است و دوباره قهوههای اینجا تمایل دارند که سنگینتر و گردتر باشند، به جای اینکه ظریفتر و زندهتر باشند. قهوه در کوههای آند در این منطقه کشت میشود و تپههای بسیار شیبدار (که از پنجاه تا هشتاد درجه متغیر است) چالشی خاص برای کشاورزان به وجود میآورد. این نام، که در بسیاری از کشورهای اسپانیاییزبان رایج است، به معنای "کوههای برفپوش" است.
ارتفاع: ۹۰۰–۱,۶۰۰ متر (۳,۰۰۰–۵,۲۰۰ فوت)
برداشت: سپتامبر–دسامبر
انواع: ۶٪ تیپیکا، ۵۸٪ کاتورا، ۳۶٪ کاستیلو
کاستاریکا
قهوه از اوایل قرن نوزدهم در کاستاریکا کشت شده است. زمانی که استقلال کشور از اسپانیا در سال ۱۸۲۱ اعلام شد، دولت شهری بذرهای قهوه را به صورت رایگان توزیع کرد تا تولید را تشویق کند و سوابق نشان میدهد که در آن زمان حدود هفده هزار درخت در کاستاریکا وجود داشت.
n 18
مالکیت آن.
در حالی که مقدار کمی قهوه در سال ۱۸۲۰ به پاناما صادر شده بود، صادرات واقعی از سال ۱۸۳۲ آغاز شد. اگرچه این قهوه در نهایت به انگلستان میرفت، اما ابتدا از شیلی عبور کرد، جایی که دوباره بستهبندی و به نام «قهوه شیلیایی والپارaiso» نامگذاری شد.
صادرات مستقیم به انگلستان در سال ۱۸۴۳ انجام شد، نه چندان بعد از آنکه انگلیسیها به طور فزایندهای در کاستاریکا سرمایهگذاری کردند. این در نهایت منجر به تأسیس بانک انگلو-کاستاریکایی در سال ۱۸۶۳ شد که تأمین مالی را برای رشد صنعت فراهم کرد.
برای نزدیک به پنجاه سال، بین ۱۸۴۶ و ۱۸۹۰، قهوه تنها صادرات کشور بود. قهوه زیرساختهایی را به وجود آورد، از جمله ایجاد اولین راهآهنها که کشور را به اقیانوس اطلس متصل میکرد و همچنین تأمین مالی بیمارستان سان خوان د دیوس، اولین اداره پست و اولین...
دفتر چاپ دولتی. این موضوع همچنین بر فرهنگ تأثیر خواهد گذاشت، زیرا تئاتر ملی محصول اقتصاد اولیه قهوه است، به همراه اولین کتابخانهها و دانشگاه سانتو توماس.
زیرساخت قهوه در کاستاریکا مدتها به آن مزیتی در به دست آوردن قیمت بهتر در بازار بینالمللی داده بود. فرآیند شستشو در سال ۱۸۳۰ معرفی شد و تا سال ۱۹۰۵، دویست آسیاب شستشو در کشور وجود داشت. قهوههای شسته شده قیمتهای بالاتری را به دست آوردند و در این زمان، پردازش قهوه به این روش به کیفیت درک شده آن افزوده بود.
صنعت قهوه به رشد خود ادامه داد تا اینکه شروع به رسیدن به آن کرد
محدودیتهای جغرافیایی. جمعیت هنوز از سان خوزه به سایر نقاط کشور گسترش مییافت و کشاورزان به دنبال زمینهای جدیدی بودند تا محصولات خود را کشت کنند. با این حال، نه تمام زمینهای کشور برای کشت قهوه مناسب بود، موضوعی که هنوز هم رشد صنعت را تا به امروز محدود میکند.
این امر انکارناپذیر است که قهوه کاستاریکا شهرت خوبی داشت و
برای مدت طولانی، قیمتهای خوبی برای قهوههای خود به دست آورد، هرچند که قهوههایی که تولید میکرد معمولاً تمیز و خوشایند بودند و نه جالب یا غیرمعمول. در نیمه دوم قرن بیستم، تلاشی برای دور شدن از واریتههای ارثی به سمت واریتههای با بازده بالا وجود داشت. در حالی که بازدههای بالاتر از نظر اقتصادی منطقی به نظر میرسند، بسیاری در صنعت قهوه تخصصی احساس کردند که کیفیت فنجان کاهش یافته و حتی کمتر جالب شده است. با این حال، تغییرات اخیر باعث شده است که علاقه زیادی به قهوههای با کیفیت بالاتر تولید شده در کشور بازگردد.
نقش دولت
از همان ابتدا، تولید قهوه در کاستاریکا به شدت تشویق شد و زمینهایی به کسانی که میخواستند این محصول را کشت کنند، اهدا گردید. در سال ۱۹۳۳، دولت تحت فشار جامعه قهوهکاران، مؤسسهای با عنوان نسبتاً پرطمطراق "مؤسسه دفاع از قهوه" را تأسیس کرد. در ابتدا، این مؤسسه قرار بود نقشی در جلوگیری از استثمار قهوهکاران کوچک توسط کسانی که گیلاس قهوه آنها را به قیمت پایین خریداری کرده، فرآوری کرده و با سود بسیار بیشتری میفروختند، ایفا کند. آنها این کار را با تعیین حدی برای سودهایی که میتوانستند توسط فرآوریکنندگان بزرگ به دست آید، انجام دادند.
در سال ۱۹۴۸، نهاد دولتی مربوط به قهوه به Oficina del Café تبدیل شد,
اگرچه برخی از مسئولیتها برای قهوه به وزارت کشاورزی واگذار شد. این سازمان به مؤسسه قهوه کاستاریکا (ICAFE) تبدیل شد که هنوز هم وجود دارد. ICAFE در صنعت قهوه نقش گستردهای دارد و مزارع تحقیقاتی تجربی را اداره میکند.
و ترویج کیفیت قهوه کاستاریکا در سطح جهانی. این برنامه از طریق مالیات ۱.۵ درصدی بر تمامی صادرات قهوه از کاستاریکا تأمین مالی میشود.
مزرعه قهوه دوکا در سان ایزیidro د آلاخوئلا نمونهای از تولید سازمانیافته قهوه در کاستاریکا است. آسیابهای تر که در قرن نوزدهم بهطور گستردهای مورد استفاده قرار گرفتند، یکی از مزایای بسیاری از تجارت صادراتی آن هستند.
انقلاب میکرو آسیاب
قهوه کاستاریکا دارای شهرتی دیرینه برای کیفیت خوب بود و به همین دلیل در بازار کالاها قیمت بالایی داشت. آنچه که در توسعه بازار قهوههای خاص کمبود داشت، در واقع قهوههای قابل ردیابی بود. به طور معمول، قهوههای صادر شده از کاستاریکا در آستانه هزاره جدید، علامتهایی داشتند که اساساً برندهایی بودند که توسط کارخانههای بزرگ یا بنفیکیوها ایجاد شده بودند. این برندها دقیقاً مشخص نمیکردند که قهوه در کجا کشت شده و ویژگیهای منحصر به فرد یا terroir آن چه میتواند باشد. در زنجیره پردازش، چیز زیادی برای حفظ تمایز بین محمولههای فردی وجود نداشت.
در اواسط تا اواخر دهه ۲۰۰۰، با این حال، افزایش چشمگیری در آسیابهای کوچک مشاهده شد. کشاورزان در فرآوریهای کوچک پس از برداشت سرمایهگذاری میکردند.
تجهیزات خود را داشته و بیشتر فرآیندها را خود انجام میدهند. این به این معنا بود که آنها توانستند کنترل بیشتری بر روی قهوه خود داشته باشند و تنوع سبکها و قهوهها از تمام مناطق کاستاریکا به طرز چشمگیری افزایش یافت. در گذشته، یک قهوه منحصر به فرد و غیرمعمول با قهوههای مزارع همسایه ترکیب میشد اما دیگر اینگونه نیست.
این موضوع قهوههای کاستاریکایی را برای کشف هیجانانگیز میکند زیرا اکنون از هر زمان دیگری آسانتر است که طعم چندین قهوه مختلف از یک منطقه خاص را بچشیم
و شروع به دیدن تأثیری که جغرافیا میتواند بر طعم داشته باشد.
رشد سریع صنعت گردشگری در کاستاریکا، تورهایی از مزارع قهوه در سرتاسر کشور را تشویق کرده است که برخی از آنها روشهای کشاورزی ارگانیک را اتخاذ میکنند.
قهوه و گردشگری
کاستاریکا پیشرفتهترین و امنترین کشور در میان کشورهای آمریکای مرکزی محسوب میشود. این موضوع آن را به مقصدی بسیار محبوب برای گردشگران، بهویژه آمریکای شمالیها، تبدیل کرده است. گردشگری نه تنها به جایگزینی قهوه به عنوان منبع اصلی درآمد از خارج پرداخته بلکه با آن نیز تداخل و ترکیب یافته است. اکوتوریسم بهویژه در کاستاریکا محبوب است و امکان بازدید و شرکت در تورهای بسیاری از مزارع قهوه در کشور وجود دارد. معمولاً مزارع بزرگتر که کمتر بر کیفیت مطلق تمرکز دارند، تورهایی را ارائه میدهند، اما با این حال، دیدن نحوه کارکرد کشاورزی قهوه از نزدیک جالب است.
ردیابی
در حال حاضر، مالکیت زمین در کاستاریکا بسیار رایج است و نود درصد از تولیدکنندگان قهوه در آنجا دارای مزارع کوچک تا متوسط هستند. از این رو، امکان یافتن قهوههایی که قابل ردیابی به یک مزرعه خاص یا یک تعاونی خاص باشند، وجود دارد.
صفهای برداشتکنندگان در کاریزال د آلاخوئلا منتظر هستند تا محصول تازه برداشتشده خود را اندازهگیری کنند. این مزرعه در کشت و فروش قهوه با کیفیت بالا برای صادرات تخصص دارد.
سبدهای گیلاس تازه چیده شده در مزارع قهوه دوکا. کارگران بر اساس درصد و اندازه میوههای رسیده چیده شده، سود بیشتری دریافت میکنند.
جمعیت: ۴,۵۸۶,۰۰۰
تعداد کیسههای 60 کیلوگرمی (132 پوند) در سال 2016: 1,486,000
کاستاریکا در گذشته در بازاریابی قهوههای خود تحت نامهای مناطق تولیدکننده موفق بوده است. با این حال، تنوع گستردهای از طعمها در هر منطقه وجود دارد، بنابراین ارزش دارد که هر یک از مناطق مختلف را بررسی کنیم تا ببینیم چه چیزی میتوانند تولید کنند.
دره مرکزی
با پایتخت سان خوزه که در اینجا واقع شده است، این منطقه پرجمعیتترین منطقه در کاستاریکا است و طولانیترین سابقه کشت قهوه را دارد. این منطقه معمولاً به زیرمنطقههای سان خوزه، هرِدیا و آلاخوئلا تقسیم میشود. در این ناحیه سه آتشفشان کلیدی وجود دارد - ایرازو، باروا و پواس - که بر توپوگرافی و خاک تأثیر میگذارند.
ارتفاع: ۹۰۰–۱,۶۰۰ متر (۳,۰۰۰–۵,۲۰۰ فوت)
برداشت: نوامبر–مارس
دره غربی
کشاورزان نخستین در منطقه دره غربی در قرن نوزدهم ساکن شدند و قهوه را با خود آوردند. این منطقه به شش زیرمنطقه تقسیم میشود که حول شهرهای سان رامون، پالمارس، نارانجو، گرسیا، سارچی و آتناس متمرکز است. شهر سارچی نام خود را به یک نوع خاص قهوه به نام ویلا سارچی داده است. بالاترین ارتفاعات در این منطقه در اطراف نارانجو قرار دارد و برخی قهوههای شگفتانگیز در سرتاسر این ناحیه یافت میشود.
ارتفاع: ۷۰۰–۱۶۰۰ متر (۲۳۰۰–۵۲۰۰ فوت)
برداشت: اکتبر–فوریه
تارازو
منطقه تارازو شهرت طولانیمدتی در زمینه کیفیت دارد و برای سالها، قهوه اینجا تقریباً به عنوان یک درجه با کیفیت بالا در نظر گرفته میشد. آن قهوه احتمالاً فقط یک درجه آسیاب شده بود که از مزارع مختلف جمعآوری و با هم ترکیب شده بود تا یک محموله بزرگ ایجاد کند. با این حال، برند تارازو در طول سالها به اندازه کافی قوی شد که قهوههای خارج از منطقه به عنوان تارازو به بازار عرضه میشدند تا ارزش آن افزایش یابد. بالاترین مزارع قهوه در کشور در این منطقه قرار دارند و مانند بسیاری از مناطق دیگر، از فصل خشک مشخصی در زمان برداشت بهرهمند میشود.
ارتفاع: ۱,۲۰۰–۱,۹۰۰ متر (۳,۹۰۰–۶,۲۰۰ فوت)
برداشت: نوامبر–مارس
ترس ریوس
منطقهای کوچک در شرق سن خوزه، ترس ریوس همچنین از تأثیرات آتشفشان ایرازو بهرهمند است. این منطقه تا به تازگی نسبتاً دورافتاده در نظر گرفته میشد، اما اکنون بزرگترین چالش صنعت قهوهکاری دیگر دسترسی به برق یا زیرساختها نیست، بلکه تهدید ناشی از توسعه شهری است. زمین بیشتری برای مسکن مورد نیاز است و ترس ریوس هر سال کمتر و کمتر قهوه تولید میکند، زیرا زمینها برای توسعه املاک فروخته میشوند.
ارتفاع: ۱,۲۰۰–۱,۶۵۰ متر (۳,۹۰۰–۵,۴۰۰ فوت)
برداشت: نوامبر–مارس
اُروسِی
منطقهای کوچک دیگر اما در شرق سن خوزه، اوروسی بیش از یک قرن تاریخ تولید قهوه دارد. این منطقه اساساً یک دره طولانی است که شامل سه زیرمنطقه اوروسی، کاچی و پارایسو میباشد.
ارتفاع: ۱,۰۰۰–۱,۴۰۰ متر (۳,۳۰۰–۴,۶۰۰ فوت)
برداشت: اوت–فوریه
برونکا
منطقه برونکا به دو کانتون تقسیم میشود: کاتو بروس که با پاناما هممرز است و پِرِز زلِدون. از این دو، کاتو بروس بیشتر به قهوه به عنوان بخشی اساسی از اقتصاد خود وابسته است. مهاجران ایتالیایی پس از جنگ جهانی دوم به اینجا آمدند و با کستاریکاییها، مزارع قهوهای در این منطقه راهاندازی کردند.
قهوه پِرِز زِلِدون نخستین بار توسط مهاجران از منطقه دره مرکزی کشور در اواخر قرن نوزدهم کاشته و تولید شد. بخش زیادی از قهوهای که در این منطقه کشت میشود، یا کاتورا یا کاتویی است.
ارتفاع: ۶۰۰–۱,۷۰۰ متر (۲,۰۰۰–۵,۶۰۰ فوت)
برداشت: اوت–فوریه
تورریالبا
محصول در این منطقه زودتر از اکثر مناطق برداشت میشود، به دلیل آب و هوا و بهویژه بارش باران در این ناحیه. با فصلهای مرطوب و خشک کمتر مشخص، دیدن چندین گلدهی بر روی درختان قهوه در اینجا غیرمعمول نیست. آب و هوا ممکن است چالشی برای تولید قهوه ایجاد کند، زیرا قهوههای با کیفیت بسیار بالا نسبتاً کمیاب هستند.
ارتفاع: ۵۰۰–۱,۴۰۰ متر (۱,۶۰۰–۴,۶۰۰ فوت)
برداشت: تیر–اسفند
گواناکاسته
این منطقه غربی بزرگ است اما تنها مناطق نسبتاً کوچکی از آن تحت کشت قهوه قرار دارد. این منطقه بیشتر به دامداری و برنج وابسته است تا به قهوه. با این حال، تولید قابل توجهی وجود دارد، هرچند که بخش عمدهای از آن در ارتفاعات پایینتر کشت میشود که باعث میشود قهوههای با کیفیت کمتر در اینجا رایج باشد.
ارتفاع: ۶۰۰–۱,۳۰۰ متر (۲,۰۰۰–۴,۳۰۰ فوت)
برداشت: تیر–بهمن
کوبا
قهوه در سال ۱۷۴۸ از جزیره هیسپانیولا به کوبا آمد، اما تا ورود مهاجران فرانسوی در سال ۱۷۹۱، که از انقلاب هائیتی فرار کرده بودند، صنعت قهوه چندانی وجود نداشت. تا سال ۱۸۲۷ حدود دو هزار مزرعه قهوه در جزیره وجود داشت و قهوه به یک صادرات عمده تبدیل شد که درآمد بیشتری نسبت به شکر تولید میکرد.
تجربه و کسانی که قبلاً در زمین کار کرده بودند، فرار کرده بودند
کشور در پی انقلاب. تولید قهوه در جزیره با مشکلاتی مواجه بود و کمبود مشوقها یا حمایتهای دولتی تأثیر چندانی بر تقویت این صنعت نداشت، هرچند تولید در دهه ۱۹۷۰ به حدود ۳۰,۰۰۰ تن قهوه رسید. در حالی که صنعت قهوه کوبا در حال افول بود، بسیاری از کشورهای آمریکای مرکزی به صادرات بیشتر و موفقیت در بازارهای بینالمللی ادامه دادند.
تجزیه اتحاد جماهیر شوروی کوبا را به طور فزایندهای منزوی کرد و تحریم تجاری که ایالات متحده بر کوبا اعمال کرد، یک بازار بالقوه بزرگ را از بین برد. ژاپن بزرگترین واردکننده قهوه کوبا بوده است، هرچند اروپا همچنان یک بازار قوی باقی مانده است. بهترین قهوهها معمولاً صادر میشوند، که معمولاً حدود یکپنجم تولید کل را شامل میشود و بقیه برای مصرف داخلی باقی میماند. تولید خود کوبا نیز
تقاضای داخلی را پوشش نمیدهد و در سال ۲۰۱۳ کشور نزدیک به ۴۰ میلیون دلار برای قهوه وارداتی هزینه کرد. قهوهای که به کوبا وارد میشود از بالاترین کیفیت برخوردار نیست، بنابراین نسبتاً ارزان است، اما قیمتهای بالای بازار منجر به بازگشت عادت مخلوط کردن نخودهای بو داده برای افزایش حجم قهوه شده است.
در حال حاضر تولید قهوه کوبا در حدود ۶۰۰۰ تا ۷۰۰۰ تن (۶۶۰۰ تا ۷۷۰۰ تن) در سال باقی مانده است. بسیاری از تجهیزات مورد استفاده قدیمی هستند و بسیاری از تولیدکنندگان هنوز به الاغها وابستهاند. جادهها اغلب به دلیل باران و خشکسالی متناوب به شدت آسیب دیده و به خوبی نگهداری نمیشوند.
قهوه معمولاً در آفتاب خشک میشود، هرچند که برخی از خشککردنهای مکانیکی نیز انجام میشود و بیشتر قهوههای تولید شده برای صادرات شسته میشوند. آب و هوای کوبا و توپوگرافی آن به خوبی برای کشت قهوه مناسب است و کمبود آن ممکن است به ارزش آن بیفزاید، اما چالشهای زیادی پیش روی تولیدکنندگانی است که میخواهند قهوههای با کیفیت بالا تولید کنند.
ردیابی
قهوههای کوبایی به احتمال زیاد قابل ردیابی تا یک مزرعه خاص نیستند و اغلب تنها تا یک منطقه یا زیرمنطقه خاص از کشور قابل ردیابی هستند.
اگرچه اقلیم و توپوگرافی برای کشت قهوه مناسب است، صنعت قهوه کوبا از زیرساختها و تجهیزات ضعیف رنج میبرد.
جمعیت: ۱۱,۲۳۹,۰۰۰
تعداد کیسههای 60 کیلوگرمی (132 پوند) در سال 2016: 100,000
کوبا بزرگترین جزیره در کارائیب است. بخش زیادی از آن دشتهای نسبتاً کمارتفاع است، اما برخی مناطق کوهستانی برای کشت قهوه مناسب هستند.
سیرا مایسترا
این منطقه کوهستانی در طول سواحل جنوبی قرار دارد و تاریخچه طولانی از جنگهای چریکی را از قرن ۱۵۰۰ تا انقلاب در دهه ۱۹۵۰ دارد. بیشتر تولید قهوه در این جزیره در اینجا واقع شده است.
ارتفاع: ۱۰۰۰–۱۲۰۰ متر (۳۳۰۰–۳۹۰۰ فوت)
برداشت: تیر–آذر
انواع: عمدتاً تیپیکا، برخی بوربن، کاتورا، کاتویی، کاتیمور
سیرا دل اسکامبروای
مقدار کمی از قهوه کوبا در این رشته کوه در وسط جزیره کشت میشود.
ارتفاع: ۳۵۰–۹۰۰ متر (۱,۱۰۰–۳,۰۰۰ فوت)
برداشت: تیر–آذر
انواع: عمدتاً تیپیکا، برخی بوربن، کاتورا، کاتویی، کاتیمور
سیرا دل روزاریو
مزارع قهوه از سال ۱۷۹۰ در این منطقه وجود داشتهاند، هرچند اکنون نسبتاً مقدار کمی از قهوه کوبا در اینجا کشت میشود. در عوض، کوهها محل اولین ذخیرهگاه زیستکره کوبا هستند و این منطقه حفاظتشده است.
ارتفاع: ۳۰۰–۵۵۰ متر (۱,۰۰۰–۱,۸۰۰ فوت)
برداشت: تیر–آذر
انواع: عمدتاً تیپیکا، برخی بوربن، کاتورا، کاتویی، کاتیمور
جمهوری دومینیکن
قهوه به بخش تحت کنترل اسپانیا در جزیره هیسپانیولا، که اکنون جمهوری دومینیکن است، در سال ۱۷۳۵ وارد شد. اولین کشتها احتمالاً در تپهای در باهوروکو پانزو، نزدیک نیبا، انجام شد. تا پایان قرن ۱۸، قهوه به دومین محصول مهم پس از شکر تبدیل شده بود، هرچند که هر دو به شدت به بردهداری وابسته بودند تا انقلاب ۱۷۹۱.
مساحت تولید در کشور تا سال ۱۸۸۰.
تا سال 1956، کشور شروع به صادرات قهوه از مناطق خاص، عمدتاً بانیاوا و والدسیا کرد. در دهه 1960، کشاورزان در این مناطق سازمانیافتهتر شدند و در سال 1967 یک آسیاب با 155 عضو افتتاح شد.
همانطور که در بسیاری از کشورهای تولیدکننده قهوه، آشفتگی و عدم پیشبینی قیمتها در پایان قرن بیستم منجر به کاهش وابستگی به قهوه به عنوان یک محصول صادراتی شده است. بسیاری از تولیدکنندگان به تولید لوبیا یا آووکادو روی آوردهاند، هرچند تعداد زیادی از آنها مقدار کمی قهوه را در صورت بهبود قیمتها حفظ کردهاند.
اگرچه والدسیا یکی از مناطق اصلی تعیینشده توسط دولت نیست،
منطقههای در حال رشد، آنها تلاش کردهاند تا نام منبع آن را حفظ کنند
راهاندازی برند کافه والدسیا در سال ۲۰۱۰.
محصولات منطقه کوهستانی باراهونا در جمهوری دومینیکن از کیفیت بسیار بالایی برخوردارند.
صادرات در مقابل مصرف داخلی
جالب است که به نظر میرسد از اواخر دهه ۱۹۷۰، مقدار قهوه تولید شده در جمهوری دومینیکن تغییر چندانی نکرده است، اما صادرات به طور چشمگیری کاهش یافته است. در حال حاضر تنها حدود بیست درصد از قهوه برداشت شده برای صادرات فروخته میشود. این به این دلیل است که مصرف قهوه داخلی نسبتاً بالا است و به طور تقریبی ۳ کیلوگرم (۶٫۵ پوند) به ازای هر نفر در سال است که بیشتر از بریتانیا است. در سال ۲۰۰۷، حدود نیمی از صادرات از طریق پورتو ریکو ارسال شد، هرچند که این به عنوان دروازهای به ایالات متحده عمل میکند. بقیه قهوه به اروپا و ژاپن ارسال شد.
از سال 2001، تعداد بیشتری از قهوههای صادراتی بهطور ارگانیک کشت و تأیید شدهاند که به صنعت ارزش و درآمد افزوده است. اما در حالی که تولید ارگانیک بهطور کلی چیز خوبی است، باید تأکید شود که لزوماً قهوه بهتری تولید نمیکند.
برخی استدلال میکنند که مصرف بالای قهوه در جمهوری دومینیکن منجر به کاهش کیفیت کلی شده است، زیرا قهوه در این بازار خاص با کشورهای صادرکننده دیگر رقابت نمیکند. با این حال، هنوز قهوههای عالی در جمهوری دومینیکن یافت میشود.
ردیابی
در حالی که ممکن است برخی از قهوههای بسیار قابل ردیابی وجود داشته باشد که معمولاً به یک مزرعه خاص مربوط میشود، بسیاری از قهوههای صادراتی بهطور خاص قابل ردیابی نیستند و تنها به منطقه کشت مربوط میشوند. این قهوهها معمولاً بر اساس اندازه دانهها درجهبندی میشوند و نامهایی مانند «سوپریمو» دارند که ممکن است قیمت بالاتری داشته باشد، اما این قیمت بر اساس کیفیت فنجان نیست.
جمعیت: ۱۰,۰۷۵,۰۰۰
تعداد کیسههای 60 کیلوگرمی (132 پوند) در سال 2016: 400,000
آب و هوای جمهوری دومینیکن کمی با بسیاری از کشورهای تولیدکننده قهوه متفاوت است. این کشور فصلهای مشخصی ندارد، نه از نظر دما و نه از نظر بارش. این بدان معناست که تولید قهوه معمولاً در طول سال، به نوعی، در حال انجام است، هرچند که برداشت اصلی معمولاً از نوامبر تا مه انجام میشود.
باراهونا
این منطقه در سمت جنوب غربی جزیره واقع شده و قهوه در اینجا در رشتهکوه باهوروکو کشت میشود. این ناحیه نسبت به سایر مناطق جزیره شهرتی برای کیفیت بالا به دست آورده است. کشاورزی صنعت اصلی اینجا است و قهوه محصول اصلی آن.
ارتفاع: ۶۰۰–۱,۳۰۰ متر (۲,۰۰۰–۴,۳۰۰ فوت)
برداشت: اکتبر–فوریه
انواع: ۸۰٪ تیپیکا، ۲۰٪ کاتورا
سیباو
قهوه یک محصول مهم در این منطقه است، همراه با برنج و کاکائو. سیبائو در سمت شمالی جزیره واقع شده و نام آن به معنای "محل فراوانی سنگها" است. این نام بهطور خاص به دره بین رشتهکوههای مرکزی و شمالی اشاره دارد.
ارتفاع: ۴۰۰–۸۰۰ متر (۱,۳۰۰–۲,۶۰۰ فوت)
برداشت: سپتامبر–دسامبر
انواع: 90% تیپیکا، 10% کاتورا
سیبائو آلتورا
این منطقه به عنوان نواحی با ارتفاع بالاتر در منطقه سیباو تعریف میشود.
ارتفاع: ۶۰۰–۱,۵۰۰ متر (۲,۰۰۰–۴,۹۰۰ فوت)
برداشت: اکتبر–مه
انواع: ۳۰٪ تیپیکا، ۷۰٪ کاتورا
کوههای مرکزی (کوردیلرا سنترال)
این رشته کوه بلندترین در جمهوری دومینیکن است و به عنوان "آلپهای دومینیکن" نیز شناخته میشود. زمینشناسی این منطقه بهطور قابل توجهی با مناطق اطراف متفاوت است، بنابراین قهوهای که در اینجا کشت میشود، تنها قهوهای در جزیره است که بر روی زیرلایه گرانیتی و نه کلسیمی رشد میکند.
ارتفاع: ۶۰۰–۱,۵۰۰ متر (۲,۰۰۰–۴,۹۰۰ فوت)
برداشت: نوامبر–مه
انواع: ۳۰٪ تیپیکا، ۶۵٪ کاتورا، ۵٪ کاتویی
نیبا
این منطقه (که همچنین نیبا نوشته میشود) به نام پایتخت خود نامگذاری شده و در جنوب غربی جزیره واقع شده است. این منطقه کاملاً مسطح و کمارتفاع است و عمدتاً برای کشت انگور، موز و شکر استفاده میشود، اما قهوه در ارتفاعات بالاتر در کوههای سیرا دل نیبا رشد میکند.
ارتفاع: ۷۰۰–۱,۴۰۰ متر (۲,۳۰۰–۴,۶۰۰ فوت)
برداشت: نوامبر–فوریه
انواع: ۵۰٪ تیپیکا، ۵۰٪ کاتورا
والدسیا
این احتمالاً شناختهشدهترین منطقه کشت در جزیره است و به منظور حفاظت از ارزش صادرات خود، گواهی منشأ دریافت کرده است. از آنجا که بهخوبی تعریف شده و محافظت میشود، شهرت خوبی کسب کرده و یک حق بیمه کوچک مرتبط با آن وجود دارد.
ارتفاع: ۵۰۰–۱,۱۰۰ متر (۱,۶۰۰–۳,۶۰۰ فوت)
برداشت: اکتبر–فوریه
انواع: ۴۰٪ تیپیکا، ۶۰٪ کاتورا
اکوادور
قهوه نسبتاً دیر به اکوادور رسید و در حدود سال ۱۸۶۰ در استان مانابی وارد شد. تولید قهوه در سرتاسر کشور گسترش یافت و تا حدود سال ۱۹۰۵ صادرات به اروپا از بندر مانتا آغاز شد. اکوادور یکی از کشورهای نسبتاً کمیاب است که هم قهوه عربیکا و هم قهوه روبوستا را کشت میکند.
بحران قهوه جهانی در دهه ۱۹۹۰ باعث کاهش اجتنابناپذیر در تولید شد، اما تا سال ۲۰۱۱ تولید به حدود یک میلیون کیسه در سال بازگشت.
تا دهه ۱۹۷۰، قهوه محصول اصلی صادرات اکوادور بود، اما بعداً توسط نفت، میگو و موز جایگزین شد.
اکوادراییها قهوهی محلول بیشتری نسبت به قهوهی تازه مصرف میکنند و جالب اینجاست که هزینهی تولید قهوه در اکوادور به اندازهای بالاست که تولیدکنندگان قهوهی محلول در آنجا قهوه را از ویتنام وارد میکنند به جای اینکه آن را در اکوادور خریداری کنند.
اکوادور شهرت زیادی در زمینه قهوه با کیفیت ندارد. بخشی از این موضوع به این دلیل است که چهل درصد از تولید آن روبوستا است، اما هنوز بیشتر از
قهوه صادراتی اکوادور کیفیت نسبتاً پایینی دارد. برای کاهش هزینههای تولید، بخش زیادی از محصول یا قبل از چیدن بر روی درخت خشک میشود یا در حیاطها و اصطلاحی که به این فرآیند طبیعی بهطور محلی اطلاق میشود، قهوه ان است.
این قهوه معمولاً به قهوه محلول تبدیل میشود و حدود ۸۳ درصد از صادرات کشور بهطور طبیعی فرآوری شده است. کلمبیا یکی از واردکنندگان اصلی است زیرا تولیدکنندگان قهوه محلول در آنجا قیمت بهتری نسبت به تولیدکنندگان محلی پرداخت میکنند. این به این دلیل است که قهوه کلمبیایی به خاطر قدرت برند ملی در بازارهای خارجی گران است.
در حالی که قهوه برای مدت طولانی در اکوادور تولید شده است، برخی بر این باورند که اکنون تنها زمان آن رسیده است که قهوه این کشور مورد توجه قرار گیرد
کشور به عنوان یک جواهر پنهان پر از پتانسیل. قطعاً جغرافیا و اقلیم برای تولید قهوههای فوقالعاده وجود دارد و جالب خواهد بود که ببینیم آیا سرمایهگذاری از صنعت قهوه تخصصی منجر به تولید قهوههای جدید و عالی از اکوادور در آینده خواهد شد یا خیر.
محصولات قهوه اکوادور به خاطر کیفیتشان شناخته شده نیستند، زیرا بخش زیادی از برداشت به صورت طبیعی فرآوری میشود - روشی که به طور محلی به آن قهوه در توپ گفته میشود.
ردیابی
یافتن قهوهای که قابل ردیابی به یک مزرعه خاص باشد نادر است. معمولتر این است که یک محموله از گروهی از تولیدکنندگان مشاهده شود یا گاهی اوقات یک محموله توسط یک صادرکننده جمعآوری شود. محمولههایی از این دست میتوانند از تعداد زیادی کشاورز بیایند اما ممکن است همچنان عالی باشند.
جمعیت: ۱۶,۱۴۴,۰۰۰
تعداد کیسههای 60 کیلوگرمی (132 پوند) در سال 2016: 600,000
قهوههای اکوادوری در حال کسب اهمیت بیشتری در صنعت قهوههای تخصصی هستند و در حالی که مناطق پستتر کمتر احتمال دارد قهوههای عالی تولید کنند، مناطق با ارتفاع بالاتر پتانسیل زیادی دارند.
منابی
نزدیک به پنجاه درصد از عربیکا در اکوادور در اینجا تولید میشود. اما با توجه به اینکه تقریباً تمام قهوههای این منطقه در ارتفاع زیر ۷۰۰ متر (۲۳۰۰ فوت) رشد میکنند، این منطقه ارتفاع لازم برای تولید قهوههای عالی را ندارد.
ارتفاع: ۵۰۰–۷۰۰ متر (۱,۶۰۰–۲,۳۰۰ فوت)
برداشت: آوریل–اکتبر
انواع: تیپیکا، کاتورا، روبوستا
لوخا
حدود بیست درصد از عربیکا در کشور از این منطقه کوهستانی در جنوب میآید و از نظر جغرافیایی این منطقه بیشترین پتانسیل را برای کیفیت دارد. بیشتر تمرکز از بخش قهوه تخصصی در اینجا است. با این حال، این منطقه در معرض شرایط آب و هوایی دشواری است که میتواند، همانطور که در سال ۲۰۱۰ اتفاق افتاد، منجر به افزایش خسارت ناشی از سوسک دانه قهوه شود..
ارتفاع: تا ۲,۱۰۰ متر (۶,۹۰۰ فوت)
برداشت: ژوئن–سپتامبر
انواع: کاتورا، بوربن، تیپیکا
طلایاب
این منطقه ساحلی در جنوب غربی کشور شامل بخشی از زنجیره کوههای آند است و کمتر از ده درصد از تولید سالانه قهوه اکوادور را تولید میکند. تمرکز اصلی قهوه در اطراف شهر زارومه است (که نباید با منطقه زامورا اشتباه گرفته شود).
ارتفاع: ۱,۲۰۰ متر (۳,۹۰۰ فوت)
برداشت: مه–اوت
انواع: تیپیکا، کاتورا، بوربن
زامورا چینچیپه
این استان درست در شرق لوها واقع شده و ارتفاع کافی برای تولید قهوه عالی را دارد، هرچند تنها چهار درصد از عربیکای کشور در اینجا تولید میشود. تولید ارگانیک در این منطقه نسبتاً رایج است.
ارتفاع: تا ۱,۹۰۰ متر (۶,۲۰۰ فوت)
برداشت: مه–اوت
انواع: تیپیکا، کاتورا، بوربن
گالاپاگوس
مقدار کمی قهوه در جزایر گالاپاگوس تولید میشود و حامیان آن ادعا میکنند که آب و هوای آنجا شبیه به ارتفاعات بسیار بالاتر است و این امر اجازه میدهد قهوه با کیفیت بالاتری کشت شود. قهوههایی از این دست میتوانند بسیار گرانقیمت باشند و به ندرت کیفیت در فنجان با قیمت مطابقت دارد.
ارتفاع: ۳۵۰ متر (۱۱۰۰ فوت)
برداشت: ژوئن–سپتامبر و دسامبر–فوریه
انواع: بوربن
السالوادور
قهوه برای اولین بار بهطور تجاری در السالوادور در دهه ۱۸۵۰ تولید شد. به زودی به یک محصول محبوب تبدیل شد و معافیتهای مالیاتی برای تولیدکنندگان در نظر گرفته شد. تولید قهوه به بخشی مهم از اقتصاد و اصلیترین صادرات کشور تبدیل شد و تا سال ۱۸۸۰، السالوادور چهارمین تولیدکننده بزرگ قهوه در جهان بود و بیش از دو برابر مقدار فعلی قهوه تولید میکرد.
کشت نیل تحت کنترل یک گروه نسبتاً کوچک از زمینداران بوده است
نخبگان. تولید قهوه به نوع متفاوتی از زمین نیاز داشت، بنابراین این خانوادههای صاحبزمین از نفوذ خود در دولت استفاده کردند تا قوانینی را تصویب کنند که فقرا را از زمینهایشان بیرون کنند تا این زمینها به مزارع جدید قهوه منتقل شود. جبران خسارت به این مردم بومی تقریباً وجود نداشت و گاهی اوقات تنها فرصتی برای کار فصلی در مزارع قهوه تازه تأسیس شده به آنها پیشنهاد میشد.
تا اوایل قرن بیستم، السالوادور به یکی از مهمترین کشورهای منطقه تبدیل خواهد شد
پیشرفتهترین کشورهای آمریکای مرکزی، نخستین کشورهایی بودند که دارای بزرگراههای آسفالت و سرمایهگذاری در بنادر، راهآهنها و ساختمانهای عمومی مجلل بودند. قهوه به تأمین مالی زیرساختها و ادغام جوامع بومی در اقتصاد ملی کمک کرد، اما همچنین به عنوان یک
مکانیسمی برای نخبگان زمیندار به منظور حفظ کنترل سیاسی و اقتصادی بر کشور.
نجبای آن زمان قدرت خود را از طریق حمایت اعمال میکردند
حکومت نظامی از دهه ۱۹۳۰ آغاز شد و این دورهای از ثبات نسبی بود. رشد صنعت قهوه در دهههای بعد به توسعه صنعت پنبه و تولیدات سبک کمک کرد. تا پیش از جنگ داخلی در دهه ۱۹۸۰، السالوادور به خاطر کیفیت و کارایی در تولید قهوه شهرت داشت و روابط مستحکمی با کشورهای واردکننده برقرار کرده بود. اما جنگ داخلی تأثیر چشمگیری بر این وضعیت داشت، زیرا تولید کاهش یافت و بازارهای خارجی به دنبال قهوه در جاهای دیگر بودند.
درصد غیرمعمول بالای انواع قهوه ارثی در السالوادور و زمینهای زراعی غنی آن به این معنی است که صادرات قهوههای با طعم شیرین آن پتانسیل رو به افزایش دارد.
رقمهای ارثی
با وجود کاهش تولید و صادرات، جنگ داخلی مزیت غیرمنتظرهای برای صنعت قهوه داشت. در بسیاری از کشورهای آمریکای مرکزی در آن زمان، تولیدکنندگان قهوه در حال جایگزینی انواع ارثی خود با انواع جدید با بازدهی بالا بودند. کیفیت فنجان این انواع جدید با کیفیت انواع ارثی مطابقت نداشت، اما بازدهی بر کیفیت ترجیح داده میشد. اما السالوادور هرگز از این فرآیند عبور نکرد. این کشور هنوز درصد غیرمعمولی از درختان بوربن ارثی را دارد که در مجموع حدود 68 درصد قهوه خود را تولید میکند.
ترجمه: همراه با خاکهای آتشفشانی غنی از مواد معدنی و با زهکشی خوب آن
این کشور پتانسیل تولید قهوههای فوقالعاده شیرین را دارد.
این موضوع محور بسیاری از بازاریابیهای اخیر قهوه در السالوادور بوده و این کشور تلاش زیادی کرده است تا جایگاه خود را در میان کشورهای تولیدکننده قهوه بازپس گیرد و روابط قدیمی با کشورهای مصرفکننده را دوباره برقرار کند. املاک بزرگ هنوز در السالوادور وجود دارند اما همچنین تعداد زیادی مزرعه کوچک نیز وجود دارد. این کشور برای کاوش بسیار عالی است زیرا قهوههای شگفتانگیزی با طعم شیرینی و پیچیدگی فراوان دارد.
در دریایی از گیلاسهای قهوه رسیده در ال پاسته نزدیک سانتا آنا، این کارگر برداشت آماده برای فرآوری را با بیل جمعآوری میکند. منطقه آپانکا-ایلاماتپک بزرگترین تولیدکننده قهوه در السالوادور است.
ردیابی
زیرساختهای موجود به این معنی است که حفظ ردیابی قهوههای با کیفیت بالا از سطح مزرعه نسبتاً آسان است و بسیاری از مزارع قادر به ایجاد میکرو-محصولات بر اساس فرآیند و نوع هستند.
اگرچه فعالیتهای آتشفشانی میتواند تهدیدی برای تولید باشد، مزارع در منطقه آپانکا-ایلاماتهپک به طور مداوم قهوهای را تولید میکنند که در رقابتها برنده است به دلیل خاک عالی.
جمعیت: ۶,۳۷۷,۰۰۰
تعداد کیسههای 60 کیلوگرمی (132 پوند) در سال 2016: 623,000
بیشتر رُستکنندههای قهوه از نامهای منطقهای هنگام توصیف قهوهها استفاده نمیکنند. در حالی که این مناطق متمایز و بهخوبی تعریفشده هستند، برخی استدلال میکنند که السالوادور به قدری کوچک است که میتوان آن را به عنوان یک منطقه واحد طبقهبندی کرد، با جیبهای مشخصی از کشت قهوه درون آن.
رشتهکوه آپانکا-ایلاماتپک
با شهرتی برای کیفیت عالی، این منطقه قهوههای بسیاری را تولید میکند که در مسابقات برنده شدهاند، با وجود فعالیتهای آتشفشانی در اینجا. آتشفشان سانتا آنا در سال ۲۰۰۵ فوران کرد و تأثیر زیادی بر تولید برای چند سال داشت. این منطقه بزرگترین تولیدکننده قهوه در کشور است و احتمالاً اولین بار قهوه در السالوادور در اینجا کشت شده است. ارتفاع: ۵۰۰–۲۳۰۰ متر (۱۶۰۰–۷۵۰۰ فوت)
برداشت: اکتبر–مارس
انواع: ۶۴٪ بوربن، ۲۶٪ پاکاس، ۱۰٪ دیگران
رشتهکوه آلوتهپک-متاپان
این رشتهکوه یکی از مناطق مرطوبتر السالوادور است که بیش از یکسوم بارش بیشتری نسبت به میانگین دارد. این منطقه با گواتمالا و هندوراس هممرز است، اما با وجود نزدیکی به این کشورها، قهوههای اینجا همچنان متمایز و متفاوت باقی میمانند.
ارتفاع: ۱,۰۰۰–۲,۰۰۰ متر (۳,۳۰۰–۶,۶۰۰ فوت)
برداشت: اکتبر–مارس
انواع: ۳۰٪ بوربن، ۵۰٪ پاکاس، ۱۵٪ پاکامارا، ۵٪ دیگر
رشتهکوه البالسامو-کوازالتپک
برخی از مزارع قهوه در این منطقه از بالای دامنههای آتشفشان کِتزالتِپِک، به پایتخت سان سالوادور مشرف هستند. این منطقه محل زندگی تمدن پیش از هیسپانیک کِتزالکوتیتان بود که به خدای مار پرنده، کِتزالکواتل، عبادت میکردند؛ نمادی که هنوز هم در فرهنگ سالوادوری رایج است. این رشتهکوه همچنین نام خود را از بالسام پرویی که در آنجا تولید میشود، گرفته است؛ یک رزین معطر که در عطرها، لوازم آرایشی و داروها استفاده میشود.
ارتفاع: ۵۰۰–۱,۹۵۰ متر (۱,۶۰۰–۶,۴۰۰ فوت)
برداشت: اکتبر–مارس
انواع: ۵۲٪ بوربن، ۲۲٪ بوربن، ۲۶٪ مخلوط و سایرین
آتشفشان چیچونتپک
قهوه به این منطقه در مرکز کشور با تأخیر رسید و در سال ۱۸۸۰ تنها پنجاه کیسه قهوه در اینجا تولید شد. با این حال، زمینهای آتشفشانی بسیار حاصلخیز هستند و امروزه این منطقه محل بسیاری از مزارع قهوه است. روش سنتی کاشت ردیفهای متناوب قهوه و درختان پرتقال برای سایه هنوز رایج است: برخی بر این باورند که این کار کیفیت شکوفه پرتقالی به قهوه میبخشد، در حالی که دیگران این عنصر نرم مرکباتی را به نوع بوربن که در اینجا کشت میشود نسبت میدهند.
ارتفاع: ۵۰۰–۱۰۰۰ متر (۱۶۰۰–۳۳۰۰ فوت)
برداشت: اکتبر–فوریه
انواع: ۷۱٪ بوربن، ۸٪ پاکاس، ۲۱٪ مخلوط و سایرین
رشتهکوه تپکا-چینامکا
این منطقه سومین تولیدکننده بزرگ قهوه در کشور است. در اینجا قهوه را با تورتیاهای ذرتی به نام توستاکاس سرو میکنند که با نمک تهیه شده و با شکر پاشیده شده یا با کمی پانلا (شکر نیشکر) درست میشوند.
ارتفاع: ۵۰۰–۲,۱۵۰ متر (۱,۶۰۰–۷,۱۰۰ فوت)
برداشت: اکتبر–مارس
انواع: ۷۰٪ بوربن، ۲۲٪ پاکاس، ۸٪ مخلوط و سایرین
رشتهکوه کاکاهواتیکه
ژنرال کاپیتان جراردو بارریوس اولین رئیسجمهور السالوادور بود که ارزش اقتصادی بالقوه قهوه را دید و شایعه شده است که او یکی از نخستین کسانی بود که قهوه را در السالوادور در املاک خود در این منطقه، نزدیک به ویلا د ککاهواتیک، که اکنون به نام شهر بارریوس شناخته میشود، کشت کرد. این رشتهکوه به خاطر فراوانی خاک رس خود، که برای ساخت ظروف، دیسها و اشیاء تزئینی استفاده میشود، شناخته شده است. کشاورزان در اینجا اغلب مجبورند حفرههای بزرگی در زمین شبیه خاک رس حفر کرده و آنها را با خاک غنی پر کنند تا در آن درختان جوان خود را بکارند.
ارتفاع: ۵۰۰–۱,۶۵۰ متر (۱,۶۰۰–۵,۴۰۰ فوت)
برداشت: اکتبر–مارس
انواع: ۶۵٪ بوربن، ۲۰٪ پاکاس، ۱۵٪ مخلوط و دیگران
پودرهای باقیمانده از پوستههای قهوه در املاک لا ماخادا در السالوادور برای استفاده به عنوان کمپوست بازیافت میشوند. مواد معدنی و عناصر ریز در این زبالهها به تغذیه خاک برای گیاهان کمک میکند.
شستن دانههای قهوه در مزارع قهوه فینکا ویستا هرموسا، آگوادولسه، گواتمالا.
گواتمالا
بسیاری بر این باورند که قهوه برای اولین بار توسط یسوعیها در حدود سال ۱۷۵۰ به گواتمالا معرفی شد، هرچند که گزارشهایی از کشت و سرو آن در کشور در سال ۱۷۴۷ وجود دارد. همانند السالوادور، قهوه تنها پس از سال ۱۸۵۶ به یک محصول مهم در گواتمالا تبدیل شد، زمانی که اختراع رنگهای شیمیایی تقاضا برای نیل را کاهش داد، که در آن زمان محصول اصلی نقدی بود.
تولیدکنندگان و همچنین به تعیین قیمت و سطوح کیفیت کمک کرد. در سال ۱۸۶۸ دولت حدود یک میلیون دانه قهوه توزیع کرد تا به تحریک بیشتر صنعت کمک کند.
زمانی که خوستو روفینو بریوس در سال ۱۸۷۱ به قدرت رسید، قهوه را به عنوان ستون فقرات اقتصاد قرار داد. متأسفانه، اصلاحات او منجر به محرومیت بیشتر مردم بومی گواتمالا از زمینهایشان شد، زیرا این اصلاحات به فروش حدود ۴۰۰۰۰۰ هکتار (۹۹۰۰۰۰ جریب) از آنچه که به عنوان زمینهای عمومی در نظر گرفته میشد، انجامید. این زمینها به مزارع بزرگ قهوه تبدیل شدند. تلاشها برای تحریک تولید قهوه قطعاً مؤثر بود و تا سال ۱۸۸۰، قهوه حدود نود درصد از صادرات گواتمالا را تشکیل میداد.
قهوه بار دیگر در سیاستهای کشور پس از رکود جهانی در سال ۱۹۳۰ دخالت خواهد داشت. خورخه اوبیکو به قدرت رسیده و تلاش کرد تا
قیمت قهوه را کاهش داد تا به تحریک صادرات کمک کند. او زیرساختهای گستردهای ساخت اما قدرت و زمین بیشتری به شرکت میوههای متحده (UFC) که یک شرکت آمریکایی بود و به شدت قدرتمند شد، داد. اوبیکو در نهایت به دلیل اعتصاب عمومی و اعتراضات علیه خود استعفا داد.
پس از آن دورهای از آزادی بیان دموکراتیک آغاز شد و رئیسجمهور آرنز در سال ۱۹۵۳ پیشنهادی برای اصلاحات ارضی ارائه داد تا زمینها (بیشتر آنهایی که تحت کنترل UFC بودند) را تصرف کرده و برای اهداف کشاورزی توزیع کند. مالکین بزرگ مزارع قهوه و UFC (که از سوی وزارت امور خارجه ایالات متحده حمایت میشد) در برابر این اصلاحات مقاومت کردند. در سال ۱۹۵۴ یک کودتای سیا دولت آرنز را سرنگون کرد و اصلاحات ارضی پیشنهادی هرگز به وقوع نپیوست. این امر کشور را به سمت جنگ داخلی سوق داد که از سال ۱۹۶۰ تا ۱۹۹۶ ادامه داشت. بسیاری از مسائلی که جنگ را تحریک کردند – فقر، توزیع زمین، گرسنگی و نژادپرستی نسبت به مردم بومی – هنوز هم مسائل امروز هستند.
تولید قهوه گواتمالا در آستانه هزاره به اوج خود رسید,
بسیاری از تولیدکنندگان پس از بحران قهوه در سال 2001 از قهوه به سمت آجیل ماکادامیا و آووکادو روی آوردند. زنگ برگ قهوه نیز به یک مشکل فزاینده برای تولیدکنندگان در سرتاسر کشور تبدیل شده است که بخش بزرگی از تولید آنها را آسیب میزند.
ردیابی
قهوههای گواتمالا باید تا سطح مزرعه یا تا سطح یک تعاونی یا گروه تولیدکننده قابل ردیابی باشند. در حالی که برخی از مناطق گواتمالا اکنون دارای نامهای تجاری محافظتشده هستند، این کشور تاریخچه طولانی از ردیابی و مزارع تولید قهوه با کیفیت بالا دارد زیرا بسیاری از کشاورزان آسیابهای مرطوب خود را دارند و قهوه خود را فرآوری میکنند.
بسیاری از کشاورزان گواتمالایی آسیابهای مرطوب و تأسیسات تولید قهوه خود را دارند که به ردیابی دانهها کمک میکند.
جمعیت: ۱۶,۱۷۶,۰۰۰
تعداد کیسههای 60 کیلوگرمی (132 پوند) در سال 2016: 3,500,000
گواتمالا در تعریف مناطق کلیدی خود و بازاریابی قهوههای این مناطق به عنوان قهوههایی که از یکدیگر کاملاً متفاوت هستند، موفقتر از اکثر کشورها بوده است. به تجربه من، برخی ویژگیهای طعمی در مناطق خاصی رایجتر است، اما هیچ قانون سخت و سریعی برای این موضوع وجود ندارد.
سان مارکوس
سان مارکوس هم گرمترین و هم پربارانترین منطقه کشت قهوه در گواتمالا است. بارانها زودتر به دامنههای کوهستانی که به سمت اقیانوس آرام قرار دارند میرسند، بنابراین شکوفهزنی نیز معمولاً زودتر اتفاق میافتد. بارش باران میتواند چالشهایی برای خشککردن پس از برداشت ایجاد کند، بنابراین برخی از مزارع به ترکیبی از خشککردن با آفتاب و خشککردن مکانیکی وابستهاند. کشاورزی بخش بزرگی از اقتصاد این منطقه را تشکیل میدهد که غلات، میوه، گوشت و پشم تولید میکند.
ارتفاع: ۱,۳۰۰–۱,۸۰۰ متر (۴,۳۰۰–۵,۹۰۰ فوت)
برداشت: دسامبر–مارس
انواع: بوربن، کاتورا، کاتویی
آکاتنانگو
تولید قهوه در این منطقه حول دره آکاتنانگو متمرکز است که به نام آتشفشان آنجا نامگذاری شده است. در گذشته، بسیاری از تولیدکنندگان در اینجا قهوه خود را به «کویوتها» میفروختند که گیلاسها را به منطقه آنتیگوا ارسال کرده و در آنجا فرآوری میکردند. آنتیگوا شهرت بهتری برای قهوه داشت و به همین دلیل قیمت بالاتری داشت. این رویه اکنون کمتر رایج است، زیرا قهوههای آکاتنانگو میتوانند عالی باشند و به طور فزایندهای شناخته شدهتر میشوند، بنابراین نگهداری آنها به صورت قابل ردیابی سودآورتر است.
ارتفاع: ۱,۳۰۰–۲,۰۰۰ متر (۴,۳۰۰–۶,۶۰۰ فوت)
برداشت: دسامبر–مارس
انواع: بوربن، کاتورا، کاتویی
آتیتلان
مزارع قهوه در اینجا در اطراف دریاچه آتیتلان واقع شدهاند. این دریاچه که در ارتفاع حدود ۱۵۰۰ متر (۴۹۰۰ فوت) بالای سطح دریا قرار دارد، به خاطر زیبایی خیرهکنندهاش ذهن نویسندگان و مسافران را در طول سالها به خود جلب کرده است. در اواسط صبح و اوایل بعدازظهر، وزش بادهای قوی در اینجا رایج است و بهطور محلی بهعنوان زوکومیل شناخته میشود، به معنای «بادهایی که گناه را میبرند».
در اینجا تعدادی ذخیرهگاه طبیعی خصوصی وجود دارد که برای حفظ تنوع زیستی منطقه و کمک به جلوگیری از جنگلزدایی تأسیس شدهاند. تولید قهوه تحت فشار است به دلیل افزایش هزینههای نیروی کار و رقابت برای نیروی کار. گسترش شهری نیز فشار بیشتری بر استفاده از زمین وارد میکند و برخی از کشاورزان متوجه شدهاند که فروش زمینشان از ادامه کشت قهوه سودآورتر است.
ارتفاع: ۱,۵۰۰–۱,۷۰۰ متر (۴,۹۰۰–۵,۶۰۰ فوت)
برداشت: دسامبر–مارس
انواع: بوربن، تیپیکا، کاتورا، کاتویی
کوابان
این منطقه به نام شهر کوبان نامگذاری شده است، که به دلیل تولیدکنندگان قهوه آلمانی که تا پایان جنگ جهانی دوم در اینجا قدرت زیادی داشتند، رشد و شکوفایی یافت. جنگل بارانی سرسبز با آب و هوای بسیار مرطوبی همراه است که چالشی برای خشک کردن قهوه به شمار میآید. این منطقه همچنین تا حدی دورافتاده است، که حمل و نقل را دشوار و پرهزینهتر میکند، اما با این حال، قهوههای شگفتانگیزی از اینجا به دست میآید.
ارتفاع: ۱,۳۰۰–۱,۵۰۰ متر (۴,۳۰۰–۴,۹۰۰ فوت)
برداشت: دسامبر–مارس
انواع: بوربن، ماراگوژپه، کاتویی، کاتورا، پاچه
شرق نو
بدون تعجب برای منطقهای که نامش به معنای «شرق نو» است، نوو اورینته در شرق کشور و در مرز با هندوراس واقع شده است. آب و هوا در اینجا خشکتر است و بیشتر قهوه توسط کشاورزان کوچک تولید میشود. تولید قهوه در اینجا نسبتاً دیر آغاز شد و از دهه ۱۹۵۰ شروع گردید.
ارتفاع: ۱,۳۰۰–۱,۷۰۰ متر (۴,۳۰۰–۵,۶۰۰ فوت)
برداشت: دسامبر–مارس
انواع: بوربن، کاتوا، کاتورا، پاچه
هواهوتننگو
این یکی از مناطق شناختهشدهتر گواتمالا است و تلفظ آن نیز بسیار لذتبخش است. نام آن از زبان ناهواتل به معنای «محل اجداد» یا «محل نیاکان» ترجمه میشود. این منطقه دارای بلندترین کوههای غیر آتشفشانی در آمریکای مرکزی است و برای کشت قهوه بسیار مناسب است. این منطقه احتمالاً بیشترین وابستگی را به قهوه به عنوان یک کالای صادراتی دارد و قهوههای واقعاً شگفتانگیزی در اینجا تولید میشود.
ارتفاع: ۱,۵۰۰–۲,۰۰۰ متر (۴,۹۰۰–۶,۶۰۰ فوت)
برداشت: ژانویه–آوریل
انواع: بوربن، کاتویی، کاتورا
فراجانِس
این فلات کشت قهوه، پایتخت گواتمالا سیتی را احاطه کرده است. در این منطقه فعالیتهای آتشفشانی نسبتاً منظم وجود دارد که به خاک کمک میکند، اما گاهی اوقات نیز زندگی را به خطر میاندازد و مشکلاتی برای زیرساختها ایجاد میکند. متأسفانه، مساحت زمینهای زیر کشت قهوه به دلیل رشد شهر و تغییرات در استفاده از زمین همچنان در حال کاهش است.
ارتفاع: ۱,۴۰۰–۱,۸۰۰ متر (۴,۶۰۰–۵,۹۰۰ فوت)
برداشت: دسامبر–فوریه
انواع: بوربن، کاتورا، کاتویی، پاچه
آنتیگوا
آنتیگوا احتمالاً شناختهشدهترین منطقه تولید قهوه در گواتمالا و یکی از شناختهشدهترینها در جهان است. این منطقه به نام شهر آنتیگوا نامگذاری شده است که به خاطر معماری اسپانیاییاش و به عنوان یک سایت میراث جهانی یونسکو مشهور است. این منطقه در سال ۲۰۰۰ تحت نام «قهوه آنتیگوا اصل» به عنوان نشان جغرافیایی ثبت شد، پس از آنکه بازار به دلیل قهوههایی که بهطور تقلبی به عنوان آنتیگوا نامگذاری شده بودند، بیارزش شد. این امر مانع از فروش قهوههای دیگر مناطق به عنوان آنتیگوا شده است، اما نتوانسته است از عمل تقلبی وارد کردن گیلاسها از مناطق دیگر برای پردازش در آنجا جلوگیری کند. با این حال، ممکن است قهوههای قابل ردیابی از آنتیگوا پیدا شود و در حالی که برخی از آنها قیمت بالایی دارند، برخی دیگر از کیفیت عالی برخوردارند و ارزش جستجو را دارند.
ارتفاع: ۱,۵۰۰–۱,۷۰۰ متر (۴,۹۰۰–۵,۶۰۰ فوت)
برداشت: ژانویه–مارس
انواع: بوربن، کاتورا، کاتویی
اگرچه تغییرات در استفاده از زمین و دماهای متغیر بر میزان تولید قهوه و نحوه پردازش آن در گواتمالا تأثیر میگذارد، اما بخش عمدهای از قهوه به روش سنتی پردازش شده و با نور خورشید خشک میشود.
هائیتی
قهوه احتمالاً از جزیره مارتینیک به هائیتی آمد، در حالی که این جزیره در سال ۱۷۲۵ یک مستعمره تازه تأسیس فرانسوی بود. اولین قهوه احتمالاً در اطراف تروا روژ در شمال شرقی کشور کشت شد؛ ده سال بعد، یک مزرعه قهوه دیگر در کوهها در شمال هائیتی ظاهر شد. تولید قهوه به سرعت در جزیره افزایش یافت و تعدادی از منابع ادعا میکنند که بین سالهای ۱۷۵۰ تا ۱۷۸۸، هائیتی بین پنجاه تا شصت درصد قهوه جهان را تولید کرده است.
جزیره نه تنها بر تولید قهوه تأثیر گذاشت، بلکه باعث شد که کشور در زمینه تجارت بینالملل طرد شود. با این حال، صنعت به آرامی بازسازی شد و در سال ۱۸۵۰ به اوج دیگری رسید قبل از اینکه دوباره کاهش یابد. تولید قهوه بار دیگر در دهه ۱۹۴۰ رونق گرفت و در سال ۱۹۴۹، هائیتی یکسوم قهوه جهان را تولید کرد.
تولید قهوه، مانند بسیاری از جنبههای اقتصاد هائیتی، در دوران رژیمهای دووالیه بین سالهای ۱۹۵۷ تا ۱۹۸۶ آسیب دید و بلایای طبیعی نیز در تضعیف بیشتر این صنعت نقش داشتند. فروپاشی توافقنامه قهوه بینالمللی منجر به گزارشهایی در سال ۱۹۹۰ شد مبنی بر اینکه کشاورزان تصمیم به سوزاندن درختان قهوه خود برای تولید زغالسنگ به منظور فروش گرفتند.
در اواسط دهه ۱۹۹۰، سازمانی به نام فدراسیون انجمنهای قهوهکاران بومی (FACN) تأسیس شد. این سازمان قهوههای خشکشده را خریداری کرده و سپس آنها را آسیاب، دستهبندی و مخلوط میکرد. قهوه بهجای فرآیند خشک، شسته شده بود و این موضوع تا حدی غیرمعمول بود.
این برند نامی به نام Haitian Bleu ایجاد کرد که به رنگ قهوه خام ناشی از فرآیند شستشو اشاره دارد و مسیر آن را به بازار کنترل کرد. با این کار، برای مدتی توانست قیمتهای پرداختی به کشاورزان را افزایش دهد. هرچند که به شیوهای که امروز انتظار داریم قهوههای خاص قابل ردیابی نبوده، اما حول منشاء و داستان آن یک ارزش افزوده ایجاد کرد. با این حال، مدیریت نادرست سازمان منجر به کاهش حجمها و عدم تحقق قراردادها با رُستکنندهها شد که در نهایت به کاهش و ورشکستگی FACN انجامید.
کیسههای قهوه برای جمعآوری در خیابانهای پورتوپرنس صف کشیدهاند. در دهه ۱۹۴۰، هائیتی یکسوم قهوه جهان را تولید میکرد.
زلزلهای که در سال ۲۰۱۰ جزیره را ویران کرد، همچنین صنعت قهوه را که قبلاً در حال کاهش مداوم بود، ویران کرد.
۷ میلیون دلار در سال ۲۰۰۰، تا سال ۲۰۱۰ ارزش آن به تنها ۱ میلیون دلار کاهش یافت. امید بود که قهوه در کنار انبه، محصول اصلی دیگر، نقشی در بهبود اقتصادی کشور ایفا کند. سازمانهای غیردولتی مختلفی برای سرمایهگذاری در این صنعت تلاش کردهاند و
در حالی که قهوه شسته شده با کیفیت بالا از کشور صادر میشود، این صنعت همچنان بسیار کوچک است و به آرامی در حال رشد است.
قهوهسازی در ریویئر فرید، در بخش اوئست هایتی.
ردیابی
اگر بتوانید قهوه با کیفیت بالا از هائیتی پیدا کنید، احتمالاً این قهوه از یک تعاونی کشاورزان خواهد بود. در این کشور هیچ ملک خصوصیای وجود ندارد که قهوه بفروشد. هائیتی تقریباً به اندازهای که تولید میکند قهوه مصرف میکند، بنابراین مقدار بسیار کمی صادر میشود.
جمعیت: ۱۰,۸۴۷,۰۰۰
تعداد کیسههای 60 کیلوگرمی (132 پوند) در سال 2016: 350,000
تولید قهوه در هائیتی به حدی کاهش یافته است که توصیف آن به عنوان داشتن چندین منطقه کشت دقیق نخواهد بود.
ارتفاع: ۳۰۰–۲,۰۰۰ متر (۹۸۰–۶,۵۶۰ فوت)
برداشت: اوت–مارس
انواع: تیپیکا، کاتورا، بوربن
ایالات متحده: هاوایی
هاوایی تنها منطقه تولید قهوه در یک کشور اولجهانی است. این موضوع اقتصاد و همچنین بازاریابی قهوه را تغییر میدهد. تولیدکنندگان در اینجا در جذب مستقیم مصرفکنندگان موفق بودهاند - اغلب قهوه را با بازدید از جزایر در هم میآمیزند - اما بسیاری از حرفهایهای قهوه احساس میکنند که کیفیت قهوه ممکن است ارزش قیمت آن را نداشته باشد.
چند گیاه قهوه برداشت شد. این گیاهان رشد کردند و قهوه تولید کردند.
تولید به زودی در سراسر جزایر هاوایی گسترش یافت.
نوع بوربون احتمالاً در سال ۱۸۲۸ به جزیره بزرگ آورده شد و اولین مزرعه تجاری در کائوایی در سال ۱۸۳۶ آغاز به کار کرد.
با این حال، مزارع در منطقه دره هانالهی در کائوآی نابود شدند
توسط آفت حشره قهوه در سال ۱۸۵۸. تنها منطقهای که به تولید قهوه از این کاشتهای اولیه ادامه داد، منطقه کونا در جزیره بزرگ است.
در اواخر دهه ۱۸۰۰، صنعت مهاجرانی از چین را جذب کرد
سپس ژاپنیها به کار در مزارع آمدند. در دهه ۱۹۲۰، بسیاری از فیلیپینیها برای کار در مزارع قهوه در زمان برداشت و مزارع نیشکر در بهار وارد شدند.
با این حال، قهوه تا دهه ۱۹۸۰ به طور قابل توجهی برای اقتصاد جزیره اهمیت پیدا نکرد، زمانی که تولید شکر دیگر به اندازه کافی سودآور نبود. این رویداد منجر به علاقهای دوباره به قهوه در سرتاسر ایالت شد.
کونا
منطقهای که در هاوایی بهخوبی شناخته شده و یکی از بهترین مناطق در جهان است، منطقه کونا در جزیره بزرگ است. تاریخ طولانی تولید قهوه به تثبیت شهرت این منطقه کمک کرده است، هرچند که موفقیت آن منجر به بهرهبرداری از طریق نادرستنامگذاری قهوه شده است.
قانونگذاری در جزیره اکنون به این معنی است که هر ترکیب کونا باید بیان کند که
مقدار قهوه از کونا بر روی آن و استفاده از علامت تجاری «100% کونا» به دقت کنترل میشود. یک مزرعه به نام کونا کای در کالیفرنیا قبلاً با اعطای هرگونه علامت تجاری یا حفاظت برای این نام مبارزه کرده بود، اما در سال 1996، مدیر آن به جرم پر کردن کیسههای «قهوه کونا» خود با دانههای قهوه از کاستاریکا محکوم شد.
بهتازگی، این منطقه با مشکل مواجه شده است
سوسک توت قهوه. این جزیره تعدادی اقدام برای مقابله با آفت معرفی کرده است که با موفقیتهایی همراه بوده، هرچند نگرانیهایی وجود داشت که یک
کاهش در تولید باعث خواهد شد که قیمت بالای قهوه کونا حتی بیشتر افزایش یابد.
در شرکت غذایی دول در مزرعه قهوه و کاکائو وایالوا، دانهها برای خشک شدن در زیر آفتاب پخش میشوند. وایالوا بزرگترین املاک در جزیره اوآهو است و توتهای تیپیکا را پرورش میدهد.
ردیابی
اینکه در یک کشور توسعهیافته انتظارات از قابلیت ردیابی باید بالا باشد، جای تعجب ندارد. قهوهها معمولاً تا یک مزرعه خاص قابل ردیابی هستند. در بسیاری از موارد، مزارع قهوههای خود را برشته کرده و بهطور مستقیم به مصرفکنندگان و گردشگران میفروشند. بسیاری از آنها همچنین بخشی از محصول خود را عمدتاً به ایالتهای اصلی ایالات متحده صادر میکنند.
جمعیت: ۱,۴۰۴,۰۰۰
تعداد کیسههای 60 کیلوگرمی (132 پوند) در سال 2016: 40,909
شهرت هاوایی تحت تأثیر یک منطقه خاص است: کونا. با این حال، سایر جزایر نیز ارزش کاوش دارند، اگر شما قهوه جزیرهای با اسیدیته نسبتاً پایین، بدنهای کمی بیشتر و میوهای کمتر در فنجان را دوست دارید.
جزیره کائوآی
این منطقه در حال رشد تحت تسلط یک شرکت واحد است که ۱,۲۵۰ هکتار (۳,۱۰۰ جریب) تولید قهوه را مدیریت میکند. شرکت قهوه کائوآی در اواخر دهه ۱۹۸۰ به منظور تنوعبخشی از نیشکر، شروع به کشت قهوه کرد. به دلیل اندازهاش، این مزرعه به شدت مکانیزه است.
ارتفاع: ۳۰–۱۸۰ متر (۱۰۰–۶۰۰ فوت)
برداشت: اکتبر–دسامبر
انواع: کاتویی زرد، کاتویی قرمز، تیپیکا، کوه آبی، موندونوو
جزیره اوآهو
این یک جزیره دیگر است که تحت تسلط املاک وایالوا قرار دارد، که حدود ۶۰ هکتار (۱۵۵ جریب) مساحت دارد. این مزرعه که تولید خود را در اوایل دهه ۱۹۹۰ آغاز کرد، در تولید خود به طور کامل مکانیزه است و همچنین کاکائو میکارد.
ارتفاع: ۱۸۰–۲۱۰ متر (۶۰۰–۷۰۰ فوت)
برداشت: سپتامبر–فوریه
انواع: تیپیکا
جزیره مائوئی
ماوی یک مزرعه قهوه تجاری بزرگ به نام کاʻاناپالی دارد که به طور غیرمعمولی شامل مجموعهای از قطعات کوچک زمین با خانهها و مزارع قهوه برای فروش است. اگرچه این قطعات به افراد مختلف تعلق دارند، اما تولید قهوه به صورت متمرکز انجام میشود. این املاک بزرگ از سال ۱۸۶۰ تا ۱۹۸۸ یک مزارع شکر بود که در آن زمان تولید به قهوه منتقل شد.
ارتفاع: ۱۰۰–۵۵۰ متر (۳۵۰–۱,۸۰۰ فوت)
برداشت: سپتامبر–ژانویه
انواع: کاتویی قرمز، کاتورای زرد، تیپیکا، موکا
کولا، جزیره مائوئی
این منطقه کوچک از شیبهای آتشفشان هالهاکالا بهرهبرداری میکند تا ارتفاع مناسبی برای کشت قهوه به دست آورد. قهوه نسبتاً برای این منطقه جدید است.
ارتفاع: ۴۵۰–۱,۰۵۰ متر (۱,۵۰۰–۳,۵۰۰ فوت)
برداشت: سپتامبر–ژانویه
انواع: تیپیکا، رد کاتویی
وایکاپو، جزیره مائوئی
این جدیدترین منطقه تولید قهوه در هاوایی است. یک مزرعه در اینجا فعالیت میکند که متعلق به شرکتی مستقر در جزیره همسایه مولوکای به نام قهوههای هاوایی است.
ارتفاع: ۵۰۰–۷۵۰ متر (۱,۶۰۰–۲,۴۵۰ فوت)
برداشت: سپتامبر–ژانویه
انواع: تیپیکا، کاتوآی
کیپاهولو، جزیره مائویی
این منطقهای بسیار کمارتفاع در سواحل جنوبشرقی مائوی است. قهوه معمولاً در مزارع ارگانیک به عنوان بخشی از مجموعهای متنوع از محصولات کشت میشود.
ارتفاع: ۹۰–۱۸۰ متر (۳۰۰–۶۰۰ فوت)
برداشت: سپتامبر–ژانویه
انواع: تیپیکا، کاتوآی
کائولاپوی، جزیره مولوکای
این منطقه همچنین تحت سلطه یک شرکت قهوه واحد، قهوههای هاوایی است. این مزرعه بزرگ مکانیزه است که اغلب یک نیاز برای کاهش هزینههای عملیاتی در محیطی است که نیروی کار بسیار گران است.
ارتفاع: ۲۵۰ متر (۸۰۰ فوت)
برداشت: سپتامبر–ژانویه
انواع: کاتویی قرمز
کونا، جزیره بزرگ
برخلاف بسیاری از مناطق در حال رشد دیگر در هاوایی، در اینجا صنعتی متنوعتر وجود دارد که بیش از ۶۳۰ مزرعه قهوه تولید میکنند. این مزرعهها معمولاً توسط خانوادههای فردی اداره میشوند و معمولاً کمتر از ۲ هکتار (۵ جریب) مساحت دارند. تولیدات در اینجا ممکن است بالاترین میزان در هر واحد مساحت در سراسر جهان باشد و از آنجا که مزرعهها بسیار کوچکتر از سایر نقاط هاوایی هستند، معمولاً برداشت دستی درختان مشاهده میشود.
ارتفاع: ۱۵۰–۹۰۰ متر (۵۰۰–۳۰۰۰ فوت)
برداشت: اوت–ژانویه
انواع: تیپیکا
کاو، جزیره بزرگ
تولید قهوه در این منطقه نسبتاً به تازگی آغاز شده است، پس از بسته شدن کارخانه شکر در سال ۱۹۹۶. تا سال ۲۰۱۰، کشاورزان و تعاونیهای منطقه مجبور بودند برای پردازش قهوه پس از برداشت به مناطق همجوار پونا یا کونا سفر کنند. با این حال، اکنون یک آسیاب ساخته شده است تا این مشکل را کاهش دهد.
ارتفاع: ۵۰۰–۶۵۰ متر (۱,۶۰۰–۲,۱۵۰ فوت)
برداشت: اوت–ژانویه
انواع: تیپیکا
پونا، جزیره بزرگ
این منطقه در پایان قرن نوزدهم حدود ۲۴۰۰ هکتار (۶۰۰۰ جریب) زمین تحت کشت قهوه داشت، اما تولید متوقف شد زیرا شکر به محبوبیت رسید. با این حال، کارخانه شکر در سال ۱۹۸۴ بسته شد و برخی از کشاورزان در حال شروع به کشت قهوه در اینجا هستند. بیشتر مزارع در این منطقه نسبتاً کوچک هستند - حدود ۱.۲ هکتار (۳ جریب).
ارتفاع: ۳۰۰–۷۵۰ متر (۱,۰۰۰–۲,۴۵۰ فوت)
برداشت: اوت–ژانویه
انواع: کاتویی قرمز، تیپیکا
هاماکوا، جزیره بزرگ
قهوه در سال ۱۸۵۲ به اینجا رسید و در ابتدا هشت مزرعه تأسیس شد. مانند سایر نقاط هاوایی، شکر به زودی به محصول مورد علاقه تبدیل شد و تولید قهوه کاهش یافت. با این حال، از اواسط دهه ۱۹۹۰، برخی از مزارع دوباره به تولید قهوه روی آوردهاند.
ارتفاع: ۱۰۰–۶۰۰ متر (۳۵۰–۲,۰۰۰ فوت)
برداشت: اوت–ژانویه
انواع: تیپیکا
دره کلاولاو در جزیره کائوآی، نمایانگر چشمانداز مزارع هاوایی است.
محصولات قهوه به خاک در هندوراس بسیار مناسب هستند، اما بارش بالای باران در این کشور میتواند خشک کردن دانهها را برای کشاورزان دشوار کند.
هندوراس
از آنجا که اکنون بزرگترین تولیدکننده قهوه در آمریکای مرکزی است، تعجبآور است که اطلاعات کمی درباره معرفی قهوه به هندوراس وجود دارد. آنچه احتمالاً قدیمیترین سند است، که به سال ۱۸۰۴ مربوط میشود، به کیفیت قهوه تولید شده در آنجا میپردازد. این تاریخ ورود قهوه را به قبل از ۱۷۹۹ نسبت میدهد، زیرا گیاهان چند سال طول میکشید تا محصولی تولید کنند.
t
به دلیل شکوفایی دیرهنگام هندوراس در دهه ۱۸۰۰، زیرساختها به سادگی وجود نداشتند. این موضوع چالشی برای کیفیت ایجاد کرده و به این معنی بوده است که بخش زیادی از قهوه تولید شده تحت این گسترش جدید به بازار کالاها اختصاص یافته است. تنها اخیراً است که ما شروع به دیدن قهوههای عالی از هندوراس کردهایم.
مؤسسه ملی قهوه، Instituto Hondureño del Café (IHCAFE)، در سال 1970 تأسیس شد و در حال کار بر روی بهبود کیفیت است: در هر یک از شش منطقهای که تعریف کرده است، یک آزمایشگاه چشیدن قهوه وجود دارد تا به تولیدکنندگان محلی کمک کند.
هندوراس تا سال ۲۰۱۱ نزدیک به شش میلیون کیسه قهوه در سال تولید میکرد، که بیشتر از مجموع تولید کاستاریکا و گواتمالا بود. حدود ۱۱۰۰۰۰ خانواده در تولید قهوه در سرتاسر کشور درگیر هستند. در مورد آینده آن، نگرانیهایی درباره تأثیر آفت برگ وجود دارد.
زنگ. پس از آسیب شدید به برداشتها در سالهای ۲۰۱۲/۲۰۱۳، وضعیت اضطراری ملی اعلام شد و اثرات زنگ برگ معمولاً چند سال به طول میانجامد.
مسئله اقلیم
در حالی که زمین برای کشت قهوه عالی مناسب است، آب و هوا چالشی ایجاد میکند. بارش بالای باران اغلب خشک کردن دانهها پس از فرآوری را دشوار میسازد، بنابراین برخی تولیدکنندگان از ترکیبی از خشک کردن با نور خورشید و خشک کردن مکانیکی استفاده میکنند. این موضوع باعث شده است که هندوراس شهرتی در تولید قهوههای عالی پیدا کند که میتوانند به سرعت کمرنگ شوند، اما کارهای زیادی برای حل این مشکل در حال انجام است. بخش عمدهای از قهوه قبل از ارسال در شرایط بسیار گرم نزدیک پورتو کورتز انبار میشود که میتواند به تخریب آن بیشتر منجر شود. البته همیشه استثنائاتی بر این قاعده وجود دارد و بهترین قهوههای هندوراس معمولاً در طول زمان بهتر حفظ میشوند.
ردیابی
امکان دستیابی به سطوح بالای ردیابی در هندوراس وجود دارد، تا سطح املاک یا تا یک تعاونی خاص یا گروه تولیدکننده مشخص.
بسیاری از کشاورزان هوندوراس لوبیاهای انواع بوربن، کاتورا، تیپیکا و کاتویی را کشت میکنند، اما زنگ برگ در تمام مناطق به تازگی محصولات را ویران کرده است.
جمعیت: ۸,۲۵۰,۰۰۰
تعداد کیسههای 60 کیلوگرمی (132 پوند) در سال 2013: 5,934,000
اگرچه IHCAFE این منطقه را به عنوان یک منطقه کشت قهوه توصیف نکرده است، بسیاری از رستکنندهها قهوه را به عنوان قهوهای از منطقه سانتا باربارا در هندوراس علامتگذاری میکنند. چندین منطقه قهوه به بخش سانتا باربارا (یک تقسیم دولتی از کشور) وارد میشوند. برخی ممکن است استدلال کنند که این منطقه نیاز به توصیف خاص خود دارد، اما به نظر میرسید که مناسبتر است که در چارچوبهای رسمی باقی بمانیم و از مناطق کشت ذکر شده در زیر استفاده کنیم. برخی از پکسهای عالی وجود دارد.
مجموعههای متنوعی که از منطقه سانتا باربارا میآیند. آنها دارای کیفیت میوهای متمایز و نسبتاً شدید هستند وقتی به خوبی تولید شوند و قطعاً ارزش جستجو را دارند.
کُپان
کاپان یک دپارتمان در غرب هندوراس است که به نام شهر کاپان نامگذاری شده و به خاطر ویرانههای مایاییاش مشهور است. این منطقه با گواتمالا هممرز است و مناطقی از این دست به من یادآوری میکنند که اهمیت تمرکز بر روی اینکه قهوه دقیقاً از کجا میآید به جای صرفاً کشور مبدا آن چقدر زیاد است. مرزهای ژئوپولیتیکی میتوانند تا حدی دلخواه باشند و انتظارات مصرفکنندگان از قهوهای که از هندوراس میآید و قهوهای که از گواتمالا میآید (متأسفانه) فاصله زیادی دارد. درون کاپان، بخش شمالی منطقه قهوه سانتا باربارا قرار دارد.
ارتفاع: ۱,۰۰۰–۱,۵۰۰ متر (۳,۳۰۰–۴,۹۰۰ فوت)
برداشت: نوامبر–مارس
انواع: بوربن، کاتورا، کاتویی
مونتسیلوس
این منطقه شامل چندین زیرمنطقه قابل توجه است. بارزترین آنها مارکالا، که اکنون یک نام محافظتشده است، و لاپاز میباشد. مارکالا یک شهرداری در داخل بخش لاپاز است. رستکنندهها بیشتر تمایل دارند از این نامها استفاده کنند تا دقت بیشتری داشته باشند، به جای اینکه قهوه خود را با نام منطقه وسیعتری مانند مونتسیلوس علامتگذاری کنند.
ارتفاع: ۱,۲۰۰–۱,۶۰۰ متر (۳,۹۰۰–۵,۲۰۰ فوت)
برداشت: دسامبر–آوریل
انواع: بوربن، کاتورا، کاتویی، پاکاس
اگالتا
این منطقه در سرتاسر شمال هندوراس گسترش یافته است. بخش زیادی از آن جنگلهای حفاظتشده است، بنابراین اکوتوریسم نقش مهمی در اقتصاد محلی ایفا میکند.
ارتفاع: ۱,۰۰۰–۱,۴۰۰ متر (۳,۳۰۰–۴,۶۰۰ فوت)
برداشت: دسامبر–مارس
انواع: بوربن، کاتورا، تیپیکا
اوپالاكا
اوپالاكا شامل بخش جنوبی مناطق تولید قهوه سانتا باربارا، همچنین اینتیبوکا و لمپیرا است. این نام از رشته کوه اوپالاكا گرفته شده است که در سرتاسر این منطقه کشیده شده است.
ارتفاع: ۱,۱۰۰–۱,۵۰۰ متر (۳,۶۰۰–۴,۹۰۰ فوت)
برداشت: نوامبر–فوریه
انواع: بوربن، کاتویی، تیپیکا
کومایاگوا
این منطقه، در غرب مرکز هندوراس، دارای جنگلهای بارانی گرمسیری متراکم است. شهر کمایاگوا در این منطقه زمانی پایتخت هندوراس بود.
ارتفاع: ۱,۱۰۰–۱,۵۰۰ متر (۳,۶۰۰–۴,۹۰۰ فوت)
برداشت: دسامبر–مارس
انواع: بوربن، کاتورا، تیپیکا
بهشت
این یکی از قدیمیترین و همچنین بزرگترین مناطق در هندوراس است، در شرق کشور نزدیک به مرز نیکاراگوئه. اخیراً این منطقه به شدت از آفت زنگ برگ قهوه رنج برده است.
ارتفاع: ۱,۰۰۰–۱,۴۰۰ متر (۳,۳۰۰–۴,۶۰۰ فوت)
برداشت: دسامبر–مارس
انواع: کاتوا، کاتورا
جامائیکا
داستان قهوه در جزیره از سال ۱۷۲۸ آغاز میشود، زمانی که فرماندار، سر نیکلاس لاوز، یک گیاه قهوه از فرماندار مارتینیک دریافت کرد. لاوز قبلاً با چندین محصول دیگر آزمایش کرده بود و قهوه را در منطقه سنت اندرو کاشت. در ابتدا تولید آن نسبتاً محدود بود؛ در سال ۱۷۵۲ جامائیکا تنها ۲۷ تن قهوه صادر کرد.
تولید سالانه حدود ۱۵۰۰۰ تن (۱۶۵۰۰ تن) بود (اگرچه
برخی برآوردها به طور قابل توجهی بالاتر هستند).
پس از این رونق، صنعت شروع به مشاهده یک کاهش تدریجی کرد. دلیل اصلی احتمالاً کمبود نیروی کار بود، هرچند عوامل دیگری نیز نقش داشتند. تجارت برده در سال ۱۸۰۷ لغو شد، اما آزادی بردگان در جزیره تا سال ۱۸۳۸ اتفاق نیفتاد. در حالی که برخی تلاشها برای استخدام بردگان سابق به عنوان کارگران خصوصی صورت گرفته بود، قهوه در رقابت با سایر صنایع دچار مشکل شد. و هنگامی که این موضوع با مدیریت ضعیف خاک و از دست دادن شرایط تجاری مطلوبی که بریتانیا قبلاً به مستعمرات خود ارائه داده بود ترکیب شد، منجر به کاهش شدید قهوه گردید. تا سال ۱۸۵۰ تنها حدود ۱۸۰ مزرعه باقی مانده بود و تولید به ۱۵۰۰ تن کاهش یافته بود.
در پایان قرن نوزدهم، جامائیکا حدود ۴۵۰۰ تن قهوه تولید میکرد، اما مشکلات جدی در کیفیت شروع به ظهور کرده بود. در سال ۱۸۹۱، قانونی تصویب شد تا تلاش کند دانش مربوط به تولید قهوه را گسترش دهد به منظور افزایش کیفیت، و زیرساختهایی برای پردازش و درجهبندی متمرکز قهوه ایجاد شد. این برنامه موفقیت محدودی داشت، هرچند که یک مرکز تصفیه قهوه مرکزی در سال ۱۹۴۴ برای عبور تمام قهوهها قبل از صادرات ساخته شد و در سال ۱۹۵۰، هیئت قهوه جامائیکا تشکیل شد.
از این نقطه به بعد قهوههای منطقه کوههای آبی
به تدریج و به آرامی در شهرت خود پیشرفت کردند تا اینکه به عنوان یکی از بهترین قهوههای جهان شناخته شدند. در آن زمان، با این حال، قهوههای به خوبی فرآوری شده کمی در دسترس بودند و امروز قهوههای جامائیکا واقعاً نمیتوانند با بهترین قهوههای آمریکای مرکزی و جنوبی یا شرق آفریقا رقابت کنند. قهوههای جامائیکا معمولاً تمیز، شیرین و بسیار ملایم هستند. آنها از پیچیدگی یا ویژگیهای خاصی که ممکن است از قهوههای درجه ویژه انتظار رود، برخوردار نیستند. با این حال، آنها به طور مداوم قهوههای تمیز و شیرین را تولید و به طور هوشمندانه بازاریابی میکردند، مدتها قبل از اینکه سایر تولیدکنندگان این کار را انجام دهند و این به قهوههای آنها برای مدتی مزیت خاصی بخشید.
از اوایل قرن بیستم، قهوه جامائیکا به خاطر طعمهای تمیز، شیرین و ملایم خود شناخته شده است.
منشأ قهوه کوه آبی به دقت کنترل میشود و بر اساس ارتفاع مزارع تعیین میگردد. بشکههای چوبی متمایز برند را بیشتر مورد تأکید قرار میدهند.
جمعیت: ۲,۹۵۰,۰۰۰
تعداد کیسههای 60 کیلوگرمی (132 پوند) در سال 2013: 27,000
در جامائیکا واقعاً تنها یک منطقه کشت قابل توجه وجود دارد و احتمالاً یکی از مشهورترین مناطق کشت در جهان است.
کوه آبی
موضوع یکی از موفقترین کمپینهای بازاریابی در تاریخ قهوه، این منطقه خاص از جامائیکا به وضوح تعریف شده و به خوبی محافظت میشود. تنها قهوههایی که در ارتفاعات بین ۹۰۰ تا ۱,۵۰۰ متر (۳,۰۰۰ تا ۴,۹۰۰ فوت) در نواحی سنت اندرو، سنت توماس، پورتلند و سنت ماری کشت میشوند، میتوانند به عنوان «قهوه کوه آبی جامائیکا» شناخته شوند. قهوههایی که در ارتفاعات بین ۴۵۰ تا ۹۰۰ متر (۱,۵۰۰ تا ۳,۰۰۰ فوت) کشت میشوند، میتوانند «قهوه کوه بلند جامائیکا» نامیده شوند و هر چیزی که زیر این ارتفاع باشد ممکن است «قهوه عالی جامائیکا» یا «قهوه کوه کوتاه جامائیکا» نامیده شود.
قابلیت ردیابی قهوههای کوه آبی میتواند تا حدی گیجکننده باشد، زیرا بیشتر قهوهها تحت نام آسیابهایی که در آنها فرآوری میشوند، به فروش میرسند. این آسیابها ممکن است گاهی قهوههای یک املاک بزرگ را جدا نگه دارند، اما معمولاً از تعداد زیادی از کشاورزان کوچک که در این منطقه قهوه میکارند، خرید میکنند.
برای مدت طولانی، اکثریت تولیدات کوههای آبی جامائیکا به ژاپن فروخته میشد. این قهوه در بشکههای چوبی کوچک به جای کیسههای کنفی صادر میشد. همچنین شایان ذکر است که به دلیل توانایی آن در دستیابی به قیمتهای بسیار بالا، معمولاً مقدار قابل توجهی قهوه به طور تقلبی به عنوان کوه آبی در بازار عرضه میشود.
ارتفاع: ۹۰۰–۱,۵۰۰ متر (۳,۰۰۰–۴,۹۰۰ فوت)
برداشت: ژوئن–جولای
انواع: کوه آبی جامائیکا (یک مشتق از تیپیکا)، تیپیکا
مکزیک
اولین گیاهان قهوه احتمالاً در حدود سال ۱۷۸۵ به مکزیک آورده شدند، که احتمالاً از کوبا یا آنچه اکنون جمهوری دومینیکن نامیده میشود، بوده است. گزارشهایی از مزارع در منطقه وراکروز در سال ۱۷۹۰ وجود دارد. با این حال، به دلیل ثروتی که از معادن غنی مکزیک به دست میآمد، برای سالهای زیادی انگیزه کمی برای ایجاد و تقویت صنعت قهوه وجود داشت.
کارگران گرفتار در مزارع قهوه آزاد شدند و توانستند به جوامع خود بازگردند و مهارتهای کشت قهوه خود را با خود ببرند
این توزیع مجدد زمین بسیاری از هاسیندای بزرگ را از هم گسست و این آغاز تولید کوچکمالکان در مکزیک بود.
در سال ۱۹۷۳، دولت مؤسسه قهوه مکزیک را تأسیس کرد
(موسسه مکزیکی قهوه) که به عنوان INMECAFE شناخته میشود. وظیفه آنها ارائه کمکهای فنی و اعتبار مالی به تولیدکنندگان و کار در چارچوب توافقنامه بینالمللی قهوه برای دستیابی و ماندن در سهمیههای تولید توافق شده بود. این سرمایهگذاری در صنعت منجر به گسترش سریع هم در تولید و هم در میزان زمین اختصاص داده شده به قهوه شد. در برخی مناطق روستایی، تولید تقریباً نهصد درصد افزایش یافت.
با این حال، در دهه ۱۹۸۰، دولت مکزیک سیاست خود را در قبال قهوه تغییر داد، بخشی به دلیل وامگیری سنگین و کاهش قیمت نفت که منجر به نکول در بازپرداخت وامها شد. حمایت از صنعت به آرامی کاهش یافت و در سال ۱۹۸۹، INMECAFE به طور کامل فروپاشید و دولت تأسیسات پردازش قهوه دولتی خود را فروخت. تأثیر بر صنعت ویرانگر بود. اعتبار خشک شده بود و بسیاری از کشاورزان در یافتن مکانهایی برای فروش قهوه خود با مشکل مواجه شدند. این منجر به یک...
افزایش دلالان شکارچی قهوه که به عنوان کایوت شناخته میشوند، که قهوه را از کشاورزان با قیمت بسیار پایین خریداری کرده و با سود میفروشند.
از دست رفتن INMECAFE به همراه بحران قیمت قهوه باعث شد
توافقنامه بینالمللی قهوه در سال ۱۹۸۹ تأثیر قوی بر کیفیت قهوه تولید شده داشت. با کاهش درآمد، تعداد زیادی از تولیدکنندگان استفاده از کودها را متوقف کردند، سرمایهگذاری در حفاظت از آفات را کنار گذاشتند و زمان و منابع کمتری را به علفزنی و مدیریت مزرعه اختصاص دادند. در برخی موارد، کشاورزان به سادگی برداشت قهوه خود را متوقف کردند.
جالب است که برخی تولیدکنندگان (بهویژه در ایالتهای اوآخاکا),
چیاپاس و وراکروز) با تشکیل جمعیتهایی به این موضوع پاسخ دادند تا بسیاری از مسئولیتهایی را که قبلاً بر عهده INMECAFE بود، از جمله خرید جمعی و اداره آسیابهای قهوه، کمکهای فنی، لابیگری سیاسی و حتی کمک در توسعه روابط مستقیم با خریداران، به عهده بگیرند.
به نظر میرسد تولیدکنندگان قهوه در مکزیک قهوه را پذیرفتهاند
گواهیها؛ تجارت منصفانه و بهویژه ارگانیک بسیار رایج هستند. مکزیک مقدار زیادی از قهوه خود را به ایالات متحده میفروشد، بنابراین پیدا کردن نمونههای عالی از قهوه مکزیکی در سایر نقاط جهان نسبتاً نادر است.
از اواخر دهه ۱۹۸۰، بسیاری از تولیدکنندگان قهوه مکزیکی بهطور موفقیتآمیزی جمعیتهایی را برای خرید و اداره مزارع قهوه تشکیل دادهاند. صادرات تجارت منصفانه و ارگانیک بهطور فزایندهای رایج شده است.
ردیابی
بیشتر قهوه در مکزیک توسط کشاورزان کوچک تولید میشود، نه مزارع بزرگ. قابلیت ردیابی باید تا حد گروه تولیدکننده، تعاونی یا گاهی اوقات تا یک مزرعه ممکن باشد.
جمعیت: ۱۱۹,۵۳۱,۰۰۰
تعداد کیسههای 60 کیلوگرمی (132 پوند) در سال 2016: 3,100,000
قهوه همچنین در خارج از مناطق اصلی کشت ذکر شده در زیر نیز کشت میشود و اگر توسط یک برشتهکار یا خردهفروشی که به آن اعتماد دارید ارائه شود، نباید نادیده گرفته شود. تولید از این مناطق در مقایسه با مناطق اصلی بسیار کم است.
چیاپاس
این منطقه با گواتمالا هممرز است. رشتهکوه سیرا مادره هم ارتفاع لازم را فراهم میکند و هم خاکهای آتشفشانی مفید را برای تولید قهوه خوب.
ارتفاع: ۱,۰۰۰–۱,۷۵۰ متر (۳,۳۰۰–۵,۷۵۰ فوت)
برداشت: نوامبر–مارس
انواع: بوربن، تیپیکا، کاتورا، ماراگوژپه
اوآخاکا
بیشتر کشاورزان در این منطقه کمتر از ۲ هکتار (۴.۴ جریب) زمین دارند و چندین تعاونی بزرگ در اینجا فعالیت میکنند. همچنین چند ملک بزرگتر وجود دارد، هرچند که برخی از آنها در حال شروع به تنوع در صنعت گردشگری هستند.
ارتفاع: ۹۰۰–۱,۷۰۰ متر (۳,۰۰۰–۵,۶۰۰ فوت)
برداشت: دسامبر–مارس
انواع: بوربن، تیپیکا، کاتورا، ماراگوژپه
وراکروز
این یک ایالت بزرگ در شرق کشور در امتداد سواحل خلیج مکزیک است. این منطقه شامل برخی از پایینترین تولیدات قهوه در مکزیک است، اما همچنین برخی از مزارع با ارتفاع بسیار بالا در اطراف کواتپک وجود دارد که قهوه بهتری تولید میکنند.
ارتفاع: ۸۰۰–۱,۷۰۰ متر (۲,۶۰۰–۵,۶۰۰ فوت)
برداشت: دسامبر–مارس
انواع: بوربن، تیپیکا، کاتورا، ماراگوژپه
یک کشاورز دانههای قهوهای را که برای خشک شدن روی ایوان خود در یک تعاونی کوچک نزدیک تاپاچولا، مکزیک پخش کرده است، برمیگرداند.
نیکاراگوئه
قهوه برای اولین بار در سال ۱۷۹۰ توسط مبلغان کاتولیک به نیکاراگوئه آورده شد و در ابتدا به عنوان یک کنجکاوی کشت میشد. تا حدود سال ۱۸۴۰ بود که این محصول به دلیل افزایش تقاضای جهانی برای قهوه، اهمیت اقتصادی پیدا کرد. اولین مزارع تجاری در اطراف ماناگوآ ظاهر شدند.
ارزش، بنابراین نیاز به ورودی بیشتر و بیشتر منابع و نیروی کار داشت.
در سال ۱۸۷۰، قهوه محصول اصلی صادرات نیکاراگوئه بود و دولت تلاش کرد تا سرمایهگذاری شرکتهای خارجی در این صنعت و خرید زمین را آسانتر کند. پیش از این، زمینهای عمومی به افراد خصوصی فروخته میشد و دولت با قوانین یارانهای که در سالهای ۱۸۷۹ و ۱۸۸۹ تصویب شد، ایجاد مزارع بزرگ را تشویق کرد که به کشاورزان پرداخت میکرد.
$0.05 برای هر درختی که آنها بیش از پنج هزار درخت کاشتند.
تا پایان قرن نوزدهم، نیکاراگوئه به نوعی به جمهوری موز شباهت پیدا کرد، به طوری که بیشتر سود حاصل از قهوه یا از کشور خارج میشد یا به تعداد کمی از مالکان محلی زمین میرسید.
اولین تعاونی کشاورزان در اوایل قرن بیستم تشکیل شد،
و ایده تعاونیها از زمان به زمان دوباره ترویج شد
در طول دیکتاتوری خانواده سوموزا بین سالهای ۱۹۳۶ تا ۱۹۷۹. با این حال، سرنگونی خانواده سوموزا توسط ساندینیستها و ورود کمونیسم در سال ۱۹۷۹ آغاز یک دوره دشوار برای صنعت قهوه بود. کنتراها، گروههای شورشی که توسط ایالات متحده و سیا حمایت میشدند، برای مخالفت با دولت جدید تشکیل شدند و صنعت قهوه را به عنوان بخشی از کمپین خود هدف قرار دادند و به وسایل نقلیهای که کارگران مزارع قهوه را حمل میکردند حمله کردند و همچنین آسیابهای قهوه را خراب کردند.
با وجود این موانع، در سال 1992 قهوه هنوز هم محصول اصلی نیکاراگوئه بود
صادرات. با این حال، سقوط قیمت قهوه بین سالهای 1999 و 2003 به شدت به بخش قهوه آسیب زد. سه تا از بزرگترین شش بانک کشور به دلیل سطح آسیبپذیری خود نسبت به تولید قهوه ورشکست شدند. تأثیر قیمتهای پایین شاید پس از ویرانی طوفان میچ در سال 1998 و خشکسالی در آستانه هزاره بیشتر شد.
اما اکنون اوضاع برای قهوه نیکاراگوئه در حال بهبود است و بیشتر
کشاورزان بر کیفیت تمرکز دارند. در گذشته، قابلیت ردیابی قهوه ضعیف بود و بیشتر آن به عنوان برند آسیاب یا به عنوان محصولی از یک منطقه خاص فروخته میشد. اکنون سطوح ردیابی بسیار بالا است.
قهوه یکی از مهمترین صادرات نیکاراگوئه است و این تجارت در برابر ناآرامیهای سیاسی و بلایای طبیعی دوام آورده است.
ردیابی
شما باید قادر باشید قهوههایی را پیدا کنید که قابل ردیابی به مزارع واحد، یا به گروههای تولیدکننده یا تعاونیها باشند.
جمعیت: ۶,۰۷۱,۰۰۰
تعداد کیسههای 60 کیلوگرمی (132 پوند) در سال 2013: 1,500,000
نیکاراگوئه دارای چندین منطقه کوچکتر کشت قهوه است، از جمله مادریز، ماناگوآ، بواکا و کارازو، که در زیر ذکر نشدهاند اما قهوههای عالی تولید میکنند.
جینوتهگا
نام این منطقه و پایتخت آن از واژه ناواتل "xinotencatl" گرفته شده است، اما در مورد معنای دقیق آن اختلاف نظر وجود دارد. این واژه به معنای "شهر پیرمردان" یا "همسایگان جیñوکاوبوس" است که دومی احتمالاً صحیحتر است. اقتصاد این منطقه مدتهاست که به قهوه وابسته بوده و هنوز هم منطقه اصلی تولید قهوه در نیکاراگوئه است.
ارتفاع: ۱,۱۰۰–۱,۷۰۰ متر (۳,۶۰۰–۵,۶۰۰ فوت)
برداشت: دسامبر–مارس
انواع: کاتورا، بوربن
ماتاگالپا
منطقه دیگری که به نام پایتختش نامگذاری شده است، شهری با موزهای اختصاصی برای قهوه. قهوه این منطقه از ترکیب مزارع و تعاونیها تولید میشود.
ارتفاع: ۱,۰۰۰–۱,۴۰۰ متر (۳,۳۰۰–۴,۶۰۰ فوت)
برداشت: دسامبر–فوریه
انواع: کاتورا، بوربن
نووا سگویا
این منطقه در مرز شمالی نیکاراگوئه واقع شده است و در سالهای اخیر شروع به تمایز در تولید برخی از بهترین قهوههای کشور کرده است و در رقابت «جام برتری» کشور موفقیتهای زیادی کسب کرده است.
ارتفاع: ۱,۱۰۰–۱,۶۵۰ متر (۳,۶۰۰–۵,۴۰۰ فوت)
برداشت: دسامبر–مارس
انواع: کاتورا، بوربن
پاناما
گیاهان قهوه احتمالاً در اوایل قرن نوزدهم با نخستین مهاجران اروپایی به پاناما رسیدند. در گذشته، پاناما شهرت چندانی برای قهوههای خود نداشت و تولید آن حدود یک دهم تولید همسایهاش، کاستاریکا، بود، اما اکنون علاقهمندی فزایندهای از سوی جامعه قهوههای تخصصی به قهوههای با کیفیت بالایی که میتواند تولید کند، وجود دارد.
این بدان معناست که برخی قهوههای استثنایی تولید میشوند، هرچند که این قهوهها معمولاً با قیمتهای نسبتاً بالایی عرضه میشوند.
این قیمتهای بالا تا حدی تحت تأثیر عامل اصلی دیگری که بر صنعت آنجا تأثیر میگذارد، یعنی املاک و مستغلات، تعیین میشوند. تقاضای بالایی برای زمین از سوی آمریکای شمالیها وجود دارد که میخواهند در کشوری پایدار، زیبا و نسبتاً ارزان خانه بخرند. بسیاری از مزارعی که زمانی قهوه تولید میکردند، اکنون به عنوان خانههایی برای مهاجران فروخته شدهاند. پاناما همچنین دارای استاندارد بالاتری از قوانین کار است، بنابراین برداشتکنندگان قهوه معمولاً در اینجا دستمزد بالاتری دریافت میکنند، هزینهای که به مصرفکننده منتقل میشود.
هسیندا لا اسمرالدا
زمانی که صحبت از قیمت قهوه به میان میآید، یک مزرعه خاص در پاناما شایسته ذکر است و سخت میتوان به مزرعه دیگری اشاره کرد که چنین تأثیر قوی بر صنعت قهوه در آمریکای مرکزی داشته باشد. آن مزرعه، هاسیندا لا اسمرالدا است که متعلق به خانواده پیترسون میباشد.
در زمانی که قیمت کالایی قهوه نسبتاً پایین بود، انجمن قهوه تخصصی پاناما مسابقهای به نام بهترین قهوه پاناما برگزار کرد: بهترین محمولههای قهوه از مزارع مختلف در پاناما رتبهبندی شده و سپس برای حراج آنلاین عرضه شدند. هاسیندا لا اسمرالدا برای چندین سال یک نوع خاص به نام گیشا را کشت میکرد، اما این مسابقه قهوه آنها را به مخاطبان وسیعتری معرفی کرد.
آنها به مدت چهار سال متوالی از 2004 تا 2007 در این رقابت برنده شدند و سپس دوباره در سالهای 2009، 2010 و یکی از دستههای رقابت 2013 برنده شدند.
از همان ابتدا، این قهوه رکوردها را شکست زمانی که به قیمتی رسید
۲۱ دلار به ازای هر پوند در سال ۲۰۰۴، که به تدریج به ۱۷۰ دلار به ازای هر پوند در سال ۲۰۱۰ افزایش یافت. یک محموله کوچک از قهوه طبیعی فرآوری شدهاش در سال ۲۰۱۳ به قیمت ۳۵۰.۲۵ دلار به ازای هر پوند فروخته شد و هیچ شکی باقی نگذاشت که این گرانترین قهوه تکمزرعهای در جهان بود.
برخلاف برخی دیگر از قهوههای بسیار گرانقیمت (مانند قهوهی وحشتناک و نوآورانهی کوپی لوواک، یا برخی از قهوههای کوهستان آبی جامائیکا)
این مزرعه به دلیل کیفیت واقعی بالای قهوهاش، قیمتهای خود را به دست آورد، هرچند که تقاضای بالا و بازاریابی عالی بدون شک نقشی ایفا کردند. این قهوه رکوردشکن طعمی کاملاً غیرمعمول دارد: بسیار گلی و مرکباتی، هرچند که بدنی نسبتاً سبک و شبیه چای دارد.
این ویژگیها به نوع گیشا نسبت داده میشوند.
تأثیر این مزرعه را میتوان در تعداد مزارع در پاناما و در آمریکای مرکزی مشاهده کرد که شروع به کشت گیوشا کردهاند. برای بسیاری از تولیدکنندگان، این واریته به عنوان وعدهای برای قیمتهای بالاتر به نظر میرسید و تا حدی این موضوع ثابت شده است، زیرا معمولاً محمولههای گیوشا با قیمتهای بالاتری نسبت به سایر واریتهها فروخته میشوند.
نوع متمایز گیشا معمولاً با محصولات پاناما مرتبط است. طعم گلدار و مرکباتی آن و تلاشهای کشاورزان محلی برای حفظ کیفیت بالا، موجب ایجاد یک رشد فزاینده شده است.
تقاضا.
ردیابی
باید انتظار سطوح بالایی از قابلیت ردیابی را از پاناما داشت. قهوهها اغلب تا یک مزرعه خاص قابل ردیابی هستند و دیدن دستههای متمایز از یک مزرعه خاص، مانند قهوهای که با یک فرآیند خاص پس از برداشت تولید شده یا قهوهای از یک گونه خاص از گیاه قهوه، غیرمعمول نیست.
یک مزرعه در ولکان یکی از بسیاری در این منطقه است که قهوههای خیرهکنندهای تولید میکند.
جمعیت: ۴,۰۵۸,۰۰۰
تعداد کیسههای 60 کیلوگرمی (132 پوند) در سال 2013: 115,000
منطقههای پاناما بیشتر بر اساس نحوه فروش قهوه تعریف شدهاند تا بر اساس جغرافیا. قبلاً، زمانی که قهوه بیشتر رواج داشت، مناطق ذکر شده در زیر میتوانستند به عنوان یک واحد گروهبندی شوند، زیرا کوچک و به هم نزدیک هستند.
بوکته
این بهترین منطقه تولید قهوه در پاناما است. توپوگرافی کوهستانی آن میکروکلیماهای مختلف و متمایزی را تولید میکند. هوای نسبتاً خنک و مههای مکرر به کند کردن بلوغ گیلاسهای قهوه کمک میکند و برخی بر این باورند که این امر تأثیرات ارتفاع بالاتر را تقلید میکند.
ارتفاع: ۴۰۰–۱,۹۰۰ متر (۱,۳۰۰–۶,۲۰۰ فوت)
برداشت: دسامبر–مارس
انواع: تیپیکا، کاتورا، کاتویی، بوربن، گیشا، سان رامون
ولکان-کانداela
این منطقه بخش عمدهای از غذای پاناما و برخی قهوههای شگفتانگیز را تولید میکند. این منطقه به نام آتشفشان ولکان بارو و شهر پیedra کاندلا نامگذاری شده و با کاستاریکا هممرز است.
ارتفاع: ۱,۲۰۰–۱,۶۰۰ متر (۳,۹۰۰–۵,۲۰۰ فوت)
برداشت: دسامبر–مارس
انواع: تیپیکا، کاتورا، کاتویی، بوربن، گیشا، سان رامون
رِنَسَنسْ
منطقهای دیگر در استان چیریکوی، در مرز با کاستاریکا. خود این منطقه نسبتاً کوچک است، بنابراین تولیدکننده اصلی قهوههای ویژه پاناما نیست.
ارتفاع: ۱,۱۰۰–۱,۵۰۰ متر (۳,۶۰۰–۴,۹۰۰ فوت)
برداشت: دسامبر–مارس
انواع: تیپیکا، کاتورا، کاتویی، بوربن، گیشا، سان رامون
پرو
قهوه برای اولین بار بین سالهای ۱۷۴۰ و ۱۷۶۰ به پرو وارد شد، در زمانی که ویرایتی پرو وسعت بیشتری نسبت به کشور امروزی داشت. اگرچه آب و هوا برای تولید قهوه بهصورت وسیع مناسب بود، اما تمام قهوهای که در صد سال اول تولید شد، بهطور محلی مصرف میشد. اولین صادرات قهوه به آلمان و انگلستان از سال ۱۸۸۷ آغاز شد.
n the 19
این سرزمین به مزارع کشت محصولات از جمله قهوه واگذار شد. کارگران مهاجر از نواحی کوهستانی برای کار در این مزارع آمدند و برخی از آنها در نهایت مالک زمینهایی شدند. دیگران بعداً زمینهایی از بریتانیاییها خریدند زمانی که آنها پرو را ترک کردند.
متأسفانه برای صنعت قهوه، دولت خوان ولاسکو در دهه ۱۹۷۰ قوانینی را وضع کرد که رشد را مختل کرد. توافقنامه بینالمللی قهوه فروش و قیمتها را تضمین کرده بود، بنابراین انگیزه کمی برای ایجاد زیرساختهای مناسب وجود داشت. هنگامی که حمایت دولتی قطع شد، صنعت قهوه به هرج و مرج فرو رفت. کیفیت قهوه و موقعیت بازار پرو نیز به دست حزب کمونیست، راه درخشان، که فعالیتهای چریکیاش محصولات را نابود کرده و کشاورزان را از زمینهایشان رانده بود، بیشتر آسیب دید.
خلأ ایجاد شده در صنعت قهوه پرو به تازگی توسط سازمانهای غیردولتی مانند تجارت عادلانه پر شده است و اکنون یک شرکت بزرگ
مقدار قهوه از پرو دارای گواهی FT است. همچنین زمینهای بیشتری به کشت قهوه اختصاص داده میشود: در سال ۱۹۸۰، ۶۲۰۰۰ هکتار (۱۵۴۰۰۰ جریب) وجود داشت، در حالی که امروز ۹۵۰۰ هکتار (۲۳۵۰۰۰ جریب) است. پرو اکنون یکی از بزرگترین تولیدکنندگان قهوه در جهان است.
زیرساختها در پرو هنوز مانع پیشرفت کشور هستند
تولید محمولههای با کیفیت بسیار بالا. تعداد کمی از آسیابها در نزدیکی مزارع واقع شدهاند که به این معنی است که قهوه اغلب پس از برداشت، بیشتر از آنچه مطلوب است، قبل از شروع فرآوری سفر میکند. برخی از قهوهها در نهایت خریداری شده و با قهوههای دیگر ترکیب میشوند و سپس در مسیر به سمت سواحل برای صادرات دوباره فروخته میشوند. جالب است که حدود یکچهارم از صد هزار تولیدکننده کوچک در کشور اکنون عضو تعاونیها هستند، هرچند مهم است که به یاد داشته باشیم که گواهی تجارت منصفانه تنها میتواند به قهوهای که توسط یک تعاونی تولید شده است، اعمال شود. همچنین فرهنگ قوی تولید ارگانیک در پرو وجود دارد، هرچند که این به ندرت منجر به کیفیت بالاتر فنجان میشود. در واقع، قهوههای ارگانیک تولید شده در پرو اغلب آنقدر ارزان هستند که در نهایت قیمتهای پرداختی به سایر کشاورزان را کاهش میدهند، صرفنظر از اینکه آنها قهوه با کیفیت بالاتری تولید میکنند.
شاید به همین دلیل و همچنین به دلیل کشت گستردهی واریتهی تیپیکا، زنگ برگ به طور فزایندهای برای تولیدکنندگان پرو مشکلساز شده است. در حالی که محصول سال ۲۰۱۳ خوب بود، شیوعهای شدیدی از زنگ برگ رخ داده است که ممکن است تولید کلی را در آینده نزدیک کاهش دهد.
ردیابی
بهترین قهوهها باید قابل ردیابی تا یک گروه تولیدکننده یا یک مزرعه خاص باشند.
جمعیت: ۳۱,۱۵۲,۰۰۰
تعداد کیسههای 60 کیلوگرمی (132 پوند) در سال 2016: 3,800,000
برخی از قهوهها در خارج از مناطق اصلی ذکر شده در زیر کشت میشوند، اما نه به همان مقادیر و نه با همان سطح شناخت. برخی ممکن است استدلال کنند که پرو به خوبی در موقعیتی قرار دارد تا با افزایش دماهایی که ممکن است با تغییرات اقلیمی همراه باشد، مقابله کند، زیرا زمینهای زیادی در ارتفاعات بالاتر دارد که ممکن است در آینده برای کشت قهوه مناسب شوند.
کاخامارکا
کاخامارکا ایالتی در شمال کشور است که به نام پایتخت آن نامگذاری شده و انتهای شمالی رشتهکوههای آند پرو را در بر میگیرد. این منطقه از آب و هوای استوایی و خاکهای مناسب برای قهوه بهرهمند است. بیشتر تولیدکنندگان در این منطقه از کشاورزان کوچک هستند، هرچند که معمولاً به خوبی سازماندهی شده و به سازمانهای تولیدکنندگان تعلق دارند که کمکهای فنی، آموزش، وام، توسعه جامعه و سایر حمایتها را ارائه میدهند. یکی از این سازمانها در منطقه، CENFROCAFE، با ۱۹۰۰ خانواده همکاری میکند تا فرآیند برشتهکردن قهوه را ترویج دهد و یک کافه محلی را برای کمک به تنوعبخشی به کشاورزان اداره میکند.
ارتفاع: ۹۰۰–۲,۰۵۰ متر (۳,۰۰۰–۶,۷۵۰ فوت)
برداشت: مارس–سپتامبر
انواع: بوربن، تیپیکا، کاتورا، پاچه، موندو نوو، کاتویی، کاتیمور
جونین
این منطقه ۲۰–۲۵ درصد از قهوه پرو را تولید میکند و قهوه در میان جنگلهای بارانی رشد میکند. این ناحیه در دهههای ۱۹۸۰ و ۱۹۹۰ به دلیل فعالیتهای چریکی آسیب دید و بیتوجهی به درختان در این دوره باعث گسترش بیماریهای گیاهی شد. صنعت قهوه در اواخر دهه ۱۹۹۰ باید از تقریباً هیچ چیز دوباره راهاندازی میشد.
ارتفاع: ۱,۴۰۰–۱,۹۰۰ متر (۴,۶۰۰–۶,۲۰۰ فوت)
برداشت: مارس–سپتامبر
انواع: بوربن، تیپیکا، کاتورا، پاچه، موندو نوو، کاتویی، کاتیمور
کوسکو
کوسکو منطقهای در جنوب کشور است که قهوه به نوعی جایگزین قانونی برای محصول محبوب دیگر در این منطقه، یعنی کوکا، محسوب میشود. بیشتر قهوه توسط کشاورزان کوچک کشت میشود، نه مزارع بزرگتر. این منطقه از گردشگری رونق میگیرد و بسیاری از بازدیدکنندگان در مسیر خود به سمت ماچو پیچو از شهر کوسکو عبور میکنند.
ارتفاع: ۱,۲۰۰–۱,۹۰۰ متر (۳,۹۰۰–۶,۲۰۰ فوت)
برداشت: مارس–سپتامبر
انواع: بوربن، تیپیکا، کاتورا، پاچه، موندو نوو، کاتویی، کاتیمور
سان مارتین
این منطقه در سمت شرقی آند قرار دارد و بسیاری از کشاورزان در زمینهای ۵ تا ۱۰ هکتاری (۱۰ تا ۲۴ جریب) قهوه تولید میکنند. در گذشته، این منطقه اصلیترین ناحیه تولید کوکا در پرو بود، اگرچه اکنون تعاونیها در این منطقه ایده تنوع را با کشت محصولات دیگر بهعلاوه قهوه، مانند کاکائو و عسل ترویج میکنند. در سالهای اخیر، سطح فقر در این منطقه بهطور چشمگیری کاهش یافته است، از ۷۰ درصد به ۳۱ درصد جمعیت.
ارتفاع: ۱,۱۰۰–۲,۰۰۰ متر (۳,۶۰۰–۶,۶۰۰ فوت)
برداشت: مارس–سپتامبر
انواع: بوربن، تیپیکا، کاتورا، پاچه، موندو نوو، کاتویی، کاتیمور
زیرساختهای محدود پرو مانع از تولید قهوه با کیفیت عالی در این کشور میشود. تحویل و پردازش برداشتهای تازه اغلب با تأخیر مواجه است و تعداد کمی آسیاب در نزدیکی مزارع قرار دارند.
ونزوئلا
معرفی قهوه به ونزوئلا به طور کلی به یک کشیش یسوعی به نام خوزه گومیلا در حدود سال 1730 نسبت داده میشود. ونزوئلا به خاطر مزارع تنباکو و کاکائو که با کار بردهها اداره میشدند، شناخته شد و از حدود سال 1793 شواهدی از مزارع بزرگ قهوه نیز وجود دارد.
اولین رونق در صنعت قهوه کشور بین سالهای ۱۸۳۰ تا ۱۸۵۵ رخ داد، زمانی که ونزوئلا حدود یکسوم قهوه جهان را تولید میکرد. تولید قهوه همچنان ادامه یافت و در سال ۱۹۱۹ به اوج خود رسید و مجموع صادرات به ۱.۳۷ میلیون کیسه رسید. قهوه و کاکائو بهطور مشترک ۷۵ درصد از کل درآمد صادراتی کشور را تشکیل میدادند. بیشتر قهوه به ایالات متحده ارسال میشد.
در دهه ۱۹۲۰، اقتصاد ونزوئلا به طور فزایندهای به نفت وابسته شد، هرچند که قهوه همچنان منبع خوبی برای درآمد بود. بخش زیادی از درآمد صرف زیرساختهای ملی شد تا اینکه قیمتها در دهه ۱۹۳۰ کاهش یافت و زیرساختهای تولید و فرآوری به تبع آن آسیب دید. این دوره همچنین شاهد تغییر به سمت خصوصیسازی در صنعت قهوه بود که قدرت کشاورزان را برای کشت قهوه خود در اراضی عمومی به شدت کاهش داد.
از این دوره، کشور به طور بنیادی به محصولات نفتی و سایر صادرات معدنی وابسته بوده است. تولید و صادرات قهوه به طور نسبی بالا باقی مانده بود و ونزوئلا تقریباً با تولید کلمبیا برابری میکرد، اما این وضعیت تحت حکومت هوگو چاوز تغییر کرد. در سال 2003، دولت مقررات سختگیرانهای در مورد تولید قهوه معرفی کرد که به معنای آن بود که کشور به طور فزایندهای باید به واردات برای مصرف داخلی، عمدتاً از نیکاراگوئه و برزیل، وابسته میشد. ونزوئلا در سال 1992/1993، 479,000 کیسه قهوه صادر کرد و این رقم در سال 2009/2010 به 19,000 کاهش یافت. قیمتهای فروش تعیینشده توسط دولت به طور قابل توجهی زیر هزینه تولید بوده است که به طور اجتنابناپذیری به صنعت آسیب زده است. تعداد کمی میتوانند پیشبینی کنند که وضعیت پس از مرگ چاوز چگونه تغییر خواهد کرد.
اگرچه تولید قهوه ونزوئلا در اوایل قرن بیستم قوی بود، اما محصولات به طور فزایندهای نادر شده و از مقاومت سیاسی و دستمزد پایین برای کشاورزان رنج میبرند.
ردیابی
از آنجا که صادرات قهوه از کشور بسیار کم است، برخوردن با قهوههای با کیفیت ونزوئلا نادر است. در حالی که برخی از آنها باید به مزارع خاصی قابل ردیابی باشند، معمولاً قهوهها با نامهای منطقهای توصیف میشوند. به طور کلی، ارتفاع پایین و عدم تمرکز بر کیفیت فنجان به این معنی است که من توصیه میکنم قهوههای ونزوئلا را تنها در صورتی امتحان کنید که توسط یک رستری ارائه شوند که قهوههای آن را به طور کلی دوست دارید و به او اعتماد دارید.
جمعیت: ۳۱,۷۷۵,۰۰۰
تعداد کیسههای 60 کیلوگرمی (132 پوند) در سال 2016: 400,000
قهوههای ونزوئلا در حال حاضر نسبتاً نادر هستند. امیدهایی وجود دارد که این وضعیت در آینده تغییر کند، اما به نظر میرسد در کوتاهمدت غیرمحتمل باشد.
منطقه غربی
این منطقه درصد بالایی از قهوه کشور را تولید میکند. پیدا کردن درجات صادراتی که با نام ایالتی که در آن تولید شدهاند، مانند تاشیرا، مریدا یا زولیا، علامتگذاری شدهاند، آسانتر از پیدا کردن نام منطقه است. برخی افراد مقایسههایی بین قهوههای این منطقه و قهوههای همسایه کلمبیا انجام میدهند.
ارتفاع: ۱۰۰۰–۱۲۰۰ متر (۳۳۰۰–۳۹۰۰ فوت)
برداشت: سپتامبر–مارس
انواع: تیپیکا، بوربن، موندونوو، کاتورا
منطقه غرب مرکزی
این منطقه شامل ایالتهای پورتوگزا و لارا، برخی از مناطق اصلی تولید قهوه در کشور، و همچنین فالکون و یاراکوی است. بهترین قهوهها بهعنوان قهوههای این منطقه در نظر گرفته میشوند که نسبتاً نزدیک به مرز کلمبیا واقع شدهاند. این قهوهها معمولاً بهعنوان ماراکایبوها شناخته میشوند، که به نام بندری که از آن صادر میشوند، نامگذاری شدهاند.
ارتفاع: ۱۰۰۰–۱۲۰۰ متر (۳۳۰۰–۳۹۰۰ فوت)
برداشت: سپتامبر–مارس
انواع: تیپیکا، بوربن، موندونوو، کاتورا
منطقه شمال مرکزی
مقدار کمی از تولید ونزوئلا از ایالتهای آراگوآ، کارابوبو، وابستگیهای فدرال، میراندا، کوجدس و گواریکو در این منطقه میآید.
ارتفاع: ۱۰۰۰–۱۲۰۰ متر (۳۳۰۰–۳۹۰۰ فوت)
برداشت: سپتامبر–مارس
انواع: تیپیکا، بوربن، موندونوو، کاتورا
منطقه شرقی
این منطقه محل ایالتهای سوکره، مونگاس، آنزوآتگی و بولیوار است. گاهی اوقات ممکن است نوعی قهوه به نام کاراکاس که در این منطقه تولید میشود، پیدا شود. ارتفاع: ۱۰۰۰–۱۲۰۰ متر (۳۳۰۰–۳۹۰۰ فوت)
برداشت: سپتامبر–مارس
انواع: تیپیکا، بوربن، موندونوو، کاتورا
واژهنامه
آرابیکا کوتاه شده برای کافهآ عربیکا، رایجترین گونه از گیاه قهوه است. این گونه بهعنوان برتر از روبوستا، گونه دیگری که بهطور معمول کشت میشود، در نظر گرفته میشود..
ترکیب معطر یک ترکیب شیمیایی در قهوه است که به عطر قهوه هنگام آسیاب یا دم کردن کمک میکند.
بلاوم ریختن مقدار کمی آب بر روی قهوه در ابتدای دم کردن به روش پوراور به منظور شروع فرآیند استخراج، بلاوم نامیده میشود به دلیل نحوه ورم کردن قهوه زمانی که خیس میشود.
نسبت دمآوری رابطه بین مقدار قهوه آسیابشده استفادهشده و مقدار آبی است که برای دمآوری آن استفاده میشود.
زمان دم کردن: مجموع زمانی که آب با قهوه در حین دم کردن تماس دارد.
آسیاب قهوه آسیاب قهوهای است که دارای دو دیسک برش تیز معمولاً از جنس فلز است که میتوان آنها را تنظیم کرد تا قهوه را به اندازه دلخواه آسیاب کند.
C-PRICE قیمت کالای قهوه که در بازار بورس معامله میشود. این قیمت به عنوان قیمت پایه برای معاملات قهوه در نظر گرفته میشود..
میوه درخت قهوه اغلب به عنوان گیلاس یا توت نامیده میشود. دو دانه درون گیلاس دانههای قهوه هستند.
آفت دانهخوار قهوه آفتی که به محصول قهوه آسیب میزند و به درون میوه نفوذ کرده و دانههای داخل آن را مصرف میکند.
قهوه کالایی قهوهای است که هیچ ارزشی به کیفیت آن مرتبط نیست و قابلیت ردیابی آن نه مهم است و نه اغلب در دسترس است.
همکاری گروهی از کشاورزان است که برای منافع مشترک خود به طور مشترک کار میکنند.
کرم لایهای از فوم قهوهای است که بر روی یک اسپرسو ظاهر میشود و ناشی از دم کردن نوشیدنی تحت فشار بالا است.
مسابقه فنجان برتر برنامهای است که برای یافتن، ارزیابی و رتبهبندی قهوههای با کیفیت عالی از یک کشور خاص ایجاد شده و سپس قهوههای برنده را از طریق یک سیستم حراج آنلاین بینالمللی به فروش میرساند.
کیفیت فنجان ترکیب ویژگیهای طعم و عطر مثبت یک قهوه خاص است.
حجامت فرآیند دم کردن، بوییدن و چشیدن قهوه است که توسط چشندگان حرفهای در صنعت قهوه استفاده میشود.
قهوه تیره برشته شده برای مدت طولانیتر، تا زمانی که دانه به رنگ قهوهای بسیار تیره درآید و سطح آن روغنی شود.
عیب نقصی در دانه قهوه است که طعم ناخوشایندی را به همراه دارد.
تنظیم کردن فرآیند تنظیم آسیاب اسپرسو تا زمانی که قهوه حاصل طعم خوبی داشته باشد و به درستی استخراج شود.
کارخانه خشککنی، تأسیساتی است که قهوه را پوستکنی، دستهبندی و درجهبندی میکند تا برای صادرات آماده شود.
فرآیند خشک یک فرآیند پس از برداشت است که در آن کل گیلاس قهوه قبل از پوستگیری برای استخراج قهوه سبز داخل آن خشک میشود.
استخراج فرآیند دم کردن قهوه است که در آن درصدی از قهوه آسیاب شده در آب حل میشود.
جنبش تجارت عادلانه گروهی از سازمانها است که به دنبال صدور گواهی و پاداش به تعاونیهای تولیدکنندگان قهوه با قیمت حداقل و حقالزحمه تضمینشده برای قهوه آنها هستند.
سرخ کردن سریع تکنیک تجاری سرخ کردن قهوه بهطور بسیار سریع، اغلب در کمتر از پنج دقیقه، بهعنوان بخشی از فرآیند تهیه قهوه فوری/حل شدنی.
کاملاً شسته شده یک فرآیند پس از برداشت است که در آن دانههای قهوه از میوه فشرده، تخمیر و سپس بهطور کامل شسته میشوند قبل از اینکه خشک شوند.
گِلینگ بَسَه یک فرآیند پس از برداشت است که در اندونزی رایج است، در این فرآیند قهوه از لایه کاغذی خود در حالی که هنوز رطوبت بالایی دارد، جدا میشود و سپس خشک میشود. این فرآیند به طعم قهوه یک کیفیت خاص خاکی میبخشد. همچنین به فرآیند نیمهشسته نیز مراجعه کنید.
قهوه سبز اصطلاح صنعت قهوه برای قهوه خام و بدون یخزدگی است. این حالتی است که قهوه بهطور بینالمللی معامله میشود..
اندازه آسیاب اندازه ذرات قهوه آسیاب شده هرچه ذرات ریزتر و کوچکتر باشند، استخراج طعم از قهوه آسانتر است.
ارثی انواع اصطلاحی است که برای انواع قهوهای که به طور سنتی برای مدتی طولانی کشت شدهاند، استفاده میشود.
فرآیند عسل یک فرآیند پس از برداشت مشابه با فرآیند طبیعی پالپ شده است که در آن دانه قهوه از میوه فشرده میشود، اما مقدار متغیری از گوشت میوه در مرحله خشککردن باقی میماند.
در استراحت همچنین به عنوان "استراحت" شناخته میشود، این دوره زمانی را توصیف میکند که قهوه خام در پوست خود قبل از پوستگیری، درجهبندی و صادرات ذخیره میشود. این فرآیند در تثبیت محتوای رطوبت درون دانه اهمیت زیادی دارد.
توافقنامه بینالمللی قهوه اولین بار در سال ۱۹۶۲ امضا شد. این یک سیستم سهمیهای است که بین بسیاری از کشورهای تولیدکننده قهوه و برخی کشورهای واردکننده برقرار است تا از نوسانات عرضه و تقاضا در بازار جهانی جلوگیری کرده و قیمتها را تثبیت کند.
هنر لاته الگوهایی است که با دقت ریختن شیر فومدار به قهوه اسپرسو ایجاد میشود.
زنگ برگ یک قارچ نارنجی/قهوهای است که به برگهای درخت قهوه حمله میکند و در نهایت باعث مرگ درخت میشود.
روست سبک قهوهای که به گونهای برشته شده است که اسیدیته و طعمهای میوهای آن حفظ شود. این اصطلاح به دانه قهوهای با رنگ قهوهای روشنتر اشاره دارد.
محموله مقدار مشخصی از قهوه است که از یک نوع فرآیند انتخابی عبور کرده است. میکروفوم حبابهای ریز فومی است که هنگام بخارپز کردن شیر به درستی ایجاد میشود..
میکرو-لات معمولاً شامل ده کیسه (هر کدام به وزن 60 یا 69 کیلوگرم/132 یا 152 پوند) یا کمتر از یک انتخاب خاص از یک مزرعه یا گروه تولیدکننده است.
فرآیند مایل را ببینید: فرآیند عسل
مونسون در سواحل مالابار هند، دانههای قهوه برداشت شده به مدت سه یا چهار ماه در معرض بارانهای موسمی قرار میگیرند که باعث از دست دادن اسیدیتۀ آنها میشود.
احساس دهانی اصطلاحی است که برای توصیف بافت و ویژگیهای لمسی قهوه هنگام نوشیدن آن استفاده میشود که از بسیار سبک و شبیه چای تا غنی و خامهای متغیر است.
فرآیند طبیعی یک فرآیند پس از برداشت است که در آن دانههای قهوه چیده شده و سپس بهدقت در آفتاب خشک میشوند تا تمام گیلاس خشک شود.
استخراج بیش از حد این به استخراج بیشتر از مواد محلول نسبت به مقدار مورد نظر هنگام دم کردن قهوه اشاره دارد که منجر به فنجانی میشود که طعمی تلخ، خشن و ناخوشایند دارد.
پوسته کاغذی محافظی که دور دانه قهوه را احاطه کرده و قبل از صادرات قهوه برداشته میشود.
قهوه کاغذی قهوهای است که برداشت و فرآوری شده، اما هنوز لایه کاغذی آن که دانه را احاطه کرده است، وجود دارد. این لایه محافظ از کاهش کیفیت قبل از صادرات قهوه جلوگیری میکند..
پیبری اصطلاحی است که برای توصیف یک دانه که درون یک گیلاس قهوه به جای دو دانه تشکیل میشود، استفاده میشود.
عیب سیبزمینی عیبی است که در بخشهایی از شرق آفریقا رایج است و بهدلیل آن، یک دانه بهطور قوی بوی پوست سیبزمینی را هنگام آسیاب و دم کردن میدهد.
فرآیند طبیعی پالپ شده یک فرآیند پس از برداشت است که در آن دانههای قهوه بهطور مکانیکی از میوه فشرده میشوند قبل از اینکه بر روی حیاطها یا بسترهای بلند خشک شوند.
نسبت (دمکردن) ببینید نسبت دمکردن
روباستا یکی از دو گونه اصلی قهوه است که به طور تجاری تولید میشود. روباستا از نظر کیفیت پایینتر از عربیکا در نظر گرفته میشود، اما در ارتفاعات پایینتر آسانتر رشد میکند و در برابر آفات و بیماریها مقاومتر است.
گونههای مقاوم به زنگزدگی گونههای عربیکا و روبوستا هستند که به یک قارچ به نام زنگ برگ یا رویه مقاوم هستند که برگهای درخت را مصرف کرده و در نهایت گیاه را میکشد.
اندازه صفحه نمایش دانههای قهوه بر اساس اندازه با استفاده از صفحات بزرگ با سوراخهای با اندازههای مختلف مرتب میشوند. این بخشی از فرآیند درجهبندی قبل از صادرات قهوه است.
فرآیند نیمشسته را ببینید: فرآیند طبیعی خمیر شده
پوست نقرهای لایهای بسیار نازک و کاغذی است که به دانه قهوه چسبیده است. این لایه در حین برشتهکردن جدا میشود و سپس به آن "پوست" گفته میشود.
کبابکردن آرام یک فرآیند کبابکردن کندتر و ملایمتر است که معمولاً توسط افرادی استفاده میشود که میخواهند قهوه را به گونهای کباب کنند که طعم آن به بهترین شکل ممکن باشد. بسته به دستگاه کبابکردن و تکنیک، این فرآیند میتواند بین ۱۰ تا ۲۰ دقیقه برای هر بار کبابکردن طول بکشد.
کشاورز کوچک تولیدکنندهای است که مالک مقدار کمی زمین است که بر روی آن قهوه میکارد.
بازار تخصصی بازار قهوهای است که بر اساس کیفیت و طعم آن معامله میشود. این اصطلاح هر جنبهای از صنعت را شامل میشود از جمله تولیدکنندگان، صادرکنندگان/واردکنندگان، برشتهکنندگان، کافهها و مصرفکنندگان..
قدرت قهوه اصطلاحی است برای توصیف میزان قهوه حل شدهای که یک فنجان قهوه حاوی آن است: معمولاً یک فنجان قهوه دمکرده ۱۳–۱۵ درصد قهوه حل شده و بقیه آب است. در قهوه اسپرسو، نسبت ممکن است به ۸–۱۲ درصد قهوه حل شده نزدیکتر باشد.
چیدن نوار یک تکنیک برداشت است که شامل چیدن میوهچینها با حرکت دستهایشان بر روی یک شاخه برای برداشت تمام گیلاسها در یک حرکت میباشد. هرچند این تکنیک سریع است، اما به این معنی است که گیلاسهای نارس به همراه گیلاسهای رسیده برداشت میشوند و گیلاسها باید در مراحل بعدی فرآیند مرتب شوند.
تراکم وقتی که اسپرسو تهیه میشود، این فرآیند فشار دادن قهوه آسیاب شده به سمت پایین است تا یک بستر صاف و یکنواخت قبل از دم کردن تحت فشار بسیار بالا تشکیل شود. این کمک میکند تا قهوه به طور یکنواخت دم بکشد.
ترروآر تأثیر ترکیبی جغرافیا و اقلیم بر طعم قهوه.
ردیابی شفافیت زنجیره تأمین در قهوه و حفظ آن به گونهای است که میتوان بهطور دقیق دانست که چه کسی یک محموله خاص از قهوه را تولید کرده است.
تیپیکا قدیمیترین نوع عربیکا است که در تولید قهوه تجاری مورد استفاده قرار گرفته است.
کماستخراجی در فرآیند دم کردن قهوه، این زمانی اتفاق میافتد که نتوانیم تمام مواد محلول مورد نظر را در قهوه آسیاب شده حل کنیم و در نتیجه فنجانی قهوه ترش و اغلب تند به دست میآوریم.
فرآیند شسته شده یک فرآیند پس از برداشت است که در آن گیلاسهای قهوه فشرده میشوند تا دانهها خارج شوند. این دانهها سپس تخمیر میشوند تا گوشت چسبنده میوه که به آنها چسبیده است، تجزیه شود. سپس این گوشت شسته میشود و قهوه به آرامی و به دقت خشک میشود.
ایستگاه شستشو یک تأسیسات است که گیلاسهای قهوه را دریافت کرده و آنها را تا زمانی که به قهوه خشک شده تبدیل شوند، با استفاده از انواع فرآیندهای پس از برداشت پردازش میکند.
فرآیند مرطوب را ببینید: فرآیند شسته شده
فرآیند خیسپوستهبرداری را ببینید: فرآیند نیمهشسته شده
آسیاب خیس را ببینید: ایستگاه شستشو
تشکر از تصاویر
عکس استوک آلامی تاریخچه 1Fجک جکسون 1گیلیان لوید 1همیس/فرانک گویزیو 1؛ منبع تصویر 1ایمیدج بروکر/مایکل رانکل 1جان بوتچفسکی 1جون باور فیلیپین 1;
جاشوا روپر ۱ مجموعه لِن ۱ رنگهای رسانهای ۱ فیلیپ بورجس/دانیته دلیمنت ۱ فیلیپ اسکالیا ۱;
استفانو پاترنا ۱ وسپاسیان ۱ ورلدفوتو ۱.
بلکسمیت کافی رستری/www.blacksmithcoffee.com.
کوربیس آرنه هودالیچ ۱بِتمن ۱دیوید ایوانز/جامعه ملی جغرافیایی ۱۲فردریک سولتان/سیگما ۱ گیدئون مندل ۱؛ ایان کامینگ/طراحی پیک ۱؛ جک کورتز/زومّا پرس ۱؛ جین سوئینی/جیایای ۱جانیت جارمن ۱خوان کارلوس اولاته/رویترز ۱۲۳خام/رویترز ۱کیکا ویت/طراحی پیک ۱مایکل هنسون/جامعه ملی جغرافیایی ۱محمد السایاغی/رویترز ۱مانتی راکوسن/کلتورا ۱نور خامس/رویترز ۱پابلو کُرال وی ۱;
رویترز/هنری رومرو ۱ریک دیلیا ۱استرینگر/مکزیک/رویترز ۱سوییم اینک ۱الالسی ۱یوریکو
نکائو/رویترز ۱.
درستایم.کام لورییا چینوان ۱ فانوپونگ تپنین ۱ ساسی پونچایسانگ ۱. انریکو مالطونی ۱، ۲.
گتی ایمجز الکس دلو ۱ بی آنتونی استوارت/ناشنال جغرافیک ۱ بلومبرگ از طریق گتی ایمجز ۱۲ برایان دابن ۱ بروس بلاک ۱ دیماس آردیان/بلومبرگ از طریق گتی ایمجز ۱ فردریک کوبته ۱ گاما-کیستون از طریق گتی ایمجز ۱ گلو ایمجز اینک ۱ هرییت بیلی/آیام ۱؛ ایان سندرسون ۱؛ ایماگنو ۱؛ این پیکچرز لیمیتد/کوربیس از طریق گتی ایمجز ۱؛ جین سوئینی ۱؛ جان کولتی ۱؛ جان اسپال ۱؛ جاناتان تورتوگنیک ۱؛ خوان کارلوس/بلومبرگ از طریق گتی ایمجز ۱۲؛ کلی میلر ۱ کورت هاتون ۱ لیویا کرونا ۱ لوئیس آکستا/آفپ ۱ مک ۹۹ ۱ امسیتی از طریق گتی ایمجز ۱ ملیسا تسه ۱ مایکل بونی ۱ مایکل ماهولیچ ۱۲۳ مینت ایمجز ۱ مینت ایمجز
RF 1؛ نشنال جغرافیک/سام ابِل 1؛ فیلیپ بُرسِلر 1؛ فیلیپ لیساک/گودونگ 1؛ پیتی آ ساهاکورن/لایتراکت از طریق گتی ایمیجز 1؛ پالی توماس 1؛ پراشانث ویسواناتان/بلومبرگ از طریق گتی ایمیجز 1؛ رایان لین 1؛ سامبا فوتو/ریکاردو دِ ویک 1؛ SSPL از طریق گتی ایمیجز 1؛ استیون شاور/بلومبرگ از طریق گتی ایمیجز 1؛ STR/AFP 1؛ تد الجیبه/AFP 1؛ WIN-Initiative 1.
گیلبرتو باراونا ۱.
جیمز هافمن ۱.
آرشیو عکس خطی رون گیلینگ ۱.
کتابخانه تصاویر ماری ایوانز INTERFOTO/Bildarchiv Hansmann 1 کتابخانه تصاویر طبیعت گری جان نورمن 1.
پانوس سوون توریفین ۱ تیری برسیلون/گودون ۱ تیم دیرون ۱۲ رکس شاتراستاک فلوریان کاپ/imageBROKER ۱ ایمیجینچاینا ۱. رابرت هاردینگ پیکچر لایبرری آرجن ون د مروا/استیل پیکچرز ۱.
شاتر استوک آلفردو مایکز ۱ آنوات سودچانهم ۱ آتیرا تی ۱ ندانای ۱ استاسیس فوتو ۱;
ترپی76 1.
تصویر بانک عکس SuperStock 1.
ماریای شیرین ۱.
تکنگار iStock/OllieChanter 1iStock/Paul Marshman 1.
قدردانیهای نویسنده
محققان بن سزوبودی مایکل لوسادا
کمکهای تحقیقاتی، ترجمه و انگیزه آلتیا راد
میخواهم از ریک راینهارت و پیتر جیولیانو به خاطر سخاوت شگفتانگیزشان در زمان و حکمتشان تشکر کنم. از همه اعضای تیم قهوهبرهای اسکوئر مایل، چه در گذشته و چه حال، به خاطر الهامبخش و حمایتکننده بودنشان بسیار سپاسگزارم.
به خانوادهام تقدیم میشود.
یک شرکت هاشته UK www.hachette.co.uk
برای اولین بار در بریتانیا در سال ۲۰۱۴ توسط میچل بیزلی، یک زیرمجموعه از گروه انتشارات اکتوپوس منتشر شد
خانه کارملیت، ۵۰ بندر ویکتوریا، لندن EC4Y 0DZ www.octopusbooks.co.uk
ویرایش تجدید نظر شده ۲۰۱۸
متن حق نشر © جیمز هافمن ۲۰۱۴، ۲۰۱۸ حق نشر © گروه انتشارات اکتوپوس محدود ۲۰۱۴، ۲۰۱۸
در کانادا توسط گروه ماندای کانادایی توزیع شده است،
۶۶۴ خیابان آنیت، تورنتو، انتاریو، کانادا M6S 2C8
تمام حقوق محفوظ است. هیچ بخشی از این اثر نمیتواند به هر شکلی یا به هر وسیلهای، الکترونیکی یا مکانیکی، از جمله کپیبرداری، ضبط، یا توسط هر سیستم ذخیرهسازی و بازیابی اطلاعات، بدون اجازه کتبی قبلی ناشران، تولید یا استفاده شود.
ناشران از هر گونه اطلاعاتی که به آنها در بهروز نگهداشتن ویرایشهای آینده کمک کند، سپاسگزار خواهند بود. اگرچه در تهیه این کتاب تمام تلاش معقول به کار رفته است، اما نه ناشران و نه نویسنده نمیتوانند هیچ گونه مسئولیتی را در قبال هرگونه عواقب ناشی از استفاده از آن یا اطلاعات موجود در آن بپذیرند. تمام تلاش صورت گرفته است تا دارندگان حق کپیرایت شناسایی شوند و اجازه استفاده از مواد دارای حق کپیرایت کسب گردد. ناشر بابت هر گونه خطا یا نقص عذرخواهی میکند و از هر گونه اصلاحاتی که باید در ویرایشهای آینده این کتاب گنجانده شود، سپاسگزار خواهد بود اگر به آنها اطلاع داده شود.
جیمز هافمن حق اخلاقی شناسایی به عنوان نویسنده این اثر را تأیید میکند. eISBN: 978-1-78472-571-6
ناشر دنیس بیتس سردبیر الکس استتر ویراستار جوآنا اسمیت
مدیر هنری ژولیت نورسورتی طراحان لیزی بالانتاین، پنی استاک تصویرگر گریس هلمر
طراحی جلد و تصویرگری gray318
عکاسی ویژه کریستیان بارنت
مدیر تحقیقات تصویری جولیا هترینگتون
تحقیق تصویرگر جنیفر ویال
مدیر ارشد کنترل تولید الیسون گونسالوس
نقشهنگاری
نقشهبرداری دیجیتال توسط شرکت Encompass Graphics Ltd، هوو، بریتانیا www.encompass-graphics.co.uk