این یک صفحه عکس دوزبانه است که توسط کاربر در 2024-10-18 15:58 برای https://app.immersivetranslate.com/word/ ذخیره شده، با پشتیبانی دوزبانه ارائه شده توسط ترجمه فراگیر. یادگیری نحوه ذخیره؟


فصل1


ظالمخونین و کرم کتاب


یکظالم خونین، یکسیاستمدار ماشینی، یک شخصیت پارانوئید، یک بوروکرات بی رحم و یک متعصب ایدئولوژیک. تا حدی، استالین همه آن کلیشه ها بود. اما او همچنین روشنفکری بود که خود را وقف خواندن، نوشتنوویرایش بی پایان می کرد - فعالیت های انفرادیکهباجلساتیکهدر آن شرکت می کرد و سخنرانی هایی که ایراد می کرد. متون، نوشته و گفتار، دنیای او بودند.


با توجه بهمقیاساعمال ناشایستاوبه عنوان حاکم شوروی، طبیعیاست کهاستالین را به عنوانیکهیولا تصور کنیم، واورا درچشمذهنببینیم کهبا عصبانیت مخالفان را محکوم می کند. خیانت به رفقای سابق، بررسی اعترافات اجباری، دستور اجرا، گوش شنوا کردن به درخواست بی گناهی و نادیده گرفتن سردی هزینه های انسانی عظیم دیستوپی کمونیستی خود. با این حال، انزجار اخلاقی دلیلی بر توضیح اینکه چگونه و چرا استالین توانست کاری را که انجام داد انجام دهد، نیست.


اینکتاباستالینرا ازدریچهای متفاوت می بیند – به عنوانیکایده آلیستفداکارو به عنوان یک روشنفکر فعال که برای ایده ها به همان اندازه که قدرت ارزش قائل است، کسی کهدر تلاش های خود برای خودآموزی بی وقفه بود، ذهنی بی قرار بود که تا پایان عمر برای انقلاب مطالعه می کرد.داستانخلقت، تکه تکه شدنو رستاخیز بخشی از کتابخانه شخصی او را روایت می کند. این کتاب ها را بررسی می کند که استالین خواند، چگونه آنها راخواند وچه چیزیبه او آموختند.


آیزاکدویچر، یکیازاولینوبزرگترینزندگینامه نویسان استالین، فکر می کردکه «سوسیالیسم او سرد، هوشیاروخشن است».1بینشکلیدیاینمطالعهاز زندگی استالین به عنوان یک خواننده، قدرت عاطفی است که ایده های او را آغشته کرده است. در کتاب های مشخص شده کتابخانهشخصیاستالینمی توانیمنگاهی اجمالی به احساساتاو وهمچنینایدههایی کهاوبه آنها اهمیت زیادی می داد، مشاهده کنیم.اینروانپریشینبود، بلکهقدرتسیستماعتقادیشخصیاستالینبود کهاو را قادرساخت تاروش های وحشیانه ای را کهبرایمدرنیزهکردن واشتراکی استفاده می کرد، آغاز وحفظ کندروسیه شوروی.در حالی کهاستالین از دشمنانش متنفر بود – بورژوازی، کولاک ها، سرمایه داران، امپریالیست ها، مرتجعان، ضد انقلابیون و خائنان – از عقاید آنها حتی بیشتر متنفر بود.

11

STALIN’S LIBRARY


همانطور کهدرتعریفآلآلوارزازروشنفکر، استالینکسی بودکه ایده ها از نظر احساسیبرای او مهم بودند.2ایندیدگاهازماهیتعقل استالین با این ایده همخوانی دارد که در حالی که او یک «انقلابی روشنگری» بود - یک "سوسیالیست علمی" که معتقد بود سوسیالیسم یک هدف عقلانی است که باید باعقل تأمین شود - اوهمچنینیکرمانتیک پس از روشنگری بودکهسوسیالیسمرامخلوقانسانیمی دانستند کهتنهااز طریقمبارزه، بسیجو تعهد شخصی می تواند به دست آید.3از آنجا که او نسبت به آنچه می خواست به دست آورد احساس می کرد، تعجب آورنیست کهاستالین بسیج عاطفی را در نظر می گرفت...ابزاریحیاتیبرایدستیابی به اهداف فوق عقلگرایانه" و "به شدتازنقشبسیجاحساسات آگاه بود".4برایاستالین، تلاش برای ساختن سوسیالیسم یک پروژه بسیار شخصی و داوطلبانه بود، و هنگامی که نتایج مبارزه ناامید کننده بود، او همیشه مردم را ناامید می کرد، نه آرمان. او مطمئنا با اظهار نظر فیدل کاسترو موافق بود که در حالی که سوسیالیسمنقایصوکاستی های زیادی دارد، «اینکمبودها در سیستم نیستند، بلکه در مردم هستند».5 عدد


گاهی اوقاتگفتهمی شود کهاستالینیکروان پریشبود که فاقد همدلیبا قربانیان جنایاتمتعددخود علیهبشریت بود."یکمرگیکتراژدی است، یکمیلیونیک آمار است" بیانیه ای جعلی است که اغلب به او نسبت داده می شود. این ایده را در بر می گیرد کهبه عنوانیکروشنفکرمی تواندهمخود را از حکومت وحشتناکخودمنطقیو هم انتزاعکند.در واقع، استالینازهوشعاطفی بالایی برخوردار بود.چیزیکه اوفاقدآن بود،شفقتیاهمدردیباکسانی بودکهآنها را دشمنانانقلاب می دانست.اگرچیزی وجود داشته باشد، او بیش از حد همدلی انسانیداشت و از آنبرایتصوربدترین موارد درمردم استفاده می کرد و انبوهیازاعمال خیانتو خیانت را اختراع می کرد.عنصر حیاتی ترور بزرگ کهدردهه 1930 جامعهشوروی را فرا گرفت و میلیون ها قربانی بی گناه دستگیر، زندانی شد، اخراج یاتیرباران شدند جنایات.بسیاری از وحشت های کوچکتر به دنبال داشت که با "توطئه پزشکان" عجیب و غریب اوایلدهه 1950 به اوج خود رسید، زمانی که ده هاپزشکان، که بسیاریازآنهایهودی بودند، به اتهامدستگیری شدند توطئهبرای کشتن رهبران شوروی. از جمله کسانی که در آخرین موج دستگیری های بی دلیل گرفتار شدند، منشی خصوصی قدیمی او، الکساندر پوسکربیشف، و رئیس امنیت شخصی او، ژنرال نیکولای ولاسیک، سرپرست سابق فرزندان خردسالشبودند.6 عدد


مانند بسیاری از سیاستمداران و شخصیت های عمومی، استالین سوژه ای بود که از بیرون به درون ساخته شده بود؛ شخصیتی سیاسی که زندگی ذهنی درونی او توسطشخصیتعمومیوجهانایدئولوژیکی که او برای زندگی انتخاب کرده بود، شکل گرفت.استالینشبیهیکبازیگرمتدبود کهنقش های زیادی را در نمایشی که برای یک عمر حفظ کرد، درونی کرد.


ایندرونی شدنخودسیاسیاوبامعاشقهجوانیبا ناسیونالیسموپوپولیسمآغاز شد کهمنجربهیکرگهعاشقانهپایداردر آرایش شخصیاو شد.سپس، به عنوانیکآشوبگرومبلغ بلشویکسرسخت، او


خود رابه عنوانیک باهوشوعملگرا که وقفروشنگریو سازماندهی توده ها است، دوباره اختراع کرد. ۷تجربه او از تحولات انقلابی ۱۹۰۵ و ۱۹۱۷او رابه خشونت سیاسیعادت داد.امااین جنگ داخلیروسیهبود که در طی آن او شدیدترین اقدامات سرکوب بلشویکی را اجرا کرد که اورا بهتلفاتگسترده جان انسانها سوق داد وگذاراوازرمانتیک را رقم زدانقلابی تا تمرین کننده بی رحم سیاست واقعی. او در آوریل1922 به عنوان دبیر کل حزب منصوب شد، سپسخود رابه عنوانمدیرکاملیکدستگاهدولتیشورویکهبهایجادوهمچنینخدمت به آن کمک کرد، معرفی کرد.


رژیم شوروی اگر بوروکراتیک نباشد چیزی نبود و آنچه استالین بیشتر می خواند اسناد بی شماری بود که هر روز از روی میز او عبور می کرد. با این حال او همیشهبرایمجموعهشخصیکتاب ها، جزواتو دوره های دوره ای خودوقتمی گذاشت. در اسناد او تصمیمات و دستورالعمل هایی را برای اقدام خط می کشید. علایقواحساسات درونی او مختصپومتکی بود - حاشیهنویسی ها و نشانه هایی که در بسیاری از کتاب های کتابخانه اش ایجاد کرده بود. استالین به سرعت در مورد نویسندگان قضاوت می کرد اما به کتاب های آنها احترام می گذاشت. این در دقتی که او آنها را علامت گذاری و حاشیه نویسی می کرد، حتی دشمنانش نشان داد. استالین به ندرت می خواندتاآنچه را کهقبلامی دانستیاباور داشت تأیید کند.اومطالعهکرد تاچیز جدیدی یاد بگیرد.اموردولتیزندگیخواندناو را کوتاه ومختلکرد اما آن رابه طور کامل محدود نکرد.حتی دربحبوحهعمیق ترین بحران های ملیوبین المللی، او را می توان در حال خواندن، علامت گذاری و اغلب ویرایش این یا آن کتاب یافت.


خواندنبرایانقلاب


استالین خواندن و حاشیه نویسی را در مدرسه و مدرسه علمیه آموخت اما معلم واقعی خود را درکتابفروشی های رادیکالتفلیس پایتخت گرجستان یافت.کتاب ها او را به سوسیالیسم تبدیل کردند و او را به زیرزمینی انقلابی روسیه تزاریهدایت کردند.استالین به قدرتدگرگون کننده ایده ها اعتقاد داشت بهاین دلیل سادهکه اگرخواندن زندگی او را به طور اساسیتغییر داده بود، پس می توانست زندگی را نیز تغییر دهدازدیگران.


استالینازکودکییکخوانندهحریصبود. به عنوانیکفعال سیاسیجوان وروشنفکر مشتاق، خوانش اوبه طور طبیعیبر تبلیغات چپگرا، به ویژهنوشتههایکارلمارکسوفردریشانگلس وولادیمیر لنین، رهبر جناح بلشویکی استالین در حزب کارگر سوسیال دموکرات روسیه. اما او همچنین آثار کلاسیک داستان روسی و غربی را بلعیده است - تولستوی، داستایفسکی، گوگول، چخوف، شکسپیر، سروانتس، شیلر، هاینه، هوگو، تاکریوبالزاک.8 عدد


پس ازمرگلنیندرسال ۱۹۲۴، بیشترخوانشهای استالینبر نوشته های رقبای خود در مبارزه برای جانشینی بنیانگذار دولت شوروی، افرادیمانندلئونتروتسکی، گریگوریزینوویف، لوکامنفونیکولای بوخارین متمرکز بود.دردهه 1930توجه استالینبهادبیات شورویمعطوف شد

9


نوشته های پس از انقلابماکسیمگورکی، الکساندرفادیف، الکسیتولستوی، ایلیاارنبورگ، آیزاکبابلومیخائیلشولوخوف.


یکی دیگراز دغدغه های استالین تاریخحرکت های انقلابیدر سطح بین المللی بود.درسال ۱۹۱۹بلشویک ها انترناسیونالکمونیستی را برایدامن زدنبه انقلاب جهانی تأسیس کردند.استالینعلاقهمند بهدادنتوصیه های استراتژیک وتاکتیکیبهکمونیستهای خارجیبودوبهدانش خوددر موردکشورهای دیگرافتخار می کرد که بیشترآنرا ازکتاب.


استراتژی نظامییک علاقه پایداربود.در طولجنگداخلیروسیهاو به عنوان کمیسر بلشویک در جبهه خدمت کرد، به این معنی که او تصمیم گیری نظامی و سیاسی را در حوزه های عملیاتی خود کنترل می کرد. بعدا او آثار برجسته ترین نظریه پردازان استراتژیک آلمانی ، فرانسوی ، روسی و شوروی را جمع آوری و خواند. جای تعجب نیست که این علاقه در طولجنگجهانیدومزمانی کهاو فرمانده عالی اتحاد جماهیر شوروی شد، بسیار مهم شد. اوبه ویژهبهتجربیاتپیشینیان تزاریخودمانندژنرالالکساندرسووروفومیخائیلکوتوزوف توجه داشت که هر دو پرتره های آنها در طول جنگ در دفتر او آویزان بود. جنبه های دیگر تاریخ روسیه نیز همچنان استالین را مجذوب خود کرد، ازجملهمقایسهبینحکومت اوباحکومتایوانمخوفوپیترکبیر.استالینهمچنینجذب تاریخ جهان باستان به ویژه ظهور و سقوط امپراتوری روم شد.


او زمان قابل توجهی را به مطالعه در مورد علم، زبان شناسی، فلسفه و اقتصاد سیاسیاختصاص داد.پس ازجنگ جهانیدوم اومداخلات قابل توجهیدربحثهای مربوط بهژنتیک، اقتصاد سوسیالیستیو نظریه زبان شناسی انجام داد. بدنام تریناینمداخلاتحمایتاواز تروفیملیسنکو، گیاهشناسشورویبود کهاستدلالمی کردوراثتژنتیکیمی تواند تحت تأثیر کنترل های محیطی قرار گیرد. با این حال، استالین در خلوت دیدگاه لیسنکورا کههرعلمیدارای یک «شخصیت طبقاتی» است، به سخره گرفت و درگزارشیاز لیسنکو نوشت: «ها-ها-ها...وریاضیات؟وداروینیسم؟»9 عدد


هدیهکتاب ها


هنگامی که دو پسر کوچکتر استالین، واسیلی و یک پسر خوانده به نام آرتم سرگیف، اجازه دادندصفحاتیککتاب درسیتاریخ قدیمیوبه شدتصحافیشده درفضای باز در باد از همبپاشند، اوپسرها را یقه زد و گفتآنهاکه حاویهزارانسالتاریخ بود - دانشیکهمردمبرایجمع آوریو ذخیره خونریخته بودند، مطالبیکهدانشمندانومورخانپس از آن دهه ها را صرف کردنددر حال کارکردن.استالین پس ازاصراربر اینکهواسیلیوآرتمکتابرادوباره به هم بچسبانند، بهآنها گفت: "شماکارخوبی انجام دادید.حالامی دانیدچگونهبا کتاب ها رفتارکنید.»۱۰هنگامی کهآرتمهفت ساله بود، استالیننسخهای از کتاب رابینسون کروزوئهدانیلدفورا به او داد و وقتیهشت سالهبود، کتاب جنگل رودیاردکیپلینگرا به او داد.11در


استالین نوشت: "بهدوست کوچکم ، تومیک ، باآرزوکهاو بزرگ شود و یک بلشویک آگاه ، ثابت قدم و نترس باشد."12 عدد


واسیلی قرار بوددرنیرویهواییخدمت کند ودرسیزدهمینسالگرد تولدش، در مارس1934، استالینترجمهروسیجنگهوایی1936 را به اوتقدیم کرد.فانتزی در مورد درگیری آینده بین بریتانیا و فرانسه توسط "سرگرد هلدرز" که نام مستعار هوانورد آلمانی رابرت کناوس بود.13 عدد


واسیلی جوان کوشا تریندانش آموزان نبود و ورزشرا بهمطالعه ترجیح می داد. درژوئن۱۹۳۸استالیننامه ایگزندهبهیکیازمعلمانشنوشت.واسیلی یک «جوان لوسبا توانایی های متوسط» بود، استالین نوشت که «همیشهصادق نبود» ودوست داشت«رهبران» ضعیف را «باج خواهی» کند، حتی اگر خودش ضعیف اراده بود. او همچنین دوست داشت به مردمیادآوری کند که پسرکیست.استالینبهمعلمتوصیهکرد کهواسیلیرا از گردنشبگیرد ودیگرمزخرفاتاو را تحمل نکند.14 عدد


استالینهمچنین کتابی را به واسیلیداد کهخودشبر نوشتن آن نظارت، تدوین و ویرایش می کرد، تاریخ دوره کوتاه حزب کمونیست اتحاد جماهیر شوروی (۱۹۳۸) کتابیکه توسط آن خواندهومورد مطالعه قرار گرفت.ده هامیلیون شهروند شوروی.15واسیلی این کتاب را کاملا به طور کامل خواند و تقریبا در هر صفحه با مدادهای رنگی مختلف زیر پاراگراف ها خط کشید.۱۶تلاش های او زمانی نتیجه داد که در سال ۱۹۳۹ امتحانایالتیکتابرا باموفقیتپشت سر گذاشت.17 عدد


دختر استالین، سوتلانا، اهل مطالعه تر بود. در سال ۱۹۳۷ او یک کتاب درسیتاریخ اتحادجماهیر شورویرا به دختر یازده ساله و درسال ۱۹۳۸یکنسخهاز دوره کوتاه را به خود داد. سوتلانا به یاد آورد که پدر به مندستور داد کهآن را بخوانم، زیرا اواز من می خواست که تاریخحزب را مطالعه کنم، نسخه اوازآن.برخلافبرادرش، اوهرگزنتوانستآن را بخواند - "خیلیحوصله ام سر رفت" - ووقتیاستالینفهمید "او بسیار عصبانی شد".اماکتاب های دیگری در مجموعه شخصی خود که خوانده بود شاملماتریالیسم و انتقاد تجربی لنینو مشکلات لنینیسم استالین بود. 19 عدد


فرهنگ کتاب بلشویکی


هدایای استالین به فرزندانش و سختگیری او به واسیلی و آرتم در مورد مراقبت از کتاب هایشان بیانگر فرهنگ سیاسی مبتنی بر چاپ بلشویک ها وارزش گذاریآنهااز متون مکتوببود.استالین که هیچدیکتاتوری کتاب سوز نبود، با پاسخ ویکتور هوگو به کموناردها که کتابخانهلووررا درسال 1871 به آتش کشیدند، همدردی نمی کرد:


آیافراموشکرده اید کهرهایی بخش شما


آیا کتاب است؟ کتاب در ارتفاعات وجود دارد. میدرخشد. چون می درخشدو روشن می کند، داربست، جنگ و قحطی را نابود می کند.


صحبتمی کند: دیگر بردهودیگر منفورنیست.20 عدد


استالین و شوروی، به قول کاترینا کلارک، «احترام فوق العاده ای برایکتاب، کهبه عنوانیکشیءفرقهای دریک ایمان سکولارعمل می کرد» داشتند.21تحتسرپرستی استالین، مسکوآرزوداشتبهیک «رم» سوسیالیستی تبدیل شود، یک مرکز رادیکال فرهنگ جهانی که اساسا، هرچند به هیچ وجه منحصرا، بر اساس کلمه چاپی استوار بود.


پس از به قدرت رسیدنبلشویکها درروسیهدرسال ۱۹۱۷، یکیازاولیناقدامات آنهاملیکردنصنعت نشر بود.برایبلشویک ها، کلماتبیانایده هایی بودند که با کنش رادیکال، می توانستندبهنیروییمادی تبدیل شوند که قادر به تغییر نه تنها جوامع بلکه طبیعت انسان است خود. در زمان استالین، نویسندگان شورویموظف بهکمکبهشکل دادنبه افکارو احساساتمردانوزنانشورویجدید بودند کهسوسیالیسمرا می ساختند.کمیونیزم استالین در اوت ۱۹۳۴ در حالی که نویسندگان شوروی برای یک کنگره ملی گرد هم آمده بودند، گفت: «برای ساختن سوسیالیسم به مهندسان عمران، برق و مکانیک نیاز داریم».ما برای ساختنخانه، خودرووتراکتور به آنهانیاز داریم.اما مهمتر از آن، ما به مهندسان روح انسان نیاز داریم، نویسندگان و مهندسانی که روح انسان را می سازند22 عدد


به گفته لنین، کمونیسم «قدرت شوروی به علاوه برق رسانی به کل کشور»، یعنی دموکراسی مردمی و صنعتی شدن پیشرفته بود. اما عنصر سوم و حیاتی نیز وجود داشت - سواد توده ای و روشنگری فرهنگی.همانطور کهلنینگفت، "یکفردبی سوادخارجازسیاست می ایستد و ابتداباید الفبا را یاد بگیرد.بدوناینهیچ سیاستی نمی تواندوجودداشته باشد.»23 عدد


رژیم شوروی خواندنونوشتنرا به عنوانوسیلهای برایرهایی جمعی و فردی از ایدئولوژی بورژوایی و عقب ماندگی فرهنگی و سپس دستیابی به آگاهی بالاتر و کمونیستی تلقی می کرد. رهبران و فعالان بلشویک از این انقلاب ذهنی مستثنی نبودند.ایجادیک آگاهیجدیدهماهنگبافرهنگ جمع گرایانه سیستمسوسیالیستیشوروینیزمأموریت شخصیآنها بود. بلشویک ها درقدرت به یک انقلابدائمیخواندن، یادگیری و خودسازی متعهدباقی ماندند. آنها معتقد بودند که تحت سوسیالیسم مردم باید زیاد بخوانند و با پیشرفت جامعه به سمت کمونیسم حتی بیشتر مطالعه خواهند کرد.24 عدد


کتابخانه های عمومی می بایست در تحقق دیدگاه لنین نقش محوری داشته باشند. او شبکه گسترده ای متشکل از ده ها هزار کتابخانه، اتاق مطالعه و واحدهای سیاررا در نظر گرفت کهکتابها وادبیاتانقلابی را در فاصله ده دقیقهای از خانه هرفردقرار می داد.احکامیبرایایجادیک سرویسکتابخانه عمومیدر خطوط سوئیس-آمریکایی صادر شد - دسترسیسریع ورایگانبهقفسه های کتاب، وام های بین کتابخانه ای، ساعات کاری طولانی و امکانات امانت آسان. کتابخانه های خصوصی همراه با مصادرهمجموعههای عمده کتاب متعلق به افراد ملی شدند. در طول جنگ جهانی دوم، نازی ها 4000 کتابخانه شوروی را ویران یا غارت کردند، اما تا پایان جنگ هنوز80000 کتابخانه دراتحاد جماهیر شوروی وجود داشت که 1500 کتابخانه تنها درمسکوبود. برایارضای


خواست، کتابخانه های عمومی شوروی نیاز به چاپ حداقل 100000 نسخه ازهر کتاب محبوبداشتند.25 عدد


در میان غنایمی که ارتش سرخ در پایان جنگ از آلمان به دستآورد،سیزدهواگنراه آهنپرازکتاببرای دانشگاه مسکوو 760000 کتاب برای انبار اصلی دولت، کتابخانه لنین، وجود داشت. تا سال 1948، بیش از2.5میلیون کتاب غنیمت توسط279 موسسه فرهنگی جداگانه مسکو ادعاشده یابه نمایش گذاشته شده است.26 عدد


لنینترجیح می دادافرادبه جای انباشت یک مجموعه شخصی، به کتاب ها درمحیطاجتماعی کنترل شده یک کتابخانهعمومی دسترسی داشته باشند وبخوانند.با این حال، اینترجیحدر مورد اعضای حزب بلشویککهتشویقبهجمع آوری، خواندن ونگهدارینوشته های مجازلنینوسایر رهبران شورویبودند، اعمال نمی شد.


بلشویک هاکاملاآگاهبودند کهکلماتمی توانندبه همان اندازهبرای براندازیسیستمشورویو تقویت آن استفاده شوند.سانسوربا به قدرت رسیدن آنها لغوشد اما در سال 1922 دوباره اعمال شد.۲۷ با اقتدارگراتر شدن رژیم به طور تدریجی، یک سیستم سانسور پیچیده برای کنترل خروجی روزنامه ها، مجلات، انتشارات و چاپخانه ها ایجاد شد. کمونیست ها نمی توانستند به راحتی آنچه را که شهروندان شوروی فکر می کنند، می گفتند یا می نوشتند کنترل کنند، امامی توانستندبه طور موثرآنچه را که می خوانند کنترل کنند.دراوج خود، گلاولیت، سازمان سانسور شوروی، هزاران کارمند در دفاترسراسرکشور داشت.تصادفینیست کهسیستم کمونیستی در اواخر دهه 1980 فروپاشید، زمانی که میخائیل گورباچف گلاسنوست را معرفی کرد و گفتمان سیاسی شوروی را از سانسور آزاد کرد. انقلاب فکری گورباچف - قدرت کلماتی که او به راه انداخت - استالین را وحشت زده می کرد اما غافلگیرنمی کرد.


کتابخانه های عمومی نیز در معرضسانسور بودند. رژیم بلشویکی ازهمان روزهای اولیه خود بخشنامه هایی (که به طور غیررسمی به عنوان تلمود شناخته می شود) برای کتابداران ارسال می کرد و به آنها دستور می داد چه کتاب هایی را از قفسه های خود خارج کنند. مسئول پاکسازی کتابخانه در سال های اولیه همسر لنین، نادژدا کروپسکایا بود. یکی از دستورالعمل های حزبی به کتابخانهها دستور می داد کهنهتنها کتاب های ضد انقلابی، بلکهمطالبطرفدار شورویرا که مواضع سیاسی منسوخ شده از دوره انقلاب و جنگ داخلی را بیان می کرد، پس بگیرند. پیتر کنز اظهار داشت: «روسیه شوروی در سال1923گذشتهاتوپیایی خود را انکار می کرد.۲۸درسال ۱۹۲۵، دفتر سانسور منطقه لنینگراد ۴۴۸ کتاب را به دلایل سیاسی و ایدئولوژیک ممنوع کرد. از این کتاب ها، 255 کتاب توسط ناشران خصوصی که در آن زمانهنوزوجود داشتند منتشر شده بود.29 عدد


کروپسکایا کتاب هایی را تجویز و همچنین ممنوع کرد که فهرست توصیه هایی را برای مصرف انبوه ، به ویژه ادبیات کودکان در کتابخانه ها پخش می کرد. بلشویک ها به ویژه مشتاق بودند که توده ها را وادار به خواندن آثار کلاسیک داستانی کنند.درسال 1918آنهایک "کتابخانه مردمی" ازنسخههای انبوهکتابها را راه اندازی کردند تا


به صورت رایگان به گردش در می آید. در همان سال آنها پیشنهاد نویسنده ماکسیم گورکی را برای ترجمه آثار کلاسیک ادبیات جهان به روسی پذیرفتند. گورکی هزاران ترجمهاز این دست را پیش بینی می کرد، جاه طلبیای کهبه دلیل کمبود کاغذ در طول جنگ داخلیروسیه به طور نثری متوقف شد.


دهه 1930 شاهد پاکسازی پی در پی انبارهای کتاب کتابخانه بود. در سال های ۱۹۳۸-۱۹۳۹، «۱۶۴۵۳ عنوان و ۲۴۱۳۸۷۹۹ نسخه از آثار چاپی از کتابخانه ها و شبکه تجارتکتاب حذف شد».31گاهی اوقاتسانسورمحلیآنقدرشدیدبود کهبایدمهار می شد.درسال 1933رهبریحزب «رویهگسترده سازماندهی «پشته های بسته» درکتابخانه ها را محکوم کرد کهمنجربه خروج ذخایر قابل توجهیاز کتاب ها از گردش شده بود. این فرمان صادر کرد که کتاب ها تنها با دستورویژه کمیته مرکزی می توانند ازکتابخانه ها حذف شوند.در سال 1935کمیتهمرکزیقطعنامه ای راتصویب کرد که «پاکسازی عمده کتابخانهها وحذفبی رویهکتاب ها» را که «غارت و آسیب رساندن به منابع کتابخانه بود» محدود کرد. همچنین دستور داد که دو نسخه از هر کتاب با کشیده شده در "مجموعه های کتابخانهویژه" تعدادیاز کتابخانه های مرکزی، موسسات دانشگاهیونهادهای عالیحزب نگهداریشود.32 عدد


کتابخانه استالین


سبک زندگی مشایی او به عنوان یک انقلابی زیرزمینی به این معنی بود که استالین تاپس از انقلاب 1917 شروع بهجمع آوریکتابوساختیککتابخانهشخصیدائمی نکرد.امامجموعهاوبه سرعتبههزارانجلد افزایش یافت. اویکمهرلیبری سابقداشت کهکتاب ها را متعلقبه اومی دانست، اما کتابخانه بیشتر یک مفهوم بود تا یک واقعیت فیزیکی. هرگز به یک ساختمان خاص تبدیل نشد یامکانواحدینداشت کهبه راحتیمی توانستانجام دهد.استالینبه خاطرایدهها واطلاعاتش عاشق کتاببود.اوآنها رابرایسودیا زیبایی شناسییابه عنوانبناییادبودیبرایتصویرفرقهای خودبه عنوانیک مرد رنسانسامروزیجمع آورینکرد. کتابخانه او یک آرشیو زنده بود و دارایی های آن در فضاهای مختلف خانگیوکاری پراکنده بود.همانطور کهپللافارگ در موردمارکس گفت، کتابها ابزار


ذهنبرایاستالین، نهاقلاملوکس.


استالین در این تلاش تنها نبود. تمام رهبران ارشد بلشویک – لنین، تروتسکی، کامنف، زینوویف و بوخارین – کتاب ها را جمع آوری کردند. بنا به گزارش ها،کتابخانه مارشال گئورگی ژوکوف حاوی20000کتاب بود، در حالی که مجموعه گسترده کمیسردفاعیاستالین، کلیمنتوروشیلوف، پس از سوختن خانه (خانه روستایی) او از بین رفت جنگ جهانی دوم.33


با توجه به سطح امنیت و نظارتی که او و کتاب هایش را احاطه کرده بود، خطر کمی برای مجموعه استالین وجود داشت. در طول جنگ جهانی دوم، با نزدیک شدن ارتش هیتلر به مسکو، کتابخانه او بسته شد و بهکویبیشف (ساماره) درجنوب شرقیروسیه منتقل شد، جایی کهبسیاری از اداراتدولتی در آنجا تخلیه شدند.پیش بینیسقوطپایتختبه دستورماخت.


سوتلانا نیز به کویبیشف فرستاده شد اما در تابستان ۱۹۴۲ به مسکو بازگشت و به یاد آورد که آپارتمان استالین «خالی و افسرده کننده» بود. کتابخانه پدرم در کویبیشف بود و قفسه های کتاب در اتاق غذاخوری خالی بود.»34 عدد


دردهه ۱۹۹۰،نویسندهراشلپولونسکیبه طور اتفاقیبابقایای کتابخانه معاون برجستهاستالین، نخست وزیرو کمیسر امور خارجه او، ویاچسلاو مولوتوف، مواجه شد. این کتاب ها در آپارتمان قدیمی مولوتف که درستروبرویجادهکرملین واقع شده بود، نگهداری می شدند.درداستانی که نمادیاز مسکو پس از کمونیستیاست، اینآپارتمانمجللتوسط نوه مولوتف به یک بانکدار سرمایه گذاری آمریکایی که همسایه پولونسکی بود، اجاره داده شده بود.تنهاچندصدکتابازمجموعهمولوتفباقی مانده بود، اماکاتالوگ باقیماندهکتابخانه بهاونشان می دادکهزمانیدههزار کتاب وجود داشته است.


پولونسکیاز التقاط وگسترهفرهنگی کتاب های مولوتف شگفت زده شد.البته متون مختلف مارکسیستی، همراه با خاطرات جنگ شوروی، کتاب هایی در مورد اقتصاد و کشاورزی (مشغله مولوتف در زماننخستوزیری شورویدایره المعارف بزرگ شورویدوره کوتاه وجود داشت تاریخحزبکمونیستاتحاد جماهیر شورویوترجمهروسیتاریخ جنگ جهانی دوم اثر وینستونچرچیل.کتابهای مربوط به تاریخروسیه ومکاتباتتزارنیکلاسدوم با بیوگرافیادگارآلنپووزوالاسوالداشپنگلردرقفسه ها فضای مشترکداشتندغرب. در کنارآثار کلاسیکادبیاتوادبیاتروسیه،آثاریازجوزف کنراد، جورج برنارد شاو، اچ جی وجود داشت. ولز و آناتول فرانس، و همچنین Morted'Arthur اثر توماس مالوریونسخهمصورکمدیالهی دانته.36کتابخانه استالین به همان اندازه متنوع و بیش از دو برابر کتابخانه مولوتف بود.


در حالی کهمولوتوفمدت هابیشتراز استالین عمر کرد و در سال 1986 در سننود و شش سالگی درگذشت، او کمیبیش ازچهارسالپس از مرگ رئیسقدیمیخوددردفتر خود زنده ماند.در سال ۱۹۵۷ او در یک جنگ قدرت تلخ با جانشین استالین به عنوان رهبر حزب، نیکیتا خروشچف شکست خورد. مولوتوف که از رهبری حزباخراج شد، بهسمت سفیردرجمهوریخلقمغولستان تنزل یافت.37 عدد


یکیاز موضوعاتموردمناقشهمولوتفوخروشچف، میراث تاریخی استالین بود. در حالی که مولوتف پذیرفت که استالین اشتباهات زیادی مرتکب شده است، از نقش سازنده خود در ساختن سوسیالیسم در اتحاد جماهیر شوروی دفاع کرد. از سوی دیگر، خروشچف می خواستاستالینوکیششخصیت او را به طور کلی محکوم کند و این کار را در جلسه غیرعلنی بیستمین کنگره حزب کمونیست شوروی درفوریه1956 انجام داد.


سخنرانی به اصطلاح محرمانه خروشچف سرنوشت کتابخانه شخصی دیکتاتور را رقم زد.طرحیبرایتبدیلخانه استالین در مسکوبه موزه ای برای جشنگرفتن زندگیاو کنار گذاشته شد وکتابهای اوبیشتردر کتابخانه های دیگرپراکندهشد.با این حال، بایگانی ها و کتابداران شوروی برخی از بقایای مهم کتابخانه، به ویژه نزدیک به 400 مورد را که استالین خوانده بود، علامت گذاری و حاشیه نویسی کرده بود، بازیابی و نگهداری کردند. همچنین چندینهزارکتابدیگرکهبه طور قابل شناساییمتعلقبه آنها بود حفظ شده بود


کتابخانه او. این بقایای که در دوران پس از فروپاشی شوروی دوباره کشف شدند، به عنوان مخزنی از عمیق ترین و صمیمی ترین افکار استالین دیده شدند.


مواجهه جاناتان برنت با کتاب های باقی مانده در کتابخانه استالین در اوایلدهه 2000در آستانه مذهبی بود.برنت که سردبیرانتشارات دانشگاهییلبود، برایمذاکرهدر موردایجادآرشیو دیجیتالاستالین ییل (SDA) در مسکو بود کهقرار بودحاویتصاویریازتمام اسناد موجود در سری پروندههای شخصی دیکتاتور، یاlichnyi علاقهمند به آن درروسی نامیده می شود.کتابهای حاشیه نویسی قرار بودبخشی ازاین مجموعهباشند وچندنمونه به اونشان دادهشد:


هیچبرایآنچهپیدا کردیمآماده نبود برایدیدنآثاردرکتابخانه او


بهنوعیبایدبااستالین روبرو شود.تاکلماتیرا کهچشمانش دید، ببیند.برای لمسصفحاتیکه لمس می کرد و بو می کرد.علائمیکهاو روی آنها گذاشت نشان دهنده نشانه هاییاست که اوبر ملتروسیهگذاشت.حتییکاثر هم نیست

I
بازرسیشدهتوسط اوخواندهنشده است حتییکاثر به وفور منتشر نشده است، زیر خط کشیده نشده است، با آن بحثنشده است، قدردانی می شود، تحقیر نمی شود، مورد مطالعهقرار نمی گیرد مامی بینیم


اوفکر می کند، واکنش نشان می دهد، در خلوت تصور می کند[تأکید اصلی.]38 عدد


زمانی کهدردهه 2010 شروع به بررسیکتاب های کتابخانهاستالین کردم - کلمجموعه، نهفقطیک نمونه - هرسال به مسکو سفر کرده بودماز سال 1996 برای انجام تحقیقات در آرشیوهای روسیه. من قبلا صدها مستند را دیده بودم که توسطاستالین تألیف، ویرایشیانوشته شده بود.تازگیتلاشبرای رمزگشایی از خط خطیهای اغلبناخوانادیکتاتورمدتهاست کهاز بینرفته بود.من بهعملیها وویژگی ها علاقه مند بودم، نهکلیات. پومتکی استالیندر واقعبه چه معناستوچهچیزی می توانددر موردشیوهها و ماهیت تفکر خصوصیاو به مابگوید؟


امابرنتیکنکته داشت.به غیرازعکسهای خصوصیوبرخی نامه های عجولانه و اغلب سرسری به اعضای خانواده، کتاب های کتابخانه ای استالین از بهترین ابزارهایی هستند که ما برای دسترسی به زندگی درونی دیکتاتور داریم.39 عدد


درعلاقهاستالینهزارانپروندهحاویده ها هزارسند وجود دارد - یادداشت، گزارش ها، پیش نویس ها، سوابقگفتگوها، و یادداشت های دست نویس.اگرچهاینپروندهها برایمورخان بسیار ارزشمندهستند، اما به جای اسناد خصوصی او، اسناد رسمی استالین را تشکیل می دهند. فقط درکتابخانه شخصی او، درشیوهخواندن، علامتگذاری ونوشتندر کتاب هایش، ما واقعابهاستالین خودجوش نزدیک می شویم - روشنفکری که در کتاب خود اوغوطه ور است افکار.


پارانویاسیاسی است


از زمان کشف بقایای کتابخانه شخصی او در آرشیو، بسیاری از مردمداراییهای آنرا جستجو کرده اند به این امیدکهنگاهی اجمالی به ماهیت واقعیاستالین داشته باشند.


کلید شخصیتی که حکومت او را بسیار هیولایی کرده است. اما در حالی که کتاب های استالین در واقع افکار و احساسات خصوصی او را آشکار می کنند، کلید درک ظرفیت او برای حمایت از کشتار جمعی در معرض دید عموم پنهان است: سیاست و ایدئولوژیجنگطبقاتیبی رحمانهدردفاعازانقلابوپیگیری آرمانشهر کمونیستی.


پارانویای استالین سیاسی بود نه شخصی؛ این واقعیت را منعکس می کرد کهحمایتمردمیپس ازسال 1917 از بلشویکها اغلبضعیف بود، در حالی کهدر سطح بین المللیدولتشورویمنزویودربرابرحملات مجدد آسیب پذیر باقی ماندتوسط ائتلاف بزرگ قدرت های سرمایه داری که قبلا در طول جنگ داخلی روسیه به دنبال سرنگونی آن بودند. همانطور که استفان کوتکین می گوید، "مشکلات انقلاب پارانویای استالین را آشکار کرد و استالین پارانویایذاتیانقلاب را آشکار کرد."40 عدد


جداازنوشتههایشدر موردناسیونالیسم، سهماصلی استالیندر تکامل نظریه سیاسی مارکسیستی، تبلیغ این دیدگاه بود که تحت سوسیالیسممبارزهطبقاتیتشدید می شود - ایدهای کهاز نوشته لنینگرفته شده است. درطولجنگ داخلی.استالین گفت، هر چهاتحادجماهیر شورویقوی ترمی شد، سرمایه دارانبرایدرهم شکستنسیستمسوسیالیستیاز طریق ترکیبی از نیروی خارجی و خرابکاری داخلی ناامیدتر می شدند. به طور قابل توجهی، زمانی که این مفهوم پس از مرگ استالین از فرهنگ لغت سیاسی شوروی خارج شد، اتحاد جماهیر شوروی به سرعت به اقتدارگرایی نرم تر و بسیار کمتر خشونت آمیز تبدیل شد.


استالین باهوش تر از آن بود که بتواند ستایش های کیش شخصیت خود را باور کند.او مشهورواسیلیرا به خاطرمبادله نام خانوادگیسرزنشکرد: "تواستالیننیستی ومناستالین نیستم.استالینقدرتشورویاست.استالینهمان چیزیاست کهدرروزنامهها وپرتره ها است، نهتو، نهحتیمن!»41با این حال، شکی نیست که او خود را به عنوان یک روشنفکر بزرگ و وارث قانونی لنین به عنوان رئیسدولت، رهبرحزبونگهبانارتدکس مارکسیستی «لنینامروز» – به عنوانفرقه می دیدشعارآن را بیانکنید.هیچ نبود که کتاب هایش را باپشتکاروتحسینبرانگیزتر ازکتابهایلنین بخواند. استالین در سال ۱۹۴۷ با افتخاربههارولد استاسن سیاستمدارجمهوریخواه آمریکا گفت: «لنینمعلمماست».42 عدد


کتابخانه شخصی استالین بینش های جذاب بسیاری را در مورد تفکر خصوصی او ارائه می دهد، امابیشازهر چیزکسیرا نشان می دهد کهزندگی ذهنی درونیاو توسطشخصیت عمومی او شکل گرفته استوتوسطجهانایدئولوژیککه اودر آن زندگی می کرد.منظرهکتابخانهاوازپنجرهداخلیاست که بهبیرون نگاه می کند.با پیروی از نحوه خواندن کتاب استالین، می توانیم جهان را از طریق چشمان او نگاهی اجمالی کنیم. ممکن است نتوانیمبه روح او نگاه کنیم، امامی توانیم عینک اورا بپوشیم.


استالینمتعصبیبود کههیچ شک پنهانینداشت. او در حاشیهیک مجله مبهم تئوری نظامی در دهه 1940 نوشت: «مهمترینچیز دانشمارکسیسم است». منظوراو این بود: در هزاران هزار صفحه حاشیه نویسی در کتابخانه استالین، حتی یک اشاره وجود ندارد که او هیچگونه نگرانیدر مورد آرمان کمونیستیداشته باشد.انرژیواشتیاقاو


برای حاشیه نویسینکاتمرموز فلسفهواقتصادمارکسیستی به کارمی رود، شهادت فصیح و گاهی بی حس کننده برایاعتقاد اوبه این باور است کهکمیونیسم راه و حقیقت استوآینده.


در حالی که استالین بدون شک یک مارکسیست بسیار جزمی بود، زندانی کور ایدئولوژیخودنبود.اوقادربودخارجاز چارچوب مارکسی را ببیند و به آن برسد تا با طیف متنوعی از نویسندگان و دیدگاه ها درگیر شود. شدتاوبهمخالفانسیاسیخودهرگزمانع از توجه دقیق او بهآنچه می نوشتند نشد.